┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳۲ 🔅•✾••┈
رسول خدا(ص)، همه کسانی که پدر یا پسر یا برادر یا دیگر نزدیکانشان در جنگها بدست من کشته شده بودند و به گونهای دشمنی با من در دلشان بود و نیز تمام #مهاجر و #انصار و #مسلمانان_ضعیف و #منافقان را به #لشکر اسامه فرستادند تا فقط آن یک گروه از مردم پاکدل و با ایمان در حضورش بمانند که سخنان نابجا بر زبان نیاورند و مرا از خلافت و زمامداری امت پس از رسول خدا(ص) باز ندارند.
#آخرین_کلام رسول خدا(ص) این بود که لشکر اسامه هر چه سریعتر روانه شود و هیچ یک از افراد تحت فرماندهیاش از همراهی با او تخلف نکنند. رسول خدا(ص) در این زمینه بسیار تاکید وسفارش فرمودند و #دستورهای #صریحی صادر کردند تا این لشکر به حوزه ماموریتش رهسپار شود؛ اما متاسفانه با رحلتشان، وضع غیرمنتظرهای پیش آمد:
همان مردانی که ایشان تحت فرماندهی اسامه به بیرون از مدینه فرستاده بودند، #اردوگاههای خود را #رها کردند و #آشکارا دستور پیامبر را #نادیده_گرفتند و از ادامه همراهی با لشکر اسامه #امتناع کردند و او را #تنها گذاشتند و دوان دوان به #مدینه_بازگشتند تا #پیمان خلافت مرا که با رسول خدا(ص) بسته بودند، #نقض_کنند و #عهد_خدا و #رسولش را #بشکنند و با هیاهو و داد و فریاد برای خود #پیشوایی_دیگر برگزینند .
شگفت اینکه در #انتخاب_خلیفه، نظر هیچ فردی از خاندان #عبدالمطلب را #جویا_نشدند؛ زیرا هدف اساسی آنان، #شکستن_بیعت با #من بود که از قبل بر عهدهی آنان استقرار یافته بود.
آنان مشغول #عهدشکنی و #انتخاب_خلیفه بودند و #من مشغول فراهم آوردن #مقدمات_دفن_پیکر_مطهر رسول خدا(ص).
برای من رها کردن پیکر آن عزیز و پرداختن به کاری دیگر روا نبود؛ زیرا #حفظ_حرمت_پیامبر(ص) و تکریم او بر هر کار دیگری مقدم بود.
این پیشامد شگفت و #عهدشکنی_تلخ، قلبم را که از فراق رسول خدا(ص) مجروح بوده و عزیزی را از دست داده بود که پس از خدا، تنها معتمدش بود، به درد آورد. با وجود این حادثهی تلخ، بلافاصله #گرفتاری_تلختری پیش آمد و من بازهم شکیبایی ورزیدم.
☀️گاهِ فرا رسیدن آزمون بزرگ
بعد از دفن پیکر مطهر رسول خدا، مشغول مسطّح کردن مرقد آن حضرت بودم که برایم آوردند مردم با #ابوبکر بیعت کردهاند. با شنیدن خبر، این آیات را تلاوت کردم:
(بسم الله الرحمن الرحیم. الم. آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟! ما کسانی را که پیش از آنان بودند (آزمودیم و این ها را نیز امتحان می کنیم) باید علم خدا درباره راست گویان و دروغگویان تحقق یابد. آیا کسانیکه اعمال ناروا انجام میدهند، گمان میبرند بر قدرت ما چیره میشوند؟! چه بد داوری میکنند!)
#انتشار_با_ذکر_منبع
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳۳ 🔅•✾••┈
☀️اختلاف چگونه جان گرفت؟
آنگاه که رسول خدا(ص) رحلت کرد، #گروهی از مردم در کار #حکومت با یکدیگر #درگیر شدند و به ستیز با یکدیگر پرداختند. سوگند به خدا، به فکر کسی خطور نمیکرد که #عرب خلافت را پس از رسول خدا(ص) از #اهلبیت او #دریغ_کند؛ چنان که انتظار نمیرفت پس از بیعت مردم با من و قرار گرفتنم بر مسند خلافت، آن #عهد را #بشکنند.
شتافتن جمعی از مردم از هر سو برای #بیعت با #ابوبکر واقعهای بس شگفت و نگران کننده بود؛ چه اینکه من خود را در میان مردم به جانشینی رسول خدا(ص) از هرکس دیگری شایستهتر میدیدم و به راستی از کسانی که این امر را برعهده گرفتند، استحقاق بیشتری داشتم. با این همه دست از خلافت باز کشیدم.
☀️اختلاف مهاجران و انصار
هنگامی که خداوند متعال پیامبرش(ص) را به جانب خود فراخواند و روحش بر گرفت، قریش{ #بدون_توجه به پیمانی که رسول خدا(ص) از آنان گرفته بودند} گفتند: #امیروحاکم باید فردی #از_میان_ما باشد. در مقابل آنان انصار قد برافراشتند و گفتند: امیر باید از میان ما انتخاب شود. قریش گفتند: چون محمّد(ص) از قریش است، ما به حکومت سزاوارتریم، و انصاردر برابر استدلال آنها تسلیم شدند واین حق را برای آنان پذیرفتند و حکومت را به ایشان تسلیم کردند. این در حالی است که اگر استدلال قریش را درست بدانیم و خویشاوندی با پیامبر(ص) را ملاک برتری قریش بر انصار بشمار آوریم، باید بپذیریم که #نزدیکترین فرد به رسول خدا(ص) #شایستهترین فرد برای #خلافت است{و در این صورت، آیا کسی از من به رسول خدا(ص) نزدیکتر بوده است؟!} اگر هم این استدلال از اساس پذیرفته نشود، قریش هیچ امتیازی بر دیگران نخواهد داشت و سهم انصار از حکومت و قدرت، از بقیه بیشتر خواهد بود.
به هر حال نمی، دانم آیا اصحاب من(مهاجران از قریش) از اینکه #حق_مرا_ضایع_کردهاند، هیچ نگرانی ندارد و احساس امنیت میکنند؟! یا اینکه من به عنوان نزدیکترین فرد به رسول خدا(ص) در امر خلافت حقی نداشتهام و آنان که با شعار قرابت، حق را به مهاجران داده و از انصار دریغ کردهاند، در حقیقت به انصار، ستم روا داشتهاند؟! آنچه میدانم این است که #حق_من_زیر_پا_گذاشته_شد؛ هرچند من آن را برای همانها واگذاشتم و از خداوند میخواهم که از آنها بگذرد.
☀️موضع انصار
قریش به تصمیم قاطع رسید که مرا از #حق_مسلمم، یعنی #جانشینی_رسول_خدا(ص) بازدارد و تلاش کرد #انصار را از #مشارکت در حکومت #بینصیب کند. این در حالی بود که انصار سهم والایی در یاری رسول خدا(ص) داشتند و پشتوانه مستحکمی برای دفاع از اسلام بودند. در این هنگام، انصار ساکت ننشستند و مدعی شدند: اکنون که کار حکومت را به علی واگذار نمیکنید، پس شخصیت بزرگ ما، #سعدبن_عباده، برای حکومت شایستهتر و بر شما مقدم است.
#انتشار_با_ذکر_منبع
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۷۴ 🔅•✾••┈
این دنیاپرستان به سخنان و هشدارهای تو بسی نیازمند و محتاجاند و تو ازدنیای آنان بسی بینیازی. بزودی خواهی یافت که چه کسی فردا سود میبرد و مردم به چه کسی بیشتر حسد میورزند.
اگر آسمان و زمین درهای خود را بر بندهای ببندند و او از خدا بترسد، خداوند راه نجاتی از میان آن دو برای او خواهد گشود. آرامش خود را تنها در حق جستجو کن و چیزی تو را به وحشت نیندازد جز باطل. اگر دنیای این مردم را میپذیرفتی، تو را دوست میداشتند و اگر سهمی از آن برمیگرفتی، دست از تو بر میداشتند.
☀️ممانعت از تبعید #عماریاسر
بعد از وفات #ابوذر در تبعیدگاه ربذه، عثمان تصمیم گرفت که #عمار را نیز به همان مکان #تبعید کند. مردم سراغ من آمدند و از من خواستند با عثمان گفت و گو کنم و مانع تبعید عمار شوم. برای این منظور به دیدار عثمان رفتم
🔸به او گفتم : ای عثمان، از مخالفت با خدا بپرهیز. تو بودی که مردی صالح از مسلمانان (ابوذر) را تبعید کردی و او در تبعیدگاهی که تو برای وی در نظر گرفته بودی، جان باخت. اکنون تصمیمداری همانند وی، فرد دیگری را نیز تبعید کن؟
سخن بین ما به درازا کشید و در نهایت عثمان گفت : تو بیش از دیگران #سزاوار_تبعید_شدن_هستی.
🔸من هم در پاسخش گفتم : اگر میخواهی، این چنین تدبیر کن.
☀️حمایت از #عبدالله_بن_مسعود، صحابی رسول خدا(ص)
هنگامی که عثمان دستور داد عبدالله بن مسعود را به #بدترین_شکل از مسجد #اخراج کرده و #کتکش بزنند و #دندههایش را #بشکنند!
🔸به عثمان اعتراض کردم و گفتم: ای عثمان، آیا فقط به دلیل سخن #ولیدبن_عقبه با صحابی رسول خدا(ص) این گونه رفتار میکنی؟
🔹عثمان پاسخ داد: من بر اساس سخن ولید چنین نکردم. #زبید را به کوفه فرستادم و در آنجا، ابن مسعود به وی گفته که خون عثمان حلال است.
🔸به او گفتم: به سخن زبید ترتیب اثر دادهای؛ ولی وی فرد موثق و مطمئنی نیست.
☀️زمینههای انقلاب علیه عثمان
▪️اعضای شورا درصدد خلع عثمان از خلافت
روزی که اعضای شورا با عثمان #بیعت کردند، روز به شب نرسیده بود که از انتخابشان #پشیمان شدند و عقب کشیدند و #بجان_هم_افتادند و یکدیگر را سرزنشها کردند. همچنین طولی نکشید که همان طرفداران عثمان که با استبداد رای او را به خلافت رسانده بودند، وی را #تکفیر کردند و از او کناره گرفتند. عثمان که اوضاع را بحرانی دید، به تکاپو افتاد و سراغ طرفداران خود و سایر اصحاب رسول خدا(ص) رفت و از آنان عذرخواهی کرد و از مفاسد ایجاد شده اظهار پشیمانی و توبه کرد.
گرفتاری مسلمانان در نتیجه فرمانروایی عثمان بیشتر و دشوارتر از مشکلات پیشین شد؛ به طوری که صبرو تحمل کردن را سخت میکرد.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist