eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.1هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم تـو را می خواهد نه برای رسیدن به تـــو فقط جرعه ای از آرامشِ نگاهت را می خواهم...
در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست ماه و خورشید همین آینه می‌گردانند عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا ما همه بنده و این قوم خداوندانند @Defae_moghadas 🍂
یاد خودروهای بهشتی بخیر ... که انبوهی دل را سوار می کرد ، و از جاده صراط از میان آتش به مقصد بهشــت می رساند ..... خوزستان ، سال ۱۳۶۰ ، منطقه عمومی بستان ، حاشیه دهکده شاوریه ، محور لشکر امام حسین (ع) ، عملیات طریق القدس🌷 📎 عکاس: محمدرضا شریف الدین @Defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسی هست این لحظات را فهمیده باشد؟ کسی هست این لحظات را چشیده باشد؟ کسی هست حس بی انتهایی را نوشیده باشد و بوی خوش فنا شدن را استنشاق کرده باشد؟ آنهم احساسی را که نه دیدنی ست، نه نوشیدنی نه چشیدنی و نه بوییدنی حواس ما کم است برای درک آن همه احساس و.... اینجا لحظات خدایی ست و حالات الهی... @Defae_moghadas 🍂
امروز ندانم ز چه دست آمده ای کز اول صبح مست مست آمده ای گر خون دلم خوری ز دستت ندهم زیرا که به خون دل به دست آمده ای سلام...... صبح بخیر 🌺 @Defae_moghadas 🍂
عملیات والفجر8 بهمن ماه سال 64 شهرفاو-فرمانده گروهان تقوا برادر اسماعیل زبیدی در حال آب دادن به اسیر عراقی @defae_moghadas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
🍂 🔻 نوشته یک دوست ....خدا را شاکرم که با هم سن و سالهائی هم رزم بودم که وقت جهاد بی هراس از دشمن، سر را برای اهل البیت گذاشتند و وقت مزاح و شوخی آخر شوخ طبعی.......... یادش بخیر آن شب عملیات که سر شب به یکی از نیروهای توی خط گفتم چند تا موشک آر پی چی داری؟ گفت چهل تا.....دو ساعت بعد باز پرسیدم ...باز گفت چهل تا....دم صبح پرسیدم ...باز گفت چهل تا .....بهش گفتم آخه پدر صلواتی از دیشب تا الان آنقدر موشک شلیک کردید که قبضه ها ترکیده....!! نیشش تا بنا گوش باز شد و با کمی خجالت تصنعی گفت که ....اخه حرف مرد یکیه.....😁😁😁😁 و چقدر روحیه داد اون لحظه بختیاری @Defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📖 چند خط از کتاب(با الحاقیه) حماسه هویزه 0⃣2⃣ ✍️... آنها ماشینها را همانجا نزدیک روستا گذاشتند و پیاده به سمت مینها رفتند . حسن بوعذار مینها را پیدا می کرد و بقیه آنها را خنثی کرده و از زمین بیرون می آوردند . حسن همه مینها را پیدا کرد به جز یکی که هرچه جستجو کرد نتوانست آن را بیابد . به ناچار با مینهای خارج شده به سمت ماشینها برگشتند و از آنجا به هویزه رفتند . قرار بود بچه ها در قالب یک گردان ۳۰۰ نفره ، به عنوان نیروی پیاده در عملیات شرکت کنند . حسین از آن شب درون سنگر چه زیبا نوشته است : من در سنگر هستم. دراین خانه ی محقّر. در این خانه ی فریاد و سکوت، فریاد عشق و سکوت، در این سرد و گرم، سردى زمستان و گرماى خون، در این خانه ی ساکن و پرجوش و خروش. سکون در کنار رودخانه و هیجان قلب و شور شهادت، خانه نمناک و شیرین، کوچکى قبر و عظمت آسمان. امشب پاس دارم. ساعت ۱/۳۹ چه شب باشکوهى! چه شب با شکوهى است! من به یاد انس على ابن ابیطالب با تاریکى شب و تنهایى او می افتم. او با این آسمان پرستاره سخن می گفت. سر در چاه نخلستان می کرد و می گریست. در همین تاریکى شب على برمی خاست و به نخلستان می رفت. فاطمه وضو می گرفت، پیامبر به سجده می رفت و حسن و حسین به عبادت می پرداختند. ادامه دارد... صفحه @Defae_moghadas 🌸 https://sapp.ir/dein_book 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
