🍂
🔻 از کتاب
یازده / ۱۴۳
خاطرات پروفسور احمد چلداوی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔹 در بازگشت از مشهد، مستقیم آمدم تهران و رفتم دانشگاه. شکل و شمایل ظاهری دانشگاه فرقی نکرده بود. اول یک دل سیر دانشگاهی که از صمیم دل دوستش میداشتم را نگاه کردم. دوست داشتم به همه جاهایی که از آنها خاطره ای برایم مانده بود، دوباره سری بزنم و آن خاطرات را مرور کنم. به مسجد کوچک اما با برکت دانشگاه، به آزمایشگاه مدار با آن وسایل قدیمی و درب و داغونش که به سختی میتوانستی یک مقاومت را با دقت در آن اندازه گیری کنی
و به ...
اولین ترم رفتم دانشکده برق. کسی من را نمی شناخت، رفتم دفتر آقای دکتر وکیلی. چند دانشجو مشغول بحث با ایشان بودند. دم در ایستادم تا دور و برش خلوت شد. ایشان نگاهی انداختند و خیلی سریع نگاهشان را از من برگرداندند، اما بلافاصله انگار که چیز غریبی دیده باشند دوباره نگاهشان را به من دوختند. بدون توجه به محیط اطراف و دانشجوهایی که آنجا بودند به طرفم آمدند و همدیگر را در آغوش گرفتیم. لحظات شورانگیزی بود. تمام دانشجویان مات و مبهوت فقط نظاره گر این صحنه ها بودند و نمی دانستند در اطرافشان چه میگذرد. به دیدار برخی دیگر از اساتید رفتم و کم کم دانشجویان هم متوجه قضیه شدند، در حالی که میخواستم کسی متوجه حضورم در دانشکده نشود. دفتر فرهنگی دانشکده برایم مراسمی برگزار کرد اما این مقدمات خیلی حوصله ام را سر می برد. دوست داشتم سریع سراغ بحث و درسم بروم. به آموزش رفتم، و آمدنم را اعلام کردم. درخواست کردم چند واحد را در همین ترم پاس کنم. با اصرار به آنان قبولاندم که توانایی این کار را دارم. یک ترم نصفه نیمه با حداقل تعداد واحدها فقط واحد دادند. اولش توی خوابگاه دانشگاه تهران مهمان برادرم علی بودم اما مدتی بعد بچه های دفتر فرهنگی خوابگاهم را درست کردند و توی خوابگاه هم مراسمی با حضور رئیس دانشگاه جناب آقای دکتر طائب برگزار شد. در این مراسم بچه ها برای نشان دادن خوشحالی شان کف زدند که برای من بسیار تعجب آور بود. نمیتوانستم باور کنم کف زدن به عنوان ابراز خوشحالی در فرهنگ ما جا باز کرده باشد. سال ۶۵ که اسیر شدم مردم برای تشویق و هنگام شادی صلوات میفرستادند اما...
خودم را آماده کرده بودم برای دیدن خیلی چیزهای عجیب تر. همان موقع یکی از من پرسید: چند سال اسیر بودی قدری فکر کردم، هنگام اسارت ۲۰ ساله بودم و آن موقع ۲۴ سال داشتم. گفتم: حقیقتش ۲۰ سال اسیر بودم. او تعجب کرد. گفتم: من فقط چهار سال از همه عمرم رو آزاد بودم، آزاد از خودم و از دنیا و جاذبه هاش. تمام دارایی ما در اسارت در ته یک کیسه انفرادی جا می شد. هر وقت که ملک الموت برای قبض جانم میآمد با کمال میل پذیرایش بودم. این معنای واقعی آزادی است. اما حالا آن قدر به دنیا و داشته هایش تعلق خاطر پیدا کرده ام که حتی اگر ملک الموت با بشارت بهشت هم به سراغم بیاید مشکل بتوانم
از این همه تعلقات دل بکنم.
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
•┈••✾○✾••┈•
ادامه دارد
#یازده
کانال حماسه جنوب/ ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
به نام خدای توانا
و اما هر که دستی در کار داشته باشد خوب می داند که تهیه و استمرار در مطالب راهگشای مغفول مانده در باب دفاع مقدس چقدر سخت و طاقت فرساست .
خوانندگان همه مشتاق خواندنِ مطالب و واکاوی مسائل چرایی فتح ها و عدم الفتح های هشت سال دفاع مقدس هستند . و این یعنی حماسه جنوب در روشنگری و ارائه اسناد و مکتوبات حماسه های عشق و شهادت موفق عمل کرده است .
زمان به سرعت در حال گذر است . روزگاری نه چندان دور سربازانِ بی توقع اما شجاع خمینی کبیر در جبهه های جنوب و غرب کشور با دست خالی حماسه هایی آفریدند که وصف آن در قالب کلمات نخواهد گنجید . اما رسم زمانه این است . به مرور زمان جوانان ، به میان سالی خواهند رسید و سپس گرد سفید پیری بر روی موی سر و محاسن خواهد نشست . و حضرت عزرائیل با مهربانی جانِ رزمنده مجروح دفاع مقدسمان را خواهد گرفت .همچنانکه بسیاری از یادگاران آن روزگار بهشتی را پیش خدا برده است .پس ای دستندرکاران حماسه جنوب ، خدا به بهترینشکل ممکن به شما اجر دهد که نگذاشتید حماسه و حماسه سازان ، در غبار فراموشی ، محو شوند .
خدا یارتان باد و یا علی مدد .
• محمد ابراهیم بهزادپور
#نظرات
#یازده
🍂
سلام خدا قوت، طاعات قبول. مطالب کانال حماسه جنوب خیلی خوب ومفید هستند،دستمریزاد. مثلا، خاطرات دکتر چلداوی موضوع خیلی خوبی است برای یک فیلم تلویزیونی اگر اقدام شود. بنده در طول مسیر سفری از اصفهان به شمال به خاطرات آزاده وجانباز عزیز نوریان گوش میکردم خیلی خوب بود.
محمدعلی سبکتکین ریزی
#نظرات
#یازده
🍂
🔹 سلام علیکم
از زحمات شما بابت انتشار خاطرات خوب پرفسور چلداوی تشکر میکنم واقعاً خسته نباشید خداوند به شما اجر مجاهدان فی سبیلالله عنایت فرماید
• یزدان جلالی
🔹 سلام ودرود بر شما و مجاهدان راه خدا بسیار زیبا از بین تمام مطالب گروه بنده لحظه شماری میکردم تا قسمت جدید خاطرات پرفسورچلداوی را منتشر نمایید تا با دیدن ان از لحطه لحظه دوران اسارت رزمندگان درس بگیرم از زحمتهایتان کمال تشکر را دارم خداوند شما را با بنده حقیر با شهدا ورزمندگان با خلاص محشور نماید التماس دعا به همه دوستان
• رضا فقی زاده
🔹 سلام.خسته نباشید
کانالتون خیلی خوبه اما میتونه عالی هم باشد.
خاطرات برادر نوریان خیلی خوبند چون ساده وبی تکلف می گوید وبه بسیاری از سئوالات ذهن ما پاسخ می دهد .
من باچند آزاده مصاحبه داشته ام
هرچه بود کلیات گویی بود
اما برادرنوریان طوری خودمونی وبازبان محاوره ای می گوید که لحظه لحظه با اودرسلول ها وآسایشگاهها را حس می کنیم و فکر می کنیم درکنار اوهستیم.
با تشکر
• حمید حسن زاده
🔹 سلام علیکم؛خدا قوت خسته نباشید؛ یک نسخه از کتاب۱۱ خاطرات پروفسور حاج احمد چلداوی را با امضای خودشان چند سال پیش بعنوان یادگاری و هدیه دریافت نمودم.ولیکن فرصت مطالعه را پیدا نکردم.در طول مدتی که خاطرات ایشان در کانال درج میشد با دقت و حوصله مطالعه کردم خاطرات ایشان خیلی جذاب و شیرین بود.داستان فرار ایشان و دو تن از دوستان آزاده تکریت۱۱ را شفاها شنیده بودم ولی مطالب کانال را با دقت بیشتری مطالعه کردم.انشاءالله در انجام این امور موفق و مؤید باشید.🌹🌹🌹
• محمد سلیمانی آزاده تکریت ۱۱
در صورت امکان و صلاحدید آیدی بنده را در زیر پیام درج کنید.
@takrit11pw90
🔹 سلام علیکم
ضمن عرض ادب و احترام خدمت شما جناب جهانی مقدم
و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و تبریک به مناسبت عید سعید فطر
خاطرات پرفسور چلداوی از خاطرات ناب و ماندگار دفاع مقدس بوده
ای کاش این خاطرات رو در قالب یک کتاب به نسل امروز معرفی میکردند
از شما بابت ارسال خاطرات پرفسور چلداوی تشکر میکنم ان شاالله همیشه برقرار باشید. ارادتمند
• سیدرضا نعمتی
فارس ارسنجان
🔹 سلام و خسته نباشید، بنده یک جلد از کتاب آزاده سرافراز پروفسور چلداوی را در اختیار دارم و آن را مطالعه کرده ام، با این حال هر شب انتظار درج خاطرات ایشان را در کانال حماسه جنوب داشته و دارم ، دست مریزاد ، بسیار عالی، در برههای در جمع آوری خاطرات نیروهای درمان در دوران دفاع مقدس فعالیت داشتم (هرچند چاپ نشد) و شوق نسل جوان را برای آگاهی از آن دوران می دیدم ، ان شاءالله موفق و پیروز و عاقبت بخیر باشید
• عبدالرضا کرامت از نسل دفاع مقدس
#نظرات
#یازده
🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 سقوط فاو از زبان سه تن از مسئولین روحانی، رضایی و هاشمی
در بخشی از مستند "اتاق جنگ"
🔸 هنگامی که این مصاحبهها در کنار گزارشات دیدهبانهای جبهه فاو، مبنی بر افزایش تحرکات دشمن قرار میگیرد، باز هم بر ابهامات و چراییهای کمبود نیروی خودی در منطقه میافزاید و پرسشی پایدار که: "آیا میشود گزارشات به دست فرماندهان جنگ نرسیده باشد و اینگونه غافلگیر شده باشند؟"
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#مستند
#زیر_خاکی
@defae_moghadas
🍂
🍂 خاطرات بعدی کانال 👇
از کتاب:
"مردی که خواب نمی دید"
می باشد.
با توجه به تکرار نام آزاده عزیز
مرحوم مهندس اسدالله خالدی
در خاطرات آزادگان
بر آنیم تا در شب های آینده این کتاب را به دیدگان همراهان کانال هدیه نمائیم.
● این خاطرات داستانی حاوی زندگی سیاسی و مبارزاتی ایشان از دوران پهلویها تا انقلاب و دفاع مقدس و اسارت میباشد.
#مردی_که_خواب_نمیدید
@defae_moghadas
🍂
AUD-20220723-WA0012.opus
3.58M
🍂خاطرات اسارت/بعد از آتشبس
محمدعلی نوریان
🔸 قسمت بیستوهفتم
با لهجه شیرین نجف آبادی
فرمانده گروهان در گردان های
انبیاء و چهارده معصوم (ع)
لشکر ۸ نجف اشرف
#خاطرات_اسارت
#خاطرات_صوتی
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 ققنوسهای اروند
نوشته : عزت الله نصاری
┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅
🔻 قسمت نوزدهم
توی همین دید و بازدیدها بساط خاطره گویی از عملیات والفجر۸ حسابی داغه.
حسین جلی زاده، احمد نویدپور(ناجی الزخما)، جهانگیر سعادت پور، مهران نیرو ووو از هنرنمایی هاشون تعریف میکنن.
عجب خاطراتی، عجب حماسه های معجزه واری! شک ندارم اگه یه غریبه این خاطره ها را بشنوه باورش نمیشه و تصور میکنه لاف آبودانیه.
مهدی مرجان تعریف میکنه از لحظهای که همراه فرهاد آغاجری فرمانده گردان زرهی در کنار دریاچه نمک و جاده ام القصر، اشتباهی به خاکریز عراقیها نزدیک شدن.
وقتی متوجه میشن بهسرعت بهسمت یه تانک دشمن میدون و بهطرز معجزه آسایی تانک T59 دشمن رو برمیدارن و از خاکریز دشمن فرار میکنن، در حین برگشتن به سمت خاکریز خودی یه PMP هم گیر میارن. جالب اینکه هر دودستگاه نو نو و صفرکیلومتر هستن.
