🔰ادامه مقدمه ها 9
https://eitaa.com/dastan_latifeh/13
🌷شعار مؤسسه فرهنگ سازان حجه بن الحسن (ع)
https://eitaa.com/manabe_eslami/7
👈آماده سازی دانش پژوهانی خلاق در عرصه های مختلف است بطوری که نمونه کاری آن در کانال مدرسه تعليم و تربيت قابل مشاهده است.
@madresehtalim
☺️توضيح:
👈بخواست خدا تصميم بر اين است که با #آموزش های مختلف دانش پژوهان خود را به نوعی آموزش دهیم که بتوانند خوب #فکر کنند و بينديشند و بر اثر مرور کلمات و #سيره_بزرگان آنان از خلاقيتی در عرصه های مختلف برخوردار شوند که بتوانند خلق کلمات و #سخنان_حکيمانه کنند تا در زمينه های مختلف #حاضر_ جواب بوده؛ نه که تؤری های نا کار آمد را طوطی واری بخوانند و ندانند عمرشان را در چه راهی از دست داده اند.
برای اجرای اين طرح برنامه هايي در پيش است
از جمله #خلاصه و #چکيده_نويسی تک خطی منابع مختلف است.
👈البته از ساليان دور به تهيه پيش نياز های اين خدمت بزرگ به جامعه اقداماتی کرده ايم و بحمد الله به حد نسبتاً خوبی دست يافته ايم .
از جمله منابع که سريع تر ما را به اين هدف می رساند و راهکارهای خوبی به ما ارائه می دهد، #داستان_های_بهلول است که به صورت موضوعی الفبائی در آمده و آماده برای اين عمليات است.
🌷اکنون به نمونه ای از اين حکايت های منسوب به بهلول توجه فرمائيد.
👈خلاصه و چکيده نويسی تک خطی
🌷#آفت_رياست_و_مديريت #همنشينی با #نادان ها است و غافل شدن از عاقلان #دانا و #هوشيار.
☺️حکایت هارون و صیاد
👈آورده اند که خلیفه هارون الرشید با زبیده زن خود نشسته و مشغول بازی شطرنج بودند ، بهلول بر آنها وارد شد او هم نشست و به تماشای آنها مشغول شد .
در آن حال صیادی زمین ادب را بوسه داد و ماهی بسیار فربه قشنگی را جهت خلیفه آورده بود .
هارون در آن روز سر خوش بود امر نمود تا چهار هزار درهم به صیاد انعام بدهند !
زبیده به عمل هارون اعتراض نمود و گفت :
این مبلغ برای صیادی زیاد است به جهت اینکه تو باید هر روز به افراد لشگری و کشوری انعام بدهی و چنانکه تو به آنها از این مبلغ کمتر بدهی خواهند گفت که ما به قدر صیادی هم نبودیم و اگر زیاد بدهی خزینه تو به اندک مدتی تهی خواهد شد ...
هارون سخن زبیده را پسندیده و گفت الحال چه کنم ؟
مکر زنانه
گفت: صیاد را صدا کن و از او سوال نما این ماهی نر است یا ماده ؟ اگر گفت نر است بگو پسند مانیست و اگر گفت ماده است باز هم بگو پسند ما نیست و او مجبور می شود ماهی را پس ببرد و انعام را بگذارد .
بهلول به هارون گفت :
فریب زن نخور مزاحم صیاد نشو ولی هارون قبول ننمود .
صیاد را صدا زد و به او گفت : ماهی نر است یا ماده ؟ صیاد باز زمین ادب بوسید و عرض نمود این ماهی نه نر است نه ماده بلکه خنثی است .
هارون از این جواب صیاد خوشش آمد و امر نمود تا چهار هزار درهم دیگر هم انعام به او بدهند !!!
صیاد پول ها را گرفته ، در بندی ریخت و موقعی که از پله های قصر پایین می رفت یک درهم از پولها به زمین افتاد . صیاد خم شد و پول را برداشت !
زبیده به هارون گفت :این مرد چه اندازه پست همت است که از یک درهم هم نمی گذرد .
هارون هم از پست فطرتی صیاد بدش آمد و او را صدازد و باز بهلول گفت مزاحم او نشوید .
هارون قبول ننمود و صیاد را صدا زد وگفت : چقدر پست فطرتی که حاضر نیستی حتی یک درهم از این پولها قسمت غلامان من شود .
صیاد باز زمین ادب بوسه زد و عرض کرد : من پست فطرت نیستم . بلکه نمک شناسم و از این جهت پول را برداشتم که دیدم یک طرف این پول آیات قرآن و سمت دیگر آن اسم خلیفه است و چنانچه روی زمین بماند شاید پا به آن نهند و از ادب دور است !
خلیفه باز از سخن صیاد خوشش آمد و امر نمود چهار هزار درهم دیگر هم به صیاد انعام دادند و به بهلول گفت :
من از تو دیوانه ترم به جهت اینکه هردفعه مرا مانع شدی من حرف تو را قبول ننمودم و حرف آن زن را به کار بستم و این همه متضرر شدم ...!
☺️برچسب ها: منتقل شد
نمک شناسی حاضر جوابی ارزش ها مکر و حيله و فريبکاری
https://eitaa.com/dastan_latifeh