eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.1هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
69 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 در چنین مواقع، مبادلاتی شکل می گرفت و تعویض کمپوت گیلاس در ازای چند کمپوت سیب یا گلابی، بالا می گرفت و بازار بورسی تشکیل می شد، دیدنی. 😂 گاهی نیروهای یک دسته یا یک گروهان، کمپوت های سیب و گلابی خود را روی هم می گذاشتند و با تعداد کمتری کمپوت گیلاس از همرزمان دیگر معاوضه می کردند و کمپوت های گیلاس را در ظرف های کوچکتر تقسیم کرده و بین هم توزیع می کردند. مسئولان تدارکات برای حل این معضل تدبیری اندیشیده بودند 🤔 و آن جدا ساختن پوست کلیه کمپوت ها از بدنه آنها بود تا دیگر در هنگام توزیع آنها شاهد اختلاف نظر در توزیع کمپوت نباشند. اما برخی برادران رزمنده چنان در شناسایی قوطی های کمپوت مهارت یافته بودند که از طریق نشانه های حک شده که به صورت سریال و شماره روی آنها بود می توانستند کمپوت های گیلاس را از سایر کمپوت ها تشخیص دهند و باز بازار این برادران 😎برای تشخیص و ارزش گذاری خصوصاً هنگام توزیع اقلام غذایی گرم بود. اما در شب عملیات...... 👇👇
🍂 امادر میانه نبرد و هجوم به دشمن در شب های عملیات بسته ها و کیسه های حاوی مواد غذایی و تدارکاتی که مملو از کنسرو تن ماهی، کمپوتهای مختلف و خصوصاً گیلاس و انواع مغزهای خوراکی که در طول مسیر گذاشته بودند ولی رزمندگان اسلام با بی اعتنایی از مقابل آنها عبور می کردند گویی که اصلاً آنها را نمی دیدند و فقط در اوج تشنگی با سرنیزه قوطی های کمپوت را سوراخ و آب آنها را جهت رفع تشنگی می نوشیدند، چرا که آنها در پیش رو لقای رب را می دیدند که جهان مادی در مقابل آن هیچ ارزشی نداشت.😔😭 • نجف زراعت پیشه گردان امام حسن مجتبی علیه السلام @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🍂 خاطرات اسرای عراقی من فرمانده گروهان سوم تانک لشکر سوم بودم، از فرمانده لشکر سؤال کردم: آیا عملیات آغاز شده است؟ گفت: بله؛ رهبری خواستار بازپس‏‌گیری همه سرزمین‏‌های غصب‌شده است و ارتش ما مأموریت آزادسازی دارد و برای ایجاد یک کودتای نظامی در تهران تلاش می‏‌کند. ما تلاش می‏‌کنیم تا ایران را به چندین دولت کوچک تقسیم کنیم و نسبت به جدا شدن منطقه خوزستان بیشتر علاقه‏‌مند هستیم. تانک‏‌های ما اول صبح به‌حرکت درآمدند. سربازان نسبت به آنچه در اطرافشان می‌‏گذشت مات و مبهوت بودند. آن‏ها این حوادث و عکس‌‏العمل‏‌ها را قبول نداشتند. اما واقعیت این است که سربازان ما مهره‌‏های شطرنجی هستند که سرانگشتان افسران آن‏ها را به‌حرکت درمی‌‏آورد و برای آن‏ها فقط شکم و شهوت مطرح است. تانک‌های ما از مرز گذشتند. روستاهای بی‌‏پناه اهداف استراتژیکی تانک‏‌ها و توپخانه‏‌های ما شده بود. همه مردم در حالی که ترس و وحشت تمام وجودشان را فرا گرفته بود، فرار می‌کردند و فریاد می‌زدند؛ عراقی‌‏ها... عراقی‏‌ها... . ستون‏‌هایی از دود به هوا بلند شده بود، صدای انفجار از هر طرف به گوش می‏‌رسید. فریاد و ناله از هر طرف بلند بود، جنازه افراد ناشناخته در گوشه و کنار پراکنده شده بود، در این حال از میان دود و آتش مردی با ابهت به ما نزدیک شد و با صدای بلند گفت: "ای ستمگران، ای بزدلان! چه می‌‏خواهید؟". سرگرد اسماعیل مخلص الدلیمی فرمانده گردان اول لشکر سوم با تانک به‌سوی آن پیرمرد بزرگوار رفت. پیرمرد خواست از این وضعیت نجات پیدا کند و با قدرت هرچه تمام شروع به دویدن کرد، اما نتوانست و بر روی زمین افتاد و.. @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 طنز به بازی گرفتن تیر و ترکش در خط مقدم مجروحی که در حلقه یاران مرگ را به بازی گرفته و.. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 شخصیت‌های لیبرال ۲) مهندس بازرگان 🔻 گفتگو با قاسم تبریزی رجال شناس تاریخ معاصر ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🔹 وقتی که آقای بازرگان را صحبت می‌کنیم. این فقط بازرگان این دوره(سالهای ۲۰ تا ۳۰) است. او می‌آید مسائل اسلامی را بر پایه علوم مطرح می‌کند. البته آن روزها هم از این مطالب استقبال خوبی شد و خیلی از جوانان به آن گرایش پیدا کردند. مثلا کتاب "مطهرات در اسلام" یا کتاب "راه طی شده". در کتاب راه طی شده، آقای بازرگان می‌آید به عنوان یک روشنفکر مذهبی نظریه پردازی می‌کند که انسان با پای علم و علوم تجربی به همانجا می‌رسد که انبیا رسیدند!! در آن موقع خیلی‌ها متوجه نبودند، تاثیر مثبتی را می‌دیدند که جوانان این را می‌خوانند و به طرف مذهب می‌آیند. این مسئله تا دهه ۴۰ هم ادامه داشت. آثار علمی آقای بازرگان تا دهه ۴۰ سازندگی داشت. اگر چه شهید آیت الله مرتضی مطهری در سال ۱۳۳۰ در پاورقی اصول رئالیسم به نقد این تفکر می‌پردازد و در کتابش اسم می‌برد که نویسنده محترم یعنی با احترام با خیلی القاب صحیح و سالم که ایشان با نظریه اینکه انسان با پای علم به همانجایی می‌رسد که انبیا رسیدند، خصوصا در آنجا هم فلسفه را هم رد می‌کند. آیت الله مطهری این نظریه را نه تنها رد که خطرناک می‌شمارند. خب عادی است کسانی که علوم تجربی می‌خوانند با فلسفه میانه خوبی ندارند. بعدها که مجدد شهید آیت الله مرتضی مطهری در دو مرحله دیگر به نقد علنی این کتاب می‌پردازد. یکی در کتاب اثبات وجود خدا که مجموعه دروسشان بود برای معلمین در سال‌ ۵۳ و دیگری در کتاب معاد است که مجموعه سخنرانی‌های شهید آیت الله مطهری در انجمن اسلامی پزشکان و مهندسین است. جالب اینجاست خود آقای بازرگان هم در آن جلسات حضور داشته است. اگر اشتباه نکنم حدود سی جلسه شهید آیت الله مطهری به نقد این دو کتاب می‌پردازد. در آنجا هم نتیجه می‌گیرند که این کتاب‌ها نه تنها افراد را به اسلام نمی‌رساند بلکه به بیراهه می‌برد. در دوران دهه‌های ۲۰ و ۳۰ شمسی بازرگان به عنوان شخصیت مذهبی، یک استاد دانشگاه، یک معتقد به گسترش علم، یک روشنفکر اسلامی، یک فرد دیندار که به تعبیر خود دنبال آشتی دادن علم و دین است. از طرف دیگر به عنوان یک متخصص علمی در دانشگاه فنی هم جایگاهی دارد و در این دوره سخت مخالف سیاست است و جوانان را از سیاست پرهیز می‌دهد که آنها در سیاست دخالت نکنند.
البته کتابی هم رد کمونیست می‌نویسد و چند تا اثر دارد در این دوره. سخنرانی‌هایش در حزب ایران است. حزب ایران البته برخی می‌گویند عضو بوده ولی ما سندی نداریم. در دهه بیست. آنجا حزب ایران چون مشتمل از تحصیلکردگان اروپایی یعنی ایرانی‌های تحصیلکرده اروپا مثل دکتر کریم سنجابی، دکتر شاهپور بختیار و امثال اینها بود و یکی هم یک انجمن تخصصی مهندسی اینها درست کرده بودند که برخی از اعضایش عضو حزب ایران هم بودند. شاید برخی تحلیل می‌کنند که عضو حزب ایران است، به آن دلیل می‌گویند. اگر چه او در حزب ایران سخنرانی دارد و سخنرانی‌هایش سیاسی نیستند. در کانون اسلام که یک کانون از جوانان بوده، در آنجا هم سخنرانی‌هایی داشته و البته آیت الله سید محمود طالقانی سخنرانی‌هایی داشت، در مورد همین مسائل اسلامی بود. در همان موقع مقاله مذهب در اروپا را می‌نویسد که می‌خواهد این هشدار را بدهد همه اروپا مارکسیست و ضد دین نیست، کلیسایی هست و افراد مذهبی هست و افرادی هستند که خدا را قبول دارند و دین را قبول دارند البته به همان سبک و سیاق غربی‌ها. در همین زمان‌هاست که به تشویق مهندس بازرگان انجمن اسلامی دانشجویان تشکیل می‌شود. وقتی این انجمن در سال 1328 تاسیس شد؛ دکتر علی‌اکبر سیاسی که در دوران رضاخان در کنار داور و در حزب تجدد بود. او شخصیتاً یک فرد ضدمذهب و ضد دین تا آخر عمرش چنین بود و از اعضای فعال فراماسونری. همین فرد یک نطقی می‌کند که این شرم‌آور است که در دانشگاه ما صحبت مذهب بکنیم. این صحبت البته آن موقع با واکنش شدید علما و نشریات مذهبی مواجه می‌شود که باید پیرامون دکتر سیاسی هم که الحق فقط سیاسی از نوع ماسون بود تحقیقی جامع و کامل صورت گیرد. وقتی انجمن اسلامی تاسیس می‌شود، آقای بازرگان از آن دفاع می‌کند که انجمن جایگاه خوبی پیدا می‌کند. البته در کنار آقای بازرگان، آقایان آیت الله سید محمود طالقانی، حجه الاسلام و المسلمین محمدتقی فلسفی، آقای حسن صدر، حجه الاسلام حسینعلی راشد و ... در دهه بیست موثر بودند ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ادامه دارد http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
AUD-20220724-WA0011.opus
3.42M
🍂خاطرات اسارت/کمبودها محمدعلی نوریان 🔸 قسمت سی‌ویکم با لهجه شیرین نجف آبادی فرمانده گروهان در گردان های انبیاء و چهارده معصوم (ع) لشکر ۸ نجف اشرف @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 ققنوس‌های اروند نوشته : عزت الله نصاری ┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅ 🔻 قسمت بیست‌و‌سوم احمت احمت، بهوشی؟ صدای مرا می‌شنوی؟ [احمد] با حرکت چشم و آبرو بهم می‌فهمونه که حواسش کار می‌کنه. یه نگاهی به خط برادران مزدور انداختم، دود و گردوغبار حاصل از انفجار خوابیده و الان خیلی واضح میتونند ما را ببینند. ببینند که هنوز زنده ایم و چند تا ۶۰ دیگه شلیک کنند یا با تک تیرانداز بزنندمون. ایندفعه محکمتر و بنحوی که هُلش داده باشم با پای راستم به بازوش فشار آوردم، : غَلت بزن، خودت را از جاده بیانداز پایین تا من برم کمک بیارم. صدای شلیکِ دوسه تا خمپاره ۶۰ دیگه شنیده شد. با تمام توان روی یک پا ایستادم. دودستی پای چپم را گرفتم و یه پای لی لی کنان از جاده اومدم پایین. صدای زوزه خمپاره ها داره نزدیک می‌شه، توی گِل‌ها یه چاله انفجار توپ دیدم، مثل کانگورو خودم را پرتاب کردم توی چاله. یه درد شدید و منزجر کننده ای در قسمت باسن و لگنم حس کردم ولی مهم نیست، فعلا باید جان خودم و اون جوون را نجات بدم. از ترس اینکه زخم‌هام پاره تر نشه، دراز نکشیدم، خمپاره ها اومدن و منفجر شدن. مقدار زیادی شُل و گِل با شدت به کمرم خورد، مقدار زیادی هم روی سرم ریخت. میخوام دوباره از جا بلند بشم ولی توان ندارم تمام رمقم برای اون چند قدم لی لی کردن گرفته شده. حاضر نیستم تسلیم بشم. روی سینه افتادم و قصد کردم سینه خیز برم. در همین حال و هوا دیوار مقرمون را دیدم. حدود ۵۰ متر با مقر فاصله دارم. بهترِ بجای دویدن و سینه خیز فریاد بزنم. بته ها بته ها، ای بابا *چ* را هم نمی‌تونم تلفظ کنم. با تمام قدرت فریاد میزم، بتتتته ها بتتتته ها..... جاسم از درب مقر اومد بیرون. انگاری صدای مرا شنیده ولی نمیدونه چه کسی و کجاست؟ دستم را بلندکردم و تکون دادم و فریاد زدم. مرا دید. آمبولانس را خبر کردن. با وجود اینکه چند سال از من کوچکتره و جُثه نحیفی داره، براحتی مرا بغل کرد و برد دم آمبولانس. بهشون گفتم مرا ول کنید برید احمد را بیارید. دو سه نفری رفتن. چند دقیقه ای گذشت و دست خالی برگشتن. احمد گم شده، نقطه انفجار را نشونشون دادم و گفتم که احتمالا خودش را انداخته پائین جاده. ایندفعه پیداش کردن. احمد در حال بیهوش شدن است، گذاشتنش روی برانکارد. در حالیکه پای چپم را با دودست گرفتم نشستم بالای سرش و آمبولانس حرکت کرد. •⊰┅┅❀•❀┅┅⊰• ادامه دارد http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
📌امام خمینی رحمةالله علیه: شن‌ها مأمور خدا بودند. 🔸واقعه شکست آمریکا در طبس، آن قدر مهم و سرنوشت ساز بود که حتی مشهورترین چهره‌های سیاسی را در آمریکا وادار به اعتراف به شکست کرد. واقعه طبس، یکی از بزرگ‌ترین شکست‌های دولت آمریکا در قرن حاضر بود. 🔷 پنجم اردیبهشت سالروز شکست حمله نظامی شیطان بزرگ در صحرای طبس گرامی باد. @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🔸 حضرت امام: «این مانور احمقانه به امر خدای قادر شکست خورد». 🔸 بر ژینسکی (مشاور امنیت ملی کارتر) : «ماجرای مفتضح ایران (حادثه طبس) یکی از سه عامل مهم شکست کارتر بود و این ماجرا احساس نامیدی ملی را بر انگیخت» 🔸 ویلیام سولیوان (سفیر آمریکا در تهران): روش سست و بی قید حکومت کارتر و اقدامات نامعقول او ... به گروگان گیری اعضای سفارت آمریکا منجر شد و یک دوران تحقیر ملی که در تاریخ آمریکا نظیر آن دیده نشده است. آغاز گردید 🔸 باری روبین (کارشناس مسایل خاورمیانه): «ماجرای طبس یک شکست دردناک برای کارتر و یک پیروزی برای ایران بود و موقعیت بین المللی آمریکا را به شدت تضعیف کرد. 🔸 هارولد براون (وزیر دفاع آمریکا) وقتی در برابر این سؤال که چگونه این فاجعه بزرگ به وقوع پیوست او در حالی که به شدت متحیر بود چنین پاسخ می دهد: «آیت ا... خمینی در بالکن محل سکونت خود حضور یافت و با هر حرکت دست او یک هواپیما به زمین افتاد @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صدای خانوم خانوما تو سرم پر شده بود. - گفتم تو دبیرستان رازی بمان... نماندی.... جانت در بیاید... آخرش همان می‌شوی.... پرونده را روی میز گذاشت. جعبه خودنویس‌اش را که مارک نقره‌ای آن تو چشم می‌زد برداشت. سعی کردم نوشته مارک را بخوانم. نتوانستم. به انگلیسی نوشته شده بود. من فرانسه خوانده بودم. با حوصله خودنویس را به دست گرفت. قلبم سینه استخوانی‌ام را مشت باران می کرد. - نام نویسی شود! داشتم بال در می آوردم. دست هایم را مشت کردم و چشمانم را مالیدم. درست دیده بودم. - آقای رفیعی لطفاً اسم این بچه را بنویسید. آقای رفیعی ناظم مدرسه بود. نگاهی به سرتا پای من انداخت و بی هیچ حرفی دفتر دبیرستان را برداشت و با حوصله اسمم را در آن ثبت کرد. بعدها فهمیدم حاج شیخ محمود می‌دانست که من تو هیئت هاشم آقا رفت و آمد داشتم. خلاصه رفتن به هیئت سیار هاشم آقا به دادم رسید. با آن صدای نخراشیده نوجوانی باید قرآن صبح را می‌خواندم. جلوی آن همه شاگرد مدرسه قد و نیم قد. تازه حاج شیخ محمود گفته بود باید با صوت قرائت کنم. اشکم در آمده بود. آخر صدای من که به درد صوت نمی‌خورد حاج آقا. - همین که گفتم قرآن را با صوت می‌خوانی. ناراحت نباش. کم کم حنجرت عادت می‌کند. اولش سخت است. به خدا توکل کن... حرف های حاج محمود نرم کرد. از همان روز قرآن را با صوت خواندم ولی هیچ وقت حنجره‌ام آهنگ اش را عوض نکرد.. •⊰┅┅❀•❀┅┅⊰• 🔸از فردا در کانال حماسه جنوب🔸 @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🍂 سرگرمی علمی احمد چلداوی برای سرگرم کردن خودم تصمیم گرفتم ماکتی از محله‌مان در اهواز بسازم. این بود که تعداد زیادی کبریت از عراقی‌ها گرفتم. گوگردهایشان را جدا کردم و چوب‌هایش را داخل روغن سرخ کردم تا قهوه‌ای رنگ شوند. از این چوب کبریت‌ها به عنوان آجرهای دیوار استفاده می‌کردم و آنها را با دقت روی یک دیوار چوبی می چسباندم. یک روز عدنان آمد و دید دارم چوب کبریت سرخ می‌کنم. بهانه‌ای برای کتک زدن نداشت، خواست زخم زبان بزند، گفت: اگه الان مادرت بفهمه داری چوب کبریت سرخ می‌کنی بهت افتخار نمی‌کنه! این حرفش برایم دشنام سختی بود، اما جرأت نکردم جوابش را بدهم. ••••• 🔸 بسته کبریت اردوگاه اسرای ایرانی تکریت ۱۱ متعلق به آزاده سرافراز محسن محمدی اراکی 🔹 آزاده تکریت ۱۱ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂‍ ‍پهلوان کوچک در میدان‌های بزرگ نبرد... عشق در باغ ها نمی روید عشق در بازار فروخته نمی شود هر آنکو آن را می طلبد، شاه یا گدا سرش را می دهد تا بستاندش چه بسا که کتابهای بزرگ را خواندند و مردند هیچ یک هرگز نیاموختند دو حرف و نیم در عشق هر که می خواند می آموزد باریک است راه عشق: در مسلخ عشق جز نکو را نکشند.... @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🍂 شخصیت‌های لیبرال ۳) مهندس بازرگان 🔻 گفتگو با قاسم تبریزی رجال شناس تاریخ معاصر ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🔹 در مرحله دوم زندگی مهندس بازرگان در دهه‌های ۳۰ تا ۴۰ شمسی یک آدم سیاسی تمام عیار می‌شود. 🔸در دهه ۲۰ تا ۳۰ مهندس بازرگان هیچ رابطه‌ای با دکتر مصدق نداشته است؟ خیر تا دهه ۳۰ هیچ ارتباطی وجود ندارد. البته فدائیان اسلام فعالیت می‌کند و حتی آیت الله طالقانی و مهندس عزت الله سحابی از آنها دفاع می‌کردند و حتی آیت الله طالقانی پناهگاه فدائیان اسلام شد. ولی هیچ سند و مطلبی که دلالت کند آقای بازرگان با دکتر مصدق و جبهه ملی، فدائیان اسلام و اتحادیه مسلمین ارتباط داشته باشد، نیست. 🔸 ارتباط آقای بازرگان با آیت الله طالقانی در این زمان چگونه بود؟ آنها در کانون اسلام (۱۳۲۰) با هم ارتباط دارند و حتی مهندس بازرگان به مسجد هدایت هم می‌روند (۱۳۲۷- ۱۳۳۰) ولی به هیچ وجه فعالیت سیاسی ندارند و اصلا هیچ اثر و حرکت و کارهای سیاسی از آقای بازرگان نمی‌بینید. 🔸 بیشتر به عنوان یک شخصیت تحصیل‌کرده و علمی در جامعه مشغول هستند. او در در دانشکده فنی دانشگاه حضور دارد و کتاب می‌نویسد. در بین مردم جایگاه دارد و سخنرانی می‌کند و جوانان را دعوت به دین می‌کند. از انجمن اسلامی دانشجویان حمایت می‌کند ولی سیاسی نیست.