تلنگر
پشت هر آدمِ موفق یه کوه از اهمیت ندادن
به چرندیات دیگران و نظراتشونه!»
✍ پس
اگه هدفِ بزرگی داری ، اگه بقیه تو رو اونجوری که هستی نمیبینن
اگه میگن نمیتونی
اگه میگن نمیشه
یا هر چیزی.. فقط ادامه بده
چون این سناریویِ زندگیِ توئه
نه بقیه !
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#منیر
#پارت46
کم کم داشتم از اینکه گفتم باهامون بیاد پشیمون میشدم .
شاید بهتر این بود خودمون دو تا میومدیم و نرگس میموند تهران با دوستاش و رفیقاش وقت میگذروند .
سرم پایین بود و دلم نمیخواست اصلا چشمم به نرگس بیفته .
با صدای فرزین سرم و بالا آوردم .
-بفرمایید بچه ها .
آب میوه ای که سمتم گرفته بود و ازش گرفتم و یه قلپ خوردم .
انقد خنک بود که جون گرفتم .
فرزین دستم و گرفت و گفت بهتری عزیزم ؟
لبخندی زدم و گفتم آره عزیزم خوبم .
رو به نرگس گفت بچه ها بیاید بریم تو ماشین بشینیم یه چرخی تو شهر بزنیم اصلا نظرتون چیه بریم سینما ؟؟
_خوبه بریم چه فیلمی الان هست ؟؟
فرزین : نمیدونم باید بریم ببینیم دیگه .
تمام مدتی که ما حرف میزدیم نرگس ساکت بود و حرفی نمیزد و معلوم بود ناراحته .
ولی واقعا برام اهمیتی نداشت انقد رفتاراش و کاراش ضایع بود که ناراحت شدنش برام هیچ اهمیتی نداشت .
دست تو دست فرزین رفتیم سمت ماشین و نرگس هم پشت سرمون اومد .
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم که نرگس گفت فرزین ببخشید ممکنه من و بزاری ترمینال ؟؟
فرزین با تعجب گفت ترمینال برای چی ؟؟
_میخوام برگردم تهران .
بدون اینکه کلمه ای حرف بزنم نشسته بودم و به مکالمه بین فرزین و نرگس گوش میکردم .
♡♡♡
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
آیا شما شخصیتی بسیار حساس دارید؟
۱.خلق و خوی دیگران عمیقا روی شما اثر میگذارد
۲.تلاش میکنید هیچ خطایی نکنید و از این موضوع اطمینان پیدا میکنید
۳.به راحتی متاثر می شوید(نور خیلی زیاد،صدای بلند یا بوی شدید شمارو عصبی می کنه)
۴.به راحتی وحشت زده می شوید
۵.خودتون رو فرد با وجدانی میدونید
(به شدت مسئولیت پذیر هستید)
۶.وقتی چند اتفاق باهم درحال رخ دادن هست،دستپاچه و درمانده می شوید
۷.هر محتوای خشونت آمیز شدیدأ شما را آشفته خواهد کرد
۸.تصمیم گیری براتون سخته
۹.نمیتونید به راحتی تغییرات زندگیتون رو بپذیرید و نیاز به زمان زیادی دارید
اگر دچار چنین حالاتی هستید حتما با مشاور صحبت کنید
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
#انگیزشی
🌊 علت اینکه رود راه خود را در دل صخره ها میشکافد قدرت نیست، بلکه پافشاری و مداومت است.
✨ در کار خود مداومت داشته باشید و با اولین ناکامی مأیوس نشوید!
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
جنازه ای را بر راهی می بردند. درویشی با پسر برسر راه ایستاده بودند.
پسر از پدر پرسید کـه بابا در این جا چیست؟ گفت: آدمی
گفت کجایش میبرند؟
گفت: بـه جایی کـه نه خوردنی و نه پوشیدنی. نه نان و نه آب. نه هیزم . نه آتش. نه زر. نه سیم. نه بوریا . نه گلیم.
گفت: بابا مگر بـه خانه ما می برندش؟!!
🍃
🌺🍃
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍چه زیبا میگوید نلسون ماندلا.....
ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﯾﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ؟
"ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ" ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ؛
ﭼﻮﻥ ﻣﻔﯿﺪﯼ
"ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ" ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ؛
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻣﻔﯿﺪ ﻧﺒﺎﺷﯽ
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥﻗﯿﻤﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ
ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻣﻬﻢ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ
ﺟﻌﺒﻪﯼ ﺁﺑﺮﻧﮓ ﺑﯽﺧﺎﺻﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ... !
ﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﯿﺰی ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﺸﺖ ﺁﻥ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﻢ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮔﻠﺪﺍﻥ
ﮐﻮﭼﮏ ﮐﺎﮐﺘﻮﺳﯽ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪﺍﻡ، ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ...!
ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ
ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯽﺁﻣﻮﺯﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ "ﺧﻮﺩ ﻭﺍقعی من" ﻫﺴﺘﻨﺪ...
به کسی که دوستش داری ""دلبسته""
باش نه وابسته !
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گران باش....
بگذار بهایت را پرداخت کنند...
آدم ها چیزهای مفت را مفت از دست میدهند..
زندگیتو فدای حرف مردم نکن
👈برخی
مردم کتاب رایگان نمیخوانند
چون رایگان است!
👈کتاب پولی هم نمیخوانند
چون گران است!
👈فقط حرف میزنند
چون مفت است!!
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍یه بزرگی می گفت:
آدما فقط،
متوجه تغییر رفتارمون باهاشون میشن
ولی هیچ وقت متوجه رفتارشون نمیشن
که باعث تغییر ما شده ...!
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
یک قانونی هست که می گوید
تا قبل از اینکه پرواز کنی هر چقدر🕊 خواستی
بترس
فکر کن
شک کن
دو دل شو
پشیمان شو...
اما وقتی که پریدی اگر وسط
راه پشیمان شدی، بازی را باختی🕊
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
کتاب زندگی ات را 📚
تنها برای شمار اندکی
از مردم باز کن...
چرا که در این جهان
انگشت شمارند ....🌸🍃
کسانیکه فصلهای کتابت را
درک کنند ...
دیگران تنها کنجکاوند که بدانند...🌸🍃
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#منیر
#پارت47
فرزین : یعنی چی میخوام برگردم تهران ؟؟
نرگس : از اولشم اشتباه کردم اومدم نباید میومدم باید میزاشتم خودتون دو تا بیاید .
فرزین نگاهی به من کرد و با نگاهش بهم فهموند که به چیزی بگو حرفی بزن …
ولی من سکوت کرده بودم و چیزی نمیگفتم راستش اصلا بدم نمیومد نرگس برگرده تا همینجاش انقد اعصابم و خورد کرده بود که اگه برمیگشت واقعا خوشحال میشدم .
فرزین که دید من حرفی نمیزنم گفت نرگس این چه حرفیه میزنی اصلا من هیچی به خاطر خواهرت بمون .
نرگس : خواهرم خودش بدش نمیاد من برم .
بابا بیخیال دیگه تازه روز اوله سفره بچه ها حالا هر دقیقه تو خونه با هم میگید میخندیدا رو به من کرد و گفت نیره تو مگه نمیگفتی من میمیرم برای خواهرم خب دیگه الان چرا با هم اینجوری شدید .
من که تا اون لحظه ساکت بودم گفتم من کاری ندارم خودش میگه میخوام برم .
نرگس سریع پرید وسط حرفم و گفت تو اگه جای من بودی نمیرفتی ؟؟
پوزخندی زدم و گفتم من اگه جای تو بودم اینطوری رفتار نمیکردم .
نرگس با بغض گفت مگه من چطوری رفتار میکنم ؟؟
برگشتم سمتش و همین که تو چشمش نگاه کردم با دو تا چشمهای خیس از اشک رو به رو شدم .
با دیدن اشکهاش بند دلم پاره شد .
با پشیمونی گفتم گریه میکنی نرگس ؟؟
با بغض گفت من نمیمونم دیگه میخوام برگردم من و ببرید بزارید ترمینال لطفا .
فرزین : بابا شما با هم خواهرید بعدا پشیمون میشیدا دیگه مامانتم نمیره چند روز مسافرت بتونیم اینجوری بیایم مسافرت ها .
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh