eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
51 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 ✍ من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا سلام ، یاد شهدای تیپ المهدی و گردان ابوذر گرامی باد ، موقعی که در میان آتش و خون وارد معرکه طلائیه شدیم اما براثر شدت آتش و موانع زیاد و به آب بستن منطقه توسط دشمن بعثی توفیق آنچنانی حاصل نشد و بنده از ناحیه کتف چپ مجروشدم و گردان ابوذر قهرمانانه جنگید و کمتر از نصف دسته سالم برگشتند ، یاد شهدای طلائیه و عملیات خیبر بخیر هرچند در عملیات های بسیاری حضور داشتم اما خاطرات دفاع مقدس را سطر به سطر دنبال میکنم . از شما ممنونم که این فرصت را فراهم کردید ، خدا قوت. 🍂
🍂 ✍ سلام و درود بر شما پیامبران عرصه جهاد و شهادت روایت عشق بازی یاران خمینی در عاشورایی و کربلایی دیگر را بسیار زیبا به رشته تحریر درآوردید . خدایا ما شرمنده شهداییم کمکمان کن تا در قیامت توان به دوش کشیدن این بار سنگین شرمندگی را داشته باشیم 🍂
🍂 سلام علیکم تشکر بخاطر ارسال خاطرات پل شحیطاط خداوند به شما اجر دهد که با نشر خاطرات دفاع مقدس فرهنگ جهاد ، شهادت و مقاومت را در جامعه ترویج و یاد و خاطره رزمندگان و شهدا را زنده نگه می دارید رزمندگانی که در دفاع از پل شیحطاط از جان خود گذشتند آنان جوان مردانی بودند که با خدای خود معامله کردند روحشان شاد و راهشان مستدام و مقامشان نزد خداوند رفیع باد . ارادتمند عباس حسن پور رزمنده ای حقیر از شهرستان اراک جمعی لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) در زمان دفاع مقدس 🍂 سلام خاطرات سردار شهید عبدالمحمد سالمی بسیار زیبا و تاثیر گذار بود ، انشاالله خداوند تبارک و تعالی حق این شهیدان را بر ما حلال کند ،گرچه سعادت شرکت در عملیات خیبر نصیبم نشد ، لیکن قدرت حجم آتش دشمن در شلمچه هم دست کمی از خیبر نداشت ، گلوله های خمپاره ای که وقتی زمین میخورد میشد معبر بهشت ، باهر گلوله جمعی عاشق راهی بهشت میشدند ، جمعی هم مثل من بیچاره جا میماندند از رفقا ... خدا انشاالله ما را هم در جمع شهدا بپذیرد هرچند بارگناهانمان بسیار سنگین شده دعا بفرمائید برای رفقای جا مانده و در گِل نشسته 🍂 با سلام و عرض تبریک اعیاد شعبانیه و عید نوروز به شما و همه همکاران و اعضای با صفای کانال حماسه جنوب، نمی‌توان تمام احساسات لحظه به لحظه خواندن خاطرات رشادت‌ها و مجاهدت شهدای گرانقدر، بخصوص شهدای قرارگاه نصرت و به ویژه فرمانده شهیدشان حاج علی هاشمی را بیان کرد، همین قدر بگویم با خاطرات خوشی هایشان حالتی فرح‌بخش و با بیان سختی و درد رنج و شهادتشان بسیار غمگین می‌شویم، و روحم را در کالبد شریفشان احساس میکنم، و خودم را در تمام لحظه ها کنارشان حس میکنم. خدایا این بنده گناه کار را از وصالشان محروم مگردان 🤲 من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا مجنون هور 🍂باسلام و ادب و خداقوت و سپاسگزاری اجازه دهید خطاب به باقی مانده های نسل و جنس شما عرض کنیم و بنویسیم .. اینک که چون سابق از خواب و خور و راحتی خود میزنید و آرام وقرار ندارید تا مباد ما از یادمان برود باکری ها را.. سید نور ها و.. و.. را.. بدانید ما را بدهکارتر از گذشته به خود کرده اید.. آرامش و امنیت ما مرهون فداکاری و رشادت های شما بود دانستیم اما فکر می‌کردیم حالا دیگر دمی می آسایید و هستند آنها که آن زمان فارغ بودند حالا بر مسند شهرت و قدرت تکیه زده اند کاری کنند اما دود از کنده بلند می‌شود یعنی همین.. یعنی تو بلند شوی و دوباره نوارهای پهن گلوله های سنگین سربی قلم و.. را دورکمرت ببندی و قمقمه ی شراب مستی معرفتت را بر پهلو آویزان کنی و بند پوتینهای خشک و سنگین استواریت را محکم کنی تا همراه حسین علم الهدی بمانی که جا نزنی.. رویت بشود جواب خرازی را بدهی.. شرمنده آقا ابراهیم نباشی.. به آقای هاشمی بگویی خوب شناسایی کردم.. آمار پل‌های شحیطاط، سنگرها، معبرها، و.. همه را درآوردم برایتان علی آقا.. عاقبتتان همچون هاشمی و سالمی و باکری ها.. همین 🍂 سلام وصلوات بر شهیدان که از تمام وجود خود گذشتند تا عزت وافتخار را به ما هدیه دهند و الان سربلند در برابر مستکبران بایستیم چه جاودانه ماند سخن گهر بار امام خمینی که من بردست وبازوی رزمندگان بوسه میزنم وبه آن افتخار می کنم وباتشکر از شما که روایت ایثارگری رزمندگان دفاع مقدس می باشید علاوه بر اینکه باید ادامه دهنده راهشان باشیم ولی روایت وزنده نگه داشتن ایثارشان و ظیفه دیگری است که بر عهده ما نهاد ه شده است ودرود بر شما که این امر مهم را انجام میدهید ان شا ء الله که مشمول شفاعتشان قرار بگیریم 🍂
🍂 اگر چه اینحانب افتخاری حضور در چندین عملیات بزرگ را داشتم واز نزدیک شاهد جان‌افشانی وفداکاری رزمندگان اسلام بودم، ۰ولی حق والانصاف شهید بزرگوار سالمی از جنس انسان زمینی نبود.متاسفانه آنطور ی که درشان و منزلت این شهید والا مقام بوده ادای تکلیف نشد 🍂
🍂 سلام وعرض ادب واحترام به پیشگاه ملکوتی شهدایی که خدایی شدند که راه ورسم خدایی بودن جاودانه وماندگار بماند. در لحظات پایانی قرن انشاالله قرن جدید وسال جدید را با شهدا وارمان شهدا عهد وپیمان ببندیم که انشاالله مثل انان شروع وپایانمان شهدایی باشد دوستان شهدای گمنام را فراموش نکنیم بخصوص دوستان همیشه با نام عملیات خیبر وتک های ان روزها. سال خوش وخرمی برای همه دوستان ارزومندم. 🍂
🍂 یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ ترجمه و معنی فارسی دعای تحویل سال : ای تغییر دهنده دلها و دیده‏ ها * ای مدبر شب و روز * ای گرداننده سال و حالت ها * بگردان حال ما را به نیکوترین حال اللهم عجل لولیک الفرج سال نو را برای همگان سالی سرشار از محبت، موفقیت، سربلندی و آسایش در پناه ظهور امام خوبی‌ها آرزو داریم. 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 🔅 علل پیروزی ایران در عملیات‌های ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس 4⃣ ✦━•··‏​‏​​‏•✦❁❣❁✦•‏​‏··•​​‏━✦ 🔅 ۲) ثبات و هماهنگی برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا، استراتژی آزادسازی سرزمین های اشغالی را تغییر نداد، اما به طور کلی، دیدگاه مقامات عالی سیاسی و نظامی جنگ را درباره روش ها و ابزارها عوض کرد. تغییر در رویکرد نظامی ایران ابعاد گوناگونی داشت که در نهایت، به آزادسازی بخش های وسیعی از سرزمین های اشغالی منجر شد. این ابعاد عبارت بودند از: گسترش سازمان رزم سپاه تاثیرات ناشی از وحدت و یکپارچگی داخلی به افزایش حضور مردم در جبهه های جنگ منجر شد. پیش از آن، در زمان فرماندهی بنی صدر، سپاه پاسداران از تجهیزات، امکانات و توجه اندکی برخوردار بود و نسبت به آن بی مهری می شد، اما با دگرگونی شرایط، سپاه توانست توان خود را افزایش و ظرفیت به کارگیری متمرکز نیروهای مردمی را گسترش دهد و از این عامل اساسی در راستای پیش برد اهداف نظامی استفاده کند. به گونه ای که ظرف مدت دو ماه، سپاه توانست در آستانه عملیات ثامن الائمه ، ۲۵ گردان رزمی را فراهم کند و در ادامه این روند، تعداد گردان های رزمی خود را در سه عملیات بعدی به ترتیب به ۳۲، ۱۳۵ و ۱۴۴ گردان افزایش دهد.