✔️ به بهانه سالگرد شهادت شهید حججی
🔴 پیام های یک کلاس سه دقیقه ای‼️
✍ #مقدمه: ضرورت تداوم راه شهید#حججی توجه به پیام های شهید است. همه گفتار و رفتار این شهید جوان بسیار استثنائی و کم نظیر است ولی حقیقتا فایل صوتی کوتاه شهید که برای پسردوساله اش ارسال کرده پیام ها و ویژگی های عجیبی دارد! شهید به گونه ای صحبت کرده که نمی توان فقط یک مخاطب خاص برای آن تصور کرد و انگار محسن جوان اکنون پدر معنوی ماست و این پیام برای همه فرزندانش به ودیعه گذاشته؛ در فرصتی اندک نکاتی از خرمن معرفتی شهید گلچین کردم که درک بهتر آن در ابتدا الزاما شنیدن فایل صوتی شهید را می طلبد:
🔻 #روان_شناسی_کودک(ادبیات شهید با یک کودک دوساله؛ شخصیت دهی)
🔹سلام علی آقا
🔹سلام باباجان
🔹سلام پسرگلم
🔹ببخشید باباجون
🔻دغدغه مقدس..؛ #چرا_رفتم؟ ( روشنگری و بیان هدف از قیام برای جلوگیری تحریف)
🔹جلوگیری از جسارت به حرم حضرت زینب(س)
🔹 عدم تکرار صحنه های تلخ تاریخ(خرابه های شام برای حضرت رقیه)
🔹مسیر سعادت در شهادت است
🔻#آرزوی_شهادت : (شهید هدف را شهادت معرفی نمیکند در چندین مرتبه #آرزوی شهادت میکند)
🔹 روسفید شدن در راه دین
🔹شهادت در دو مرحله
🔻بیان مسئله #اعتقادی:
🔹رجعت: ( دو بار شهید شدن)
🔹بیان اصل قرانی و اعتقادی زنده بودن شهدا(پسرم پا به پای تو خواهم آمد) ؛ وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِاللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ(آل عمران)
🔻نکات و توصیه های #اخلاقی:
🔹راضی بودن به رضای خدا
🔹 ضرورت کسب لیاقت برای سعادت
🔹 توجه به تقدیر الهی
🔹ضرورت عاقبت به خیری
🔹ضرورت خودسازی از کودکی
🔹توجه به علم آموزی از کودکی
🔹برنامه ریزی برای شغل آینده
🔹انتخاب زندگی و انتخاب راه و روش
🔹توجه به دوست یابی
🔹ضرورت آینده نگری و برنامه ریزی فرزندان به آینده
🔹ضرورت الگوسازی صحیح
🔹جایگاه انتخاب نام نیک برای فرزندان در مسیرمعرفتی
🔹ضرورت معرفت دینی(شناخت راه، هدف و مقصد)
🔹عدم اصرار در تحمیل نظرشخصی(شهید: به خیال #خودم این یک زرنگی است....)
🔹ضرورت نمایش عشق ورزی: "بدون که خیلی دوستت دارم"
🔹احترام به والدین
🔹توجه به جایگاه دعا در نیل به سعادت
🔹دل نبستن به تعلقات دنیوی
🔹جاده خالق و مخلوق دوطرفه است
🔹توجه به نیازهای و دلتنگی های کودک: (این چندجمله را گفتم اگر یک روز دلتنگ بابات شدی صدای بابات رو داشته باشی)
🔻دغدغه های #اجتماعی_فرهنگی:
🔹 بیان شرایط جامعه
🔹 تلاش دشمن برای قبح زدایی از گناه
🔹 سختی پاک زیستن
🔻بیان نشانه هایی از ظهور:
🔹بیشتر شدن فتنه ها
🔹گناه بیشتر میشود
🔹شیطان قوی تر میشود
🔻 #نصیحت_حکیمانه به فرزندش:
🔹ضرورت مراقبت نفس
🔹توجه به جایگاه مادر
🔹اهمیت انتخاب دوست صالح
🔹توجه به اطرافیان و جامعه
🔹علی وار زیستن
🔹حرکت به سمت سرباز امام زمان(عج)شدن
🔻فلسفه نامگذاری فرزند به نام "علی":
🔹الگوسازی از وجودنازنین امیرمومنان
🔹تبعیت از راه مولا
🔹زندگی علی وار موجب سربازی امام زمان
🔻 #عشقبازی پدر با فرزند:
🔹من همیشه به یادت هستم
🔹همیشه بالاسرت هستم
🔹همیشه در زندگی پا به پات دنبالت میام
🔹علی جان نمیذارم کمبود سایه پدرت را احساس کنی
🔹این چندجمله را گفتم اگر یک روز دلتنگ بابات شدی صدای بابات رو داشته باشی
🔹خیلی دوستتان دارم(چندمرحله)
🔻نکات #عرفانی:
🔹سعی کنید طوری زندگی کنید که خدا عاشق تان شود
🔹اگر خدا عاشق تان شود خوب شما را خریداری می کند!
🔹گاهی دل کندن از برخی چیزهای خوب باعث میشود که چیزهای بهتری به دست بیاوریم
🔹برای به دست آوردن نوکری حضرت زینب از تو(علی)و مامانت دل کندم
🔹آرزو دارم در این سفر خدا نگاهم کند!
✍ #محمدصادق_سلطانزاده_بشرویه
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
🔴عمرسعد، چگونه عمرسعد شد؟!
✔️ #عبرت_های_عاشورا
بیشک یکی از عبرت آمیزترین، سرگذشتها در کربلا، سرگذشت عمر سعد است.
🔹در واقع عمرسعد فقط یک شخص نیست، نماد و نمایندهی یک جریان و نوعی تفکر است که اگر بر جامعهای حاکم شود، عمرسعدها در آن پرورش مییابند!
او از کودکی هم بازی امام حسین(ع) بوده است و از جایگاهش نزد خدا و رسول(ص) کاملا آگاه است!
اما، یک #آرزوی دیرینه دارد(یک نقطه ضعف)، دست یافتن به حکومت سرزمین ری!
ابنزیاد این را خوب میداند، بنابراین از همین راه وارد میشود:
حکم حکومت ری را آماده میکند، عمرسعد را فرامیخواند و حکم را به او میدهد اما شرط رسیدن به حکومت ری را رفتن به کربلا و رویارویی با فرزند پیامبر خدا(ص) قرار میدهد!
عمرسعد، مات و مبهوت از آرزویی که در یک قدمی دستیابی به آن است و شرطی که سرانجام آن....
یک شب مهلت میطلبد و تمام شب را با خود فکر میکند. هر بار تصمیم میگیرد، که از رویایی با امام حسین(ع) سرباز زند، تصور حکومت بر سرزمین خوش آب و هوا و پر نعمت ری مانع میشود...
(دو گانههایی که بارها درون هر کدام از ما شکل گرفته، دوگانهی نفس و عقل)
و بالاخره تصمیم خود را میگیرد:
به کربلا میروم و کاری میکنم بین حسین و عبیدالله صلح ایجاد شود، تا نه حسین را کشته باشم و نه حکومت ری را از دست بدهم.
روز سوم محرم، در راس چهار هزار نفر، به کربلا میآید، در حالی که تصورش را هم نمیکند، چند روز دیگر دستش به خون پسر پیامبر آلوده شود....
امام(ع) در این چند روز، بارها با او سخن میگوید، تا بازگردد، اما عمرسعد بهانه میآورد...
در آخر امام به او میگوید: امید دارم که به فضل خدا از گندم عراق نخوری
و او با طعنه میگوید: اگر گندم آن به من نرسید به جوی آن راضی خواهم بود.
و باز میگردد...
🔹تلاشهای عمرسعد برای برقراری صلح نتیجه نمیدهد، نه امام، میپذیرد زیر بار ذلت بیعت با یزید برود و نه شمر میگذارد، عبیدالله پیشنهادهای عمرسعد برای صلح را بپذیرد و روز نهم محرم، با آمدن شمر، همه چیز تمام میشود.
شمر که میآید، همه میدانند که دیگر کار کربلا تمام است...
به عمرسعد میگوید، یا نبرد با حسین را آغاز کن و یا فرماندهی را به من بسپار و....
امان از دنیا طلبی...
عمرسعد فرماندهی را از دست نمیدهد و فردای عاشورا، اولین کسی است که به سمت خیمههای حسینی تیر پرتاب میکند...
🔹به همه میگوید، شاهد باشید که من اولین تیر را در کربلا پرتاب کردم!!!
#مصطفی_محجوب
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist