eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
4.9هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
51 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 روایت سید حسن موسوی کربلایی (معاون گروهان غواص) از حرکت غواصان در اروند 3⃣ http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🌴 عبور از موانع - ۱۷ گردان کربلا در کربلای ۴ ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ در شلیک های پی در پی عراقی ها، چند نفر از غواصان هم مجروح شدند. علی بهزادی فرمانده گروهان، مهدی عادلیان، بیسیم چی گردان، سعید حمیدی اصل همان جوان زیبای نورانی که هر دو پایش به بدنش آویزان شده بود و به شدت درد می کشید ولی.....😭 نیروهای غواص نباید می نشستند و باید کاری می کردند و الا کار خراب می شد. ناگهان با حرکت یکی از آنها مابقی با فریاد الله اکبر به سمت پشت خاکریز هجوم بردند و با نیروهای عراقی درگیر شدند. آنها بعد از چند درگیری توانستند بر خاکریز تسلط پیدا کنند و وارد زمین دشمن شوند. دسته ها بلافاصله حرکت خود را در دو طرف شروع کردند و سنگر به سنگر نارنجک انداختند تا امکان مقاومت را از آنها بگیرند. غوغایی در خط بوجود آمده بود و در کوتاهترین زمان ماموریت اول غواص ها با موفقیت کامل به انجام رسیده بود. با بیسیم خبر شکسته شدن خط به علیرضا معینیان، جانشین گردان اعلام شد تا نیروهای تازه نفس را وارد خط کند. در فرصتی که پیش آمد چند نفر را برای آوردن شهدا و مجروحین مامور کردیم تا قبل از مد شدن آب آنها را در جای امنی قرار دهند. خدایا امشب چه شب سنگینی شده و تازه به کجای قصه رسیده ایم. 😭 نمیدونم چگونه باید این قسمت را روایت کرد تا حق شهدا ادا شود و ظلمی به آن همه جانفشانی روا نشود. چند نفر مامور شدیم تا ابتدا مجروحین و بعد شهدا را بیاوریم. بسراغ عادلیان و مسعود منش و مکتبی و چند مجروح دیگر رفتیم و آنها را به سنگر تفنگ 106 بردیم و باز آمدیم تا سعید را برداریم. سعید هنوز زنده بود ولی پاهایش هر کدام به سمتی آویزان شده بود و با تکه پوستی وصل بود. در زیر منور متوجه چهره نازنینش شدم. دهانش پر شده بود از گل های کنار اروند. تصور این بود که خودش این کار را کرده تا نتواند دردش را فریاد بزند. 😭😭 یعنی به اندازه یک آخ گفتن هم بخود اجازه نداده بود که صدایش بلند شود و دشمن آگاه شود. 🔴 شرمنده ام، ولی امشب نمی توانم بعضی چیزها را نگویم و راحت بگذرم. خدا کند خانواده این عزیزان در کانال نباشند و نخوانند سعید مظلوم را روی برانکاردی قرار دادیم و در آن تاریکی از لابلای سیم های خاردار عبور دادیم که این‌بار دست آویزانش به سیم خاردار گیر کرد و تکه ای از گوشت دستش کنده شد و... 😭😭😭 ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ همراه باشید.. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 روایت سید حسن موسوی کربلایی (معاون گروهان غواص) از حرکت غواصان در اروند 4⃣ http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 روایت سید حسن موسوی کربلایی (معاون گروهان غواص) از حرکت غواصان در اروند 5️⃣ http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 عملیات کربلای چهار سنگر 106 که مجروحین در آن نگهداری می شدند. از راست امیر مکتبی و محمد مسعودمنش 🍂
🍂 شهید سرخانی از شهدای غواص گردان کربلا در سنگر ۱۰۶ ، کربلای ۴ 🍂
🌴 عبور از موانع - ۱۸ گردان کربلا در کربلای ۴ ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ خود را در اوج پیروزی می دیدیم و برای شنیدن اعلام موفقیت نهایی عملیات، لحظه شماری می کردیم. از وضعیت دیگر یگانها اطلاعی نداشتیم و تصور ما این بود که در همه جبهه ها پيشروی خوبی شکل گرفته، بی‌خبر از اینکه تنها یگانی که وارد دل دشمن شده ما هستیم و جناحین نتوانسته اند حتی خط را بشکنند. تنها شاهد پیوستن یک دسته ده پانزده نفری از بچه‌های تیپ المهدی شیراز بودیم که توانسته بودند از معبر ما وارد شوند و گوشه ای از کار را بگیرند. هیچ خبری از لشکر به ما داده نمی شد و کماکان در حال محکم کردن استحکامات خود بودیم. با اطلاع دادن به باز شدن خط، قایق های دو گروهان رزمی از نهر جروف براه افتادند تا ادامه دهنده عملیات در عمق باشند. چیزی نگذشت که اولین قایق ها وارد شدند و با راهنمایی غواصان معبر به آنها نشان داده شد. نیروها بدلیل پایین رفتن آب و وجود موانع مجبور بودند مسافتی را در آب پیاده شوند و مقداری شنا کنند تا به سیل بند برسند و همین باعث شده بود سرما بدن ها را کرخت نماید و زمین را بسیار لغزنده کند و بالا رفتن از خاکریز را سخت نماید. ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ همراه باشید.. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🌴 عبور از موانع - ۱۹ گردان کربلا در کربلای ۴ ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ با ورود نیروهای پیاده ، همگی وارد عمق منطقه شدند و هر کدام در مسیر تعیین شده خود پیشروی کرد . گروهان قدس مسیر مستقیم تا تپه کله قندی را رفت و گروهان مکه در طرفین منطقه کار پاکسازی و لرای الحاق با لشکر ۳۳ المهدی حرکت کرد. گاها در بین راه با نفراتی از دشمن مواجه می شدند که با هجوم برق آسا به هلاکت می رسیدند و هیچ مانعی جلودار آنها نبود. این پیشروی تا سر جاده آسفالت ادامه داشت به شکلی که ماشین های پر از نیروی عبوری در برابر ایست و بازرسی نیروهای گردان به عربی می گفتند:" ایران حمله کرده شما ایست بازرسی درست کردید؟" باورشان نمی شد که نیروها با این سرعت به اینجا رسیده باشند. هدف از این ایست و بازرسی نگهداشتن کامیونها و حمله به این نیروها بود، که در مواردی حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر در همین صحنه به هلاکت رسیدند و با کمک گردان جعفر طیار جاده کاملا محصور شد و چند کامیون عراقی به آتش کشیده شدند. ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ همراه باشید.. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🌴 عبور از موانع - ۲۰ گردان کربلا در کربلای ۴ ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ مواردی در باب دستور خداوند متعال در آیه "یا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «73»" (اى پيامبر! با كافران و منافقان ستيز كن و بر آنان سخت‌گير وخشن باش كه جايگاهشان دوزخ است و بد سرنوشتى دارند) که در بازخوانی ها در برخورد با دشمن کمتر بازگو می شود و دستور فرماندهی نیز بر عدم اسیر گرفتن در شب عملیات است و احتمال هر خطری می رود. امید است این قسمت ها را فقط خواننده باشید تا نشر دهنده. ..یکی از غواصان می گفت، در حین پاکسازی سه یا چهار گلوله آرپی جی به یکی از سنگرها که مقاومت می کرد شلیک کردیم. دست هایم یخ زده بود و به هر مکافاتی بود ضامن نارنجک را با دندان کشیدم و پرت کردم. سرباز عراقی کف سنگر افتاد و زیر نور منور، خون نقره ای رنگی دیده می شد که از دهان و گوش هایش بیرون می ریخت! چشم های سفید شده اش خیره، مرا نگاه می کرد که نارنجکی دیگر ... ! در یکی از سنگرها چند عراقی " دخیل" خواستند ولی اجازه اسیر کردن در حین عملیات را نداشتیم! اولی را یکی از بچه ها به رگبار بست!! عراقی دیگر به داخل سنگر پرید و شروع به فحاشی کرد! نارنجکی به داخل رها کردیم! از کشیدن ضامن تا انفجار ۵ ثانیه است که خدا می داند در این چند ثانیه چقدر " فحش" نثار ما شد!! با احتیاط و نیم خیز ، آرام آرام در امتداد خاکریز حرکت می کردیم که روبروی ما کسی ظاهر شد! زیر نور منورها و خاک و مه، تشخیص دوست و دشمن سخت بود. در آن حوالی دیدن بچه های خط شکن تیپ ۳۳ المهدی دور از انتظار نبود، " یا مهدی" گفتیم، اما پاسخی نشنیدیم. یکی گفت: " بزنیم"! من که اولین نفر بودم، گفتم؛ " نه ، ممکنه از بچه های ۳۳ المهدی باشه"! به دفعات یا مهدی گفتیم و حتی به عربی گفتیم "انت یاهو" خبری نشد. او بسوی ما و ما بسوی او.‌. در یک لحظه منوری دقیقا روی محوطه ما روشن شد! او یک عراقی بلند قامت بود، کلاش را واژگون گرفته، اورکت را روی دوش انداخته و پوتین هایش باز ... !! اصلا انگار نه انگار که ایرانی ها حمله کرده اند و خط شان سقوط کرده.. تا متوجه ما شد جیغ بلندی کشید و من شلیک کردم ! و دیگر بچه ها از پهلو و بالا سر من.. !!! ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ همراه باشید.. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 شب دوستان بخیر امید است با ارسال های امشب خسته نشده باشید. البته تا الان بازخوردی از مطالب ارسالی از طرف شما نداشتیم تا تعدیلی در آنها ایجاد کنیم. لذا بصورت کلی عرض می شود، نیروها عمل کننده در این محور، موفق شدند تمامی ماموریت خود را بصورت کامل به انجام برسانند و تحرکاتی در استقرار و گاها درگیری ها داشته باشند. عمده جریان شکل عقب نشینی می باشد که رفته رفته از ساعت 8 صبح شدت گرفته و تا ظهر ادامه داشته که ان شااللله در زمان خود این اتفاقات بیان خواهد شد. 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴 عبور از موانع - ۲۱ گردان کربلا در کربلای ۴ ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ در چند ساعت بعد از عملیات و با دیدن پیشرکی های اولیه، خود را در اوج پیروزی می دیدیم و برای شنیدن اعلام موفقیت نهایی عملیات، لحظه شماری می کردیم. از وضعیت دیگر یگانها اطلاعی نداشتیم و تصور ما این بود که در همه جبهه ها پيشروی خوبی شکل گرفته، بی‌خبر از اینکه تنها یگانی که وارد دل دشمن شده ما هستیم و جناحین نتوانسته اند حتی خط را بشکنند. تنها شاهد پیوستن یک دسته ده پانزده نفری از بچه‌های لشکر المهدی شیراز بودیم که توانسته بودند از معبر ما وارد شوند و گوشه ای از کار را در دست بگیرند. هیچ خبری از فرماندهی لشکر به ما داده نمی شد و کماکان در حال محکم کردن استحکامات خود بودیم. در همان ابتدای عملیات تعدادی از مجروحین را با یکی دو قایق به عقب فرستاده بودیم. کاش مي‌دانستيم نقشه دشمن در روی اروند چه خواهد بود و سرنوشت قایق ها در ساعات آینده چیست. عراق در چپ و راست منطقه ما و شاید کل منطقه، قبضه‌های چهارلول قرار داده و با پوشش ضربدری آتش، عقبه ما را کاملا مسدود کرد. هیچ قایقی برای کمک رسانی و انتقال مجروحین نمی توانست بطرف ما بیاید. مجروحینی که در سنگر ۱۰۶ قرار داده بودیم یکی پس از دیگری مظلومانه به شهادت می رسیدند و ما بی تاب دنبال راهی برای انتقال آنها. ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ همراه باشید.. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🌴 عبور از موانع - ۲۲ گردان کربلا در کربلای ۴ ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ امروز همزمان با گرگ و میش هوا، گروهی نظامی و با لباس بسیجی، از گوشه ای وارد صحنه نبرد شدند و راست راست بطرف ما می آمدند. مردد شده بودیم که دشمن هستند یا خودی! یکی می گفت شلیک نکنید که نیروهای کمکی هستند و دیگری می گفت امان ندید که دشمن هستند. صادق نوری، معاون دوم حاج اسماعیل برای شناسایی آنها بر روی خاکریزی آمد تا بررسی خود را انجام دهد که تیری به سینه او اصابت کرد و بر زمین افتاد و بچه های بهداری نتوانستند برای او کاری انجام دهند و همانجا بال شهادت گشود و پرواز کرد. ورق برگشته بود و نظم نیروها بهم ریخته بود. تعدادی در خطوط جلوتر مقاومت سختی می کردند و عده برای عقب نشینی بطرف اروند در حرکت بودند. همه یگان ها از منطقه خارج شده بودند ولی ما هنوز دستوری برای اینکار نگرفته بودیم و اطلاعی هم از دیگر جبهه ها نداشتیم. صدای امیر صالح زاده، فرمانده گروهان قدس از بیسیم به سختی شنیده می شد و شدت رد و بدل کردن تیر و انفجار اجازه شنیدن واضح صدای او را بما نمی داد ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ همراه باشید.. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 شهید حسین‌قلی، رضا جوادی و شهید ظهراب در حال انتقال مجروح و عقب نشینی
🍂 🌴 عبور از موانع - ۲۳ گردان کربلا در کربلای ۴ ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ صدای امیر با بغض مرثیه‌ای می خواند و می گفت ما هم لحظات آخر را می گذرانیم. یا کمک برسانید یا بگذارید تا دسته جمعی برویم. شرایط، شرایط غریبی بود و هیچ کس تکلیف واضحی برای خود نداشت. مجروحین در گوشه روی زمین بودند و امدادگران نمی توانستند با امکانات کم آنهمه مجروح را کمک رسانی کنند. در همین شرایط قایقی در زیر باران تیر و ترکش به جزیره سهیل وارد شد. دقت که کردیم متوجه سردار موسی اسکندری، رئيس ستاد لشکر ۷ ولی عصر شدیم که شجاعانه خود را به بچه‌ها رسانده بود تا در آن شرایط تنها نباشند. کار زیادی از دستش بر نمی آمد ولی موجب دلگرمی برای ما و آسودگی وجدان برای خودش شده بود. او مرد عمل بود و هیچگاه خود را فرای از نیروها ندیده بود. و این در شرایطی بود که فرماندهانی ترک صحنه کرده بودند و.... جزیره سهیل در این ساعات صحنه محک خوردن مردانی شده بود که یا باید می ایستادند و جان می دادند و یا به عقب می رفتند و جان بدر می بردند. سردار موسی اسکندری در مسیری به تنهایی قدم برداشت و به تنهایی شروع به انهدام تسلیحات جامانده می کرد تا دشمن نتواند از آنها در عقب نشینی بچه‌ها استفاده کند. و مسیری که انتخاب کرده بود، مسیری بی بازگشت بود و پیکر پاکش سالها بعد بر دوش انبوه مردم اهواز تشییع شد و در گلزار شهدا آرام گرفت. ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ همراه باشید.. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 سردار شهید موسی اسکندری رئیس ستاد لشکر ۷ ولی عصر (عج) 🍂
🍂 🌴 عبور از موانع - ۲۴ گردان کربلا در کربلای ۴ ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ فشار دشمن لحظه به لحظه بیشتر می شد. هزاران نفر در برابر پانصد نفر که عمده مجروح و خسته بودند وارد منطقه شده بودند. عقبه هم برای عقب نشینی توسط چهارلول ها بسته شده و هیچ قایقی برای انتقال نیروها نمی توانست بیاید. بچه ها در محاصره عجیبی افتاده بودند. تنها راه نجات، ریسک گذشتن از آب بود که در حال انجام بود. هر کس یک لایف ژاکت پیدا می کرد و به آب میزد. جز مجروحان که نمی توانستیم برای آنها کار خاصی کنیم، تقریبا همه کنار ساحل و در ترافیک معبر باز شده شب قبل معطل شده بودند و دشمن لحظه به لحظه جلوتر می آمد. کاری باید می کردیم تا تلفات به حداقل برسد و بچه‌ها فرصت طی کردن عرض اروند را پیدا می کردند. دو نفر از جانشینان گردان بهمراه یکی دو نفر از نیروها تصمیم به ایستادن کردند ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ همراه باشید.. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🌴 عبور از موانع - ۲۵ گردان کربلا در کربلای ۴ ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ قبل از ظهر بود که بالاخره بیسیم لشکر اعلام عقب نشینی کرد و از برادر معینیان خواست تا نیروهایش را به عقب هدایت کند. بين جانشینان گردان مشورت کوتاهی صورت گرفت که چه باید کرد؟ همراه مجروحین باید ایستاد یا به عقب رفت؟ یکی می گفت باید طبق فرمان لشکر عمل کرد و به عقب رفت، دیگری می گفت باید ایستاد و مجروحین را تنها نگذاشت و.... نهایتا هر کس به نظر خود عمل کرد. و چه اتفاق جالبی در این بین رقم خورد. آقای معینیان بعنوان یک فرمانده که می توانست باز هم در خدمت جنگ و جهاد باشد و در کربلای ۵ مجددا گردان را وارد عمل کند به عقب آمد و دو نفر دیگر با ماندن کنار مجروحین غیرت فرماندهی را بخوبی به نمایش گذاشتند. و ای کاش این تصمیم گیری ها از قبل آموزش داده می شد که در این شرایط بهترین تصمیم چه خواهد بود و چگونه باید عمل نمود! ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ همراه باشید.. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🌴 عبور از موانع - ۲۶ گردان کربلا در کربلای ۴ ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ گذشتن از عرض اروند با وجود تیربارهای دشمن شرایط را سخت کرده بود. برای رسیدن به ساحل خودی نیاز به زمانی حدود بیست تا سی دقیقه بود خصوصا اینکه نیروهای عراقی برای رسیدن به لبه اروند کمتر از بیست دقیقه وقت نیاز داشتند. جانشین های چهارم و پنجم گردان بهمراه مسعود سفیدگر و یکی از بچه‌های دزفول تصمیم به ماندن و مقاومت کرده بودند. هر چه بیشتر عراقی ها معطل می شدند، تعداد بیشتری از بچه ها به ساحل می رسیدند. خط آتشی با تیربار و کلاش در برابر پیشروی دشمن ایجاد شد و حرکت آنها را کندتر نمود. عراقی ها برای رسیدن به لبه اروند چاره ای جز از پا انداختن این چهار نفر نداشتند. لذا تصمیم گرفتند تا آنها را در محاصره انداخته و ابتدا تیربار را خاموش کنند. دایره محاصره لحظه به لحظه تنگ تر می شد تا اینکه بعد از بیست دقیقه به بالای سنگر آنها رسیدند و بر سر آنها خراب شدند و با قنداق ها به جانشان افتادند. ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ همراه باشید.. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🌴 عبور از موانع - ۲۷ گردان کربلا در کربلای ۴ ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ دقیقا در همین لحظات، با خشونت هر چه تمامتر به عربی چیزهایی می گفتند که متوجه نشدیم ولی ما را به بیرون از سنگر برده و دست هایمان را بستند تا به عقب روانه کنند. ظاهراً دستور داشتند تا می توانند اسیر بگیرند و تعداد اسرای ایران و عراق را برای مبادله به یک حد برسانند. تمام فشارها را تحمل می کردیم ولی دلمان خوش بود که تعداد زیادی موفق شده اند خود را به ساحل ایران برسانند و این را از لابلای کلام آنها می فهمیدیم. ابتدا رفتار آنها با ما عادی بود ولی با مشاهده کشته های دیشب خود در گودالی که نزدیک ما بود رفتارشان خشن تر شد و برای اعدام ما دست بکار شدند. ما را سینه خاکریز در کنار هم قرار دادند و یکی که از همه خشمگین تر بود به عربی خطبه ای حماسی و غرایی خواند و گلنگدن کشید و به طرفمان شلیک کرد. بقیه داستان از زبان آزاده عزیز مسعود سفیدگر .....👇 ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ همراه باشید.. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 روایت مسعود سفیدگر (غواص) از لحظات بعد از ورود عراق به منطقه 1⃣ http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 روایت مسعود سفیدگر (غواص) از لحظات بعد از ورود عراق به منطقه 2⃣ http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🌴 عبور از موانع - ۲۸ گردان کربلا در کربلای ۴ ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ اغلب نیروها توانسته بودند تا قبل از اذان ظهر خود را به ساحل ایران برسانند، کم رمق و خسته از یک شبانه‌روز بیداری و تلاش و بدنهای سرد، وارد خاک ایران شدند و بوسیله خودروها و آمبولانس ها به درمانگاه های صحرایی و یا به محل های استقرار منتقل شدند. در مقر گردان کربلا شرایط دیگری حاکم بود. نفراتی که آمده بودند بسیار اندک و کم بودند. تعدادی به اتاقهای ساختمان چهارطبقه رفته و با پتویی در گوشه ای کز کرده و تعدادی با همان خستگی به دنبال کسب خبری از برادر، دوست، پدر و.... بودند. هیچ کس حال صحبت کردن نداشت و از عظمت فاجعه بهت زده شده بودند. با ورود هر فرد جدیدی به مقر، تحرکی ایجاد می شد تا کسب خبری کنند. دلهره و تلاطم در بین بچه ها به اوج رسیده بود.. هر چه به غروب نزدیک تر می شدیم هول و والای چشم انتظارها هم بیشتر می شد. گویی با تاریکی هوا، از آمدن دوستان قطع امید می کردند و هر لحظه ارزش سالی به خود گرفته بود. با تاریک شدن هوا تعدادی از نیروها نزد برادر پویا رئیس ستاد رفتند و اجازه خواستند تا برای آوردن پیکر مطهر حاج اسماعیل، خطر کنند و به جزیره سهیل بروند و او را بیاورند. گویا از اینکه فرمانده خود را در زمین دشمن جا گذاشته‌اند خجالت زده شده و به رگ غیرتشان برخورده بود. برادر پویا با این پیشنهاد مخالفت کردند ولی با اصرار بچه‌ها برای کسب تکلیف از سردار رئوفی به مقر لشکر رفته و پس از طرح موضوع، ایشان مخالفت خود را اعلام کردند و گفتند برای آوردن یک شهید منطقی نیست که شهید دیگری بدهیم. هرکس برود خونش پای خودش است. همان بچه‌ها با باری از غم بردوش به مقر بازگشتند و.... ┄┅═✼✦✦✼═┅┄ همراه باشید.. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