* 🔅 همکاری و هماهنگی ارتش و سپاه وحدت ارتش و سپاه از ویژگی های دیگر آموزه جنگ انقلابی - مردمی بود. در این رویکرد، زمینه های نزدیکی نیروهای مسلح سنتی به نیروهای مسلح انقلابی فراهم شد و ارتش با قرار گرفتن در کنار سپاه، روحیه از دست رفته خود را دوباره به دست آورد. نقطه ثقل این استراتژی را می توان در نوع برخورد با دشمن، بر اساس بهره گیری از ضعف های پدافندی یگان های عراقی دانست. افزایش نوآوری و خلاقیت در صحنه های جنگ فضای بسیار مناسبی که در اثر تغییر آموزه جنگی ایران ایجاد شده بود به افزایش خلاقیت و نوآوری در صحنه های جنگ منجر شد. هر چند تا پیش از آن، رزمندگان از انواع امکانات، تجهیزات و ملزومات مورد نیاز در صحنه جنگ استفاده می کردند، اما موفق نشدند دشمن را از مناطق اشغالی بیرون کنند، ولی با تغییر اوضاع حاکم بر کشور، بار دیگر روح ابتکار و خلاقیت بر فضای جبهه ها حاکم شد که تغییر توازن نظامی به سود نیروهای مسلح ایران از دستاوردهای آن به شمار می رفت. انجام تک ها و حمله ها در تاریکی شب و خودداری از حملات جبهه ای و بهره گیری از نقاط ضعف خطوط پدافندی عراق از جمله ابتکارات و نوآوری هایی بود که می توان آنها را نتیجه انتخاب آموزه جدید دانست. 🔅 عدم درک عراق از وضعیت جدید عراق از روند شکل گیری تحولات جدید که اساسا بر حضور گسترده مردم در میدان های جنگ و وحدت و یکپارچگی در صحنه سیاسی داخلی مبتنی بود، درک درستی نداشت. همین مسئله موجب شد تا عراق، به دلیل باور و ذهنیت نادرست خود نسبت به تاکتیک رزمندگان اسلام، غافلگیر شود و به ناچار از مناطق اشغالی عقب نشینی کند. ✦━•··‏​‏​​‏•✦❁❣❁✦•‏​‏··•​​‏━✦ همراه باشید http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 /۱۱۶ ماموریتی برون مرزی نوشته: ابوحسین ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ طبق دستور، بچه های شناسايی هر چه گشتند خبری از عبدالمحمد و حميد نبود. آنها دست خالی برگشتند تا خبر رفتن آنها را بدهند. عاقبت لشكرهای سپاه توانستند با فداكاری زياد جزاير را فتح كنند. صدای مارش پيروزی بلند بود ولی بچه های قرارگاه نصرت داشتند در غم شهادت عبدالمحمد و سيدناصر گريه می كردند. آن روز قرارگاه كسی نبود كه ساكت باشد. از هرگوشه آن صدای گریه می‌آمد ویاحسین گفتن بچه‌ها تمام سنگرها را روی سرش گذاشته بود. آن روز روز غم و اندوه بود و نبودن اين دو فرمانده كاملاً معلوم بود. حالا عبدالمحمد و حمید هر دو شهید شده بودند و کسی نبود جنازه‌ی آنها را عقب بیاورد. در قرارگاه هر کس یاد این موضوع می‌افتاد آهی می‌کشید و از مهدی گله می‌کردند. رحیم صفوی گفت: وقتی حمید روی پل شحیطاط شهید شد با مهدی تماس گرفتم و گفتم:آقا مهدی سعی کن جسد حمید را به عقب بیاوری. مهدی خیلی با جدیت و قاطعیت گفت: آقا رحیم! اگر همه جنازه‌ها را توانستیم بیاوریم جنازه برادرم حمید را هم خواهم آورد. رحیم می‌گفت: من خوب می‌دانستم مهدی، چقدر به حمید علاقه دارد و اصلاً هیچ کس را اندازه او دوست نداشت ولی اصلاً خم به ابرو نیاورد و گفت حمید هم مثل باقی بچه‌های مردم است. حسین علایی هم همین موضوع را به شکل دیگری مطرح کرد و گفت: من به مهدی گفتم سعی کن حمید را عقب بیاورید. - نه. حمید هم مثل باقی بچه