🔰#نکته:
#احسن_القصص
❤️«مـوعظه شـیــ🔥ــطان»❤️
✨پس از آنکه حضرت #نوح علیه السلام قوم گنه کار خود را #نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد، #ابلیس نزد او آمد و گفت : تو بر گردن من #حقی داری که می خواهم آن را ادا کنم!نوح گفت : چه حقی؟!خیلی بر من سخت و ناگوار است که من بر تو حقی داشته باشم!
▪️ابلیس گفت : همان که تو بر قومت نفرین کردی و همه آنها به هلاکت رسیدند و دیگر کسی نمانده که من او را گمراه سازم! بنابراین تا مدتی راحت هستم تا نسل دیگری بیاید!
نوح فرمود : حالا می خواهی چه جبرانی کنی؟!
ابلیس گفت :
✅در سه جا #مراقب #حيله من باش!
➊👈هنگامی که #خشمگین شدی!
➋👈هنگامی که بین دو نفر #قضاوت می کنی!
➌👈هنگامی که با #زن #نامحرم خلوت می کنی و هیچ کس نزد شما دو نفر نیست!
در چنین مواقعی به یاد من باش که کار خود را خواهم کرد.
📚بحارالانوار ج۱۱ ص۳۱۸
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰مسئله اهميت و برکات ترحم به ديگران:
نمونه #راهکارهای_اخلاقی
🌷ترحم در حق يکديگر
#داستان_کوتاه_آموزنده
#احسن_القصص
👈خدا به موسی گفت: قحطی خواهد آمد، به قومت بگو آماده شوند !
موسی به قومش گفت و قومش از دیوار خانه ها سوراخ ایجاد کردند که در هنگام سختی به داد هم برسند که این قحطی بگذرد !
مدتی گذشت اما قحطی نیامد ، موسی پیش خدا رفت و علت را پرسید خدا به او گفت من دیدم که قوم تو به هم رحم کردند !
من چگونه به این قوم رحم نکنم ؟
👈( به همدیگه رحم کنیم که خدا هم بهمون رحم کنه )
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰مسئله تغافل
👈فردی برای امام صادق(ع) خبری آورد که فلانی در #مهمانی علیه شما حرف میزد!
👈امام صادق فرمود:
حتما اشتباه شنیده ای!
گفت: نه مطمنم
امام صادق فرمود:
شاید تاریک و شلوغ بوده
و #اشتباه فهمیده ای
گفت: نه یقین دارم! امام فرمود: شاید
در #عصبانیت و اجبار بوده و حرفی زده!
گفت: در آرامش و اختیار بوده است.
💎امام صادق(ع) آنقدر #بهانه آورد تا آن فرد
خبرچین خسته و پشیمان شد!
اخلاق مومنانه یعنی نسبت به برادر
دینی ات حسن ظن داشته باشی چون 💎امام صادق(ع) فرمود #حسن_ظن و #خوش_گمانی
از #قلب_سالم ناشی می شود.
#مصباح_الشريعة_ص٥١٥
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰 سفارش به اهميت دادن به #نماز و #عبادات
#داستانهای_بحارالانوار
🔴 #آدم_بی_نماز
✍️روزی #پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به همراه عده ای از اصحاب خود از جایی عبور می کردند. ناگهان سگی شروع کرد به پارس کردن..
👈پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاد و به پارس سگ گوش داد..
✅اصحاب نیز توقف ڪردند. آنگاه رو به یاران خود ڪرد و فرمود: آیا فهمیدید که این سگ چه گفت؟ اصحاب گفتند: خیر. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: این حیوان گفت: ای پیامبر خدا! من همیشه خدای مهربان را #شکر می کنم که بهره من در این جهان خلقت، این شد که سگ شوم! اگر انسان #بی_نماز بودم چه می کردم
🌸پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند:
ميان مسلمان و كافر فاصله اى جز اين نيست كه #نماز واجب را عمداً ترک كند يا آن را سبک شمارد و نخواند!
📚عرفان اسلامی، جلد 5، ص 8
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰اهميت ياد خدا
✅ #حکایتهای_پندآموز
✍️روا نباشد که #پدر را #عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد...
📜روایت نموده اند که رسول خدا (ص) روزی از #قبرستان گذر می نمودند نزدیک قبری رسیدند به اصحاب خویش فرمودند: #عجله کنید و بگذرید اصحاب تعجیل کردند و از آنجا گذشتند
و در وقت مراجعت چون به قبرستان و آن قبر رسیدند خواستند زود بگذرند. حضرت فرمودند: عجله نکنید. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! چرا در وقت رفتن امر به عجله کردن فرمودید؟!حضرت فرمودند: صاحب این قبر را عذاب می کردند و من طاقت شنیدن #ناله و فریاد او را نداشتم. اکنون خدای تعالی رحمتش را شامل حال او کرد.
☺️گفتند: یا رسول الله! سبب عذاب و رحمت به او چه بود؟ حضرت فرمودند: این مرد، مرد فاسقی بود که به سبب فسقش تا این ساعت در اینجا معذب بود #کودکی از وی باقی مانده بود در این وقت او را به مکتب بردند و #معلم به این #فرزند《#بسم الله الرحمن الرحیم》را تعلیم نمود و کودک آن را بر زبان جاری نمود، در این هنگام به فرشتگان عذاب خطاب رسید که:
💥 دست از این بنده #فاسق بردارید و او را عذاب نکنید روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد💥
📚مجموعه شهرحکایات
https://eitaa.com/dastan_latifeh
📙حرف ه
✅موضوع: #همت و پشتکار
🐜 #داستان_کوتاه_اموزنده🐜
💠روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود
🔹از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟
🔸مورچه گفت: معشوقم به من گفت اگر این کوه راجابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من، به #عشق وصال او، می خواهم این کوه را جابجا کنم
🔹حضرت سلیمان فرمود: اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام دهی
🔸مورچه گفت: تمام #سعی ام را خواهم کرد...
🔹حضرت سلیمان که از #همت و پشت کار مورچه، بسیار خوشش آمده بود، آن کوه را برایش جابجا کرد.
🔸 مورچه رو به آسمان کرد و گفت:
خدایی را شکر می گویم که در راه #عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آورد...
https://eitaa.com/dastan_latifeh