حسین جلی زاده و جهانگیر سعادتپور از اسرایی که توی مقر نگهداری کردن و ازشون کار میکشیدن تعریف میکنن، حمید احمدزاده و مهران نیرو، از انهدام تانکهای دشمن بوسیله 106 تعریف میکنن.
احمد نویدپور یه کنایه بسیار قشنگی به تانکهای منهدم شده میزنه،
تانکهای پیشرفته روسی در مقابل ایمان رزمندگان اسلام کلاه از سرشون برمیدارن، این کنایه را وقتی گفت که مهران نیرو و حسین جلی زاده و مهدی مرجان داشتن در مورد تانکهای تی هفتادودویی که منهدم کرده بودن و در حین انفجار برجکشون کنده میشد صحبت میکردن.
این تعریفها یه جوریه که باورت نمیشه، در کشاکش یه عملیات فوق العاده سنگین، زیر آتشباری و بمباران لحظه به لحظه صدها تانک و توپ و هواپیما، در مقابل چشم صدها نیروی دشمن این بچه ها با شوخی و خنده تانکهای دشمن رو به غنیمت میبرن یا منهدم میکنن.
اینها جنگ رو به بازی گرفتن و اینهمه اسلحه خطرناک و کشنده رو مثل اسباب بازی تو دستهاشون نرم کردن. و جالبترین نکته اش اینه که لابلای صحبتهاشون این حماسه ها رو به امدادهای غیبی و کمک اهل بیت منسوب میکنن.
من هم مثل همیشه، ساکت و سراپا گوش دارم این حماسه های عجیب و غریب رو توی ذهنم حفظ میکنم و دعا میکنم یه کارگردان یا نویسنده توانا پیدا بشه و از این خاطرات صدها فیلم و کتاب بسازه.
حبیب احمدزاده که بتازگی داییش شهید شده، ساکت و آروم منطق الطیر را باز کرده و غرق شده شاید دوباره تو فکر یه نقشه ی جدید برای مسخره کردن ارتش صدامه.
غلام زرقانی هم که خیلی اهل منطق و فلسفه است لابلای دیوان حافظ داره قدم میزنه.
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
•⊰┅┅❀•❀┅┅⊰•
ادامه دارد
#ققنوسهای_اروند
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 بهمن ماه بود؛ آبِ سرد؛ هوا تاریک و آسمان هم شروع به باریدن کرد و اروند؛ خروشان شده بود؛ اما فرزندان خمینی دل به دریا زدند ...
فدای مظلومیت بچه هایی که با رمز یا فاطمه الزهرا(س) آن شب به آب زدند...
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#مستند
#والفجر_هشت
#روایت_فتح
@defae_moghadas
🍂
🍂 #نکات_تاریخی_جنگ
🔻 نیروهای بسیج
وفیق السامرایی
┄┅┅❀💠❀┅┅┄
.. ظرف سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۰ اطلاعات را بر اساس آخرین تحولات برق آسای ایران، تازه می کردیم. پس از سرنگونی شاه، توانمندی رزمی ایران، به سرعت کاهش یافت و تا ۴۰ درصد توانمندی سابقش افت کرد.
بیش از نیمی از هواپیماهای جنگی و صدها فروند هلی کوپتر از کار افتادند. افسرانی که درجاتشان بالاتر از سرهنگی بود، بازنشسته و نیروهای مسلح دستخوش ضعف خطرناکی شدند.
نیروهای سپاه پاسداران نیز گرفتار کنترل امنیت از دست رفته در ایران، به ویژه در کردستان و بلوچستان بودند و هنوز به عنوان یک نیروی رزمی برای جنگ خارجی مطرح نبودند. اما با آغاز جنگ، نیروهای سپاه پاسداران به حدود ۲۰ هزار نفر افزایش یافتند. غیر از آنها باید به نیروهای پراکنده مردمی نیز اشاره نمود.
نیروهای ما و وضعیت عراق از برتری کاملا آشکاری برخوردار بودند، اما مسائل مربوط به یک لشکرکشی بلند مدت به عنوان عامل مؤثری در روند درگیری به جای خود باقی بود.
🔅 از کتاب ویرانی دروازهای شرقی
@defae_moghadas
🍂