#رحمة_للعالمین داستانی زیبا از بخشش پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم در کلام استاد مسعود عالی www.ostadaali.ir 🆔 @ostad_aali

😂😂😂 به مناسبت هفته دفاع مقدس 🕌🕋 کانال حاجی زائر در ایتا، بله و روبیکا @hajizaer

🔹زنده شدن آهو توسط حضرت سلمان چند نفر اصحاب خدمت حضرت سلمان آمدند گفتند: برویم بیرون تو صحرا و بیابان یک تفریحی بکنیم. گفت خیلی خوب برویم. رفتند و نزدیک ظهر یا بعد از ظهر شد. گفتند: سلمان ما گرسنه‌ایم، امروز هم مهمان شمائیم، یک فکری برای ما بکن. حضرت سلمان هم پیرمرد بود. گفت: حالا که مهمان من هستید خیلی خوب باشد. به یکی از آهوهایی که از آن طرف فرار می‌کرد، گفت: بیا ببینیم. آهو دوید آمد. به دوستانش گفت: سرش را ببرید. سرش را بریدند و با گوشتش یک کبابی درست کردند و خوردند. بعد سلمان استخوان‌هایش را توی پوستش ریخت و پایش را به او زد و گفت: قم باذن الله، باذن خدا بلند شو. آهو بلند شد و دوید ورفت آقا.( الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعه، ص 211.) شاگرد مکتب امیرالمؤمنین این است حضرت امیر می‌خواهید چه کار کنند آقا؟ ما هم می‌توانیم به درجه و مقام سلمان برسیم. اما عمل نمی‌کنیم. خدا می‌داند! نفس اماره نمی‌گذارد. فرد فرد ما می‌توانیم سلمان زمانمان بشویم. یک خرده گذشت می‌خواهد. ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔻کانال رسمی آیت الله ناصری 👉 @naseri_ir

⚫️ فیلم تاریخی از اولین سخنرانی سید حسن نصرالله بعد از شهادت سید عباس موسوی ره

🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 #حتما_ببینید | فیلمی کمتر دیده شده از دلدادگی شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید سید حسن نصرالله به یکدیگر... ▪️◾️▪️

. ♻️ از این آیه قرآن فهمیدم خط صحیح، خط سید حسن نصرالله هست... صحبت‌های شنیدنی "حجت‌الاسلام قرائتی" را از دست ندهید...

چرا پیرزن حاضر نشد رسید طلاهایش را بگیرد؟ ✅ این‌که انسان برای سربلندی اسلام، از عزیزترین عزیزانش بگذرد شاهد عدم وابستگی و دل‌بستگیِ او به دنیاست. 🗓 به مناسبت #هفته_دفاع_مقدس 📚 منبع: کتاب «از ظهر عاشورا تا شام بغداد» اثر #حجت_الاسلام_راجی ، صفحه ۵۶

🔹لاله‌ای که بعد از ۱۶ سال پژمرده نشد.. ‌🌹🍃🌹

🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #داستان‌قیصر‌روم و #عبداللّه‌بن‌حذافه ✍در جنگی که میان لشکر اسلام و روم صورت گرفت عبداللّه بن حذافه که از یاران و فرماندهان دلاور پیامبر(ص) بود به همراه گروهی دیگر اسیر شدند و آن‌ها را به نزد قیصر روم بردند. قیصر روم به او گفت : آئین مسیحیت را بپذیر وگرنه تو را در دیگ جوشان می‌اندازم. 🔹عبداللَّه گفت : مسیحی نمی‌شوم. قیصر دستور داد دیگی آوردند و بر آتش گذاردند و در آن روغن زیتون ریختند تا به جوش آمد آن‌گاه به یکی از مسلمانان اسیر گفت : مسیحیت را بپذیر! او که از پیشنهاد قیصر سرباز زد دستور داد وی را در آن دیگ انداختند و گوشت از استخوان‌های او جدا شد. 🔸آن‌گاه به عبداللَّه گفت : مسیحی شو وگرنه تو را هم در دیگ خواهم انداخت. او هم پیشنهاد قیصر را نپذیرفت و دستور داد وی را در دیگ اندازند. عبداللَّه در این هنگام گریه کرد. گفتند : او گریه و بی‌تابی می‌کند. قیصر گفت: او را برگردانید. وقتی او را برگرداندند گفت : 🔹من از این‌که در دیگ می‌افتم گریه نمی‌کنم بلکه به‌خاطر این می‌گریم که چرا به اندازه موهای بدنم جان ندارم که در راه خدا فدا کنم! قیصر از این سخن در شگفتی فرو رفت و علاقمند شد او را آزاد کند. سپس به عبداللَّه فرمانده رزمندگان گفت: سر مرا ببوس تا تو را آزاد کنم. عبداللَّه گفت: نمی‌بوسم. 🔸قیصر گفت : مسیحی شو تا دخترم را به عقد تو در آورم و حکومتم را با تو تقسیم نمایم. عبداللَّه نپذیرفت. قیصر گفت : سر مرا ببوس تا تو و هشتاد نفر از مسلمانان اسیر را آزاد کنم. عبداللَّه که دید آزادی مسلمانان در کار است پیشنهاد سلطان را پذیرفت و با هشتاد نفر از مسلمانان آزاد شد. 🔹امیرالمؤمنین‌علیه السلام فرمود: مَنْ سَلا عَنْ مَواهِبِ الدُّنیا عَزَّ. کسی که از بخشش‌های دنیا بگذرد عزیز می‌شود. 📜اسدالغابه، ج 3 ، ص 143. غررالحکم. به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande