eitaa logo
دست نوشته های یک روانشناس
552 دنبال‌کننده
95 عکس
51 ویدیو
16 فایل
دکتر زهرا وافر نویسنده،روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه دانش‌آموخته دانشگاه تهران و علامه‌طباطبایی رتبه برتر کنکور درمان وسواس،افسردگی، اضطراب و پانیک شماره پروانه:7861 آیدی منشی جهت دریافت نوبت مشاوره حضوری و غیرحضوری: @ashena_64 اینستاگرام: _zahra_vafer
مشاهده در ایتا
دانلود
دست نوشته های یک روانشناس
💠 با معضل روانشناس‌نماها چه کنیم؟ 🖋️ زهرا وافر به تک تک جملات گوهربار استاد توجه کنید! ایشون که گویا اخیرا در فضای مجازی به عنوان روانشناس اسلامی 🤦‍♀ معروف شدند و چپ و راست کلیپ دُرافشانی هاشون به دست من میرسه، نکات جالبی گفتند: «بچه چشم و اطاعت رو از مادرش یاد می گیره، قانونه!» ایشون بعد از هر یک از جملاتشون تاکید می کنند که (قانونه!)، میشه بفرمایید این قوانین رو دقیقا از کجا درآوردید؟ از کدام نظریه علمی، کدام پژوهش معتبر؟ حتی کدام آیه یا روایت؟ در ادامه افاضاتشون می فرمایند «خدا به مادرها توصیه میکنه که جلوی بچه هاتون به آقاتون زیاد چشم بگید!» استاد بزرگوار میشه بفرمایید خداوند در کدام آیه قرآن، حدیث قدسی یا حداقل روایتی به مادرها گفته جلوی بچه هاشون زیاد به آقاشون چشم بگن؟ نکنه مستقیما به خودتون الهام شده؟! 🤔 اما اوج شاهکارگویی ایشون اونجاست که میگه «اگه خانمی میگه بچه ام حرف گوش کن نیست می تونم قسم بخورم خودت مشکل داری چون بچه ات چشم رو از یکی باید یاد بگیره دیگه!» استاد هیچ به این فکر کردید این تراوشات ذهنی شما، این خزعبلات بی پایه و اساس تون چه آتشی میتونه تو زندگی خیلی ها ایجاد کنه؟ پس اگر بچه ای حرف گوش کن نیست شما (قسم می خورید) مشکل از مادرش بوده چون (ولایت پذیر) نبوده؟ والا جان گاتمن که 40 سال در زمینه روابط زوجین «پژوهش علمی » انجام داد این قدر با (قطعیت) حرف نمی‌زنه! والا کسی که چهار کلاس سواد آکادمیک درست و حسابی داشته باشه، سر سوزنی نگاه علمی داشته باشه این قدر با «کلیت» و «قطعیت» حرف نمیزنه. والا کسی که واقعا به اسلام پایبند باشه این قدر حرف های من در آوردی خودش رو توی دهان خدا نمی ذاره! با این همه چرت و پرتی که در عرض کمتر از یک دقيقه فرمودید مرزهای چرت و پرت گویی رو جا به جا کردید! اینها تراوشات یک «ذهن کودکانه» است نه ذهن بالغی که قدرت تفکر نقاد داره... و البته که به مزاق «ذهن های کودک» - به خصوص از نوع مذکر- خوش خواهد آمد. راستی در مورد مردهایی که به لحاظِ روانی بیمار یا خیانتکار یا معتاد و... هستند چیزی نگفتید؟ همسران اونها هم باید مدام چشم بگن و «ولایت‌پذیر» باشن تا بچه هاشون چشم گفتن رو یاد بگیرن؟ اصلا کی گفته بچه خوب و سالم یعنی بچه «چشم‌گو»؟ آقای عزیزی! دوست دارم بدونم دقیقا از کدام دانشگاه مدرک گرفتید؟ یک تنه هم روانشناسی را به ابتذال کشاندید هم اسلام را خراب کردید... کانال دست نوشته های یک روانشناس 👇 @dastneveshtehapsy
