.
🔸 گریه کودکان
امام صادق علیه السلام به مفضل فرمود: «ای مفضل! از منافع گریه کودکان نیز آگاه باش. بدان که در مغز کودکان رطوبتی است که اگر در آن بماند، بیماری ها و نارسایی های سخت و ناگوار مانند نابینایی به او رساند.
گریه، آن رطوبت را از سر کودکان سرازیر می کند و بدین وسیله، تن درستی بدن و چشم آنها را فراهم می کند. پدر و مادر از این راز آگاه نیستند و مانع آن می شوند که کودک از گریه اش سود برد.
اینان همواره در سختی می افتند و می کوشند او را ساکت کنند و با فراهم آوردن خواسته هایش، او را از گریه باز دارند، ولی نمی دانند که گریه کردن به سود اوست و سرانجام نیکی پیدا می کند.
چه بسا در اشیا، منافعی باشد که معتقدانِ به اهمال و بی تدبیری در کارِ عالَم، از آن غافل اند و اگر می دانستند، هیچ گاه نمی گفتند فلان چیز بی ثمر است؛ زیرا آنان از اسباب و علل آگاه نیستند.
به راستی هر چه را منکران نمی دانند، عارفان می بینند. چه بسیار است چیزهایی که دانش اندک آفریده ها از آن کوتاه و خالق آفرینش باعلم بی پایانش از آن آگاه است».
📔 بحار الأنوار، ج۳، ص۶۶
#امام_صادق #داستان_کوتاه
🔰 @DastanShia
.
💠 إنشاءالله میدهم!
امام جعفر صادق علیه السلام از پدر ارجمند خود امام باقر علیه السلام نقل فرمود:
نیازمندی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و چیزی از ایشان طلبید.
رسول خدا فرمود: آیا کسی هست که بتواند به من قرض بدهد؟
مردی از انصار از قبیله بنی جلبی برخاست و عرض کرد: من میتوانم ای رسول خدا!
فرمود: به این نیازمند چهار طبق خرما بده.
مرد انصاری آن بار را به آن مرد داد و سپس نزد پیامبر صلی الله علیه و آله برگشت و آن را از ایشان طلب کرد.
پیامبر فرمود: إن شاء الله میدهم. بار دیگر نزد حضرت آمد و ایشان فرمود: إن شاء الله میدهم.
بار سوم نزد حضرت آمد و ایشان فرمود: إن شاء الله میدهم.
عرض کرد: ای رسول خدا! بسیار فرمودی إن شاء الله میدهم!
رسول خدا لبخندی زد و فرمود: آیا کسی هست که بتواند به من قرضی بدهد؟
مردی برخاست و عرض کرد: من میتوانم ای رسول خدا!
فرمود: چقدر میتوانی؟ عرض کرد: هر چه بخواهی.
فرمود: به این مرد هشت طبق خرما بده.
مرد انصاری عرض کرد: ای رسول خدا! من فقط چهار طبق دادم.
ایشان فرمود: چهار طبق دیگر بده.
📔 قرب الإسناد: ص۴۴
#پیامبر #داستان_کوتاه
🔰 @DastanShia
.
✨ نماز ایستاده
از ابن بُکَیر روایت شده که وی گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام درباره نماز خواندن در حالت نشسته یا با تکیه بر عصا یا دیوار پرسیدم.
ایشان فرمود: «خیر، پدر تو را با این حالت چه کار؟! پدر تو هنوز به این شرایط نرسیده است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از آن که سالمند و سنگین شده بود نماز را ایستاده میخواند،
تا این که خداوند تبارک و تعالی نازل فرمود: «طه ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی»؛ ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی!. (طه، ۱-۲)
📔 قرب الإسناد: ص۸۰
#پیامبر #داستان_کوتاه
🔰 @DastanShia
۱.
امام رضا علیه السلام از پدران ارجمند خود از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که ایشان فرمود:
فرشته ای نزدم آمد و گفت: ای محمد! پروردگارت به تو سلام میرساند و میفرماید: اگر میخواهی دشت مکه را برایت طلا کنم.
امام علیه السلام میفرماید: رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن دم سر سوی آسمان فراز کرد و فرمود: پروردگارا یک روز سیر میشوم و تو را میستایم و یک روز گرسنه میشوم و از تو میخواهم.
۲.
از عمار روایت شده که وی گفت: داشتم گوسفندان خانوادهام را میچراندم و حضرت محمد صلی الله علیه و آله نیز داشت گوسفند میچراند.
عرض کردم: ای محمد! آیا میآیی به «فخ» برویم من آن جا را چمنزاری سرسبز دیدم. حضرت فرمود: بله.
فردا من به «فخ» رفتم و دیدم حضرت محمد صلی الله علیه و آله زودتر از من آن جا رسیده و ایستاده و گوسفندانش را از چمنزار دور میکند.
ایشان فرمود: چون با تو وعده کرده بودم دوست نداشتم قبل از آمدنت گوسفندانم را بچرانم.
📔 بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۲۰
#پیامبر #داستان_کوتاه
🔰 @DastanShia
.
🔸 تکه نان
امام رضا علیه السلام از پدران ارجمند خود علیه السلام نقل فرمود: حضرت علی علیه السلام فرمود:
همراه پیامبر صلی الله علیه و آله داشتیم خندق را حفر میکردیم که ناگاه فاطمه سلام الله علیها آمد و تکه ای نان آورد و به پیامبر داد.
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: این تکه نان چیست؟
فاطمه سلام الله علیها عرض کرد: قرصی نان برای حسن و حسین علیهما السلام پختم و این تکه را نیز برای شما آوردم.
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: ای فاطمه! بدان که این نخستین طعامی است که پس از سه روز وارد شکم پدرت شده است.
📔 عیون أخبار الرضا (ع): ص ۲۰۵
#پیامبر #داستان_کوتاه
🔰 @DastanShia
.
✨ بندهترین بندهٔ خدا
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: زنی بادیه نشین بر رسول خدا صلی الله علیه و آله گذر میکرد حال آن که حضرت روی زمین پست نشسته بود و غذا میخورد.
آن زن عرض کرد: ای محمد! به خدا سوگند تو همانند بندگان غذا میخوری و همانند آنان مینشینی.
رسول خدا صلی الله علیه وآله به او فرمود: وای بر تو! کدام بندهای از من بندهتر است؟
زن عرض کرد: پس لقمهای از غذایت را به من بده. حضرت لقمه ای به او داد. عرض کرد: نه! به خدا سوگند فقط لقمه ای را میخواهم که در دهان داری!
رسول خدا صلی الله علیه و آله لقمه را از دهان خود درآورد و به آن زن داد و او آن را خورد.
امام صادق علیه السلام فرمود: آن زن تا زمانی که از دنیا رفت هیچگاه به دردی دچار نشد.
📔 المحاسن: ص۴۵۷
#پیامبر #داستان_کوتاه
🔰 @DastanShia