شهید سید حسین علم الهدی
شاهد خداست ! و تنهــــا او میداند ڪہ جــوانی ِشان را ، وقف ِ  نجابت کشورشان ڪـــردند ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 مقاومت در اروند (19) جمشید عباس دشتی ┈┈••✾•🔴•✾••┈┈• یک خودروی جیپ ایستاد و مرا صدا کرد. از خودرو یک نفر مسلح پیاده شد. او برای انتقال من آمده بود. به سختی به کمک آنها روی پای خودم طرف خودرو رفتم. مرا تحویل داد و سوار شدم خودرو راه افتاد. او با نگاه مرا دنبال کرد نگاه او نشان می داد که دوست نداشت مرا تحویل دهد ولی مجبور بود. شاید هم از آینده من خبر داشت و نگران بود. ما در امتداد همان سیل بند در حرکت بودیم. عراقی ها توی خط در حال تردد بودند. 🔸آیا متوجه بودی که شما را به کجا می برند؟ 🎤 نه متوجه نبودم به کجا می روم . هنوز کنار سیل بند اجساد مطهر شهدای ما روی زمین بودند. آن عراقی مسلح داخل ماشین برگشت و به من نشان داد. شاید هم دلیل اینکه چشمانم را بسته نبودند همین بود که اجساد را ببینم. گفت : شوف هذا اجساد ایرانی . یعنی : ببین این اجساد ایرانی هستند. نمی دانم چرا بعد از چند روز هنوز این اجساد مطهر جمع آوری نشده بودند. شاید آنها می خواستند به این وسیله به نیروهای خود روحیه دهند. و یا اینکه به نیروهای خودی و خبرنگاران بگویند ما این چنین به ایران تلفات وارد کردیم. به هر شکل دیدن این صحنه برای من بسیار سخت و درد آور بود. چون به تعداد آنها خانواده چشم انتظار در ایران منتظر آنها بودند. خودرو به آخر سیل بند رسید متوقف شد مرا پیاده کردند عراقی های زیادی دور من جمع شدند. شادی و پای کوبی کردند. 🔸با دیدن این صحنه واکنشی هم نشان دادید؟ 🎤 فقط اشک می ریختم . از دیدن اجساد مطهر شهدا اشک می ریختم. والله هیچ وقت برای اسارت اشکی از چشمم جاری نشد. مگر دیدن مظلومیت عزیزان و صبوری اسرا. با خودم گفتم : جمشید آخر خط رسیدی. احتمالا اینجاست که تیرباران شوی. عراقی ها شادی می کردند. نمی دانم چه چیزی را می خواستند به من بفهمانند. آن عراقی مسلح مرا لنگان لنگان به داخل سنگر برد. سنگر فرماندهی نیروهای پشت سیل بند بود. که آخر سیل بند مسقر بود. به محض ورود من به سنگر افسری که تازه از خواب بیدار شده بود از سنگر خارج شد. ┈┈••✾•🔴•✾••┈┈• ادامه دارد ⏪ 19👉 @defae_moghadas 🍂
🍂 🔻 ناگفته های دفاع مقدس اعترافات افسر ارشد گارد رياست‌ جمهوري عراق دكتر الجنابی، پژوهشگر عراقی گفت فرد دستگير‌شده «سرهنگ عبدالرشيد الباطن» نام دارد و بازپرس ويژه گارد ریاست‌جمهوری عراق در جنگ عليه ملت ايران بوده است. اين سرهنگ بعثی به‌ خوبی به زبان فارسی و فرهنگ و تاريخ ايران مسلط است و قبل از شروع جنگ تحميلی عليه ايران توسط استخبارات ويژه عراق و صدام برای تحصيل زبان فارسی به تهران اعزام می‌شود. او در جريان بازجويی‌های خود اعتراف می‌كند كه اسرای ايرانی را قبل از شهادت شكنجه‌های شديد می داده است به‌ طور مثال وی در خصوص يك اسير ايرانی كه بر اثر اصابت مين، پايش را از دست داده بود، میگوید زمانی كه اين اسير را بازجویی می‌كردم به‌علت مقاومتش شروع به قطع انگشتان دستانش كردم پس از قطع هر انگشت و به فاصله هر دو دقيقه پس از قطع، محل قطع‌شده را با فندك می‌سوزاندم تا اين‌كه تمام انگشتانش را بريدم اما مقاومت حيرت‌آور او كه بسيار جوان هم بود مرا خشمگين ساخت و با اره پای او را نيز قطع كردم اما اين اسير ايرانی هيچ اطلاعاتی نداد. او میگوید بر روی برخی از اسرای تيرباران شده آهك يا مواد شيميايی يا اسيد می‌پاشيدم تا اثری از آنها باقی نماند. او تصريح می‌كند كه تا آنجا كه در جريان بوده است ماشين جنگی جنايات صدام معدوم شش هزار اسير ايرانی را به‌شكل فجيعی به شهادت رسانده است. منبع:سایت ساجد @Defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مراسم ماه محرم با نوحه خوانی حاج صادق آهنگران و عزاداری رزمندگان اسلام در پادگان @Defae_moghadas 🍂
❣بسم الله الرحمن الرحیم❣ چونکه صبح آمد وچشمم باز شد خلقـتم با خالقم همـراز شد غرق رحمت میشود آنروز که صبحش با نام "تو" آغـاز شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 خاطرات 🔸زمستان در کردستان آخرین زمستان دفاع مقدس را در ارتفاعات کردستان عراق (منطقه مقابل سردشت و بانه) گذراندم. برف و سرمای هوا طاقت فرسا بود و زندگی در آن شرایط سخت. دیدبان بودم و وقتی روی ارتفاع دوپازا به دیدگاه میرفتم، سفیدی برف که تموم منطقه را پوشانده بود چشم ها را اذیت میکرد و کار را غیر ممکن می ساخت. بخاطر شرایط جوی، آمدن ماشین غذا بسیار سخت بود و معمولاً از کنسرو استفاده می کردیم. روی ارتفاع ژاژیله بودیم که چند روز ماشین غذا نیامد. آب خوردنمان را از آب کردن برف تامین می کردیم، ولی چیزی برای خوردن نداشتیم. موشها که از باقیمانده غذای ما استفاده میکردند، از گرسنگی عصبی شده بودند و به پاهایمان حمله می کردند. بلوط ها را از زیر برف در آورده و روی چراغ کباب می کردیم. چند روزی را هم به یاد نان سنگک با چند خرما شب کردیم. در این شرایط کسانی بودند که کارهای عمومی را انجام می دادند و اجازه نمی دادند دیگران کار کنند، صبح زود آتشی به راه می انداختند و آب گرم درست می کردند تا بچه ها برای نماز صبح اذیت نشوند. از خواب که بیدار می‌شدیم آب گرم آماده بود و برادری ها پایدار. یادش بخیر راوی: فاتحی @Defae_moghadas 🍂
@Defae_moghadas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
🍂 🔻 کربلای ۵ عملیات کربلای 5 با رشادت و همبستگی رزمندگان اسلام به نقطه تسلیم دشمن بدل شد و این پیروزی راهبردی، رژیم بعث را وادار به پذیرش شماری از خواسته ها و شرایط ایران کرد و به خط پایان جنگی نابرابر و قبول قطعنامه 598 انجامید. کربلای 5 را باید یکی از بهترین و موفق‌ترین عملیات های دفاع مقدس برشمرد. حماسه ای که با وجود تجاوزهای گسترده نیروهای بعث به خاک ایران، آزادسازی شلمچه را رقم زد. تسلط‌ بر شلمچه‌ به لحاظ سیاسی و نظامی برای کشور از اهمیت بسیاری برخوردار بود و برتری رزمندگان اسلام را در صحنه جنگ به ارمغان آورد و دسترسی به شهر بصره را هموار کرد.  🍂
در کربلای ۴ به اسارت رسیدند و چهار سال ایستادگی کردند تا باز هم کنار هم باشند اما........در فضایی که دیگر نه خبری از بعثی ها هست، نه اسارت و نه تحقیر و نه دست های بسته 👇👇👇👇👇👇