eitaa logo
دستان آسمانی
159 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
7.5هزار ویدیو
27 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 اثر نقل فضائل علیه السلام ‌ 🔊 حجت‌الاسلام ✅ 6 روز تا عیدالله الاکبر، عید ولایتعهدی مولایمان، عید غدیر خم باقی مانده است...
🔰 زیارت عاشورا را چگونه بخوانیم؟ . ⬅️ زمان در روز عاشورا، باید قبل از زوال (قبل از اذان ظهر) قرائت شود. اما در روزهای دیگر، در هر وقت از شبانه روز میتوان آنرا خواند. . ⬅️ لعن ها و سلام ها این روش که یک بار سلام و لعن گفته میشود و بعد بگوییم: «مائۀ مرۀ» یا «تسع و تسعین مرۀ» در روایات نیامده است. در روایتی چنین آمده که را یک مرتبه و «اللهم العنم جمیعا» را صد مرتبه بگویید. همچنین سلام را یک مرتبه، و چهار سلام آخر یعنی: «السلام علی الحسین، و علی علی بن الحسین، و علی أولاد الحسین، و علی أصحاب الحسین» را صد مرتبه بگویید. البته سند این روایت باید بررسی شود. سایر تلخیص ها هیچ ریشه روایی ندارد. البته اگر کسی به قصد رجاء زیارت عاشورا بخواند و لعن و سلام آن را یک مرتبه بگوید، اشکالی ندارد، ولی این کار، سندی ندارد. . ⬅️ قبل و بعد از زیارت در روایات گوناگون، مستحبات مختلفی برای زیارت عاشورا بیان شده است که روش جمع همه این روایات به این صورت است که: ۱. انسان به صحرا و فضای وسیع و یا بالای بام برود ۲. به قبر سیدالشهداء (ع) اشاره کرده و یک سلام و لعن مختصر بدهد ۳. دو رکعت نماز بخواند ۴. تکبیر بگوید و زیارت ششم (ع) یا زیارت امین الله قرائت کند ۵. زیارت عاشورا را بخواند ۶. دو رکعت نماز زیارت به جا آورد. ۷. دعای علقمه بخواند ضیافت بلا. صص۸۲-۸۸ 🌺🌿🌺🌿
عاشورا ، عظیم ترین است عبد اللَّه بن فضل هاشمى می گوید: محضر مولا و رهبر ماحضرت امام جعفر بن محمّد الصّادق صلوات الله علیهما عرضه داشتم: اى فرزند رسول خدا چگونه روز روز مصيبت و و جزع و گريه گرديد نه روزى كه در آن حضرت رسول خدا صلوات الله علیه و آله قبض روح شده يا روزى كه حضرت صلوات الله علیها در آن از دنيا رفتند يا روزى كه در آن صلوات الله علیه به شهادت رسيده و يا روزى كه امام صلوات الله علیه در آن به وسيله سمّ شهيد گرديدند؟ 📌امام صادق صلوات الله علیه فرمودند: روز حضرت امام حسين صلوات الله علیه از تمام ايام مصيبتش عظیم تر است، زيرا اصحاب كه كريم ترين مخلوقات و شريف ترين آنها نزد خداوند بوده پنج تن مى باشند، پس وقتى حضرت رسول خدا صلوات الله علیه و آله از بين ايشان رفتند اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن و حسين صلوات الله علیهم باقى ماندند پس مردم ايشان را تعزیت و تسليت مى دادند و وقتى فاطمه صلوات الله علیها از بينشان رفتند مردم امير المؤمنين و حسن و حسين صلوات الله علیهم را تعزیت و تسليت مى دادند و وقتى امير المؤمنين صلوات الله علیه رفتند مردم حسنين صلوات الله علیهما را تعزیت و تسليت مى دادند و وقتى امام حسن صلوات الله علیه از دنيا رفتند مردم امام حسين صلوات الله علیه را تعزیت و تسليت مى گفتند و وقتى ايشان شهيد شدند در اصحاب كساء احدى باقى نمانده بود كه مردم به او تعزیت و تسليت بگويند، پس رفتن امام حسين صلوات الله علیه از دنيا مانند اين بود كه تمام اصحاب كساء از دنيا رفته اند چنانچه بقاء آن حضرت همچون بقاء جميع آنها بود، لذا روز شهادت آن حضرت از نظر مصيبت از تمام ايّام است. 📚علل الشرائع، ج ۱ ص: ۲۲۵ 📚وسائل الشيعة،ص۵۰۳