در نخستین دهه قرن بیستم، پل الریخ برای مبارزه با سیفلیس، به تهیه دارویی موفق شد که آن را ۶۰۶ نامید. این دارو، ترپونما پالیدوم، اسپیروکیتی را که عامل سیفلیس بود مسموم می کرد. این دارو به آن دلیل ۶۰۶ نام گرفت که پیش از آن، الریخ ۶۰۵ داروی دیگر تهیه کرده بود که هیچیک از آنها موثر واقع نشده بود. به این ترتیب می‌توان چنین فرض کرد که الریخ با ۶۰۵ شکست مواجه شده بود اما پایداری کرده بود. تقریباً تمامی امور خطیر زندگی از آن رو که شکست های بسیاری را در بر دارند، همانند داروی ۶۰۶ هستند... 💠از کتاب کودک خوش بین. نوشته مارتین سلیگمن. کانال دست نوشته های یک روانشناس 👇 @dastneveshtehapsy
💠 چه طور روانشناس واقعی را از روانشناس دروغی تشخیص بدهیم؟ 🖋️ زهرا وافر در مورد حرف های بی پایه و اساس و ساختگی آقای عزیزی، به عنوان یک روانشناس بر خودم لازم میدانم نکاتی را روشن کنم: وقتی در اینترنت سرچ کردم متوجه شدم ایشان به عنوان کارشناس به صدا و سیما هم دعوت شدند! وای بر صدا و سیما که در معرفی روانشناس های دروغین به مردم پیشکسوت است... همین صدا و سیما بود که در برنامه های مختلف، از خندوانه گرفته تا دورهمی، آقای انوشه را به عنوان «دکتر روانشناس» دعوت کرد و به شهرت رساند و در نهایت سازمان نظام روانشناسی اعلام کرد که ایشان اصلا مدرک روانشناسی معتبر ارائه نداده است .. درست به همان ترتیب که شهرام اسلامی را به اسم «دکتر اسلامی» دعوت کردند و به شهرت رساندند و بعد سازمان نظام - با سالها تاخیر - دروغین بودن او را هم اعلام کرد... جالب اینکه خود من هم به صدا و سیما دعوت شدم و برایم عجیب بود که اصلا کسی از من «مدرک» نخواست! در تمام طول برنامه «دکتر» خطاب شدم و به مردم به عنوان دکتر معرفی شدم در حالی که قبل از برنامه تاکید کرده بودم من دانشجوی دکتری هستم و هنوز مدرک نگرفتم، لطفا مرا دکتر خطاب نکنید... حاضرم قسم بخورم اگر هیچ مدرک روانشناسی نداشتم هم کسی نمی فهمید، چون گویا برای صدا و سیما مدرک مهم نیست، کافی است شما را «معرفی» کرده باشند! این نکته را گفتم که بدانید اگر کسی در صدا و سیما به عنوان روانشناس یا دکتر معرفی شد، لزوما روانشناس یا دکتر نیست!!! اما به عنوان یک روانشناس آکادمیک، یعنی کسی که مدرک و رویکرد علمی دارد به شما می گویم که تشخیص روانشناس واقعی از روانشناس نماها آسان است، زیرا: یک روانشناس واقعی هرگز با «قطعیت» و «کلیت» حرف نمی زند، چون در نگاه روانشناختی این به نوعی نشانه «خطای شناختی» است. اما روانشناس‌نماها بسیار «کلی» و «قطعی» حرف می زنند و برای همه آدمها و همه زندگی ها نسخه واحدی می پیچند، که نشان می دهد نه تنها علم ندارند، که شکر خدا خطای شناختی هم دارند! نکته بعد اینکه، روانشناس واقعی برای تمام حرف هایش «سند» دارد، یک نظریه علمی یا پژوهش معتبر یا حداقل تجربه بالینی قابل اعتنا... اما روانشناس ‌نماها تراواشات ذهنی خودشان یا حرف های بی پایه و اساسی که از این و آن شنیده اند یا در کتب غیر علمی خوانده اند را به خورد مردم می دهند! سوم اینکه، روانشناس نماها با «اغراق» و پر سر و صدا حرف می زنند، هیجانات را تحریک می کنند و «ترس‌فروشی» می کنند، زیاد وعده و وعید می‌دهند؛ وعده موفقیت، زندگی مشترک پر از عشق ، بچه حرف گوش‌کن، حل تمام مشکلات و... اما روانشناس واقعی به جای هیجانات، «تفکر منطقی» را فعال می کند، کسی را نمی ترساند و با وعده های دروغین «وسوسه» نمی کند‌‌‌‌؛ بلکه صرفا از «احتمالات» صحبت می کند. حالا خودتان کمی فکر کنید و روانشناس واقعی را از دروغی تشخیص دهید! کانال دست نوشته های یک روانشناس 👇 @dastneveshtehapsy
💠به کجا چنین شتابان؟ (بخش اول) 🖋️ زهرا وافر سالها پیش، به عنوان مسئول امور تحریریه با یکی از نشریات عمومی همکاری داشتم. یک روز مردی میانسال با من تماس گرفت و گفت «همسرم به تازگی فوت کرده و می خواهم مطلبی درموردش بنویسم تا در نشریه چاپ کنید». توضیح دادم که ما در نشریه چنین مطالبی چاپ نمی کنیم. مرد دوباره گفت «همسر من یک آدم معمولی نبود، فرشته بود. می خوام هر طور که شده یاد و نامش را زنده نگه دارم» چند ثانیه سکوت کرد و دوباره گفت «از وقتی که رفته بی تابم و می سوزم، شاید با این کار کمی آرام شوم». نه گفتن برایم سخت شده بود اما مطمئن بودم سردبیر قبول نمی کند. شماره اش را گرفتم و گفتم از سردبیر می پرسم و اگر قبول کرد تماس می گیرم. سردبیر قبول نکرد و من هم تماس نگرفتم. چند روز بعد دوباره تماس گرفت، از سجایای اخلاقی منحصر به فرد همسرش گفت، از این که چه طور اولین بار در «جبهه» او را دید و عاشقش شد. از رابطه عاطفی شان، فرزندانشان، فعالیت های فرهنگی و جهادی‌ای که همسرش تا آخرین لحظه زندگی داشته است. مدام «آه» می کشید و انگار یک گوش شنوا می خواست. قلبم درد گرفته بود. گفتم دوباره با سردبیر صحبت می کنم. به سردبیر پیام دادم و گفتم اگر حتی راجع به این زن هم چیزی چاپ نکنیم، باید راجع به این مرد به عنوان «اسوه عاشقی» مطلبی کار کنیم! سردبیر بالاخره پذیرفت. مرد منتظر تماس من نماند و خودش دوباره تماس گرفت. گفتم هرچه می خواهید چاپ کنیم به فلان آدرس در فضای مجازی بفرستید. مرد یک متن ادبی پر سوز و گداز و یک زندگی‌نامه مختصر از همسرش فرستاد، به همراه چند عکس از او. «ادامه در بخش بعدی» کانال دست نوشته های یک روانشناس 👇 @dastneveshtehapsy
💠به کجا چنین شتابان؟ (بخش دوم) 🖋️زهرا وافر ناخودآگاه اول از همه رفتم سراغ عکسها. توی ذهنم از زن، یک چهره زیبا ساخته بودم. عکس اول را باز کردم؛ یک زن میانسال با لبخندی کمرنگ. کمی جا خوردم، چون تقریبا هیچ یک از معیارهای زیبایی را نداشت. یک چهره کاملا نازیبا. با خودم گفتم حتما در جوانی خوشگل‌تر بوده. مرد عکس های جوانی اش را هم فرستاده بود، عکس هایی که در جبهه انداخته بود. عکسهایی که در آنها یا اسلحه به دست داشت و یا روپوش سفید امدادگران را به تن. حتی در عکس های جوانی اش هم «خوشگل» به نظر نمی رسید. دختری لاغر با بینی بزرگ، چشم های ریز، لب های نازک و صورت کشیده... همان روزها مراجعی داشتم که آن قدر با خودش ور رفته بود که تقریبا تمام معیارهای امروزی برای زیبایی را دارا بود، اما می گفت «همسرم مرا دوست ندارد». راست هم می گفت. شوهرش گفته بود می خواهم طلاقش بدهم، چون دیگر حوصله اخلاق گندش را ندارم. آن وقت ها به زوجینی که در آستانه طلاق بودند مشاوره می دادم.زن هایی را می دیدم که فکر می کردند اگر بینی شان را عمل کنند یا کنند یا و زاویه سازی صورت و قس علی هذا، زندگی مشترکشان بهتر می شود، اما من می دانستم که یک _عاطفی نادرست، یک اشتباه، با این کارها «درست» نمی شود. کافی است نگاهی به آمار بیاندازیم. آمار رو به افزایش طلاق قانونی - و احتمالا رو به افزایش تر طلاق عاطفی- در کنار آمار رو به افزایش جراحی های زیبایی و استفاده از و بوتاکس و سرانه مصرف لوازم آرایشی و.... یعنی این همه تلاش زنها برای زیباتر شدن، کمکی به افزایش در زندگی مشترک نکرد؟! یک جای کار می لنگد. بعضی ها می گویند در زمانه ای زندگی می کنیم که «عشق حقیقی» مرده است‌‌؛ از رابطه ها چیزی نمانده جز هوس و وابستگی. نمی دانم. نمی خواهم بگویم «جذابیت ظاهری» مهم نیست، چرا که هست، اما این را می دانم که هرچه «ظاهرگراتر» شدیم، «عشق حقیقی» کمرنگ‌تر شد. کافی است زندگی‌نامه شخصی «اسوه های زیبایی» یا همان مدل ها و سوپراستارها را بخوانید. اکثرا درگیر طلاق، شکست عشقی یا هستند. یک جای راه را اشتباه رفته‌ایم... به قول شاعر: ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی کاین ره که تو می روی به ترکستان است کانال دست نوشته های یک روانشناس 👇 @dastneveshtehapsy
شهید چمران پیش از شهادت، این چنین برای همسرش - غاده- دعا کرده بود: خدایا! من از تو یک چیز می خواهم، با همه اخلاصم، که محافظ غاده باش و در خلأ تنهایش نگذار! من می خواهم که بعد از مرگ او را ببینم در پرواز. خدایا! می خواهم غاده بعد از من متوقف نشود و می خواهم به من فکر کند، مثل گلی زیبا که در راه زندگی و کمال پیدا کرد و او باید در این راه بالا و بالاتر برود. می خواهم غاده به من فکر کند، مثل یک شمع مسکین و کوچک که سوخت در تاریکی تا مرد و او از نورش بهره برد برای مدتی بس کوتاه. می خواهم او به من فکر کند، مثل یک نسیم که از آسمانِ روح آمد و در گوشش کلمه عشق گفت و رفت به سمت کلمه بی نهایت... پ. ن: به مناسبت 31 خرداد، سالروز شهادت کانال دست نوشته های یک روانشناس 👇 @dastneveshtehapsy
💠 به بهانه آرات 🖋️زهرا وافر شاید بسیاری از مردم آرزو داشته باشند فرزندانشان در سنین کودکی بدرخشند و به شهرت برسند، شاید خیلی ها حسرت بخورند یا حتی حسادت کنند و حتما برخی هم والدین چنین کودکانی را تحسین می کنند... من اما به عنوان یک روانشناس، از دیدن این کودکان معصوم جز احساس ترحم و نگرانی دستخوش هیچ هیجان دیگری نمی شوم، زیرا احتمال می دهم که چنین کودکانی در نوجوانی و جوانی درگیر مشکلات عدیده شوند، چون «فرایند رشد» را درست طی نکرده اند. اینکه یک بچه در ٨ سالگی، وقتی هنوز به هوش انتزاعی نرسیده اشعار مولانا را از حفظ باشد و مثل یک استاد ادبیات حرف بزند یا در ۶ سالگی حافظ قرآن باشد و با لحن یک آیت‌الله سخن بگوید یا در 5 سالگی یک ورزشکار حرفه ای باشد برای شما نگران‌کننده نیست؟ اگر یک کودک قبل از اینکه به مرحله «هویت‌یابی» برسد، با اراده والدین و اطرافیان در نقش «ورزشکار» یا هر نقش دیگری فرو رفته باشد، وقتی در نوجوانی به مرحله «هویت‌یابی» برسد احتمالا دچار مشکل خواهد شد. او بدون کاوش و جست و جو، نسبت به هویتی متعهد شده است که اطرافیان برایش انتخاب کرده‌اند. تنها دوره ای از زندگی اش که می توانست شاد، سرخوش و بی دغدغه طی شود - یعنی دوران کودکی- با تمرین و کلاس و کار طی شده است. تنها چیزی که حق داریم از یک کودک زیر ٧ سال انتظار داشته باشیم، این است که «بازی» کند و ذره ذره دنیای پیرامون خود را «کشف و تجربه» کند. برای یادگیری، حفظ قرآن یا اشعار سعدی و مولانا، خواننده، ورزشکار یا بازیگر شدن، سالهای سال وقت هست؛ اما... ما به عنوان انسان برای کودکی کردن چند سال بیشتر وقت نداریم، و چه طور به خودمان اجازه می دهیم برای تحقق اهداف کمال‌گرایانه خودمان، این تنها فرصت محدود را از فرزندانمان دریغ کنیم؟ افرادی که در سنین بسیار پایین درگیر آموزشهای سخت، زیاد و تخصصی یا کار حرفه ای می شوند، دیر یا زود مشکلات روانی حاصل از این روند معیوب را نشان می دهند... گاهی می بینم برخی از این پیجهای روانشناس نما، چنین می نویسند «اینجا بهت یاد میدم چه طور یه کودک موفق و افتخارآفرین تربیت کنی!». خواستم از همین تریبون به عنوان یک روانشناس بگویم که ما والدین وظیفه نداریم «کودک موفق و افتخارآفرین» تربیت کنیم، ما فقط باید تلاش کنیم فرزندانی «سالم و شاد» پرورش دهیم، بچه ها خودشان باید در آینده مسیری که خودشان دوست دارند را انتخاب کنند و به هر میزانی که تمایل دارند و تلاش می کنند به موفقیت برسند، و از همه مهمتر اینکه، انسانهای در ظاهر «موفق و افتخارآفرین»، لزوما در باطن «شاد و سالم» نیستند.... پ. ن: مراقب باشیم زندگی نزیسته یا آرزوهای برآورده نشده خودمان را به فرزندانمان تحمیل نکنیم! کانال دست نوشته های یک روانشناس 👇 @dastneveshtehapsy
💠بی‌خوابی، خوشبختی و باقی قضایا 🖋️زهرا وافر دیشب، ساعت که از ١٢ شب گذشت، طبق معمول دچار افکار فلسفی شدم. این البته یک مصیبت به تمام معناست، اینکه تمام روز مثل اسب بدوی و کار کنی و شبها به جای اینکه بخوابی، در اوج خستگی با افکاری که بی وقفه از مغزت تراوش می شوند، دست به گریبان باشی. من هرگز با مغز خودم به صلح نرسیدم و همیشه به نوعی با آن درگیر بودم. دیشب با خودم فکر کردم «خوشبختی» یعنی چه؟ تعریف من از خوشبختی چیست؟ اگر زندگی من چگونه باشد به معنای حقیقی کلمه احساس خوشبختی می کنم؟ چرا تا الان که نزدیک به ٣۴ سال عمر کرده ام، به تعریف دقیقی از خوشبختی نرسیده ام؟ جوابهایی به ذهنم خطور کرد: «خوشبختی یعنی موفقیت در تحصیل و کار»، «یعنی یک رابطه عاطفی خوب»، «یعنی تمام کردن کتابی که همیشه آرزو داشتم بنویسم»، «یعنی دیدن سلامتی و موفقیت فرزندانم»، «یعنی دیدن سلامتی و موفقیت تمام کسانی که از نسل من هستند، فرزندان، نوه ها، نتیجه ها و...»، «یعنی سلامتی خودم و خانواده ام»، «یعنی رفاه و پول، حداقل به اندازه کافی»، «یعنی یک خانه حیاط دار، پر از گل و گیاه»، «یعنی زندگی در صلح و امنیت و به دور از جنگ و ناامنی»، «یعنی....». جوابها تمامی نداشت. اصلا و ابدا تمامي نداشت. سوال بعدی حتی سخت تر بود: «آیا من خوشبختم؟».به کلیت زندگی خودم فکر کردم. مثل یک ناظر بیرونی، به تمام زندگی خودم نگاهی انداختم. با خودم فکر کردم اغلب اوقات در زندگی ام، به شکل مضحکی «احساس» خوشبختی کردم. حتی آن روزهایی که زندگی ام غرق در گرفتاری یا «درد» بود. همیشه یک دلیل - ولو در ظاهر بی اهمیت- برای خوشحال بودن پیدا کردم. لحظه هایی که غمگین بودم، یک کتاب خوب پیدا کردم که حالم را خوش کند. لحظاتی که مضطرب بودم، با یک شعر، یک جمله نغز یا یک آیه، آرام گرفتم. وقتی عصبانی یا دلشکسته بودم، سراغ دفترم رفتم و نوشتم و نوشتم. آن قدر با کلمات ور رفتم که از دل غصه ای که داشتم، به یک حال خوب رسیدم. وقتی دردها بر من غلبه کردند، به روابط عاطفی با نزدیکانم چنگ زدم. آیا تا به حال احساس بدبختی کرده ام؟ بله، هرچند به مراتب کمتر. اما تمام آن لحظات یک ویژگی مشترک داشتند: من «تسلیم» شده بودم. از تلاش برای خوب نگه داشتن حال خودم دست کشیده بودم. «ناامید» شده بودم. منتظر معجزه مانده بودم. فکر کرده بودم که دیگران مسئول احساس بد من هستند، پس کاری از دست خودم ساخته نیست. در نهایت به یک نتیجه رسیدم: «احساس خوشبختی» تا حد زیادی به این بستگی دارد که خودت چه قدر برای حال خوب خودت تلاش کنی، چه قدر در برابر خودت و زندگی‌ات و جهان پیرامونت مسئولیت‌پذیر باشی. چه قدر بلد باشی از زندگی‌ات و همان چیزهایی که داری لذت ببری و استفاده کنی. که اگر این روحیه را نداشته باشی، حتی اگر تمام دنیا هم برای تو باشد، احساس خوشبختی نمی کنی. خلاصه که احساس خوشبختی به یک چیزی در «درون» خودم بستگی دارد، نه در جهان «بیرون»... پ. ن: این نتیجه‌گیری برای حال حاضر است، ممکن است در آینده تغییر کند. راستی تعریف شما از خوشبختی چیست؟ ❗کانال دست نوشته های یک روانشناس👇 @dastneveshtehapsy