eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
11.7هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5هزار ویدیو
110 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#چهل_گام_تا_بندگی 🔸گام یازدهم «۱۱ ذی‌القعده» از همه اعمال ما ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
این همه در اینترنت و ڪتابها میگردی دنبال اینکه آقای قاضے چے گفته آقای بہجت چے گفته...! این همه این در و آن میزنے، چیشد آخر؟! تو هنوز جواب رو تلخ میدی میخوای بشے بنده خُـدا💔🍃 ☺️👌 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
🔻روایتی بسیار تامل برانگیز!!!!! 🍃یه بنده خدایی پیش امام رضا علیه السلام آمدند و گفتند : آقا من فقیرم . اگر می شود به من کمک کنید . امام رضا علیه السلام یک سینی انگور پیش او گذاشت . 🍇 یک شاخه انگور برداشت و به او داد گفت آقا انگور چه به کار من می آید شکم زن و بچه ام گرسنه هستند انگور را گذاشت توی سینی . چند لحظه گذشت یک بنده خدای دیگری وارد اتاق شد. به امام رضا علیه السلام سلام کرد . حضرت یک دانه انگور به او داد . 🍇 برق خوشحالی در چشمش جهید. گفت آقا ممنونم. من دلم تنگ شده بود آمدم شما را ببینم شما چقدر کریم هستید. حضرت یک شاخه انگور به او داد گفت : آقا همان دانه بس است این را داخل یک ظرف آب می چکانم تا همه فامیل و اطرافیانم از آن بخورند و متبرک شوند شما چقدر بزرگوارید . حضرت سینی انگور را به او داد گفت آقا من زبان تشکر ندارم ، زبانم لال من فقط آمدم شما را ببینم شما اینقدر کرامت دارید . حضرت فرمودند چیزی بیاورید می خواهم بنویسم. حضرت فرمودند باغ انگورم را به او دادم . گفت آقا من زبانم لال است نمی توانم تشکر کنم . حضرت فرمودند زمین های اطرافش را که مال من است به تو می دهم. آن بنده خدا که اول آمده بود یک مرتبه برآشفته شد گفت : من فقیر بودم او فقط دلش برای شما تنگ شده بود آمده بود تا شما را ببیند شما به او این همه مال دادید حضرت زیر آن نوشته ای که باغ را بخشیده بود نوشت 🍃« لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ»🍃 🌱 همانا اگر شكر كنيد، قطعاً (نعمت‌هاى) شما را مى‌افزايم، و اگر كفران كنيد البتّه عذاب من سخت است 🌱 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
🔴امام رضا چرا غریب الغرباس؟ خیانت برادران حضرت امام رضا علیه السلام بخاطر اینکه دور از وطن شهید شد، غریب الغربا نشد. چون اکثر امامان ما دور از وطنشون شهید و به خاک سپرده شدن امام رضا بخاطر این غریب الغربا شد که برخی از برادرانش هم بهش خیانت کردن، برخی از وُکلای پدرش موسی بن جعفر علیه السلام بهش خیانت کردن و برای اینکه اون وجوهات مردم که از خمس و زکات دستشون بود که چندین هزار مثقال طلا بود رو به حضرت ندن، شهادت موسی بن جعفر رو انکار کردن این وکلا و اون امام‌زاده ها که برادران امام رضا بودن باهم هماهنگ بودن و شهادت امام کاظم رو انکار کردن و حتی رفتن به برخی از اصحاب امام کاظم و امام رضا پیشنهاد رشوه چندهزار مثقال طلایی دادن تا اوناهم تایید کنن حرفاشونو، ولی اونا قبول نکردن و از یاری امام رضا دست نکشیدن دورود خدا بر صفوان بن یحیی، یونس بن عبدالرحمان، ریان بن شبیب و.... بخاطر این غریب بود که برخی از بنی‌هاشم بهش خیانت کردن. اذیتش کردن که در امامان قبلی سابقه نداشت. این اذیت به اینجا ختم نشد و چون امام رضا تا چهل و چندسالگی صاحب فرزند نشد، دائما این برادران و وکلا زخم زبان میزدن