ها. احمد کاظمی هم که علاقه اش به حمید را همگان می‌دانستند حرفهایش را شروع کرد وگفت: عمليات اين طور شروع شد که ما بايد از چند کيلومتر آب عبور ميی‌کرديم، هور را پشت سر گذاشته، وارد جزيره ميی‌شديم، ميی‌جنگيديم، عبور ميی‌کرديم و ميی‌رفتيم طرف نشوه و طرف هدف‏هايی که مشخص شده بود. بيشتر اين نيروها را بايد در شب اول وارد جزيره مي‏کرديم تا بروند براي پاک‏سازی. بخشی از اين نيرو بايد با قايق مي‏آمد و بخشی ديگر در روزی که شبش عمليات ميی‌شد و بخشی هم اول تاريکی شب. که اين بخش آخر بايد با هلي‏کوپترها هلي‏برن ميی‌شدند. حميد با نيروهای فاز اول بلم‏‌ها حرکت کرد که برود برای مسدود کردن کانال سوئيب، کانالی که راه داشت به پلی به نام شحیطاط، محل اتصال جزاير به هم از نشوه. آن پل بايد گرفته ميی‌شد تا عراقيی‌ها نتوانند وارد جزيره بشوند. حميد سريع به هدف‏هايش رسيد و از آنجا مدام گزارش ميی‌داد. ما وارد جزيره شديم. با حميد تماس گرفتيم. گفت پل شحیطاط دستش است. گفت: «اگر مي‏خواهيد نيرو بياوريد مشکلی نيست. برداريد بياوريد.» سريع تمام نيروها را فراخوان کردم آوردم‏شان طرف پدها و درگيری اوليه شروع شد. تا صبح تمام گردان‏ها را وارد جزيره کرديم. پيش حميد هم رفتم، ديدم آرايش خيلی خوبی گرفته روی کانال و پل سوئيب. برگشتم رفتم تکليف گردان‏های ديگر را هم مشخص کردم که بروند کجا و چطور با پايگاه‏های ديگر، داخل جزيره، دست بدهند. گزارش‏هايی از جزيره مي‏رسيد که هنوز مقاومت‏هايی هست. آن‏ها هم تا صبح خنثی شدند و جزيره افتاد دست ما. حالا ما بوديم و کلی غنيمت و نزديک دو هزار نفر اسير. نميی‌شد با هلي‏کوپتر فرستادشان. هواپيماها آمده بودند توی منطقه و هلي‏کوپترها را شکار مي‏کردند. مجبور شديم با چند تا قايق آنها را از جزيره خارج کنيم. با حميد تماس گرفتم گفتم آماده باشد براي هدف‏های بعدی. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ همراه باشید انتقال مطالب با ذکر لینک بلااشکال است http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
سلام ضمن تشکر بابت انتشار حماسه پل شحیطات این عکسها از یادگار حماسه پل شحیطاط جانباز سرافراز سید طالب موسوی که با جانفشانی تا اخرین لحظات در کنار شهدا عبدالمحمد سالمی و حمید باکری حضور داشت و با اصرار فرمانده شهید خود به عقب منتقل شد و اکنون با تحمل ترکشهای زیادی که در بدن دارد روزگار سخت جانبازی را سپری می‌کند ارسال میکنم. عبدالرضا زرگر شوشتری از همرزمان و دوستان شهید علی هاشمی و سید طالب موسوی
دیدار رزمندگان قرارگاه مقدم جنوب و لشکر ۷ ولیعصر (عج) با جانباز و یادگار دفاع مقدس سید طالب موسوی
🍂 🔻 /۱۱۷ ماموریتی برون مرزی نوشته: ابوحسین ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ خبر رسيد طلائيه با مشکل جدی مواجه شده و عمليات نتوانسته در آنجا پيش برود. حالا ما بايد توقف مي‏کرديم تا وضع جبهه سمت چپ‏مان مشخص شود. شب شد. سر و سامانی به امکانات داديم و استراحتی هم به بچه‏‌ها. به حميد نزديک بودم، حدود يک کيلومتر، و قرار بود از پلی که او گرفته عبور کنيم. حرکت ما بستگی به باز شدن طلائيه داشت. يعنی ما بايد با هم پيش مي‏رفتيم. حالا که طلائيه باز نشده بود رفتن‏مان معنا نداشت. از طرف ديگر، از سمت راست ما، تک هماهنگی زده شده بود که عراقي‏ها را سرگرم مي‏کرد و آنها آنقدر فشار آوردند که سمت راست‏مان هم مشکل پيدا کرد. عراقي‏ها داشتند خودشان را آماده مي‏کردند برای يک جنگ بزرگ و ما منتظر شديم تا شب بچه‏‌ها بروند طلائيه عمل کنند و ما هم برويم طرف نشوه. قفل طلائيه بسته ماند. از ما خواستند از همان جزيره برويم سمت طلائيه. چرا که جزيره وصل مي‏شد به پشت طلائيه. فاصله زيادی را بايد پشت سر مي‏گذاشتيم. به جز پل حميد (پل شحيطاط) پل ديگری هم بود که عراقي‏ها از آنجا نيرو وارد مي‏کردند. عراق اصلا کاری به جزاير نداشت. مخفی هم نبود. از راه چند پل رفت طلائيه را تقويت کرد و فهميد ما پشت سرمان آب است و عقبه پشتيبانی نداريم. تمام تلاش و آتشش را گذاشت روی طلائيه و حالا ما بايد مي‏رفتيم سمت همين طلائيه. الحاق ما در طلائيه با بچه‏‌های ديگر دست نداد. مجبور شديم برويم پشت طلائيه، نزديک آن پل‏هايی که عراقي‏ها طلائيه را از آنجا پشتيبانی تدارکاتی مي‏کردند. بيشتر قوای عراق آن طرف پل بود. ما مانديم و جزاير و فردا صبح، که جنگ اصلی در جزيره‏‌ها شروع شد. عراقي‏ها با خيال آسوده آمدند سراغ جزاير و تمام عمليات خيبر متمرکز شد روی سرزمينی محدود بدون عقبه و نارسا در لجستيک و آتش پشتيبانی و تدارکات. با پنجاه شصت کيلومتر فاصله نمي‏توانستيم آتش عقبه داشته باشيم. عراقي‏ها کاملا از اين ضعف ما خبر داشتند. آمدند متمرکز شدند روبه‏‌روی جزاير، تقريبا از طرف جنوب، آن طرف کانال سوئيب. بعد هم رفتند الحاق کردند با نيروهايشان در طلائيه و پاتک‏شان از همين جا شروع شد. روز اول پاتک آنها شکست خورد. دنيای آتش روی جزيره متمرکز بود و ما دست بسته و تنها. جزيره منتهی مي‏شد به چند جا. اطراف جزيره آب بود و وسطش باتلاق و همه مجبور بودند از جاده عبور کنند و جاده هم بلند بود و هر کس، چه پياده چه سواره، از آنجا مي‏گذشت هدف تير مستقيم تانک قرار مي‏گرفت. روز دوم فشار سختی به حميد و به پل شحیطاط آوردند. مي‏خواستند پل را از حميد بگيرند و او نمي‏گذاشت. ما هم مرتب به او نيرو تزريق مي‏کرديم، از همان نيروهايی که آورده بوديم ببريم طرف نشوه. بقيه را هم توی جزيره بازسازی و سازماندهی کرديم و پخش کرديم به جاهايی که لازم بود. پل را چند بار از حميد گرفتند و او بازپسش گرفت. روز سوم يا چهارم بود که عراق خيلی آتش ريخت روی جزيره، از طرف طلائيه. طوری که شهيد حاج ابراهيم همت فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله (ص) و چند نفر از فرمانده‏‌های ديگر مجبور شدند بيايند جزيره پيش ما. آنجا ديگر فرمانده و غير فرمانده نداشت. هر کس هر سلاحی دستش مي‏رسيد برمي‏داشت مي‏جنگيد. مهدی تيربار برداشت و من آرپيی‌جی تا برويم به عنوان نفر بجنگيم. برايمان مسلم شده بود که گرفتن جزاير قطعی است و باز دست بر نمي‏داشتيم. نزديک صبح هنوز مشغول درگيری بوديم که خبر رسيد عراق رفته پل حميد را پشت سر گذاشته، دارد مي‏آيد داخل جزيره. مهدی سريع شهيد مرتضی ياغچيان معاون دوم لشکر عاشورا را فرستاد برود پيش حميد. که تا رفت خبر آوردند در جاده، دويست متر جلوتر از ما، شهيد شده است. به مهدی گفتم: اين طوری فايده ندارد. بايد يکی از ما برود پيش حميد. حميد وضعش را مرتب گزارش مي‏داد، با صلابت و آرامش، و درخواست نيرو مي‏کرد و مهمات، بيشتر از همه خمپاره. مي‏گفت: خمپاره شصت يادت نرود. و ما هر چی داشتيم ميی‌فرستاديم. آرپيی‌جی، کلاش، خمپاره شصت، و تمامش هم در حد جيره‏‌يی که سهميه‏‌اش بود. آخر مجبور شده بوديم مهمات را جيره‏ بندی کنيم. وسيله برای آوردن مهمات نبود. هواپيماها هم هر تحرکی را زيرنظر داشتند و شکارشان مي‏کردند و هيچ مهمات و تدارکاتی به دست ما نمي‏رسيد. هر نيرويی که مي‏رفت عقب، فشنگ‏‌هايش را تا دانه آخر مي‏گرفتيم مي‏برديم خط و بين بچه‏‌ها پخش مي‏کرديم. همين جا بود که به مهدی گفتم: «من مي‏روم پيش حميد.» فاصله‏‌مان با حميد زياد نبود. پياده رفتم. آتش آنقدر وحشی بود که هيچ نيرويی نمي‏توانست خودش را سالم به خط برساند. تا مرا ديد خنديد. گفتم: «نه خبر؟» ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ همراه باشید انتقال مطالب با ذکر لینک بلااشکال است http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 نوشته نویسنده خاطرات پل شحیطاط جناب ابوحسین👇 سید طالب عزیز سلام. الان عکس تو را در گروه دیدم و ناگهان تمام خاطرات قرارگاه نصرت جلوی چشمانم رژه رفتند. عزیز دلم ما جماعت موجود ما نه تمام ملت ایران بدهکار غیرت و وفاداری تان هستیم. ما امروزه بنام شما کنار سفره امنیت و آرامش نشستیم. سید طالب عزیز تاریخ بعدها می‌فهمد تو و عبدالمحمدها و سید ناصرها، هاشمی ها، رمضانی ها، بمان ها، هواشمی ها، نوذریان ها، ناصری ها، مرعشی‌ها، خزاعلی ها و... چه بودید و چه کردید. هر روز بعد نماز صبح، بعد دعای عهد به احترامتان برمی خیزم و اذان ارادت سرمیدهم. سرباز خمینی ما به شما تکیه داریم و از شما روحیه میگیریم. غمتان نباشد برای ما دعا کن. بخدا قسم ما تا ابدالدهر دعاگویتان هستیم. مرد و مردانگی شمایید. بمانید برای ما. قرارگاه نصرت هنوز پابرجاست و علی هاشمی هنوز هر روز ما را نظاره می‌کند دورود بر تو مرد خیبر و مجنون. دستبوس شما هستم و افتخار می‌کنم 🍂
🍂 باسلام و عرض تبریک اعیاد شعبانیه و همچنین آغاز سال ۱۴۰۰ از شما باید خیلی ممنون باشیم که باتلاش شبانه روزی خود شهدای بزرگواری را مطرح میکنید که متاسفانه در گذر زمان به فراموشی سپرده شده اند شهدایی که هرکدام اسطوره های نابی هستند که شاید سالها طول بکشد تا بزرگ مردانی چون عبدالمجید سالمی ویا حمید باکری و....پا به عرصه هستی بگذارند شیدایی از تبریز 🍂 با سلام و تبریک سال نو، صمیمانه از دست اندرکاران کانال حماسه جنوب تشکر میکنم، اجرتون با خدای شهداء، پل شحیطاط به قلم ابو حسین واقعا گیرا و جذاب بود، چه شبها که اشک و گریه امانم را بریده بود، احساس میکردم واقعا دارم با ای عزیزان همراهی میکنم، اگه بنده دفاع مقدس را ندیده بودم فک میکردم افسانه س، واقعا رشادتها و دلیریها و از خود گذشتگیهای این عزیزان ستودنی ست، مخصوصا اونجا که سید طالب بااینکه مجروح شده و شهید سالمی نژاد و...دارن جانانه دفاع میکنن و شهید سالمی زمانیکه مجروح شده مث ابوالفضل (ع) بر عهدش وفاداره نسبت به فرمانده اش و حاضر نیست به پشت جبهه انتقال پیدا کنه و به درجه رفیع شهادت نایل میاد، واقعا قهرمان و پهلوانن این عزیزان شهید ؛ درودشان باد، یه پیشنهاد دارم اگه امکانش ست،از پل شحیطاط ، سریالی ساخته بشه، که نسل جدید با جانفشانیهای عزیزان شهید و رزمنده آشنابشن. صاحب محمدی از دزفول 🍂 با سلام و عرض تبریک اعیاد شعبانیه و عید نوروز به شما مجاهد دفاع مقدس و جبهه فرهنگی و همه همکاران، و اعضای با صفای کانال حماسه جنوب، نمی‌توان تمام احساسات لحظه به لحظه خواندن خاطرات رشادت‌ها و مجاهدت شهدای گرانقدر، بخصوص شهدای قرارگاه نصرت و به ویژه فرمانده شهیدشان حاج علی هاشمی را بیان کرد، همین قدر بگویم با خاطرات خوشی هایشان حالتی فرح‌بخش و با بیان سختی و درد رنج و شهادتشان بسیار غمگین می‌شویم، و روحم را در کالبد شریفشان احساس میکنم، و خودم را در تمام لحظه ها کنارشان حس میکنم. خدایا این بنده گناه کار را از وصالشان محروم مگردان 🤲 من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا مجنون هور 🍂 سلام با وجودی که خداوند به بنده منت نهاده و توفیق داده در جبهه‌ها شرکت کنم اما رشادتهای این ابر مرد (شهید عبدالمحمدسالمی) آنقدر افتخار آفرین و بزرگ و متحیر العقول بود که واقعا در خود احساس حقارت می کنم و در مقابل عشق و دلیری ایشان با تمام وجود خجالت کشیدم و از طرفی با داشتن این شهیدان در مقابل تاریخ احساس غرور می کنم عبدالمجید جزایری 🍂سعادتی داشتم در سفر معنوی راهیان نور ، مراسم زیارت عاشورا در کنار محل یادمان شهید علی هاشمی باشم . سید طالب بزرگوار لحظاتی از جمع جدا شده بود و با نگاهی جستجوگر کپر حصیری پایین خاکریز را حریصانه نگاه میکرد . بسیار غمگین ، بسیار فریاد در دل ، بسیار تصاویر مانده در ذهن ، بسیار حرف های مسکوت مانده در دل دارد ولی خیلی بزرگوارتر از آن است که از دم برآورد تا شکوه ای داشته باشد از گمنامی دوستان رفته . شاه زیدی 🍂 سلام علیکم بزرگوار،تازه عضو شدم ولی حیف دیر عضو شدم اجرتان با خدا وامام زمان عجل الله متولد 64 هستم با برادر کوچکم خاطرات را دنبال میکنیم هم به این بزرگ مردان افتخار میکنیم هم واقعا ناراحتیم که حق این عزیزان پایمال میشود،اجرکم عندالله،التماس دعا اگر سید طالب عزیز را دیدید از طرف ما دستانش را ببوسید یا علی رضا شفیعی 🍂 سلام برپل شحیطاط سلام برجان برکفان راه محبوب از صدر عالم تاکنون سلام بر شهیدان .باکری وسالمی. سلام بریادآوراین عزیزان. مهدی 🍂
🍂 سلام، دستتون درد نکند یادآوری روزهاس سخت جنگ و لحظات دلهره آورآن روزها یاد آوردن مردان سخت کوشی است که تا ابد ایران به آنان بدهکار است حس آن لحظات برای آنانی که آن موقعیتها بارها تجربه کردند هنوز هم دلهر آور است و شیرین قلم شرمگین است از بیان آن لحظات و زبان توان بیان آن لحظات را ندارد خدا خیرتان دهد 🍂 سلام وصلوات بر شهیدان که از تمام وجود خود گذشتند تا عزت وافتخار را به ما هدیه دهند و الان سربلند در برابر مستکبران بایستیم چه جاودانه ماند سخن گهر بار امام خمینی که من بردست وبازوی رزمندگان بوسه میزنم وبه آن افتخار می کنم وباتشکر از شما که روایت ایثارگری رزمندگان دفاع مقدس می باشید علاوه بر اینکه باید ادامه دهنده راهشان باشیم ولی روایت وزنده نگه داشتن ایثارشان و ظیفه دیگری است که بر عهده ما نهاد ه شده است ودرود بر شما که این امر مهم را انجام میدهید ان شا ء الله که مشمول شفاعتشان قرار بگیریم 🍂 سلام و تبریک سال نو، اگر چه اینحانب افتخاری حضور در چندین عملیات بزرگ را داشتم واز نزدیک شاهد جان‌افشانی وفداکاری رزمندگان اسلام بودم، ۰ولی حق والانصاف شهید بزرگوار سالمی از جنس انسان زمینی نبود.متاسفانه آنطور ی که درشان و منزلت این شهید والا مقام بوده ادای تکلیف نشد. 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 🔅 علل پیروزی ایران در عملیات‌های ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس 5⃣ ✦━•··‏​‏​​‏•✦❁❣❁✦•‏​‏··•​​‏━✦ ب) شکل ویژه خطوط پدافندی ارتش عراق شکل ویژه خطوط پدافندی عراق و دیدگاه غلط سر فرماندهی ارتش عراق در تخصیص نیرو در طول خطوط پدافندی دومین دلیل عمده نظامی بود که به شکست عراق در چهار عملیات بزرگ منجر شد. هر دو عامل یاد شده به اهداف استراتژی نظامی عراق در آغاز جنگ باز می گشت. در آغاز جنگ استراتژی نظامی عراق شديدا از نظام بین المللی و اوضاع داخلی و خارجی ایران متأثر بود و این شرایط در تعیین حدود و گستردگی اهداف عراق، نقش مهمی را ایفا می کرد هدف اصلی عراق از تهاجم به جمهوری اسلامی ایران تصرف خوزستان و تأسیس کشوری به نام عربستان بود. با نگاهی به وضعیت داخلی ایران و اوضاع بين المللی به نظر می رسید که دستیابی به چنین هدفی صد در صد امکان پذیر است، اما با توجه به وسعت استان خوزستان، عراق باید بیش از پنج لشکری که برای این کار در نظر گرفته بود نیرو و امکانات به کار می گرفت. در آغاز جنگ، استراتژی عراق بر دو تفکر نظامی و سیاسی استوار شده بود. بر اساس تفکر نظامی، منطقه میانی مرز ایران، همواره باید تأمین می شد تا پایتخت عراق از حمله متقابل ایران در امان باشد. بر اساس اندیشه سیاسی، با زدن نخستین جرقه جنگ هرچند محدود با پشتیبانی قدرت های خارجی و سود بردن از وضعیت داخلی ایران، قادسيه جدیدی انتظار می رفت، در ماه های نخست جنگ، دو عامل ارتش عراق را متوقف کرد: ۱) آشکار شدن تصور نادرست پیروزی در آغاز جنگ، بر اساس استراتژی نظامی عراق برق آسا برای فرماندهان عراقی و پی بردن به عدم تناسب میان ابزار (توان ارتش عراق) و هدف های تعیین شده؛ و ۲) ایستادگی نیروهای ارتش در مرز با انجام عملیات تأخیری و نیروهای مردمی در شهرها. اصولا اهداف عراق در جنگ بیشتر سیاسی بود؛ بنابراین، پیکان حمله نیروهای عراق رو به سوی شهرها و مراکز اقتصادی و جمعیتی قرار داشت. در نتیجه، ارتش عراق به سرعت به سوی شهرهای عمده پیشروی کرد و در همین راستا، به مدت چهار روز در غرب کرخه تا عمق پنجاه تا هشتاد کیلومتری (بسته به این که از چه منطقه مرزی محاسبه شود) پیش رفت، اما در خرمشهر، فاصله هفت کیلومتری تا پل نو را در هفت روز پشت سر گذاشت." به دلیل درک نادرست از اوضاع داخلی ایران و دخالت های قدرت های خارجی در نظام تصمیم گیری عراق، میان تدابیر و اهداف نظامی از یکسو و مقاصد سیاسی از سوی دیگر پیوند منطقی وجود نداشت. به این ترتیب، در تقسیم و تخصیص نیروها در مناطق گوناگون، اشتباه آشکاری روی داد. اختصاص پنج لشکر به جبهه میانی برای تأمين بغداد در نهایت به زمین گیر شدن آنها انجامید و ارتش عراق را در منطقه اصلی جنگ، یعنی خوزستان با کمبود شدید نیرو روبه رو کرد؛ امری که با اصل تمرکز قوا تناقض آشکار داشت. جدا از ایستادگی و مقاومت نیروهای مردمی در برابر حمله ارتش عراق، اقدامات و عملیات های ارتش جمهوری اسلامی ایران در چهار ماهه نخست جنگ و اتخاذ استراتژی پدافند پس از شکست چهار عملیات بزرگ سال ۱۳۵۹، شرایط روانی ای را پدید آورد که رهبران و فرماندهان عراقی تصور کردند نیروهای ایران توان بازپس گیری مناطق اشغالی را ندارند؛ بنابراین، مسئولان عراقی اعم از سیاسی و نظامی بدون توجه به آرایش نادرست نیروهای عراقی در خوزستان تصور کردند حضور نیروهای عراقی در مناطق اشغالی عامل مؤثری برای دستیابی به اهداف سیاسی مورد علاقه آنها خواهد بود. مجموعه چنین عوامل و شرایطی موجب شد تا ارتش عراق که پیشروی خود را بر اساس تحلیل های سیاسی و استراتژیک آغاز کرده بود، پس از روبه رو شدن با واقعیت های صحنه جنگ و درک عملی مشکلات موجود آن، ضمن تعديل اهداف استراتژی نظامی خود، در پشت خطوط پدافندی ناموزن و نامطمئن توقف کند. این امر دومین دلیل عمده نظامی شکست عراق در چهار عملیات بزرگ سال های ۱۳۶۰-۱۳۶۱ بود. ✦━•··‏​‏​​‏•✦❁❣❁✦•‏​‏··•​​‏━✦ همراه باشید http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