قلعه حیوانات اثر جورج اورول – در این داستان نمادین، حیوانات در قالب یک انقلاب گروهی به شکل بازیگونهای علیه انسانها قیام میکنند. البته این بازی در نهایت به یک نوع تمرین و تقویت قدرت تبدیل میشود.
dastannevis.com
برخی کتابها محتوای چالشبرانگیز یا خاص دارند که ممکن است برای گروههای خاصی مناسب نباشند. برای مثال، کتابهایی با محتوای علمی، فلسفی یا تاریخی عمیق به سطح بالایی از دانش نیاز دارند و شاید برای هر کسی جذاب یا قابلدرک نباشند.
dastannevis.com
هرمیون گرنجر - از هری پاتر اثر جی.کی. رولینگ: هرمیون باهوش و دانشآموزی جدی است، اما در برخورد با دوستانش و موقعیتهای مختلف، لحظات طنازانه و طنزآمیز نیز دارد، به ویژه وقتی سعی میکند همه چیز را جدی بگیرد اما دیگران شوخی میکنند.
dastannevis.com
هیچ چیز مثل بازخوانی و گردشی در نظم و نثر قدیم دست و دل را برای نوشتن گرم نمیکند. مثل تکیه دادن به کوه است.
کورش اسدی
dastannevis.com
شخصیت داستانی یا کاراکتر به هر فرد، موجود زنده، یا حتی شیء تخیلیای گفته میشود که در داستان حضور دارد و نقش خاصی را ایفا میکند. این شخصیتها از طریق گفتار، رفتار، و تعامل با سایر شخصیتها به خواننده معرفی میشوند و میتوانند به شکلهای متفاوتی در داستان ظاهر شوند؛ مانند شخصیتهای انسانی، حیوانی، جادویی یا حتی اشیاء که جان گرفتهاند.
شخصیتها انواع مختلفی دارند، از جمله:
شخصیت اصلی: شخصیت مرکزی که داستان حول او میچرخد. این شخصیت معمولاً اهداف، چالشها، و تغییرات عمدهای را تجربه میکند و در طی داستان رشد میکند.
شخصیت فرعی: شخصیتهایی که مکمل داستان هستند و به توسعه جهان داستان و شخصیت اصلی کمک میکنند.
شخصیت ایستا و پویا: شخصیت ایستا (stagnant) در طول داستان تغییر نمیکند، در حالی که شخصیت پویا (dynamic) با تجربیاتی که در داستان به دست میآورد تغییر میکند و رشد مییابد.
شخصیت گرد و تخت: شخصیت گرد (round) پیچیده است و جزئیات زیادی دارد، در حالی که شخصیت تخت (flat) ساده و معمولاً کلیشهای است.
شخصیتهای داستانی از ابزارهای مهم نویسنده برای انتقال مفاهیم، پیامها و تجربههای انسانی به خواننده هستند.
dastannevis.com
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶
یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳
dastannevis.com
حرف تازهای برای گفتن نیست یا بسیار کم است؛ تنها زبان است که میتواند یک معنا و مفهوم را از تکرار نجات دهد و برای میلیون بار دیگر آن را جذاب و خواندنی یا شنیدنی کند.
منصور کوشان
dastannevis.com
دنیا دنبال کتابهای جدید است. خوانندگان میخواهند صداهای غیر معمول را بشنوند، داستانها و شخصیتهای جدید را ببینند. پس فقط بنویسید و این کار را به روش خود انجام دهید.
آن رایس
dastannevis.com
مردی از خانه اش راضی نبود، از دوستش که بنگاه املاک داشت خواست تا خانه اش را بفروشد.
دوستش یک آگهی نوشت و آنرا برایش خواند: خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع.
صاحبخانه تا متن آگهی را شنید، گفت: این خانه فروشی نیست، در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانه ای که تو تعریفش را کردی.
خیلی وقت ها نعمت هایی که در اختیار داریم را نمی بینیم، چون به بودنشان عادت کرده ایم...!
#گلنازتقوایی
dastannevis.com
افراد کتابخوان و اهل مطالعه به یک نقطهی خطرناک میرسند:
توهم دانای کلی و بیشتر از بقیه فهمیدن و دانستن
در این نقطه، دو اتفاق میافتد:
۱. فرد در همین مرحله تثبیت شده و از مطالعه دست بر میدارد
۲. فرد به مطالعه ادامه داده و به نقطهی «هر بیشتر میخوانم میفهمم کمتر میدانم» میرسد.
dastannevis.com
گنجطلایی نویسنده
«هیچ عناصری در نویسندگی به اندازه نظم و «مهلت و ضرب الاجل» در اتمام کار مؤثر نیست. نویسنده در گوشه های تنگ و زمان دار و استرس برای تحویل کار است که به زوایای خلاق خود پی می برد و اثری می نگارد که شاید برای خودش هم تعجب آور باشد. آن گوشه خلوت و زمان دار برای نویسنده، کنج طلایی گنج است. من دوسال هر پنج هفته یکبار مجبور بودم سی صفحه نوشته تازه به علاوه ویرایش نوشته های قبلی و دو جستار مدون روی دو کتابی که خوانده بودم تحویل دهم. هیچ موقعیتی جز این زمان فشرده نمی توانست مرا در دنیای نویسندگی به جلو پرتاب کند.»
dastannevis.com
برای گنجاندن مکانهای عجیب و غریب در داستان، میتوانی از تکنیکهای زیر بهره بگیری تا این مکانها به بخشی طبیعی و تأثیرگذار از روایت تبدیل شوند:
ایجاد ارتباط با شخصیتها: مکانهای عجیب میتوانند بازتابی از درون شخصیتها باشند. برای مثال، اگر شخصیت دچار آشفتگی ذهنی است، مکانی پیچیده و پر از ابهام میتواند این آشفتگی را نمایان کند. این همخوانی بین مکان و احساسات شخصیتها به خواننده کمک میکند تا مکان را بهعنوان بخشی از داستان بپذیرد.
استفاده از حسها برای توصیف: برای طبیعیتر شدن مکان، توصیفهای حسی از صداها، بوها و حتی دما یا بافت محیط به خواننده کمک میکند تا با مکان عجیب و غریب ارتباط برقرار کند.
کشف تدریجی و ایجاد ابهام: مکانهای عجیب را میتوان در طول داستان به تدریج و با رازهایی کشف کرد. این باعث میشود خواننده کنجکاو شده و با شخصیتها همراه شود.
قرار دادن عناصر آشنا در مکان عجیب: اگر برخی عناصر مکان عجیب، شبیه به چیزهای واقعی باشند، آن مکان در عین عجیب بودن، قابل باورتر میشود.
ایجاد قوانین و ویژگیهای خاص برای مکان: مکانهای عجیب و غریب اغلب قوانین مخصوص به خود را دارند. این قوانین باید به شکلی ثابت و قابل درک معرفی شوند تا خواننده حس واقعگرایی بیشتری پیدا کند.
با این روشها، میتوانی مکانهای عجیب و غریب را به بخشهای جذاب و تأثیرگذاری از داستانت تبدیل کنی که نه تنها به فضا و اتمسفر داستان کمک میکنند، بلکه عمق بیشتری به شخصیتها و موضوعات داستانی میبخشند.
dastannevis.com
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶
دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳
dastannevis.com
صبحها میتوانید با چند تکنیک ساده ذهنتان را آماده کنید تا درگیر ایدههای خلاقانه شود. اینها چند ایده برای شروع یک روز نویسندگی پرانرژی هستند:
تمرکز بر یک احساس خاص: قبل از شروع، یک احساس را انتخاب کنید (مثل شادی، دلتنگی، ماجراجویی یا کنجکاوی). سپس سعی کنید از زاویهی آن احساس به جهان نگاه کنید. ببینید چگونه میتوانید آن را در داستان خود بگنجانید.
بازآفرینی یک خاطره: صبحها میتوانید یک خاطره یا خواب شبانه را مرور کنید و از آن برای نوشتن استفاده کنید. از خود بپرسید چطور میتوانم این خاطره را به داستانی تازه تبدیل کنم؟
گذراندن لحظهای با شخصیتهای داستانتان: از خودتان بپرسید شخصیت اصلیام اگر امروز صبح بود چه کار میکرد؟ چه احساسی داشت و چه هدفی برای این روزش داشت؟
ایدهپردازی با مکانهای عجیب: یک مکان خیالی یا واقعی اما عجیب و متفاوت را تصور کنید و ببینید چطور میتوانید آن را به بخشی از داستان تبدیل کنید.
عبارت آغازین الهامبخش: جملهای کوتاه و چالشبرانگیز بنویسید که جرقهای برای یک ماجرا یا دیالوگ جدید باشد، مثل "امروز قرار نیست چیزی طبق نقشه پیش برود."
این روشها کمک میکنند ذهنتان به تدریج برای نوشتن آماده شود و شاید الهامبخش داستانهای جدیدی نیز باشند.
dastannevis.com
در جنگلی سرسبز و پر از رنگ، پرندهای کوچک و بازیگوش به نام «پَرپَر» زندگی میکرد. پَرپَر با پرهای ساده و خاکستری خود همیشه به دنبال راهی برای جلب توجه بود. او عاشق این بود که در مرکز توجه دیگران باشد، اما پرهایش در میان رنگینکمان پرهای دیگر پرندگان جنگل زیاد به چشم نمیآمد.
یک روز، پَرپَر هنگام بازی در کنار رودخانه، به چند برگ رنگارنگ و پَرهای افتاده از سایر پرندگان برخورد کرد. فکری به ذهنش رسید: «چرا من نتوانم شبیه یکی از این پرندگان شوم؟» او برگها و پرها را جمع کرد، روی بدنش گذاشت و به شکلی عجیب و خندهدار شبیه یک طاووس درآمد. سپس به سمت میدان اصلی جنگل پرواز کرد تا دوستانش را غافلگیر کند.
وقتی به میدان رسید، بقیه پرندگان با چشمانی از تعجب و خنده به او نگاه میکردند. کلاغی با خنده گفت: «پَرپَر، تو دیگه کی هستی؟ طاووسی؟» پَرپَر با افتخار گفت: «بله! امروز من طاووس هستم!» اینطور شد که اولین پرندهی کاسپلیر جنگل به وجود آمد.
از آن روز به بعد، پَرپَر هر روز لباسی جدید برای خودش درست میکرد؛ یک روز مثل یک عقاب قدرتمند، روز دیگر مثل یک قناری زیبا و شاداب. هر وقت که پرندگان پَرپَر را میدیدند، با خنده و شگفتی در انتظار شخصیت جدیدش بودند. حتی یک روز او شبیه جغد شد و با نگاههای جدی و پرابهتش همه را خنداند.
داستان پَرپَر به زودی در تمام جنگل پیچید و به همه پرندگان یاد داد که همیشه لازم نیست شبیه بقیه باشیم؛ بلکه میتوانیم خلاق و متفاوت باشیم و از این تفاوت لذت ببریم.
dastannevis.com
منابع زبان داستان شامل انواع مختلفی از ابزارها و منابعی است که به نویسنده کمک میکنند زبان داستانی خود را تقویت کند. در زیر به چند دسته مهم اشاره میکنم:
کتابهای راهنما و نظریههای ادبی:
کتابهایی که به آموزش اصول زبان داستان میپردازند، مثل کتابهای «زبان داستان» یا «سبک و روایت» که به نویسنده تکنیکهایی درباره توصیف، دیالوگ، ریتم، و ساختار جملات میآموزند.
نظریههای ادبی درباره سبکهای نگارشی (مثلاً واقعگرایانه، رئالیسم جادویی، سوررئال، و غیره) نیز میتواند دیدی تازه به نویسنده بدهد.
خواندن آثار برجسته ادبی:
خواندن آثار کلاسیک و مدرن، چه رمانها و داستانهای کوتاه، میتواند به نویسنده دیدگاهی درباره سبکهای مختلف و چگونگی استفاده از زبان در خلق صحنههای داستانی بدهد. مثلاً خواندن داستانهای چخوف، همینگوی، یا جومپا لاهیری برای الهامگیری.
داستانهای فولکلور و اساطیری:
زبان داستانی اغلب میتواند از داستانهای سنتی و افسانهها الهام بگیرد. این نوع داستانها زبانی سمبلیک و شاعرانه دارند که به تقویت قدرت تصویرسازی و شخصیتپردازی کمک میکند.
کتابهای لغت و فرهنگهای توصیفی و تصویری:
فرهنگ لغات تصویری و توصیفی میتوانند به نویسنده کمک کنند تا کلمات مناسبتری برای توصیف صحنهها، اشیا، و احساسات پیدا کند. فرهنگنامههای اصطلاحات نیز برای غنیتر کردن دیالوگها و توصیفها مفیدند.
شنیدن قصهها و داستانهای شفاهی:
گوش دادن به قصههای محلی، تاریخی، یا شفاهی از منابع زبانی غنی برخوردارند که در بیان ساده و روان داستان به نویسنده کمک میکند. شنیدن داستانها از زبان افراد مختلف باعث تنوع در شیوه روایت میشود.
شعر و ادبیات کهن:
خواندن شعرهای مختلف، خصوصاً شعرهای توصیفی و روایی، میتواند دایره واژگان و تصاویر ذهنی نویسنده را تقویت کند. ادبیات کهن نیز با زبان شاعرانه و پر از استعاره، برای تقویت خلاقیت در زبان داستان مفید است.
تماشای فیلم و شنیدن موسیقی با نگاه به دیالوگ و روایت:
تماشای فیلمهایی با دیالوگهای قدرتمند و موسیقیهایی که حس و فضاسازی را به خوبی منتقل میکنند، میتواند الهامبخش باشد و به تقویت زبان عاطفی و بصری نویسنده کمک کند.
هر یک از این منابع میتواند زبان داستان شما را غنیتر، متنوعتر و خلاقانهتر کند و کمک کند تا داستانتان بهتر و گیراتر بیان شود.
dastannevis.com
نکته مهم در مورد گذشته همه ما این است که:
⁃ هر کسی داستانی دارد
⁃ بیشترش زیاد جالب نیست
dsstannevis.com
بسیاری از شخصیتهای داستانی محبوب برای کودکان در ادبیات و فرهنگ عامه تأثیرگذار بودهاند. این شخصیتها معمولاً با ویژگیهای خاص، داستانهای جذاب، و پیامهای اخلاقی و آموزنده مخاطبان خود را جذب کردهاند. در ادامه چند نمونه از شخصیتهای داستانی که کودکان به آنها علاقهمند هستند، معرفی میشوند:
پو (خرس پو)
پو خرس بامزه و دوستداشتنی از داستانهای ای. ای. میلن است. او با دوستانش در جنگل صد جریب ماجراجوییهای سرگرمکننده و آموزندهای را تجربه میکند. شخصیت پو به خاطر سادگی و شیرینیاش، مهربانی، و عشق به عسل، بسیار مورد علاقه کودکان قرار گرفته است.
هری پاتر
جادوگر نوجوانی که توسط جی. کی. رولینگ خلق شد. هری پاتر و دوستانش در مدرسه هاگوارتز جادو و جادوگری یاد میگیرند و در عین حال با مشکلات و چالشهای زیادی روبهرو میشوند. داستانهای هری پاتر به دلیل شخصیتهای چندلایه، پیچیدگی داستان، و مبارزه بین خیر و شر بسیار مورد استقبال کودکان و نوجوانان قرار گرفته است.
پتسون و فیندوس
این دو شخصیت از سری کتابهای اسون نورکویست هستند. پتسون، پیرمردی مهربان و کمی خجالتی، و فیندوس، گربهی بازیگوش و پرانرژیاش، زندگی آرام و روستایی خود را با ماجراهای شاد و خندهدار میگذرانند. تعاملهای خاص بین این دو شخصیت، داستانهایی گرم و دلنشین برای کودکان رقم میزند.
کتابهای دکتر سوس (شخصیتهایی مثل گربه در کلاه و گرینچ)
دکتر سوس شخصیتهای رنگارنگ و خاصی مانند "گربه در کلاه" و "گرینچ" را خلق کرد. این شخصیتها با داستانهای ساده اما هوشمندانه خود، پیامهای آموزشی و اجتماعی را در قالبی شاد و...
داستان نویس نوجوان
بسیاری از شخصیتهای داستانی محبوب برای کودکان در ادبیات و فرهنگ عامه تأثیرگذار بودهاند. این شخصیته
جذاب به کودکان منتقل میکنند. کتابهای او به خاطر شعرهای روان و ریتمیک و استفاده از کلمات ساده اما جادویی، در دل کودکان جا باز کردهاند.
ماتیلدا
ماتیلدا از کتاب رولد دال، دختر بچهای باهوش و قدرتمند است که با خانوادهای ناآگاه زندگی میکند. او با معلم خود خانم هانی دوستی میکند و تواناییهای خارقالعادهای پیدا میکند که به او کمک میکنند تا با چالشها و مشکلات مقابله کند. شخصیت قوی و مهربان ماتیلدا و داستان ماجراجوییهایش، الهامبخش کودکان است.
السا و آنا (منجمد)
این دو خواهر از انیمیشن "منجمد" (Frozen) محصول دیزنی، محبوبیت بسیار زیادی بین کودکان دارند. السا و آنا به خاطر ارتباط عمیق و تلاش برای محافظت از یکدیگر، الگوهای خوبی از اهمیت خانواده و دوستی را ارائه میدهند.
dastannevis.com
استفاده از خوابها برای ایده یابی داستان:
برخی از خوابها گاهی نیمهکاره یا گنگ هستند. آنها را در ذهن خود بازسازی کنید، جزئیات جدید اضافه کنید و به داستانی منسجمتر تبدیل کنید. این تغییرات میتواند به خلق داستانهای غیرمنتظره منجر شود.
dastannevis.com
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶
سهشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳
dastannevis.com
نماد در داستان عنصری است که به صورت مستقیم به موضوع، ایده یا مفهومی عمیقتر اشاره دارد و به خواننده کمک میکند معنای بیشتری از داستان دریافت کند. نمادها معمولاً اشیا، رنگها، مکانها، یا حتی شخصیتها و اتفاقات هستند که بیش از ظاهر سادهشان معنا دارند و خواننده را به تفکر و تعمق درباره پیامهای نهفته داستان دعوت میکنند.
مثلاً یک گل سرخ میتواند نماد عشق یا زیبایی باشد، اما اگر در موقعیت خاصی استفاده شود، ممکن است معنایی مانند شور یا حتی مرگ (مثلاً اگر پژمرده باشد) به خود بگیرد. استفاده از نمادها میتواند به خواننده کمک کند تا به جای صرفاً دنبال کردن خط داستانی، لایههای عمیقتری از احساسات و پیامهای نویسنده را کشف کند.
نمادها از ابزارهای اصلی ایجاد معنا و ارتباطات پنهان در داستان هستند و میتوانند به مخاطب احساس نزدیکی بیشتری با ایدهها و مفاهیم داستانی بدهند.
dastannevis.com