.
✅ حرف حق
مردی به عبد الملک مروان گفت: من میخواهم با تو مناظره ای بکنم به شرط اینکه امان دهی. عبد الملک او را امان داد.
گفت: بگو ببینم این مقامی که گرفته ای، آیا به تصریح خدا و پیغمبرش است؟ گفت: نه.
پرسید: مردم جمع شدند و تو را انتخاب نمودند؟ گفت: نه.
سؤال کرد آیا آنها با تو بیعت کرده بودند که لازم بود وفا نمایند؟ گفت: نه.
پرسید: در شورا تو را تعیین نمودند؟ گفت: نه.
گفت: پس تو به زور بر آنها حکومت میکنی و مال و جان آنها را در اختیار گرفته ای؟ عبد الملک گفت: بلی.
سؤال کرد پس چرا نام خود را امیرالمؤمنین نهاده ای با اینکه خدا و پیامبر و مسلمانان تو را امیر نکرده اند.
عبد الملک گفت: از مملکت من خارج شو و گر نه تو را میکشم.
مرد گفت: همین است جواب کسی که از روی عدل و انصاف با تو سخن گوید! این حرف را زده و از نزد او خارج شد.
📔 بحار الأنوار: ج۴۶، ص۳۳۶
#داستان_بلند
🔰 @DastanShia
.
✨ شرافت علما
مرحوم حاج میرزا محمد صدر بوشهری نقل فرمود که جد من مرحوم آخوند ملا عبداللّه بهبهانی شاگرد شیخ مرتضی انصاری - اعلی اللّه مقامه - بود.
ایشان در اثر حوادث روزگار به قرض زیادی مبتلا میشود تا اینکه مبلغ پانصد تومان (البته در یکصد سال قبل خیلی زیاد بود) مقروض میگردد و عادتا ادای این مبلغ محال مینمود،
پس خدمت شیخ استاد حال خود را خبر میدهد، شیخ پس از لحظهای فکر، میفرماید سفری به تبریز برو ان شاء اللّه فرج میشود.
ایشان حرکت میکند و وارد تبریز میشود و در منزل مرحوم امام جمعه - که در آن زمان اشهر علمای تبریز بود - میرود.
مرحوم امام چندان اعتنایی به ایشان نمیکند و شب را در قسمت بیرونی منزل امام میماند.
پس از اذان صبح درب خانه را میکوبند، خادم در را باز کرده میبیند رئیس التجار تبریز است و میگوید به آقای امام کاری دارم، خادم امام را خبر میدهد، ایشان میآیند و میگویند سبب آمدن شما در این هنگام چیست؟
میگوید آیا شب گذشته کسی از اهل علم بر شما وارد شده؟ امام میگوید بلی یک نفر اهل علم از نجف اشرف آمده و هنوز با او صحبت نکردهام بدانم کیست و برای چه آمده است.
رئیس التجار میگوید از شما خواهش میکنم میهمان خود را به من واگذار کنید.
امام میگوید مانعی ندارد، آن شیخ در این حجره است.
پس رئیس التجار میآید و با کمال احترام جناب شیخ را به منزل میبرد و در آن روز قریب پنجاه نفر از تجار را برای صرف نهار دعوت میکند و پس از صرف نهار میگوید:
آقایان! شب گذشته که در خانه خوابیده بودم در خواب دیدم بیرون شهر هستم، ناگاه جمال مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را دیدم که سوار هستند و رو به شهر میآیند،
دویدم و رکاب مبارک را بوسیدم و عرض کردم: یا مولای! چه شده که تبریز ما را به قدوم مبارک مزین فرموده اید؟
حضرت فرمودند قرض زیادی داشتم آمدم تا در شهر شما قرضم ادا شود.
از خواب بیدار شدم در فکر فرو رفتم پس خوابم را چنین تعبیر کردم که لابد یک نفر که مقرب درگاه آن حضرت است قرض زیادی دارد و به شهر ما آمده،
بعد فکر کردم و دانستم که مقرب آن درگاه در درجه اول سادات و علما هستند، بعد فکر کردم کجا بروم و او را پیدا کنم، گفتم اگر اهل علم است ناچار نزد آقایان علما وارد میشود.
پس از ادای فریضه صبح، از خانه بیرون آمدم به قصد اینکه خانههای علما را تحقیق کنم و بعد مسافرخانهها و کاروانسراها را و از حسن اتفاق، اول به منزل آقای امام جمعه رفتم و این جناب شیخ را آنجا یافتم،
و معلوم شد که ایشان از علمای نجف هستند و از جوار آن حضرت به شهر ما آمده اند تا قرض ایشان ادا شود و بیش از پانصدتومان بدهکارند و من خودم یکصد تومان میدهم.
پس سایر تجار هم هریک مبلغی پرداختند و تمام دین ایشان ادا گردید و با بقیه وجه، خانهای در نجف اشرف میخرد.
مرحوم صدر میفرمود: آن منزل فعلا موجود و به ارث به من منتقل شده است.
📔 داستانهای شگفت (شهید دستغیب)، ص٣٨
#امام_علی #داستان_بلند
🔰 @DastanShia
✨
هلال ماه رجب! ناز كن به ماه تمام
ز يازده مه ديگر تو را سلام سلام
سلام بر تو كه در دامن تو ميتابد
فروغ حسن خدا از جمال چار امام
ولادت دو محمد، ولادت دو علي
كدام ماه، چنينش سعادت است و مقام؟
چه ماه روح فزايي كه درنخستين شب
امام پنجم ما شد ولادتش اعلام
خدا به فاطمه بنت حسن گلي بخشيد
كه عطر باغِ حسيني از او رسد به مشام
.
.
.
میلاد با سعادت امام پنجم
حضرت مـحـمـد بـاقـر علیه
السلام بر همه شیعیان
تـبریـک و تـهنیـت بـاد
❣
#میلاد_امام_محمد_باقر
💢 @Hadis_Shia 💢
.
♦️ بردهٔ امام باقر (ع)
عبد الله بن مبارک خدمت حضرت باقر علیه السلام رسیده عرض کرد: از اجداد شما برای من روایت شده که هر فتح و پیروزی که نصیب مسلمانان شود گرچه در حکومت خلفاء جور باشد، غنائم مربوط به امام است. فرمود: صحیح است.
عرض کرد: فدایت شوم! مرا از یک فتح در زمان حاکمان جور آورده اند. بالاخره از دست آن کسی که مالک من بود به یک وسیله ای نجات یافتم. اینک نزد شما آمده و بنده و برده شمایم. امام فرمود: قبول کردم.
موقعی که خواست به مکه برود گفت: من بعد از اینکه به حج رفتم، ازدواج کردم و راه گذران من از لطف و عنایتی بود که دوستان میکردند، چون دیگر راهی برای اداره زندگی نداشتم. بفرمایید چه باید کنم.
امام فرمود: به شهر و وطن خود برگرد و حج و ازدواج و کسبی که کرده ای برایت حلال است. پس از شش سال دو مرتبه آمد و همان بندگی و بردگی سابق را یادآوری نمود.
امام علیه السلام فرمود: تو در راه خدا آزادی! عرض کرد: خواهش میکنم یک یادداشت راجع به این مطلب به من بدهید. حضرت نامه ای چنین نوشت:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. این نامه محمد بن علی هاشمی علوی است برای عبد الله بن مبارک. من تو را در راه خدا و روز رستاخیز آزاد کردم.
کسی جز خدا آقای تو نیست و هیچ کس نمی تواند ادعای مالکیت تو را بنماید! تو بعد از این آزاد شده من و خاندان منی!
در تاریخ محرم سال صد و سیزده، محمد بن علی علیهما السلام آن را با دست خط خود نوشته و بر آن مهر زده است.
📔 مناقب آل ابی طالب: ج۳، ص۳۳۸
#امام_باقر #داستان_بلند
🔰 @DastanShia
🌱
💠 نماز حضرت سلمان:
نمازی مستحبی است که سی رکعت دارد و در سه وقت اول، نیمه و آخر رجب هر بار ده رکعت گزارده میشود.
بنابر روایات، پیامبر صلی الله علیه وآله این نماز را به سلمان فارسی آموزش داده و فضایل بسیاری برای آن ذکر کرده است.
🔸 از سلمان فارسی نقل شده است که در آخرین روز ماه جمادیالآخر خدمت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله رسید و پیش از این در چنین وقتی نزد پیامبر نرفته بود.
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: ای سلمان! تو از ما اهل بیتی و آنگاه از فضائل این نماز برای سلمان فرمود. سلمان از پیامبر چگونگی نماز را میپرسد و پیامبر پاسخ میدهد. سلمان گریهکنان برای شکر خداوند به سجده میافتد.
🔹 پیامبر صلی الله علیه وآله دربارهٔ این نماز به سلمان میفرمايد هیچ مؤمنی این نماز را نمیگزارد مگر اینکه همهٔ گناهان صغیره و کبیرهاش محو میشود، اجر کسی که همه ماه رجب را روزه گرفته، میبرد، تا سال پیش رو در نزد خدا از نمازگزاران نوشته میشود و هر روز برایش عمل شهیدی از شهدای بدر نوشته میشود.
💎 پیامبر صلی الله علیه وآله پس از تعلیم نماز به سلمان میگوید: نمازگزار خواستهاش را بخواهد، دعایش مستجاب خواهد شد و میان او و جهنم هفت خندق فاصله میشود که هر یک به وسعت فاصله میان آسمان و زمین است و در برابر هر رکعت، هزار هزار رکعت حساب میشود و برائت از آتش و گذر از صراط برای او نوشته میشود.
.
✨ کیفیت نماز:
در روز اول رجب، ده رکعت خوانده میشود و بعد از هر دو رکعت، سلام میدهد. در هر رکعت یک سوره حمد و سه بار سوره توحید و سه بار سوره کافرون خوانده میشود. پس از هر سلام، نمازگزار دستها را بلند میکند و میگوید:
«لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيي وَ يُميتُ، وَهُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَ هُوَ عَلي كُلِّ شَيْء قَديرٌ، اَللَّـهُمَّ لا مانِعَ لِما اَعْطَيْتَ، وَ لا مُعْطِيَ لِما مَنَعْتَ، وَلا يَنْفَعُ ذَاالْجَدِّ مِنْكَ الْجَدُّ»
پس از دعا صورت را با دستها مسح میکند.
بعد از اتمام نماز نیز حاجت خود را از خداوند طلب مینماید.
📚 مصباح المتهجد، ص ٨١٧-۸۱۹
مفاتیح الجنان، اعمال ماه رجب
#حدیث #ماه_رجب
💢 @Hadis_Shia 💢
.
💠 سرِّ مگو!
جابر جعفی میگوید: حضرت باقر علیه السلام به من هفتاد هزار حدیث آموخت که هرگز به احدی آنها را نگفتم.
جابر میگوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم، بار سنگینی بر من نهاده ای از این اسرار که به من سپردی و فرموده ای به کسی نگویم. گاهی از اوقات چنان سینهام به جوش میآید که حالتی شبیه جنون به من دست میدهد!!
فرمود: هر وقت چنین شد، به طرف صحرا برو و گودالی بکن. سرت را درون آن گودال قرار بده و بگو محمد بن علی علیهما السلام چنین و چنان گفت!
📔 اختصاص شیخ مفید: ص۶۶
#امام_باقر #داستان_کوتاه
🔰 @DastanShia