دستان آسمانی
🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺 ✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_دوم 💠 در تاریکی و تنهایی اتاق، خشکم زده و خیره به نام عدنان
🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺 ✍️ 💠 نزدیک شدنش را از پشت سر به وضوح حس می‌کردم که نفسم در سینه بند آمد و فقط زیر لب می‌گفتم تا نجاتم دهد. با هر نفسی که با وحشت از سینه‌ام بیرون می‌آمد (علیه‌السلام) را صدا می‌زدم و دیگر می‌خواستم جیغ بزنم که با دستان نجاتم داد! 💠 به‌خدا امداد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بود که از حنجره حیدر سربرآورد! آوای مردانه و محکم حیدر بود که در این لحظات سخت تنهایی، پناهم داد :«چیکار داری اینجا؟» از طنین صدایش، چرخیدم و دیدم عدنان زودتر از من، رو به حیدر چرخیده و میخکوب حضورش تنها نگاهش می‌کند. حیدر با چشمانی که از عصبانیت سرخ و درشت‌تر از همیشه شده بود، دوباره بازخواستش کرد :«بهت میگم اینجا چیکار داری؟؟؟» 💠 تنها حضور پسرعموی مهربانم که از کودکی همچون برادر بزرگترم همیشه حمایتم می‌کرد، می‌توانست دلم را اینطور قرص کند که دیگر نفسم بالا آمد و حالا نوبت عدنان بود که به لکنت بیفتد :«اومده بودم حاجی رو ببینم!» حیدر قدمی به سمتش آمد، از بلندی قد هر دو مثل هم بودند، اما قامت چهارشانه حیدر طوری مقابلش را گرفته بود که اینبار راه گریز او بسته شد و خوبی بابت بستن راه من بود! 💠 از کنار عدنان با نگرانی نگاهم کرد و دیدن چشمان معصوم و وحشتزده‌ام کافی بود تا حُکمش را اجرا کند که با کف دست به سینه عدنان کوبید و فریاد کشید :«همنیجا مثِ سگ می‌کُشمت!!!» ضرب دستش به‌ حّدی بود که عدنان قدمی عقب پرت شد. صورت سبزه‌اش از ترس و عصبانیت کبود شد و راه فراری نداشت که ذلیلانه دست به دامان حیدر شد :«ما با شما یه عمر معامله کردیم! حالا چرا مهمون‌کُشی می‌کنی؟؟؟» 💠 حیدر با هر دو دستش، یقه پیراهن عربی عدنان را گرفت و طوری کشید که من خط فشار یقه لباس را از پشت می‌دیدم که انگار گردنش را می‌بُرید و همزمان بر سرش فریاد زد :«بی‌غیرت! تو مهمونی یا دزد ؟؟؟» از آتش غیرت و غضبی که به جان پسرعمویم افتاده و نزدیک بود کاری دستش بدهد، ترسیده بودم که با دلواپسی صدایش زدم :«حیدر تو رو خدا!» و نمی‌دانستم همین نگرانی خواهرانه‌، بهانه به دست آن حرامی می‌دهد که با دستان لاغر و استخوانی‌اش به دستان حیدر چنگ زد و پای مرا وسط کشید :«ما فقط داشتیم با هم حرف می‌زدیم!» 💠 نگاه حیدر به سمت چشمانم چرخید و من شهادت دادم :«دروغ میگه پسرعمو! اون دست از سرم برنمی‌داشت...» و اجازه نداد حرفم تمام شود که فریاد بعدی را سر من کشید :«برو تو خونه!» اگر بگویم حیدر تا آن روز اینطور سرم فریاد نکشیده بود، دروغ نگفته‌ام که همه ترس و وحشتم شبیه بغضی مظلومانه در گلویم ته‌نشین شد و ساکت شدم. مبهوت پسرعموی مهربانم که بی‌رحمانه تنبیهم کرده بود، لحظاتی نگاهش کردم تا لحظه‌ای که روی چشمانم را پرده‌ای از اشک گرفت. دیگر تصویر صورت زیبایش پیش چشمانم محو شد که سرم را پایین انداختم، با قدم‌هایی کُند و کوتاه از کنارشان رد شدم و به سمت ساختمان رفتم. 💠 احساس می‌کردم دلم زیر و رو شده است؛ وحشت رفتار زشت و زننده عدنان که هنوز به جانم مانده بود و از آن سخت‌تر، که در چشمان حیدر پیدا شد و فرصت نداد از خودم دفاع کنم. حیدر بزرگترین فرزند عمو بود و تکیه‌گاهی محکم برای همه خانواده، اما حالا احساس می‌کردم این تکیه‌گاه زیر پایم لرزیده و دیگر به این خواهر کوچکترش اعتماد ندارد. 💠 چند روزی حال دل من همین بود، وحشتزده از نامردی که می‌خواست آزارم دهد و دلشکسته از مردی که باورم نکرد! انگار حال دل حیدر هم بهتر از من نبود که همچون من از روبرو شدن‌مان فراری بود و هر بار سر سفره که همه دور هم جمع می‌شدیم، نگاهش را از چشمانم می‌گرفت و دل من بیشتر می‌شکست. انگار فراموشش هم نمی‌شد که هر بار با هم روبرو می‌شدیم، گونه‌هایش بیشتر گل انداخته و نگاهش را بیشتر پنهان می‌کرد. من به کسی چیزی نگفتم و می‌دانستم او هم حرفی نزده که عمو هرازگاهی سراغ عدنان و حساب ابوسیف را می‌گرفت و حیدر به روی خودش نمی‌آورد از او چه دیده و با چه وضعی از خانه بیرونش کرده است. 💠 شب چهارمی بود که با این وضعیت دور یک سفره روی ایوان می‌نشستیم، من دیگر حتی در قلبم با او قهر کرده بودم که اصلا نگاهش نمی‌کردم و دست خودم نبود که دلم از همچنان می‌سوخت. شام تقریباً تمام شده بود که حیدر از پشت پرده سکوت همه این شب‌ها بیرون آمد و رو به عمو کرد :«بابا! عدنان دیگه اینجا نمیاد.» شنیدن نام عدنان، قلبم را به دیوار سینه‌ام کوبید و بی‌اختیار سرم را بالا آورد. حیدر مستقیم به عمو نگاه می‌کرد و طوری مصمم حرف زد که فاتحه را خواندم. ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و می‌خواست قصه را فاش کند... ✍️نویسنده: 🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷 ✍️ 💠 ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و می‌خواست قصه را فاش کند. باور نمی‌کردم حیدر اینهمه بی‌رحم شده باشد که بخواهد در جمع را ببرد. اگر لحظه‌ای سرش را می‌چرخاند، می‌دید چطور با نگاه مظلومم التماسش می‌کنم تا حرفی نزند و او بی‌خبر از دل بی‌تابم، حرفش را زد:«عدنان با تکریت ارتباط داره، دیگه صلاح نیس باهاشون کار کنیم.» 💠 لحظاتی از هیچ کس صدایی درنیامد و از همه متحیرتر من بودم. بعثی‌ها؟! به ذهنم هم نمی‌رسید برای نیامدن عدنان، اینطور بهانه بتراشد. بی‌اختیار محو صورتش شده و پلکی هم نمی‌زدم که او هم سرش را چرخاند و نگاهم کرد و چه نگاه سنگینی که اینبار من نگاهم را از چشمانش پس گرفتم و سر به زیر انداختم. 💠 نمی‌فهمیدم چرا این حرف‌ها را می‌زند و چرا پس از چند روز دوباره با چشمانم آشتی کرده است؟ اما نگاهش که مثل همیشه نبود؛ اصلاً مهربان و برادرانه نبود، طوری نگاهم کرد که برای اولین بار دست و پای دلم را گم کردم. وصله بعثی بودن، تهمت کمی نبود که به این سادگی‌ها به کسی بچسبد، یعنی می‌خواست با این دروغ، آبروی مرا بخرد؟ اما پسرعمویی که من می‌شناختم اهل نبود که صدای عصبی عمو، مرا از عالم خیال بیرون کشید :«من بی‌غیرت نیستم که با قاتل برادرم معامله کنم!» 💠 خاطره پدر و مادر جوانم که به دست بعثی‌ها شده بودند، دل همه را لرزاند و از همه بیشتر قلب مرا تکان داد، آن هم قلبی که هنوز مات رفتار حیدر مانده بود. عباس مدام از حیدر سوال می‌کرد چطور فهمیده و حیدر مثل اینکه دلش جای دیگری باشد، پاسخ پرسش‌های عباس را با بی‌تمرکزی می‌داد. 💠 یک چشمش به عمو بود که خاطره پدرم بی‌تابش کرده بود، یک چشمش به عباس که مدام سوال‌پیچش می‌کرد و احساس می‌کردم قلب نگاهش پیش من است که دیگر در برابر بارش شدید احساسش کم آوردم. به بهانه جمع کردن سفره بلند شدم و با دست‌هایی که هنوز می‌لرزید، تُنگ شربت را برداشتم. فقط دلم می‌خواست هرچه‌زودتر از معرکه نگاه حیدر کنار بکشم و نمی‌دانم چه شد که درست بالای سرش، پیراهن بلندم به پایم پیچید و تعادلم را از دست دادم. 💠 یک لحظه سکوت و بعد صدای خنده جمع! تُنگ شربت در دستم سرنگون شده و همه شربت را روی سر و پیراهن سپید حیدر ریخته بودم. احساس می‌کردم خنکای شربت مقاومت حیدر را شکسته که با دستش موهایش را خشک کرد و بعد از چند روز دوباره خندید. 💠 صورتش از خنده و خجالت سرخ شده و به گمانم گونه‌های من هم از خجالت گل انداخته بود که حرارت صورتم را به‌خوبی حس می‌کردم. زیر لب عذرخواهی کردم، اما انگار شیرینی شربتی که به سرش ریخته بودم، بی‌نهایت به کامش چسبیده بود که چشمانش اینهمه می‌درخشید و همچنان سر به زیر می‌خندید. 💠 انگار همه تلخی‌های این چند روز فراموشش شده و با تهمتی که به عدنان زده بود، ماجرا را خاتمه داده و حالا با خیال راحت می‌خندید. چین و چروک صورت عمو هم از خنده پُر شده بود که با دست اشاره کرد تا برگردم و بنشینم. پاورچین برگشتم و سر جایم کنار حلیه، همسر عباس نشستم. 💠 زن‌عمو به دخترانش زینب و زهرا اشاره کرد تا سفره را جمع کنند و بلافاصله عباس و حلیه هم بلند شدند و به بهانه خواباندن یوسف به اتاق رفتند. حیدر صورتش مثل گل سرخ شده و همچنان نه با لب‌هایش که با چشمانش می‌خندید. واقعاً نمی‌فهمیدم چه‌خبر است، در سکوتی ساختگی سرم را پایین انداخته و در دلم غوغایی بود که عمو با مهربانی شروع کرد :«نرجس جان! ما چند روزی میشه می‌خوایم باهات صحبت کنیم، ولی حیدر قبول نمی‌کنه. میگه الان وقتش نیس. اما حالا من این شربت رو به فال نیک می‌گیرم و این روزهای خوب ماه و تولد علیه‌السلام رو از دست نمیدم!» 💠 حرف‌های عمو سرم را بالا آورد، نگاهم را به میهمانی چشمان حیدر برد و دیدم نگاه او هم در ایوان چشمانش به انتظارم نشسته است. پیوند نگاه‌مان چند لحظه بیشتر طول نکشید و هر دو با شرمی شیرین سر به زیر انداختیم. هنوز عمو چیزی نگفته بود اما من از همین نگاه، راز فریاد آن روز حیدر، قهر این چند روز و نگاه و خنده‌های امشبش را یک‌جا فهمیدم که دلم لرزید. 💠 دیگر صحبت‌های عمو و شیرین‌زبانی‌های زن‌عمو را در هاله‌ای از هیجان می‌شنیدم که تصویر نگاه حیدر لحظه‌ای از برابر چشمانم کنار نمی‌رفت. حالا می‌فهمیدم آن نگاهی که نه برادرانه بود و نه مهربان، عاشقانه‌ای بود که برای اولین بار حیدر به پایم ریخت. عمو چند دقیقه بیشتر طول نکشید و سپس ما را تنها گذاشتند تا با هم صحبت کنیم. در خلوتی که پیش آمده بود، سرم را بالا آوردم و دیدم حیدر خجالتی‌تر از همیشه همچنان سرش پایین است... ✍️نویسنده: 🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
هدایت شده از دلداده‌ انقلاب
16.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴شاهکار جدید مهدی رسولی به مناسبت شهادت حضرت زهرا "سلام الله علیها" امام خامنه ای بعد از مراسم دیشب به حاج مهدی گفتند این مرثیه‌ی شما (اشاره به مداحی ‎)‌ کار یک منبر نه بلکه کار چند منبر رو با هم کرد. این روزها! 🖤 امام زمان علیه‌السّلام تنهاست! مثل بابایشان علیه‌السّلام، که این روزها بدون حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها می‌باشند! و 🖤دنیا بر سرشان آوار شده است ... مثل امام زمان علیه‌السّلام، که این روزها، در عزای مادرشان، و 🖤در تنهایی و غربت پدرشان، دنیا بر سرشان آوار شده است! •دلــــــــــداده‌ انــــــــــقلاب👇 🆔@deldadegi 🆔@deldadegi
تسبیحات (ع) جهت دوری از هزار بلای دنیوی آیا مے دانيـد ڪہ تسبيحـاتے داريم بہ نـام تسبيحـات اميـرالمـؤمنيـن ( ) ڪہ دارای فضيـلـتـــ بسيـار زيـادیہ ، و در خيلے راحتـہ!! ڪیفیـت ايـن : ⇘ ۱۰ بـار سبحـان الله ۱۰ الحمـدلله ۱۰ بـار الله اڪبـر ۱۰ بار لا الہ الا بعـد از نمــاز ايـن تسبيحـات: اميـرالمـؤمنيـن علے (عليہ السلام) بہ بـراء بـن عـازب فرمـودند: آیـا ڪاری بہ تو یـاد دهم ڪہ چـون آن را انجـام دهے از اوليـای خـواهے بـود؟؟ فـرمـود بلـہ ، حضرت فـوق را بہ او آمـوزش دادند و سپـس فرمـودند: هـر تسبيحـات را بعـد از هر نمـاز بخـوانـد، خـدا هـزار بـلای دنيـوی را از او دور مے ڪنـد، ڪہ آن بازگشت از ديـن اسـت و در آخـرت برای او هزارمنـزلگـاه آمـاده ڪہ يڪے از آن منـزلتـــ هـا مجـاورت رسـول خـدا (صلے و آلہ) اسـت ✨ذڪرهاے🖤گرـღـگشا✨ 💠
تسبیحات (ع) جهت دوری از هزار بلای دنیوی آیا مے دانيـد ڪہ تسبيحـاتے داريم بہ نـام تسبيحـات اميـرالمـؤمنيـن ( ) ڪہ دارای فضيـلـتـــ بسيـار زيـادیہ ، و در خيلے راحتـہ!! ڪیفیـت ايـن : ⇘ ۱۰ بـار سبحـان الله ۱۰ الحمـدلله ۱۰ بـار الله اڪبـر ۱۰ بار لا الہ الا بعـد از نمــاز ايـن تسبيحـات: اميـرالمـؤمنيـن علے (عليہ السلام) بہ بـراء بـن عـازب فرمـودند: آیـا ڪاری بہ تو یـاد دهم ڪہ چـون آن را انجـام دهے از اوليـای خـواهے بـود؟؟ فـرمـود بلـہ ، حضرت فـوق را بہ او آمـوزش دادند و سپـس فرمـودند: هـر تسبيحـات را بعـد از هر نمـاز بخـوانـد، خـدا هـزار بـلای دنيـوی را از او دور مے ڪنـد، ڪہ آن بازگشت از ديـن اسـت و در آخـرت برای او هزارمنـزلگـاه آمـاده ڪہ يڪے از آن منـزلتـــ هـا مجـاورت رسـول خـدا (صلے و آلہ) اسـت ✨ذڪرهاے🖤گرـღـگشا✨ 💠 @zekroshafa
هدایت شده از زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🔻اعمال شب مبعث 🌙 از شب‌های متبرّک و بسیار ارزشمند است که اعمال و مراقباتی هم برای آن نقل شده است. ▫️ ⓵ غسل ▫️⓶ پس از نماز عشاء هر ساعتى از شب را تا پیش از نیمۀ آن بیدار شو و دوازده رکعت نماز بگذار (هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعت بخوان : ➖یک بار سوره حمد و سپس هر سوره‌اى از سوره‌هاى کوچک مفصل را که خواستی بخوان (سوره های مفصل شامل سوره محمّد است تا آخر قرآن) ➖پس از آن که فارغ شدی از خواندن نمازها می‌نشینی و می‌خوانی : 🔅سوره «حمد» ۷ مرتبه 🔅سوره «ناس» ۷ مرتبه 🔅سوره «فلق» ۷ مرتبه 🔅سوره «توحید» ۷ مرتبه 🔅سوره «کافرون» ۷ مرتبه 🔅سوره «قدر» ۷ مرتبه 🔅«آیة الکرسى» ۷ مرتبه و بعد از آن این دعا را می‌خوانی : ◽️الْحَمْدُ لِلهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ وَ لَمْیَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً. اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُکَ بِمَعاقِدِ عِزِّکَ عَلَى اَرْکانِ عَرْشِکَ و َمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ وَ بِاسْمِکَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ وَ ذِکْرِکَ الاْعْلىَ الاْعْلىَ الاْعْلى وَ بِکَلِماتِکَ التّامّاتِ اَن تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ... ➖ستایش خاص خدایى است که فرزندی نگیرد و براى او در فرمانروایى شریکى نیست و نیست برایش یاورى از خوارى، و به بزرگى کامل بزرگش شمار، خدایا از تو خواهم به حقّ چیزهایى که موجبات عزتت بر پایه‌هاى عرشت مى‌باشد و به حقّ سرحد نهایى رحمتت از کتابت و به نام بزرگتر بزرگتر بزرگترت و به حقّ ذکرت که والاتر و برتر و اعلى است و به کلمات تام و تمامت.... 🤲 آنگاه هر دعایی که خواستی بخوان و هر حاجتی که داری، از خداوند طلب کن. ▫️⓷  زیارت حضرت علیه السّلام که افضل اعمال است. ◽️⓸  خواندن این دعا 👇 ➖«اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُکَ بِالتَّجَلِىِ الاْعْظَمِ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ وَالْمُرْسَلِ الْمُکَرَّمِ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاَنْ تَغْفِرَ لَنا ما اَنْتَ بِهِ مِنّا اَعْلَمُ یا مَنْ یَعْلَمُ وَلا نَعْلَمُ اَللّهُمَّ بارِکْ لَنا فى لَیْلَتِنا هذِهِ الَّتى بِشَرَفِ الرِّسالَةِ فَضَّلْتَها وَبِکَرامَتِکَ اَجْلَلْتَها وَبِالْمَحَلِّ الشَّریفِ اَحْلَلْتَها ... ➖( کامل این دعا را در مفاتیح الجنان مطالعه بفرمایید ) ▫️سپس به سجده برو و بگو : ➖«اَلْحَمْدُلِلهِ الَّذى هَدانا لِمَعْرِفَتِهِ وَخَصَّنا بِوِلایَتِهِ وَوَفَّقَنا لِطاعَتِه» ▫️و سپس در همان حالت سجده ۱۰۰ مرتبه بگو : ▫️شکْراً شُکْراً ▫️پس سر از سجده بردار و بگو : ➖«اَللّهُمَّ اِنّى قَصَدْتُکَ بِحاجَتى وَاعْتَمَدْتُ عَلَیْکَ بِمَسْئَلَتى وَتَوَجَّهْتُ اِلَیْکَ بِاَئِمَّتى وَسادَتى اَللّهُمَّ انْفَعْنا بِحُبِّهِمْ وَاَوْرِدْنا مَوْرِدَهُمْ وَارْزُقْنا مُرافَقَتَهُمْ وَاَدْخِلْنَا الْجَنَّةَ فى زُمْرَتِهِمْ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ» ◽️⓹ دوازده رکعت نمازی که از امام صادق عليه السّلام برای شب نیمۀ ماه رجب روايت شده و در شب بیست و هفتم هم خوانده می‌شود به این ترتیب که 👇 ▪️دوازده ركعت نماز به جا مى‌آورى هر دو رکعت به یک سلام و در هر ركعت بعد حمد يک سوره (دلخواه) میخوانی و هنگامی كه از نماز فراغت يافتى، می‌خوانی : 🔅سوره «حمد» ۴ مرتبه 🔅سوره «فلق» ۴ مرتبه 🔅 سوره «ناس» ۴ مرتبه 🔅 سوره «توحید» ۴ مرتبه 🔅 «آية الكرسى» ۴ مرتبه ▫️و پس از آن چهار مرتبه می‌گويى: ➖سبْحَانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللهُ وَ اللهُ أَكْبَرُ ▫️سپس می‌خوانی :اللّهُ اللّهُ رَبِّي لا أُشْرِکَ بِهِ شَيْئا وَ مَا شَاءَ اللّهُ لا قُوَّةَ إِلا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِيمِ. ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
پست ویژه عید 🌹👇 مبارک ۲۷ رجب مطابق با ۸ تیر ۱۳سال قبل از هجرت، رسول الله صلى الله عليه وآله در سن ۴۰سالگى به پیامبری مبعوث شدند و همچنین آغاز نزول قرآن بر پيامبر در اين روز بوده است. صلوات و زيارت آن حضرت و مخصوصا زیارت عليه السلام در وارد شده است. 📌 امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: به هنگام نزول وحی بر پیامبر، صدای ناله شیطان راشنیدم. گفتم: یارسول الله، این صدای ناله چیست؟ 📌 فرمود: این ناله شیطان است. یاعلی "إنَّکَ تَسمعُ ماأسمَع وتَرَی ماأرَی إلا أنَّکَ لستَ بنَبیٍّ ولَکنَّکَ وزیرٌ وإنَّکَ لعَلَی خَیْر" آنچه من میشنوم تو میشنوی وآنچه من می بینم تو نیز می بینی، جزاینکه پیامبر نیستی، ولی وزیر من و برطریق خیر هستی. 📚نهج‌البلاغه هنگامی که پیامبر از برگشتند، انوار جلال و عظمت ايشان را فرا گرفته بود، بحدى كه هيچكس را ياراى آن نبود كه به آن حضرت نظر كند. از كنار هر درخت و گياه و سنگی كه میگذشتند در برابر آن حضرت خم میشدند وبه 👇 📌میگفتند: "السلام عليك يا نبى الله، السلام عليك يا رسول الله" از جمال آن حضرت خانه منور شده بود. 📌حضرت خديجه سلام الله عليها عرض كردند: اى محمد، اين چه نور است كه از شما مشاهده مى كنم؟ آن حضرت فرمودند: اين نور پيامبرى است. 📌 رسول خدا خطاب به حضرت خديجه سلام الله عليها فرمودند: بگو: "لا اله الا الله محمد رسول الله" حضرت خديجه سلام الله عليها عرض كردند: سالهاست من پيامبرى شما را میدانم. سپس به خداوند متعال و رسالت پيامبر صلى الله عليه وآله شهادت دادند. 📌 حضرت رسول اکرم فرمودند: اى خديجه میكنم. جامه اى برمن بپوشان. حضرت جامه برخود كشيد وخوابيد. ازجانب حق تعالى ندا رسيد: "ياأيها المدثر، و " 📚 آیه۱ اى جامه به خود پيچيده، برخيز و بترسان مردم را از عذاب پروردگار خود، و بگو و پروردگارت را به بزرگى ياد كن. حضرت رسول اکرم برخاست و انگشت مبارک در گوش خود گذاشته و فرمودند: "الله اكبر الله اكبر" پس صداى آن حضرت به همه موجودات رسيد، وهمه با او موافقت كردند. 📌امام جواد علیه السلام فرمودند: "...لقدکان رسول الله یقرأ ويكتب بثلاثة وسبعين لسانا وإنماسمي الأمي بأنه كان من أهل مكة..." پیامبر به ۷۳ زبان میخواند ومینوشت. نام یعنی آن جناب از بود و مکه از امهات یعنی مهم ترين شهرها بود. 📚علل الشرایع ص۱۲۵ 📚زادالمعاد ص۳۶ 📚منتهى الامال ج۱ص۴۷ 📚بحارالانوار ج۱۹ ص۱۷۴-۱۸۶ 📚نهج البلاغه خطبه۲۳۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 | عذاب الهی در انتظار منکر ولایت امیرالمؤمنین امام صادق علیه‌السلام فرمودند: تمام اهل زمین هم منکر ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام شوند، خداوند همه‌ی آنها را به جهنم وارد می‌کند و عذاب می‌دهد. بحارالانوار. ج۶۹، ص۱۳۴ 🕊 🕋به کانال نهج‌البلاغه بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/2043084812Ca801717571
﷽؛ 👈 شعبان ماه بسيار شريفي است ، و به منتسب مي‌باشد ، و آن حضرت همه اين ماه را روزه مي‌گرفت ، و روزه آن را به ماه رمضان متّصل مي‌نمود ،‌ و مي‌فرمودند شعبان ماه من است ، هر که يک روز از اين ماه را روزه بدارد ، بهشت بر او واجب مي‌شود . 👈 از روايت شده است : چون ماه شعبان مي‌رسيد اصحاب خود را جمع مي‌کرد و مي‌فرمود : اي اصحاب من ، مي‌دانيد اين چه ماهي است ؟ اين ماه شعبان است ، و مي‌فرمايد شعبان ماه من است ، پس در اين ماه براي جلب محبّت پيغمبر خود ، و براي تقرّب به سوي پروردگار خويش ،‌ روزه بداريد ،‌ به خدايي که جان به دست قدرت اوست ، سوگند ياد مي‌کنم از پدرم شنيدم که فرمود : از شنيدم : هر که شعبان را براي جلب محبّت پيامبر و تقرّب جستن به سوي خداوند روزه بدارد خداوند او را دوست بدارد و در روز قيامت به کرامتش نزديک نمايد و بهشت را بر او واجب گرداند . از روايت کرده است که به من فرمود : کساني را که پيرامون و اطراف تو هستند به روزة شعبان وادار کن . گفتم : فدايت شوم مگر در فضيلت آن چيزي مي‌بيني ؟ فرمود : آري هرگاه هلال شعبان را مي‌ديد به منادي دستور مي‌داد تا در مدينه ندا کنند : اي اهل مدينه ، من از جانب به سوي شما ارسال شده‌ام ، آن حضرت مي‌فرمايد : آگاه باشيد به درستي که شعبان ماه من است ، خدا رحمت کند کسي را که مرا در ماه من ياري کند ،‌ يعني روزه بدارد آن را ،‌ سپس چنين گفت : مي‌فرمود : از هنگامي که شنيدم منادي در شعبان ندا داد ، روزه شعبان از من فوت نشد، و تا زماني که زنده هستم به خواست خداوند از من فوت نخواهد شد . پس مي‌فرمود : روزة دو ماه شعبان و رمضان ماية توبه و آمرزش خداست . روايت کرده است : نزد بودم ، ذکر روزة شعبان به ميان آمد ، فرمود : در فضيلت روزة شعبان چنين و چنان است ، تا جايي که انسان مرتکب قتل حرام مي‌شود ، پس چنانچه شعبان را روزه بدارد ، اين روزه به او سود مي‌رساند ،‌ و به خواست خداوند آمرزيده مي‌شود ! 👈 بعضي از اين ماه هر روز هفتاد مرتبه بگويد : أًستَغفِرُاللهَ وَ أَسأَلُهُ التَّوبَهَ هر روز هفتاد مرتبه بخواند : أَستَغفِرُاللهَ الَّذي لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الرَّحمنُ‌ الرَّحيمُ الحَيُّ القَيُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَيهِ در بعضي روايات الحيُّ القَيُّومُ پيش از الرَّحمنُ الرَّحيمُ است ، و عمل به هر دو خوب است . و از روايات استفاده مي‌شود ، که بهترين دعاها و ذکرها در اين ماه استغفار است ، و هر که در هر روز اين ماه هفتاد مرتبه استغفار کند ، مانند اين است که در ماه‌هاي ديگر هفتاد هزار مرتبه استغفار نمايد . در اين ماه صدقه بدهد ،‌ گرچه نصف دانة خرمايي باشد ، تا حق‌تعالي بدن او را بر آتش دوزخ حرام کند . از نقل شده است که از وجود مبارک ايشان دربارة فضيلت روزة رجب سؤال کردند ؟ فرمود : چرا از روزة شعبان غافل هستيد ؟ راوي عرض کرد : کسي که يک روز از شعبان را روزه بدارد ، چه ثوابي دارد ؟ فرمود : به خدا سوگند بهشت پاداش آن است ، عرض کرد بهترين اعمال در اين ماه چيست ؟ فرمود : صدقه و استغفار ، هر که در ماه شعبان صدقه دهد حق‌تعالي آن را رشد و نموّ دهد همان‌گونه که يکي از شما بچّه شترش را رشد مي‌دهد ، تا آن که در قيامت، در حالي که به اندازة کوه احد شده باشد به صاحبش باز گردد . در تمام اين ماه هزار مرتبه بگويد : لا إِلهَ إِلَّا اللهُ وَ لا نَعْبُدُ إِلّا إيّاهٌ مٌخْلِصينَ لَهُ الدّينَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ معبودي جز خدا نيست ، و نپرستيم جز او را ، در حالي که دين را براي او خالص کرديم ، گرچه مشرکان را خوش نيايد . اين ذکر پاداش بسياري دارد ، از جمله اينکه در نامة عملش عبادت هزار ساله بنويسند .   در هر پنجشنبة اين ماه دو رکعت نماز بجا آورد ، در هر رکعت پس از سوره حمد صد مرتبه قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ خوانده و بعد از سلام نماز صد مرتبه صلوات بفرستد ، تا حق‌تعالي هر حاجتي که در امر دين و دنيا دارد روا کند ، و نيز روزة هر پنجشنبه اين ماه فضيلت بسيار دارد . روايت شده است که در هر پنجشنبة ماه شعبان آسمانها را زينت مي‌کنند ، پس ملائکه عرض مي‌کنند ، خداوندا ! روزه‌داران اين روز را بيامرز ، و دعاي آنان را اجابت فرما . در خبر نبوي است : هر که روز دوشنبه و پنجشنبة شعبان را روزه بدارد ، حق‌تعالي بيست حاجت از حوايج دنيا ، و بيست حاجت از حوايج آخرت او را برآورد . در اين ماه بسيار صلوات فرستد . صلوات شعبانیه مناجات شعبانیه مفاتیح الجنان حضرت استاد انصاریان