eitaa logo
داستان مدرسه
688 دنبال‌کننده
859 عکس
497 ویدیو
191 فایل
جملات ادبی خاطرات مدرسه داستانهای مرتبط با مدرسه خلاصه عضو شو😉
مشاهده در ایتا
دانلود
MellateEshgh-052-SoltanValadGhonieh3Rabiolsani643.mp3
15.36M
ملت عشق قسمت 52 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
MellateEshgh-053-KerraGhonieh22Jamadiolavvale643.mp3
8.12M
ملت عشق قسمت 53 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
MellateEshgh-054-MolaviGhoniehRajab643.mp3
12.07M
ملت عشق قسمت 54 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
MellateEshgh-055-SoltanValadGhoniehRajabe643.mp3
13.96M
ملت عشق قسمت 55 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
MellateEshgh-056-EllaBoston15Juan2008.mp3
14.43M
ملت عشق قسمت 56 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
MellateEshgh-057-GoleKavir-GhoniehShabane643.mp3
27.38M
ملت عشق قسمت 57 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
MellateEshgh-058-KimiaGhoniehShabane643.mp3
17.72M
ملت عشق قسمت 58 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
MellateEshgh-059-ShamsGhoniehShabane643.mp3
9.82M
ملت عشق قسمت 59 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
MellateEshgh-060-EllaBoston17Juan2008.mp3
13.29M
ملت عشق قسمت 60 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
MellateEshgh-061-GoleKavirGhoniehRamezan643.mp3
10.26M
ملت عشق قسمت 61 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
داستان مدرسه
و بازیگران روی قالی معلق میزنند و بعضی از تاتارها بوستان انارگل پاس را بیش از این چیزها دوست دارند.
داستان تیمور گورکانی فصل بیست و چهارم خانم بزرگ و خانم کوچک سمرقند مطابق میل و نظر تیمور بنا شد تیمور برخلاف فاتحان هم نژاد خویش معماری ایرانی را آن طور که بود تقلید نکرد تیمور به عمارات ایرانی نظر می انداخت و صنعتگرانی از جنوب میآورد و از آنرو ساختمانهای سمرقند ایرانی نبودند و جنبه ی تاتاری داشتند خرابه های عمارات سمرقند و عمارات مشابه سمرقند که از آثار تیمور باقی مانده به خوبی از ذوق تاتار حکایت می.کند و حتی همان خرابه ها هم یک زیبایی جاویدان دارد این بناها که گاه با عظمت و گاه هم جزییات آن زشت است به این قسم که جلوی نمای سر در بسیار درخشنده و قسمت عقب آن آجر و آهک کاری ناتمام است دارای طرح کامل ساده ای میباشد تیمور از بزرگی بنا خوشش می آمد. و چه بسا که عماراتی را لااقل دوبار خراب میکرد تا به مقیاس ضخیم تری بنا کند. بعلاوه تیمور رنگ آمیزی را دوست داشت. تیمور دارای ذوق خاموش شاعرانه ی صحرانشینان و قریحه ی تیره ی نژاد تاتار بود. بناهای تیمور همگی سخت و محکم و با عظمت است تیمور مثل همه ی صحرانشینان از آب جاری و سبزه خوشش میآمد و از آنرو کاخهای وی شبیه به باغ می باشند سمرقند میدانی عمومی داشت که دارای معبد و تالار سخنرانی و باشگاه سیاسی و مرکز و اخبار و انجمن بزرگان و کاروانسراهای تجارتی بود این میدان را رگیستان می.گفتند در چهار طرف میدان به امر تیمور مسجدها و مدرسه هایی ساخته بودند. این میدان در زیر قلعه به ارتفاع کمی قرار داشت و جویهای آب از کنار آن میگذشتند و از فوارههای زیبا آب بیرون می.جست. روز بعد از پذیرایی سارای خانم هنگام طلوع ،آفتاب میدان پر از جمعیت شد زیرا خبر ورود قاصدی در روز پیش آمده بود بزرگان همه موافقت کردند که هیچ کلمه ای از پیام تیمور آشکار نشود اما همه میگفتند پیامی از طرف خداوندگار آمده است و در هر حال سکوت آنان چیزی نبود که اضطراب مردم را پنهان سازد. مردم به خاطر میآوردند که امیران به رفتن هند علاقه نداشتند و تیمور آنها را به اجبار برد. حتی نوه ی تیمور محمد سلطان گفته بود ممکن است ما هند را فتح کنیم ولی موانع بسیاری در پیش است اول رودخانه ها دوم صحراها و جنگلها سوم سربازهای مسلح و چهارم پیلهای آدمکش امیر تاتاری که در آنجا بود چنین میگفت گرمای هند طاقت فرساست بیماری می آورد و تندرستی و تندرستی را می.رباید آب هند بد است و زبان هندیان شبیه به زبان ما نیست. اگر سپاهیان در آن جا مدتی بمانند چه خواهد شد؟ در آن مجلس مشورت ،تاتار مشاورین دانایی بودند و مردمانی یافت میشدند که در نقاط مختلف حکومت و سلطنت داشتند و تیمور آنان را از آن مقامات جدا کرده به کار دیگری گماشته بود اینان میگفتند: با طلای هند میتوانیم سراسر دنیا را مسخر سازیم. آنها میدانستند که کشور ماوراء کوهها خزانه ی آسیاست و تیمور میخواهد ثروت آن را به دست بیاورد. آنها نیز حدس می زدند که تیمور میخواهد از هند راهی به چین بگشاید مگر نه اینکه دو هنگ تاتار برای کشف دشت گوبر ماورای ختن روانه شده بودند؟ آنها   گزارش داده بودند که از ختن تا کامبالو دو ماه راه .است آنها در کشمیر که سر حد هند و چین است تحقیقاتی هم نموده بودند. آنها فکر میکردند که به تازگی تیمور دختر یکی از خوانین مغول را گرفته و چندی پیش امپراتور چین درگذشته .است یکی از آنها تذکر داد که مطابق گفته ی ابن بطوطه در دنیا شش فرمانروای بزرگ است که وی تمام ممالک آن شش نفر را دیده و ما آنها را نام نمیبریم افسر دیگری به خنده میگفت شش تا نیست یکی است و نامش تیمور است یکی دیگر از افسران مجربتر میگفت زاهد و جهانگرد آفریقایی ابن بطوطه ت گفته .است آنها عبارتند از قسطنطنیه و سلطان مصر و پادشاه بغداد و خداوندگار تاتار و مهاراجه هند و فغفور چین تاکنون خداوندگار ما فقط یکی از آن شش تا یعنی سلطان بغداد را مغلوب ساخته است مدت چهل سال افسران تاتار با یأس و امید جنگهای خود را ادامه میدادند سیف الدین و موآوای مسن آن روز در رگیستان حضور داشتند. در آن چهل سال فقط یکی از بزرگترین فرمانروای جهان از جلوی تیمور گریخته بود و حالا هم احمد به بغداد مراجعت کرده بود اخباری که از غرب میرسید حقیقتاً بد بود در سراسر قفقاز آشوب برپا شده بود و سلاطین بین النهرین را گرفته بودند آه اگر تیمور در هند شکست بخورد اتباع تیمور چنان به پیروزی عادت داشتند که انتظار چیزی جز فتح را نداشتند. آیا نود و دو هزار مرد دلیر با تیمور از تنگه ی خیبر نگذشتند و روی رود سند پل نساختند مولتان سقوط کرده بود و تیمور به طرف سلطان دهلی میرفت 2
سلطان ۱- تکفور امپراتور صورتی که ابن بطوطه انتشار داده برای یک اروپایی شگفت انگیز می.باشد ولی صورت مذکور با حقیقت وفق میدهد با این توضیح که امپراتور یونان و پادشاه بغداد به واسطه ی گذشته خود شهرت داشتند و گرنه خودشان چندان قوی نبودند اروپا به حکومتها و دوک نشینهای کوچک تقسیم میشد و شهرت و نامی .نداشت پیشوای جنگهای صلیبی نیز عقب ند به زودی عملی خواهد شد. تیمور ثروت و امنیت را در سراسر این خطه ی وسیع تأمین میکند و قدرت ائمه ی دین روزافزون می گردد. در بهار بعد سپاهیان تاتار از راه شهر سبز باز آمدند و از تخت سیاهی که بر فراز گوهی از مرمر تیره رنگ ساخته شده بود عبور نمودند. در نزدیکی دروازه ی فیروزه قالیچههایی گستردند و پارچه های ارغوانی به دیوارها آویختند و تا پای قلعه آذین بستند بام و دیوار قلعه ها و باغ ها را با پارچه های زربفت و ابریشمی زینت کردند دکاندارها دکانهای خود را چراغان نمودند و مردم بهترین لباسهای خویش را بر تن کردند امیران مقیم سمرقند سران تاتار و شاهزاده خانمها به استقبال تیمور بیرون آمدند سارای خانم با ملازمان خویش سوار شد و بی اختیار دنبال شاهرخ پسر خود می گشت که او را میان سپاهیان بیابد خانزاده نیز در جستجوی دو فرزند نخستین فتح هند به توسط تیمور با یک لشکرکشی مختصری انجام پذیرفت تیمور نمیخواست دهلی را محاصره کند و لذا ظاهراً خود را بیمناک و مردد نشان داده در دشتهای اطراف به جنگ و گریز مشغول شد. سلطان دهلی از این مانور تیمور فریب خورد. مطابق میل تیمور در صحرا و خارج شهر به جنگ تیمور رفت و این همان بود که تیمور میخواست و همین که لشکر هند شکست خورد تیمور دهلی را به حال خود واگذارد و به طرف شهرهای جنوب دنبال هندوها شتافت .مؤلف خویش یعنی محمد سلطان و پیر محمد چشم چرانی میکرد همین که شاهزاده خانم ها نزدیک تیمور رسیدند غلامان مروارید و جواهر و خاک طلا زیر سم اسب تیمور نثار کردند. در این اثناء تماشاچیان به منظره ی عجیبی برخوردند و همان طور که سرهای خود را بالا نگاه داشته و منظره ی رنگارنگی تشکیل داده بودند ناگهان چشمشان به یک قطار فیل افتاد نود و هفت پیل هندی خزانههای اربابان سابق خود را به پشت گرفته وارد سمرقند میشدند با این جلال و عظمت تیمور برای مرتبه هشتم فاتحانه به سمرقند رسید میان غنایم بیشمار ،تیمور یکی هم نقشه ی مسجد جامع هند و دویست بناء بود که باید عین آن را در سمرقند بسازند. مورخین میگویند نخستین کار تیمور آن بود که پس از پیاده شدن یک سر به گرمابه رفت . فصل بیست و پنجم مسجد جامع تیمور تیمور اراده کرد به یاد فتح هند عمارت تازه و نامداری بنا کند. ظاهراً او پیش از ورود به سمرقند تصمیم لازم را گرفته بود چرا که تیمور بیستم ماه مه وارد سمرقند شد و روز ۲۸ همان ماه برای نظارت در پیریزی جامعی که آن را بعداً مسجد شاه نامیدند حاضر گشت این جامع به قدری بزرگ بود که گشایش تمام درباریان را داشت. از آن به بعد دیگر معماران و بناها و صنعتگران خواب و آسایش نداشتند پانصد سنگتراش با ارابه های سنگین و بزرگ به اطراف تپه ها روانه شدند تا برای ساختمان مسجد سنگ بیاورند آن موقع قوه ی جدیدی یعنی پیلان بارکش هم بر نیروی تیمور افزوده شده بود ،مهندسین استفاده از پیلان و قرقره و جرثقیل را پیشنهاد کرده و اجرا نمودند تا به زودی و به خوبی رفع حاجت بشود. همین که دیوارها بالا رفتند بناهای هندی در داخل جامع مشغول کار شدند و چنان که میدانیم عده ی آنان دویست نفر بود تیمور همان قوایی را که در جنگ به کار میبرد برای ساختمان هم به کار می انداخت پس از فتح هند تیمور به فکر ساختمان جامع افتاد. شاید دویست هزار نفر در زمستان آن جنگ از پا در آمدند اما تیمور اهمیتی به آن نمیداد و فکر اتمام جامع .بود سرداران فاتح هند مأمور نظارت ساختمان مناره ها و ستونهای جامع گشتند ، در شبستان جامع صدو هشتاد ستون سنگی برپا شد سقف جامع مرمر صیقلی شده و درها از برنج کنده کاری بود طلا و آهن و نقره برای منبر و محل خطبه به کار می رفت و در هر گوشه و کنار آیات قرآنی با خطوط زیبا نگاشته شد خلاصه این که در مدتی کمتر از سه ماه مؤذنها از بالای مناره های جامع اذان گفتند و خطیبان از فراز منبر ،جامع امپراتور را دعا نمودند. تیمور هیچ گاه خود را رسماً امپراتور نمیخواند وی همیشه امیر تیمور گورکانی ( مجلل ) خطاب میشد او خود را تورا یعنی وارث خان مغول نمی خواند. پرونده های وی خیلی ساده شروع میشود خداوندگار تیمور چنین فرمان می دهد و یا ساده تر از آن چنین آغاز میگردید من بنده خدا تیمور چنین میگویم