🍂 کودتای نوژه ۳
🔻 داود علی بابایی
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🔹 زندگی سیاسی صادق قطبزاده
در ۱۵ آبان ۱۳۵۹ قرار بود با حضور کلیه مدیران صدا و سیما مناظرهای درباره وضعیت این سازمان انجام شود. اما به جز قطب زاده سرپرست و دکتر مبلغی اسلامی معاون سازمان به دلیل وضعیت جنگی کشور حاضر نمیشوند در این مناظره شرکت کنند. هر چند در بیانیهای اعلام شده بود که اگر بحث مناظره به مسائل جنگ مربوط شد آن بخش از برنامه حذف میشود، اما باز هم سایر مدیران سازمان حاضر نشدند در این مناظره شرکت کنند و به ناچار برنامه با حضور قطبزاده و مبلغی اسلامی برگزار شد
••••
«تاریخ ایرانی»: روز ۱۶ آبان ۱۳۵۹ صادق قطبزاده رییس سابق سازمان صداوسیما پس از شرکت در یک مناظره تلویزیونی از سوی دادستانی بازداشت و راهی زندان اوین شد. روزنامه کیهان فردای آن روز نوشت: «به دنبال پخش برنامه میزگرد شب جمعه در شبکه دوم، آقایان صادق قطبزاده و مبلغی اسلامی به علت طرح مسائل اختلافانگیز و ایجاد جو تشویش و بدبینی تحت تعقیب قرار گرفتند. به دنبال اعلام این خبر، آقای صادق قطبزاده بعدازظهر روز جمعه به حکم لاجوردی دادستان انقلاب مرکز و توسط پاسداران دادسرای انقلاب اسلامی اوین دستگیر و به زندان اوین منتقل میشود و از آقای مبلغی اسلامی نیز خواسته شده تا خود را هرچه زودتر به دادسرای انقلاب اسلامی اوین معرفی نماید. طی تماس تلفنی خبرنگار شهری کیهان با روابط عمومی زندان اوین، این اطلاعیه در اختیار کیهان قرار گرفت: به اطلاع میرساند آقای صادق قطبزاده دستگیر و تحت محافظت دادسرای انقلاب اسلامی مرکز قرار دارد و لازم است آقای محمد مبلغی اسلامی هرچه زودتر خود را به دادسرای انقلاب اسلامی مرکز واقع در اوین معرفی نماید.»
•••••
حوزه نیوز: صادق قطب زاده به تدریج با از دست دادن مناصبش خط مشی سیاسی او هم تغییر کرد تا جایی که در برابر امام و نظام اسلامی به توطئه گری پرداخت.
تدارک کودتا
قطب زاده پس از خانه نشین شدن به این نتیجه رسیده بود که جمهوری اسلامی از مسیر خود منحرف شده و برای بازگرداندن آن به مسیر اصلی راهی جز برخورد نظامی وجود ندارد. البته وی در بازجویی حرکت خود را براندازی نظام جمهوری اسلامی نمی داند و اعتقاد دارد اصلاً مسأله براندازی نظام جمهوری اسلامی مطرح نبود، بلکه نجات انقلاب و جمهوری اسلامی ایران از دست کسانی که به نظر وی صلاحیت حکومت کردن ندارند، مورد نظر بوده است. هدفی که قطب زاده برای حرکت خود ذکر کرده است، دقیقاً همان هدف کودتاگران نوژه بود که دو سال قبل از او با شکست مواجه شدند؛ این تفاوت که آنان تصریح می کردند که ما جهت نجات انقلاب از دست حضرت امام خمینی(ره) شروع به عملیات سیاسی کرده ایم. صادق قطب زاده برای تحقق هدف خود حدود یک سال و نیم تلاش کرد. ارتباط با برخی از کشورهای منطقه، ارتباط با تنی چند از نظامیان و ارتباط با شماری از روحانیون مخالف، نمونه ای از فعالیتهای خام و حساب نشده وی بود که قبل از آن که تعداد بیشتری را آلوده کند، دستگیر شد.
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
ادامه دارد
#کوتای_نوژه
#قطب_زاده
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
AUD-20220721-WA0008.opus
4.25M
🍂 خاطرات اسارت / اردوگاه جدید
آزاده سرافراز
محمدعلی نوریان
🔸 قسمت هفدهم
با لهجه شیرین نجف آبادی
فرمانده گروهان در گردان های
انبیاء و چهارده معصوم (ع)
لشکر ۸ نجف اشرف
#خاطرات_اسارت
#خاطرات_صوتی
@defae_moghadas
🍂
🍂 دفاع مقدس ظرفیت انسان سازی بود که فقط ما را دچار تحول نکرد، بلکه امثال کاظم عبدالامیر افسر عراقی را هم مورد عنایت قرار میدهد و اوج مییابد.
همان مامور قسی القلبی که تبدیل میشود به مدافع حرم زینبی و در جهاد مقابله دواعش. افتخار شهادت و پوشیدن ردای سربازی امام زمان را بدست بیاورد.
خدایا عاقبتمان را بخیر،خیر کن
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 ققنوسهای اروند
نوشته : عزت الله نصاری
┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅
🔻 قسمت دهم
خیلی وقته حمام نکردم و احتیاج مبرم به آب گرم دارم. در چند روز گذشته خیلی تلاش و تقلا کردم و حسابی عرق ریختم، اینجا آب گرم نداریم، باید برم خونه ارواح.
شهر مداوما زیر گلوله بارون توپخانه و کاتیوشاهای عراقی است، گاه و بیگاه هواپیماهاشون هم بمباران میکنن، چاره ای نیست، توی مقر پالایشگاه آب گرم نداریم و اگر بخوام با آب سرد حمام کنم حتما سرما میخورم. دلمو زدم به دریا و موتورسیکلت را برداشتم و رفتم خونه. آبگرمکن گازی داریم، یه کپسول گاز هم داریم. کپسول را وصل کردم و دوش گرفتم.
اوضاع بد نیست، یه چای هم دم کردم و نشستم کنار علاءالدین و تنهایی دوتا چای خوردم و حسابی حالم جا اومد.
سوار موتور شدم برگردم مقر، یهویی گلوله بارون شروع شد.
سرعتم را زیاد کردم ولی انگاری توپخانه عراق همین خیابون رو نشون کرده، لحظه به لحظه گلوله ها فرود میان، بعضیاشون به خونه های اطراف اصابت میکنه و آجرپاره و نخاله رو میریزه تو خیابون.
برای فرار از آتش توپخانه پیچیدم تو یه خیابون دیگه،
عجیبه، گلوله ها هم اومدن دنبالم. هر چی تندتر میرم اونها نزدیکتر میشن.
دوباره پیچیدم توی یه کوچه دیگه و گاز دادم.
یه گلوله به فاصله ۵۰-۶۰ متری پشت سرم منفجر شد،
گاز دادم، ای وای، کوچه بر اثر انهدام چند خونه و ریزش آوار کف خیابون بسته شده.
یه گلوله به ساختمون روبرو اصابت کرد، نمیدونم جناب عزراییل داره باهام قایم باشک بازی میکنه یا دیدبان عراقی داره دوئل میکنه.
خیلی سریع سروته کردم و برگشتم، خونه کناریم منهدم شد، خوابیدم روی موتورسیکلت و گازش را گرفتم. هر چقدر گاز میخورد گاز دادم.
هی خودم را لعنت میکردم، اگر توی این کوچه پسکوچه ها ترکش بخورم هیچکسی به دادم نمیرسه و کشته میشم، کشته راه حموم.
خودم رو رسوندم به مقر تدارکات سپاه پیش بابام.
خیلی هیجانزده شدم، بابام یه لیوان شربت آبلیمو بهم داد حالم جا اومد.
لندکروزهای تدارکات برای رفتن به فاو و ایستگاه صلواتی آماده شدن.
این دومین باریه که توپخانه عراق اینجوری تعقیبم میکنه، دفعه قبل توی خط پاسگاه زید چند دقیقه درب جهنم به روم بازشد. خدا میدونه چندین گلوله توپ روی سرم بارید، اتفاقا اون روز هم با موتورسیکلت بودم.
برگشتم پالایشگاه، سعید یازع هم هوس حمام آبگرم کرد.
غروب رفتیم خونه ارواح، خیابونهای اطراف پر شده از آجرپاره و نخاله.
با سعید شروع کردیم قطعات بزرگ نخاله ها رو از خیابون اصلی میدان طیب که محل تردد ماشینها بود تخلیه کردیم.
یه کامیون مهمات رسید، راننده با لهجه اصفهانی آدرس جاده خسروآباد رو میخواست، شب بود و با چراغ خاموش توی خیابونها گم شده بود.
سوار موتور شدیم بردیمش سر جاده، اونجا که رسیدیم بهمون گفت چندتا کامیون دیگه هم کنار پل ایستگاه ۷ ایستادن و میترسن وارد شهر بشن، میترسن گم بشن یا مورد اصابت گلوله دشمن قرار بگیرن.
تصمیم گرفتیم بریم دنبالشون، سعید میگفت رزمنده ها الان منتظر این مهماتها هستن اگر بهشون نرسه خیلی اذیت میشن.
رفتیم و پیداشون کردیم،
میگفتن شایع شده عراقیها توی آبادان هستن، اینها هم بهمین دلیل ترسیده بودن وارد شهر بشن.
به ستون شدن و پشت سر ما راه افتادن و رسوندیمشون سر جاده خسروآباد، خیلی تشکر کردن. چند روز این کار را تکرار کردیم.
از سپاه آبادان خبر دادن احمد کاظمی فرمانده لشکر نجف اشرف اومده سپاه آبادان و تشکر کرده.
هیچکسی نمیدونست چه کسانی کامیونها را راهنمایی کرده.
•⊰┅┅❀•❀┅┅⊰•
ادامه دارد
#ققنوسهای_اروند
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂
🔻 #نکات_تاریخی_جنگ
پروکوپیوس مورخ رومی در کتاب “تاریخ جنگها” در بخش جنگهای ایران و روم چنین مینویسد:
گرچه به سود ما رومیان نیست و باعث تضعیف روحیه میشود، اما ژوستینین(امپراتور روم) باور دارد که در خون سربازان ایرانی مادهای وجود دارد که باعث میشود ترس نداشته باشند و بیباک و مغرور باشند...
سربازان ایرانی اگر هم اسیر شوند برخلاف دیگر ملتها در برابر فاتح زانو نمیزنند و اظهار عجز و التماس نمیکنند. با زور نمیشود اسیر ایرانی را به بیگاری وادار کرد و یا با شکنجه غرور و شخصیتش را شکست.
من نمیدانم ایران چه آب و خاکی دارد که بذر میهن پرستی را در جان مردمش پرورش میدهد.
@defae_moghadas
🍂
صادق_آهنگران_استاد_جبریل_امین،_مولا (4).mp3
5.5M
🍂 نواهای ماندگار
🔹 با نوای
حاج صادق آهنگران
استاد جبریل امین
مولا امیرالمؤمنین
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
بمناسبت شهادت
حضرت مولی الموحدین علی علیه السلام
#نواهای_صوتی_ماندگار
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 از کتاب
یازده / ۱۳۴
خاطرات پروفسور احمد چلداوی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔹 آزادی گروهی اسرا
در همین راستا صدام نامه ای به رئیس جمهور وقت ایران، جناب حجت الاسلام آقای رفسنجانی نوشت و همه حقوق ایران در توافق نامه ۱۹۷۵ الجزایر که اول جنگ پاره اش کرده بود را به رسمیت شناخت. صدام برای اثبات حسن نیتش به یکباره تعداد زیادی از اسرا را آزاد کرد. این شد قصه آزادی اسراء، البته نه ما. چون ما تازه وارد مرحله جدیدی از دوران اسارت می شدیم. خیلی عجیب بود. از آخرین لحظاتی که هیچ امیدی به آزادی نداشتیم تا شنیدن خبر آزاد شدن اسرای اردوگاههای دیگر چند روز بیشتر نمی گذشت. کم کم نوبت داشت به اردوگاه ۱۱ میرسید. صلیب سرخ تا اردوگاه رمادی ۱۰ آمده هنوز نوبت به تکریت ۱۱ نرسیده بود.
بالأخره یک روز لفته آمد و لباس و کفش آزادی را بین بچه ها توزیع کرد، ولی به ما سه نفر و چند نفر دیگر از بچه هایی که در ملحق بودند از جمله کامران فتاحی لباس نداد. زخم زبان هم زد که شما چند نفر حالا حالاها مهمان ما هستید. به خودم دلداری میدادم که این کارها فقط برای تضعیف روحیه ماست و آنها نمی توانند ما را نگه دارند. با اسدالله تکلویی درد دل کردم. اسدالله تفعلی به قرآن زد و ما را دلداری داد که راحتی در پیش است. کمی دل گرم شدم. شرایطی پیش رویمان بود که همه میدانستیم حقیقت است، اما باورش برایمان سخت بود. میدانستیم که بعثی ها با آن سابقه مان امکان ندارد بگذارند به این راحتی آزاد شویم. اما امید را در قلبمان روشن می گذاشتیم.
بین بچهها ولولهای افتاده بود. عده ای با هم خداحافظی می کردند، آدرس رد و بدل می کردند و عده ای مناجات و دعا. همان قدر که آن عده ای که این لحظات برای سایر بچه ها شورانگیز بود اما برای ما چند نفر بسیار دردآور و سنگین بود. بچه ها اگر چه از فراق قریب الوقوع ناراحت بودند اما شادی آزادی، سنگینی این غم را برایشان قابل تحمل میکرد، ولی ما، هم انتظار داغ فراق قريب الوقوع دوستان مان را میکشیدیم و هم باید مرحله جدیدی از اسارت را تجربه می کردیم. برآوردی از آن نداشتیم. مرحله ای کاملاً ناشناخته و مبهم. هنوز شکنجه عراقیها به راه بود. حتی خبر رسید که یک بعثی وحشی چند نفر از اسرا را تا کمر در گل و لای انداخته و شکنجه کرده بود و گفته بود تا چند روز دیگه آزاد میشید و دیگه دستم بهتون نمیرسه، حداقل الان عوض اون وقتایی که نیستید کتک بخورید. تصور وقتی که در این اردوگاه به این بزرگی ما تنها باشیم و خبری از بقیه اسرا نباشد، مو به تن مان سیخ می کرد. بالأخره هفتم شهریور ۶۹ روز موعود فرارسید و صلیب سرخ برای اولین بار پا به اردوگاه مخفی ۱۱ گذاشت. ما سه نفر و کامران فتاحی را مخفیانه توی یک اتاقک زندانی کردند و تهدیدمان کردند که اگر سرمان را بالا بیاوریم ما را خواهند کشت. همه را ثبت نام کردند و بعد از ثبت نام کلیه اسرا را سوار اتوبوس کردند و بردند و ما چهار نفر از سوراخ یکی از هواکشها فقط توانستیم نظاره گر لحظات شادی بچه ها باشیم. آن قدر این ماجرا به سرعت گذشت که اصلاً تصورش را نمی کردیم. حالا ما دیگر تنها شده بودیم و انتظار سرنوشتی مبهم را می کشیدیم...
•┈••✾○✾••┈•
ادامه دارد
#یازده
کانال حماسه جنوب/ ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 لحظات نفسگیر
در عملیات رمضان
با حضور فرمانده هان جنگ در خط اول
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#نماهنگ
#رمضان
#مستند
@defae_moghadas
🍂
🍂 کودتای نوژه ۴
🔻 داود علی بابایی
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🔹 کودتای نقاب؛ از طراحی تا اجرا
آمریکا و سایر متحدانش و همچنین برخی سلطنت طلبان شامل شاپور بختیار آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی با تشکیل اتاق فکری در پاریس به دنبال توطئه جدیدی بودند تا به انقلاب اسلامی ضربه زده و آن را از بین ببرند. آنها در اتاق فکر خود دو گزینه کودتا و حمله نظامی علیه کشورمان را طراحی کرده و به دنبال یافتن تقدم آن بودند. سرانجام طرح یک کودتا بر جنگ نظامی تقدم پیدا میکند. ناصر رکنی از افسران حاضر در کودتا در دادگاه محاکمه عوامل این کودتا در این باره میگوید: بختیار هم با حمله نظامی به ایران موافق نیست و عقیده دارد که اگر به او مهلتی داده شود میتواند با یک کودتای نظامی انقلاب اسلامی را ساقط کرده و این دگرگونی را در ایران ایجاد کند و دیگر نیازی به حمله نظامی به ایران نیست.
برای بازگشت به اصل موضوع باید به زمستان سال ۱۳۵۸ بازگردیم که در آن یکی از هواداران شاپور بختیار به نام مهندس قادسی نموداری سازمانی را تهیه و نام آن را «نقاب» گذاشت. کلمه نقاب، متشکل از حروف اول «نجات قیام ایران بزرگ» بود. آژانس جاسوسی آمریکا (C.I.A) هم به کودتای نقاب امید زیادی بسته بود و آن را ضربه نهایی و قطعی بر پیکر نظام نوپای جمهوری اسلامی میدانست و اهمیت آن را بیش از تجاوز نظامی صدام، ارزیابی میکرد؛ کودتایی که در پاریس طرحریزی شده بود.
در این طرح، سازمان کودتا دارای شورایی شامل مسئول تهران، مسئول امور شهرستانها، مسئول امور وزارتخانه ها، مسئول امور دانشگاه ها، انتشارات و تبلیغات، مسئول امور ایلات و مسئول امور چریکی بود.
سران کودتا برای شروع کار در صدد به اختیار گرفتن یک پایگاه نظامی برآمدند که دارای هواپیما باشد، به تهران نزدیک باشد، در خارج از شهر باشد، عناصر آن قابل جذب و رهبران عملیات هوایی با پرسنل و اماکن آشنایی داشته باشند.
🔹 کودتای نقاب چگونه اجرا شد؟
برای تصرف پایگاه سوم شکاری شهید نوژه به عنوان کلید عملیات کودتا قرار بود ۱۲ تیم مرکب از صد نفر از کلاه سبزهای تیپ نوهد،۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از فریب خوردگان ایل بختیاری و ۱۲ نفر راهنما از داخل پایگاه به فرماندهی سرگرد کوروش آذرتاش (فرمانده تیپ ۲۳ نوهد پیش از انقلاب) جهت تصرف پایگاه نوژه وارد عمل شوند. قرار بود پروازهای نقشه کودتا بر مبنای طرح موسوم به «دستور عملیاتی البرز» انجام شود که طرحی دفاعی برای مقابله با حمله احتمالی عراق به ایران بود و بخشی از امور جاری و عملیاتی پایگاه محسوب میشد.
طبق نقشه پس از تصرف پایگاه، تیمسار محققی برای رهبری عملیات هوایی در اتاق فرماندهی مستقر میشد و همزمان سروان حمید نعمتی، سروان محمد ملک، سروان کیومرث آبتین و سروان فرخزاد جهانگیری که هر کدام فرمانده یک تیم بودند اولین اسکادران هوایی را به پرواز در آورند. این اسکاداران شامل ۱۶ هواپیما از ۵۳ فروند هواپیمای مجهز به سلاح سنگین بود که برای عملیات در نظر گرفته شده بود. در طرح کودتا، عملیات هوایی نقش محوری داشت بنابراین هواپیماها باید مسلح به سلاح سنگین و آماده پرواز میشدند.
کودتاگران اهدافی را به عنوان نقاط حساس و کلیدی برای بمباران و تصرف انتخاب کردند تا ضربه غافلگیر کنندهای را به بدنه جمهوری اسلامی ایران وارد کنند.
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
ادامه دارد
#کوتای_نوژه
#قطب_زاده
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
AUD-20220721-WA0006.opus
3.27M
🍂خاطرات اسارت/مشکلاتاردوگاه
آزاده سرافراز
محمدعلی نوریان
🔸 قسمت هجدهم
با لهجه شیرین نجف آبادی
فرمانده گروهان در گردان های
انبیاء و چهارده معصوم (ع)
لشکر ۸ نجف اشرف
#خاطرات_اسارت
#خاطرات_صوتی
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 ققنوسهای اروند
نوشته : عزت الله نصاری
┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅
🔻 قسمت یازدهم
ارتش عراق برای کاستن از توان رزمندگان در منطقه عملیاتی فاو، حجم آتش روی آبادان را بیشتر کرده. ما هم مجبور شدیم به سنگر بتونیایی که قبلا ساخته شده بود نقل مکان کنیم.
حجم بمبارانهای شیمیایی اینقدر زیاد شده که همه مون مصدوم هستیم.
رنگ پوست همگی تیره شده و گاهی نفسها به شماره میفته.
سپاه بصورت روزانه بهمون شیر میده ولی فکر نمیکنم با یه لیوان شیر تغییر زیادی پیدا بشه.
روزی چند نوبت شهر را بوسیله هواپیما بمباران میکنه چند بار هم سعی کردن پل های ایستگاه ۷ و ۱۲ رو منهدم کنن.
توی یکی از بمبارانها، یه بمب بسیار پرقدرت توی پالایشگاه فرود اومد.
قدرت انفجار اینقدر زیاد بود انگاری زلزله اومده.
رفتیم بالای چاله انفجار، خیلی بزرگه واقعا وحشتناکه احتمالا یه بمب جدید بهش دادن.
چند روز بعد عکسهای هوایی منطقه رو توی قرارگاه آوردن، چاله انفجار توی عکس هوایی بخوبی دیده میشه.
بمب شیمیایی کم بود، حالا بمبهای سنگین هم بهش دادن. همه دنیا تلاش میکنن مانع پیروزی ما بشوند، ان شالله نمیتونند.
نزدیک به ۱۰ روز از تصرف فاو گذشته ولی شدت درگیریها و پاتکهای بیهوده عراق کم نمیشه.
حتی یه سرباز ساده هم میتونه بفهمه بازپس گیری فاو با این روش غیرممکنه ولی صدام حاضر به قبول شکست نیست و دائما فشار میاره. معلومه ارزش فاو خیلی زیاده، اینجوری که نقشه نشون میده تنها نقطه ای که عراق میتونه به خلیج فارس دسترسی داشته باشه همینجاست و اگر ما مقاومت کنیم نیروی دریایی زپرتی صدام کلا از صحنه محو میشه.
مهران نیرو و احمد نویدپور و علی ملک آبادی، با جیپ ۱۰۶ اومدن.
اینها رفتن با گردان ضدزره معصومین که فرمانده اش خسروامینیانه.
تعداد زیادی از بچه های آبادان توی این گردان هستن عده ای دیگه هم با گردان ضدزره جوادالائمه که فرمانده اش سید حسین موسوی است، هستن.
بعد از انحلال تیپ زرهی ۷۲ محرم هر کدوم از فرماندهان تیپ، یه گردان مستقل تشکیل دادن.
دو سه تا گردان زرهی، دوسه تا هم ضدزره.
•⊰┅┅❀•❀┅┅⊰•
ادامه دارد
#ققنوسهای_اروند
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 #نکات_تاریخی_جنگ
🔻منابع خبری خارجی
پالایشگاه آبادان
┄┅┅❀💠❀┅┅┄
🔹 طبق گزارشها، پالايشگاه آبادان يکی از بزرگترين پالايشگاههای جهان از اولين حمله توپخانهای عراق در روز سهشنبه بسته شده است. امروز برای اولين بار خبرنگاران غربی وارد بخش عراقی شط العرب شدند و توانستند گلوله باران آبادان را از نزديک مشاهده کنند.
عراق اظهار داشت که آبادان در آستانه سقوط است. ادعايی که ايران آن را به مسخره گرفت و گفت تنها بخشی از پالايشگاه آبادان از کار افتاده است. خبرنگاران حاضر در بخش عراقی شط العرب گفتند نيروهای ايرانی به تلافی حملات، تاسيسات عراق را بمباران کردهاند. تشديد درگيریها در شط العرب هم زمان با تصميم نمايندگان کشورهای اسلامی در سازمان ملل مبنی بر اعزام يک هيات حسن نيت برای پايان دادن به خصومتها بين دو کشور صورت گرفت. عراق گفت از اين هيات استقبال خواهد کرد، اما راديو تهران به نقل از محمدعلي رجايی، نخست وزير ايران گفت هر کسی میتواند خسارات جنگ را بررسی کند اما ايران ميانجيگری را نمیپذيرد. ادامه مقاومت ايران در خرمشهر و آبادان باعث شده تا تحليل گران ديپلماتيک در بيروت و بغداد به اين نتيجه برسند که عراقیها بيشتر از آنچه که انتظار داشتند با مقاومت سرسختانه ايرانیها روبرو شدهاند. آنها خاطرنشان کردند که پيشروي عراق بعد از موفقيتهاي اوليه در اين هفته کند شده و تصريح کردند که رهبران عراق ميخواهند تصرف خرمشهر را کامل کنند و سپس مايل به پذيرش آتش بس هستند.
منبع: نيويورک تايمز/هنری تانر/ بيروت 1359/7/5-27-9-1980
@defae_moghadas
🍂
4_5872857887352556284.mp3
7.58M
🍂 مثنوی
خونخواهی اولاد علی
🔹 با نوای
حاج صادق آهنگران
باز هم مورد تکفیر قرارم بدهید
باز بر تیغهی شمشیر قرارم بدهید
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
شاعر: منیژه درتومیان
#نواهای_صوتی_ماندگار
#نواهای_صوتی
#مثنوی
متن شعر در کانال حماسه جنوب
@defae_moghadas
🍂