که دیدید ما میگفتیم علی بن موسی، امام نیست. الان دیگه داره ثابت میشه امام نیست. چون امامی که فرزند پسر نداشته باشه که نسل امامت رو ادامه بده، امامتش معلومه اشتباه بوده، مگر اینکه غایب بشه. خیلی اذیت‌ها کردن امام رضا رو. تا اینکه خدا به امام رضا، جواد الائمه رو داد. بازهم اذیت‌ها تمومی نداشت. گفتن این فرزند رضا نیست، چهره‌ش شبیه نیست. رنگ پوستش فرق میکنه و تهمتهایی از این قبیل کار به جایی رسید که بچه رو بردن به یه نسب‌شناس دادن که تشخیص میداد از خصوصیات پدر و فرزند که پدر بچه کیه. عمداََ چند نفرو بدون امام رضا بردن پیشش گفتن پدر این بچه کدومه؟ اون طرف با دقت چند نفر رو دید گفت اینا پدر بچه نیستن، اون مردی که اون دور وایساده پدرشه. که علی بن موسی الرضا بود. این تهمتشون هم کار به جایی نبرد و از این جهت هست که در روایات داریم که جوادالائمه مبارک‌ترین مولود هست. چون تولد امام جواد، امامت امام رضارو تثبیت کرد و همه تهمت‌ها به حضرت رو خنثی کرد البته ناگفته نمونه اون برادران امام رضا علیه السلام، در مدینه بودند و به ایران نیومدند و در ایران حرم و بارگاه ندارند، برادران وفادار حضرت همراهش به ایران اومدند منابع: عیون اخبار الرضا ج٢، ص٢۵٧ اصول کافی ج١، ص٣١٧ و ص٣٩۵ تاریخ اجتماعی شیعه ج١ ص۶١ اصول کافی ج۶، ص ۴۶١ حسین_دارابی ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
🖼 بعضی سلاح‌های دشمن، مانند توپ و تانک، بیشتر تجهیزات و زیرساخت‌ها و منابع مادی ما را از بین می‌برد، اما برخی مانند بمب‌های شیمیایی با تجهیزات کاری ندارند، بلکه منابع انسانی را نابود می‌کند. طبیعی شیمیایی دارد نه سخت‌افزاری، بنابراین اگر دست دشمن باشد به شکل سلاح شیمیایی خواهد بود که منابع انسانی ما را نابود می‌کند و اگر دست دوست باشد مانند داروهای شیمیایی مفید واقع می‌شود. با کانال پاسخ‌به‌شبهات‌فــجازی، همراه شوید تا فضای مجازی را از دست دشمن خارج کنیم. 🚩 پاسخ‌به‌شبهات‌فــجازی👇 http://eitaa.com/joinchat/1042808834C1d4becaa06
✨﷽✨ مرگ ناگهانی و اهمیّت صلوات روزی شخصی به محضر مبارک حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد علیه السلام وارد شد و اظهار داشت: یاابن رسول اللّه! پدرم سکته کرده و مرده است و دارای اموال و جواهراتی بسیار می باشد، که من از محلّ آن ها بی اطّلاع من دارای عائله ای بسیار سنگین هستم، که از تامین زندگی آن ها عاجز و ناتوان می باشم. و سپس اظهار داشت: به هر حال من یکی از دوستان و علاقه مندان به شما هستم، تقاضامندم به فریاد من برسی و مرا از این مشکل نجات جواد علیه السلام در پاسخ به تقاضای او فرمود: پس از آن که نماز عشای خود را خواندی، بر محمّد و اهل بیتش علیهم السلام، صلوات بفرست. پس از آن، پدرت را در عالم خواب خواهی دید؛ و آن گاه تو را نسبت به محلّ ثروت و اموالش آگاه می نماید.  آن شخص به توصیه حضرت عمل کرد و چون پدر خود را در عالَم خواب دید، به او گفت: پسرم! من اموال خود را در فلان مکان و فلان محلّ پنهان کرده ام، آن ها را بردار و نزد فرزند رسول خدا، حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد علیه السلام که آن شخص از خواب بیدار گشت، صبحگاهان به طرف محلّ مورد نظر حرکت کرد. و چون به آن جا رسید، پس از اندکی جستجو اموال را پیدا نمود و آن ها را برداشت و خدمت امام جواد علیه السلام آورد و جریان را برای حضرت بازگو کرد. و سپس گفت: شکر و سپاس خداوند متعال را، که شما آل محمّد علیهم السلام را این چنین گرامی داشت؛ و از شما را از بین خلایق برگزید، تا مردم را از مشکلات و گرفتاری ها نجات بخشید. 📚 الخرایج والجرایح: ج ۲، ص ۶۶۵، ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آقا حساب کردند 🔹کاروان زیرسایه خورشید با حضور در محلات محروم هرمزگان، حساب‌های دفتری خانواده‌های آسیب‌دیده ناشی از کرونا را به نمایندگی از آقا علی بن موسی‌الرضا (ع) تسویه کردند. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
#چهل_گام_تا_بندگی 🔸گام دوازدهم «۱۲ ذی‌القعده» چرا برکت از زندگی می‌رود ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
🚦 علت داغ شدن تلفن همراه و راهکار آن چیست ؟ 🔸داغ شدن تلفن همراه جدا از تخریب گوشی، خطر انفجار باطری را هم در بر دارد. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
⚜حکایتهای پندآموز⚜ ✍گویند: صاحب دلی، برای اقامه نماز به مسجدی رفت. نمازگزاران، همه او را شناختند؛ پس، از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید. پذیرفت. نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوی او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست. بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت: مردم! هر کس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد! کسی برنخاست. گفت: حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد! باز کسی برنخاست. گفت: شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛ اما برای رفتن نیز آماده نیستید ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
با اتوبوس داشتم می اومدم یه آخوندی کنارم نشست با خودم گفتم یه سوالی بپرسم تا آخوند رو به چالش بکشم!😂 گفتم حاج آقا یه چیزی بگم ناراحت نمی شین؟ گفت نه! بفرمایید عزیزم😄 گفتم چرا شما روحانی ها با بقیه مردم فرق می کنید؟ گفت چه فرقی؟ گفتم همین لباستون و رفتارتون رو میگم دیگه؟! خلاصه مثل بقیه آدما نیستین دیگه؟ گفت اینکه شما گفتین فرق نیست!؟، ما هم مثل شما انسانیم، می خوریم، می پوشیم و... مثل خیلی از آدمای دیگه فقط یه فرق داریم؛ می دونی چیه؟ گفتم نه حاج آقا، چیه؟ گفت چندتا شغل نام ببر؟ گفتم پزشک، بنّا، پلیس،کشاورز گفت کار پزشک چیه؟ گفتم خب معلومه، درمان بدن انسان ها گفت بنّا چی؟ گفتم چرا این سوالا رو می پرسین حاج آقا؟! بنا کارش اینه که برای آدما خونه می سازه تا از گرما و سرما حفظ بشن. پلیس محافظت از امنیت آدما و کشاورز هم کاشت اون چیزایی که آدما نیاز دارن گفت تا حالا به این توجه کرده بودی که همه ی این شغل ها در یه چیز با هم هستن؟ گفتم نه. در چه چیزی؟ گفت همه این شغل ها به نحوی دارن تلاش می کنن که ما آدما چند سالی و بیشتر عمر کنیم پزشک: از مریضی ها بنا: از گرما و سرما پلیس: از اشرار و دزدها کشاورز: از گرسنگی ها و... گفتم تاحالا این طوری دقت نکرده بودم!! گفت نهایت زندگی در این دنیا چند ساله؟ گفتم با این چیپس و پفک ها به 100 سال هم نمی رسه گفت اما توجه کردی زندگی آخرت بعد مرگ شروع می شه ولی هرگز تمام نمی شه!🤔 و یه عده ای هستند که تلاششون بیشتر برای راحتی زندگی آخرتی و بی انتهای ماست و نه جسم انسانها. گفتم گرفتم حاج آقا؛ یعنی عمل و تلاش همه ی آدما برای زندگی و انسانهاست اما کار شما روحانی ها برای زندگی آخرته!😀 گفت بله؛ . گفتم حاج آقا تا حالا اینطوری چیز فهم نشده بودم😅 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir