eitaa logo
📝داستان شیعه🌸
2.4هزار دنبال‌کننده
36 عکس
3 ویدیو
1 فایل
✨ ﷽ ✨ 📖 اگه به داستان‌هایی که با زندگی معصومین مرتبطه یا داستانهای تاریخی پندآموز علاقه‌داری، مارو دنبال کن... ⚠️ نشر مطالب با ذکر لینک مجاز است❗ 💢 کانال اصلی‌مون: @Hadis_Shia برای بیان نظرات 👇 B2n.ir/w15631
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ❣ دوستدار فاطمه (س) از محمّد بن مسلم نقل شده است که حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام فرمود: «فاطمه زهرا سلام الله علیها بر در جهنم موقفی خواهد داشت. هنگامی که روز قیامت فرا رسد، در میان دو چشم هر کسی نوشته می‌شود که وی مؤمن یا کافر است، آنگاه به کسی که دوستدار فاطمه است اما بسیار گناه کرده، امر می‌شود که به طرف جهنم برود. وقتی که آن حضرت می‌بیند که بین دو چشم آن شخص نوشته شده «دوست فاطمه»، می‌گوید: «پروردگارا! تو مرا فاطمه نامیدی و وعده دادی کسی که مرا و فرزندانم را دوست داشته باشد، به وسیله من از آتش جهنم نجات دهی. همانا که وعده تو بر حق است و خلف وعده نخواهی کرد!» خداوند رئوف خواهد گفت: «راست می‌گویی، من تو را فاطمه نامیدم و کسی که تو را و فرزندانت را دوست داشته باشد، از آتش جهنم بر کنار خواهم داشت. وعده من حق است و خلف وعده نخواهم کرد. من بدین منظور دستور دادم این بنده‌ام را به جهنم ببرند که تو شفیع او شوی و من شفاعت تو را بپذیرم تا مقام و منزلتی که تو نزد من داری، برای ملائکه و پیامبران و اهل محشر معلوم شود. حال دست هر کس را که در میان دو چشم او نوشته شده «مؤمن» بگیر و داخل بهشت کن.» 📔 بحار الأنوار: ج۴۳، ص۱۵ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🤲 گوش به دعای مادر در آن شب، همه‌اش به کلمات مادرش - که در گوشه‌ای از اطاق رو به‌ طرف قبله کرده بود - گوش می‌داد. رکوع و سجود و قیام و قعود مادر را در آن شب، که شب جمعه بود، زیر نظر داشت. با اینکه هنوز کودک بود، مراقب بود ببیند مادرش که این همه درباره مردان و زنان مسلمان دعای خیر می‌کند، و یک یک را نام می‌برد و از خدای بزرگ برای هر یک از آنها سعادت و رحمت و خیر و برکت می‌خواهد، برای شخص خود از خداوند چه چیزی‌ مسألت می‌کند؟ امام حسن علیه السلام آن شب را تا صبح نخوابید، و مراقب کار مادرش، زهرای مرضیه سلام الله علیها بود. و همه‌اش منتظر بود که ببیند مادرش درباره خود چگونه دعا می‌کند، و از خداوند برای خود چه خیر و سعادتی می‌خواهد؟ شب صبح شد و به عبادت و دعا درباره دیگران گذشت. و امام حسن، حتی‌ یک کلمه نشنید که مادرش برای خود دعا کند. صبح به مادر گفت: مادر جان! چرا من هر چه گوش کردم، تو درباره دیگران دعای خیر کردی و درباره‌ خودت یک کلمه دعا نکردی؟ مادر مهربان جواب داد: پسرک عزیزم! اول همسایه، بعد خانه خود. 📔 بحار الأنوار: ج١٠، ص٢۵ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 💠 رفتار حکیمانه با یک مخالف مرحوم میرزای شیرازی بزرگ، در ریاستش در شهر سامرا بر عده‌ای از نیکان اهل علم، مراقب بود که مبادا خدای ناکرده کوچکترین انحرافی در آن پدید آید. این مقدار به موضوع اهمیت می داد که اگر نقطه ضعفی از یک روحانی مشاهده می‏ کرد فورا وسیله اخراج او را از سامرا فراهم می‏ ساخت بدون آنکه آن شخص متوجه گردد که سبب اخراج او میرزای شیرازی بوده است. زیرا مرحوم میرزا نمی‏ خواست با این کار یک نوع سردی رابطه و رنجش خاطر بین خودش و آن طلبه ایجاد گردد. چنانچه آقازاده یکی از علماء تهران به سامرا آمده بود و در هر مجلسی که حضور می‏ یافت از میرزا انتقاد می‏ نمود تا آنکه عده‏‌ای مرحوم میرزا را از این موضوع مطلع ساخته و گفتند که خوب است حقوق ماهیانه او را قطع کنید یا آنکه از سامراء بیرونش کنید. ولی مرحوم میرزا هیچگونه ترتیب اثری بر این سخنان نداد. مدت زمانی گذشت تا عده‌ای از تهران برای زیارت آمدند بعد خدمت میرزا رسیدند. مرحوم میرزا به ایشان فرمود: چنانچه مایل باشید فلانی (همان آقازاده) را با خودتان ببرید تهران تا روحانی و امام جماعت شما باشد آن افراد موافقت نمودند. مرحوم میرزا هم وسیله سفر آن آقازاده را به بهترین وجه فراهم نمود، بالاخره آن آقازاده با احترام وارد تهران شد. و این نیکو اندیشیدن میرزا موجب شد که علاقه خاصی بین میرزا و آن طلبه ایجاد شد. و این جریان گذشت تا مساله تحریم تنباکو پیش آمد. ناصر الدین شاه در این فکر شد که فتوای میرزا مبنی بر تحریم تنباکو را به دست خود علماء و روحانیون خنثی سازد. آن هم از راه همین آقا زاده‌ای که فعلا در تهران شخصیت یافته است. لذا از ایشان خواست که علماء را در خانه خود دعوت و به آنان ابلاغ کند که شاه می‏ خواهد با شما سخن بگوید. این عالم علماء را در منزلش گرد آورد تا آنکه شاه آمد و مراسم انجام گرفت. پس از آن شاه رو کرد به علماء و پرسید: مگر نه این چنین است که حلال پیمبر حلال است تا روز قیامت و حرامش هم حرام است تا روز قیامت؟ گفتند: بلی چنین است. شاه پرسید: پس سبب چیست که محمد حسن شیرازی تبناکو را حرام کرده است؟ آقایان پاسخ ندادند. اما آن آقازاده صاحب منزل، در پاسخش گفت : ای شاه او را به محمد حسن نام بردی مگر نمی ‏دانی او رهبر شیعه و نائب امام زمان و مقتدای مردم است؟ بگو آقا حاج میرزا حسن شیرازی (ادام الله ظله) که خداوند سایه ‏اش را مستدام بدارد ما منتظر دستور میرزا هستیم و گرنه خود ما با شمشیر عمل می‏ کنیم. باز به غضب شاه افزوده شد و مجلس را ترک گفت. و در نتیجه شاه به مقصود خود نائل نگشت. حاضرین در مجلس که ناظر جریان بودند برای میرزا نامه نوشتند و قضیه را کاملا در نامه برای میرزا شرح دادند. مرحوم میرزا آن افرادی که از میرزا می‏ خواستند آن آقازاده را به سبب انتقادش از میراز از سامراء اخراج کند طلبید و فرمود: این طلبه‌ای که شما از او انتقاد و بدگوئی می‏ کردید و به من پیشنهاد می‏ کردید که شهریه او را قطع کنم و من توجهی به انتقاد شما نکرده و به او احترام و احسان نمودم برای یک چنین روزی بود. آن وقت جریان را نقل کردند آن افراد این فکر رسا و تدبیر به جای آن مرحوم را ستودند. 📔 مردان علم در میدان عمل، ج۱ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✨ پاره تن رسول الله (ص) از حضرت علی بن ابی طالب علیه السّلام روایت شده است که فرمود: «یک بار شخص کوری از فاطمه زهرا سلام الله علیها اجازه خواست که به حضورش مشرف شود. فاطمه اطهر سلام الله علیها اجازه داد که آن شخص کور به حضورش برسد، اما خود را از وی پوشانید. پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله از زهرا سلام الله علیها پرسید: «این مرد کور بود و تو را را نمی دید. چرا خود را از او پوشاندی؟» فاطمه سلام الله علیها پاسخ داد: «اگر چه او مرا نمی دید، ولی من او را می‌دیدم. گذشته از این بویم به مشام او می‌رسید!» رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «شهادت می‌دهم که تو پاره تن من هستی.» 📔 بحار الأنوار: ج۴۳، ص۹۲ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔹 غضب و خشنودی خدا از حضرت صادق علیه السلام، از علی بن ابی طالب علیهما السّلام نقل می‌کند که پیغمبر اکرم اسلام صلی الله علیه وآله به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: «ای فاطمه! خدا برای غضب تو غضب می‌کند و از خشنودی تو خشنود می‌شود.» راوی می‌گوید: «صندل به حضور امام جعفر صادق علیه السّلام آمد و گفت: «این جوانان از تو احادیث عجیب و غریبی برای ما نقل می‌کنند! » فرمود: «چه حدیثی؟» گفت: «به ما می‌گویند که شما گفته ای خدا برای غضب فاطمه غضب می‌کند و از خشنودی وی خشنود می‌شود؟» حضرت صادق علیه السّلام فرمود: «آیا نه چنین است که شما روایت کرده اید: «خدای حکیم برای غضب بنده مؤمن غضب می‌کند و از رضایت وی راضی و خوشحال می‌شود؟» گفت: «چرا؟» فرمود: «پس چرا منکر این می‌شوید که فاطمه مومنه است و خدا برای غضب فاطمه غضب می‌کند و از خشنودی او خشنود می‌شود؟» صندل گفت: «خدا بهتر می‌داند که مقام پیامبری را در چه خاندانی قرار دهد.» 📔 بحار الأنوار: ج۴۳، ص۲۲ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔸 گریه کودکان امام صادق علیه السلام به مفضل فرمود: «ای مفضل! از منافع گریه کودکان نیز آگاه باش. بدان که در مغز کودکان رطوبتی است که اگر در آن بماند، بیماری ها و نارسایی های سخت و ناگوار مانند نابینایی به او رساند. گریه، آن رطوبت را از سر کودکان سرازیر می کند و بدین وسیله، تن درستی بدن و چشم آنها را فراهم می کند. پدر و مادر از این راز آگاه نیستند و مانع آن می شوند که کودک از گریه اش سود برد. اینان همواره در سختی می افتند و می کوشند او را ساکت کنند و با فراهم آوردن خواسته هایش، او را از گریه باز دارند، ولی نمی دانند که گریه کردن به سود اوست و سرانجام نیکی پیدا می کند. چه بسا در اشیا، منافعی باشد که معتقدانِ به اهمال و بی تدبیری در کارِ عالَم، از آن غافل اند و اگر می دانستند، هیچ گاه نمی گفتند فلان چیز بی ثمر است؛ زیرا آنان از اسباب و علل آگاه نیستند. به راستی هر چه را منکران نمی دانند، عارفان می بینند. چه بسیار است چیزهایی که دانش اندک آفریده ها از آن کوتاه و خالق آفرینش باعلم بی پایانش از آن آگاه است». 📔 بحار الأنوار، ج۳، ص۶۶ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 💠 إن‌شاء‌الله می‌دهم! امام جعفر صادق علیه السلام از پدر ارجمند خود امام باقر علیه السلام نقل فرمود: نیازمندی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و چیزی از ایشان طلبید. رسول خدا فرمود: آیا کسی هست که بتواند به من قرض بدهد؟ مردی از انصار از قبیله بنی جلبی برخاست و عرض کرد: من می‌توانم ای رسول خدا! فرمود: به این نیازمند چهار طبق خرما بده. مرد انصاری آن بار را به آن مرد داد و سپس نزد پیامبر صلی الله علیه و آله برگشت و آن را از ایشان طلب کرد. پیامبر فرمود: إن شاء الله می‌دهم. بار دیگر نزد حضرت آمد و ایشان فرمود: إن شاء الله می‌دهم. بار سوم نزد حضرت آمد و ایشان فرمود: إن شاء الله می‌دهم. عرض کرد: ای رسول خدا! بسیار فرمودی إن شاء الله می‌دهم! رسول خدا لبخندی زد و فرمود: آیا کسی هست که بتواند به من قرضی بدهد؟ مردی برخاست و عرض کرد: من می‌توانم ای رسول خدا! فرمود: چقدر می‌توانی؟ عرض کرد: هر چه بخواهی. فرمود: به این مرد هشت طبق خرما بده. مرد انصاری عرض کرد: ای رسول خدا! من فقط چهار طبق دادم. ایشان فرمود: چهار طبق دیگر بده. 📔 قرب الإسناد: ص۴۴ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✨ نماز ایستاده از ابن بُکَیر روایت شده که وی گفت: از امام جعفر صادق علیه السلام درباره نماز خواندن در حالت نشسته یا با تکیه بر عصا یا دیوار پرسیدم. ایشان فرمود: «خیر، پدر تو را با این حالت چه کار؟! پدر تو هنوز به این شرایط نرسیده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از آن که سالمند و سنگین شده بود نماز را ایستاده می‌خواند، تا این که خداوند تبارک و تعالی نازل فرمود: «طه ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی»؛ ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی!. (طه، ۱-۲) 📔 قرب الإسناد: ص۸۰ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱. امام رضا علیه السلام از پدران ارجمند خود از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که ایشان فرمود: فرشته ای نزدم آمد و گفت: ای محمد! پروردگارت به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: اگر می‌خواهی دشت مکه را برایت طلا کنم. امام علیه السلام می‌فرماید: رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن دم سر سوی آسمان فراز کرد و فرمود: پروردگارا یک روز سیر می‌شوم و تو را می‌ستایم و یک روز گرسنه می‌شوم و از تو می‌خواهم. ۲. از عمار روایت شده که وی گفت: داشتم گوسفندان خانواده‌ام را می‌چراندم و حضرت محمد صلی الله علیه و آله نیز داشت گوسفند می‌چراند. عرض کردم: ای محمد! آیا می‌آیی به «فخ» برویم من آن جا را چمنزاری سرسبز دیدم. حضرت فرمود: بله. فردا من به «فخ» رفتم و دیدم حضرت محمد صلی الله علیه و آله زودتر از من آن جا رسیده و ایستاده و گوسفندانش را از چمنزار دور می‌کند. ایشان فرمود: چون با تو وعده کرده بودم دوست نداشتم قبل از آمدنت گوسفندانم را بچرانم. 📔 بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۲۰ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔸 تکه نان امام رضا علیه السلام از پدران ارجمند خود علیه السلام نقل فرمود: حضرت علی علیه السلام فرمود: همراه پیامبر صلی الله علیه و آله داشتیم خندق را حفر می‌کردیم که ناگاه فاطمه سلام الله علیها آمد و تکه ای نان آورد و به پیامبر داد. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: این تکه نان چیست؟ فاطمه سلام الله علیها عرض کرد: قرصی نان برای حسن و حسین علیهما السلام پختم و این تکه را نیز برای شما آوردم. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: ای فاطمه! بدان که این نخستین طعامی است که پس از سه روز وارد شکم پدرت شده است. 📔 عیون أخبار الرضا (ع): ص ۲۰۵ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✨ بنده‌ترین بندهٔ خدا امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: زنی بادیه نشین بر رسول خدا صلی الله علیه و آله گذر می‌کرد حال آن که حضرت روی زمین پست نشسته بود و غذا می‌خورد. آن زن عرض کرد: ای محمد! به خدا سوگند تو همانند بندگان غذا می‌خوری و همانند آنان می‌نشینی. رسول خدا صلی الله علیه وآله به او فرمود: وای بر تو! کدام بنده‌ای از من بنده‌تر است؟ زن عرض کرد: پس لقمه‌ای از غذایت را به من بده. حضرت لقمه ای به او داد. عرض کرد: نه! به خدا سوگند فقط لقمه ای را می‌خواهم که در دهان داری! رسول خدا صلی الله علیه و آله لقمه را از دهان خود درآورد و به آن زن داد و او آن را خورد. امام صادق علیه السلام فرمود: آن زن تا زمانی که از دنیا رفت هیچگاه به دردی دچار نشد. 📔 المحاسن: ص۴۵۷ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌴 زائر امام حسین (ع) علی بن محمد می‌گوید: ماهی یک مرتبه از کوفه به زیارت قبر امام حسین علیه السلام می‌رفتم، چون پیر شدم و جسمم ناتوان شد، نتوانستم به زیارت امام بروم. یک بار پای پیاده به راه افتادم، پس از چند روز به زیارت قبر مطهر امام مشرف شدم و سلام کردم و دو رکعت نماز زیارت خواندم و خوابیدم. در عالم رؤیا دیدم امام حسین علیه السلام از قبر بیرون آمد و فرمود: ای علی! چرا در حق من جفا کردی؟ در صورتی که تو به من مهربان بودی؟ عرض کردم: سرورم! جسمم ضعیف شده و پاهایم توان راه رفتن ندارد و احساس می‌کنم عمرم به پایان رسیده است و اکنون که آمده‌ام چند روز در راه بودم و با سختی بسیار به زیارتت مشرف شدم، دوست دارم روایتی را که نقل کرده‌اند از خود شما بشنوم. حضرت فرمود: بگو کدام است؟ عرض کردم: روایت کرده‌اند؛ که فرموده‌اید: هر کس در حال حیاتش مرا زیارت کند، من او را پس از وفاتش زیارت خواهم کرد؟ امام علیه السلام فرمود: بلی من گفته‌ام. (افزون بر این) هرگاه ببینم زوار من گرفتار آتش جهنم است، او را از آتش جهنم بیرون می‌آورم. 📔 بحار الأنوار: ج١٠١، ص١۶ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا