🔸نام عملیات: #بیت_المقدس_7
🔹رمز عملیات: یا اباعبدالله(ع)
🔸تاریخ عملیات: 1367/3/22 تا 1367/3/25
📍محل عملیات: شلمچه-کانال ماهی
📌اهداف: انهدام قوای دشمن در منطقه شلمچه به منظور جلوگیری ازتلاش مجدد عراق جهت تصرف شلمچه و جزایر مجنون.
❇️فرماندهی عملیات: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
#عملیاتهای_دفاع_مقدس
🌐http://www.defamoghaddas.ir/portal/combat/176
@defamoghaddas_ir
🔴آخی! جاروبرقیم تموم شد!
✅ ما برای دیدن هم از هر فرصتی استفاده می کردیم. یکبار رحیم زنگ زد که فلان روز تهران هستم. اگر می توانی از اصفهان خودت را برسان تا همدیگر را ببینیم. ذوق زده شدم. باردار بودم و دلم هم برایش خیلی تنگ شده بود و یک ماهی می شد ندیده بودیم یکدیگر را. یکدفعه یادم افتاد هیچ پولی ندارم و خیلی در مضیقه هستم. یکی دوسال اول ازدواج هم رحیم فراموش میکرد پولی به من بدهد. توی سپاه هم که کار میکردم حقوق نداشتم و گلدانی می گذاشتند که توی آن پول بود. معمولا رویمان نمیشد پول برداریم. خلاصه نه پول رفتن به تهران داشتم و نه دلم می آمد از دیدن رحیم بگذرم. آن روز طبق برنامه رفتم دیدن پدرشوهرم که اتفاقا منیر سادات، خواهر رحیم هم آنجا بود. کمر درد داشت و می خواست جاروبرقی بخرد. یکدفعه یاد جاروبرقی خودم افتادم که دایی ام برای چشم روشنی عروسی آورده بود . گفتم بیا مال من را بخر. از کارتن بیرون نیامده و نو هست. گفت خب بالاخره خودت لازمت میشه. گفتم فعلا که رحیم نیست و من هم جهازم توی خانه پدرم هست و آنجا زندگی می کنم. زود رفتم و جاروبرقی را آوردم و پولش را گذاشتم توی کیف و خوشحال رفتم تهران.
غروب توی گاراژ رحیم با لباس سپاه آمده بود دنبالم و منتظر نشسته بود. با دیدنش قلبم شاد شد و خستگی از تنم درآمد. تشکر کرد که برای دیدنش خودم را به زحمت انداختم. شام گرفتیم و رفتیم مسافرخانه. تا نزدیک صبح با هم حرف زدیم و بعد خوابیدیم. صبح زود رحیم رفت نان خرید و صبحانه خوردیم. اول وقت جلسه داشت و باید برمیگشت جنوب. خداحافظی کرد و رفت. اینقدر عجله داشت که پول اتاق را هم فراموش کرد بدهد. یکی دو ساعت بعد رفتم پول اتاق را حساب کردم و برگشتم اصفهان. خانه که رسیدم دیدم پول زیادی برایم نمانده. گفتم آخی!.. یعنی جاروبرقیم تموم شد؟
🌷🕊🌷🕊🌷
پ.ن: روایت دکتر مهرشاد شبابی از همراهی با سرلشکر دکتر سید یحیی(رحیم) صفوی در دوران دفاع مقدس (انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس)
#معرفی_کتاب
#همراه
#رحیم_صفوی
#مهرشاد_شبابی
#زهرا_اردستانی
@nashremarzoboom
@defamoghaddas_ir
🔸نام عملیات: #قدس_1
🔹رمز عملیات: یا محمدرسولالله(ص)
🔸تاریخ عملیات: 1364/3/24 (مصادف با روز جهانی قدس)
📍محل عملیات: منطقه هورالهویزه حد فاصل پاسگاه شط علی و طبر (شمال منطقه عملیاتی خیبر و بدر)
📌هدف: تصرف پاسگاههای دشمن در شمال البیضه (ترابه، ابوذکر، ابولیله و ...)
❇️فرماندهی عملیات: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
#عملیاتهای_دفاع_مقدس
https://bit.ly/2zs213K
@defamoghaddas_ir
🔴 دبیر علمی اولین دوسالانه انتخاب آثار برتر پژوهشی دفاع مقدس و مقاومت:
✅ جایزه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی دنبال رفع کمبود های پژوهشی در حوزه دفاع مقدس است
محسن پرویز با تأکید بر ضرورت راهاندازی و برگزاری این جایزه گفت: باید به این نکته توجه داشته باشیم در حوزههای مختلف علوم انسانی کمبود پژوهش و تحقیق را داریم مخصوصاً، پژوهشهایی که کاربردی و نتیجهبخش و در رشتههای مختلف باشد.
https://bit.ly/2YwJc8f
@defamoghaddas_ir
سرلشکر محسن رضایی:
🔴مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس کابوسی برای راهزنهای تاریخی است
✅فرمانده اسبق سپاه، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس را کابوسی برای راهزنهای تاریخی برشمرد و گفت: راهزنهای تاریخی از این ترس دارند که اگر کلام خلافی را مطرح کنند این مرکز سندی را رونمایی کند که باعث شرمساریشان شود.
https://bit.ly/3hta9Cj
@defamoghaddas_ir
🔴 اگر آن دختر را برایم بگیرید، هرکار بگویید، میکنم! 🔴
◀️ روایت سردار علی اسحاقی،فرمانده جنگال در دوران دفاع مقدس از جذب و به کارگیری یکی از افراد ستون پنجم عراق
✅ فردی از عناصر ضد انقلاب ایران، ستون پنجم عراقیها شده بود و برای عراقیها کارهای عملیاتی میکرد. این شخص قبل از عملیات ثامنالائمه دستگیر شد. جایی می خواست ریل راه آهن را منفجر کند اما دستگیرش کردیم. از عناصر بسیار توانمند ستون پنجم عراق بود. او را تحویل دادگاه دادیم و حکم اعدام براش صادر کردند. ما وقتی دیدیم توانمند است به ذهنمان رسید که یک گروه نفوذ و جمع آوری اطلاعات پنهان برونمرزی راه بیندازیم. قبل از عملیات ثامن الائمه هم دو نفر پناهنده سیاسی داشتیم که آنها را در واحد اطلاعات به کار گرفتیم. درباره این فرد هم آمدیم و با رئیس دادگاه صحبت کردیم. گفتیم اینکه حکمش اعدام است، شما دستور بدهید او را آزاد کنند و در اختیار ما قرار دهند تا ما به صورت حفاظت شده از او برای اطلاعات استفاده کنیم. قاضی پرونده قبول کرد. با او صحبت کردم و گفتم اگر تو را از اعدام نجات بدهیم با سپاه همکاری میکنی؟ گفت چرا نکنم. آمدیم با پدر و مادر و خانواده اش یک جلسه گذاشتیم. گفتیم اگر او تضمین کند که با ما سالم کار کند و آنچه که خواست ماست انجام بدهد حتی ممکن است از قاضی درخواست کنیم حکم اعدامش را هم لغو کند. این فرد خواستهای داشت. گفت عشیره مقابلمان دختری دارد او را میخواستم بگیرم اما به من ندادند. اگر شما بتوانید این دختر را برای من خواستگاری کنید هرکاری بگویید انجام میدهم.واسطه شدیم و با پدر و مادرش رفتیم خواستگاری را انجام دادیم و آنها قبول کردند. قرار شد ماموریت را انجام بدهد، ما هم تضمین کردیم هر ماموریتی که انجام بدهد تا قبل از برگشت تامین زندگی خانواده اش را بر عهده بگیریم. تامین جهیزیه را هم قبول کردیم به شرط اینکه فقط به نفع ما کار انجام دهد و دوطرفه کار نکند. قرار گذاشتیم که اگر عراقیها کاری از او خواستند با ما مشورت کند تا همان فضا را برایش فراهم کنیم، یعنی اطلاعات را دستهبندی کنیم و به او بدهیم تا برای عراقیها ببرد اما با مشورت ما. این فرد از نظر اطلاعاتی بسیار قوی بود و بینشش در مورد نظامی ها خیلی خوب بود. یعنی لشکر و گردان را میشناخت و غیر از اطلاعات، فهم نظامیگری داشت. هرچند این بنده خدا به عملیات بعدی نرسید و بعد از عملیات ثامن الائمه در همان منطقه ای که میرفت و میآمد روی مین رفت و شهید شد.
#معرفی_کتاب
#تاریخ_شفاهی_دفاع_مقدس
#مرکز_اسناد_و_تحقیقات_دفاع_مقدس
#جنگ_الکترونیک
#جنگال
#علی_اسحاقی
https://bit.ly/2Y5bgAr
@defamoghaddas_ir
@nashremarzoboom
📷 گزارش تصویری بازدید سرلشکر محسن رضایی از مخزن مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
https://bit.ly/3e2cVMJ
@defamoghaddas_ir
برگی از تاریخ؛
🔴 جهادسازندگی؛ ایدهای عملی برای برقراری عدالت
✅ 23 خرداد بود که دانشجوهای دانشگاه تهران به دیدار امام رفتند. صحبتهای امام که تمام شد، یکی از دانشجوها بلند شد و از طرحی که برای جهاد روستاها آماده کرده بودند، برای امام گفت.
https://bit.ly/3hr6Dbw
@defamoghaddas_ir
🔴 اشک چمران برای فوزیه از یادم نخواهد رفت 🔴
◀️ برشی از خاطرات عزت قیصری از پاوه، به مناسبت ۳۱ خرداد، سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران:
✅ فوزیه شیردل بهیاری بود که در بیمارستان قدس پاوه خدمت میکرد. توی درگیری، گلولهای آتشین و گداخته، بیرحمانه پهلویش را شکافت و نقش زمینش کرد. در خانهی پاسداران بودیم. با عجله بهطرف فوزیه دویدم. به بالینش که رسیدم غرق در خون شده بود و روپوش سفیدش را گلگون کرده بود. اینقدر از بدنش خون رفته بود که صورتش مثل لباسش سفید و بیرنگ بود. با دیدن این صحنه که سوزناکترین لحظات عمرم بود، درحالیکه قلبم میجوشید، خم شدم و لحظهای سرم را روی سینهاش گذاشتم و او را به آغوش کشیدم. خون تازهای از پهلویش جاری بود و سروصورتم خونی شد. روحیهام ضعیف شد اما سعی کردم که قلبی سنگی داشته باشم. سرش را به دامنم گرفتم و بهصورت خونی و لبهای روزهدار و خشک و ترکخوردهاش بوسه زدم. از چهرهاش پیدا بود که رفتنی ست. مظلومانه نگاهی کرد که بوی خواهش داشت. نگاهش در نگاهم گرهخورده بود. لحظهی بغض شکن و غمانگیزی شده بود و این سختترین لحظات زندگی من بود. فوزیه همچنان ناله میکرد و آتشبهجانم میزد. محل گلوله بهشدت خونریزی داشت اما نه پزشکی بود و نه دارویی که جلوی خونریزی را بگیرد. رشتی را به پهلویش بستم اما خون بند نمیآمد و این کار من هم بیفایده بود. ۱۶ ساعت از زخمی شدنش میگذشت. همه برایش گریه میکردند و قلب همه را خون کرده بود. جز گریه هیچ کاری از دست هیچکسی برنمیآمد، اما اشکی که در آن جمع بر چهرهی چمران دیدم هرگز از یادم نخواهد رفت.
پیکر نیمهجان او را بعد از ۱۸ ساعت از خانه پاسداران به ساختمان بهداری بردند تا از دید مردم و مجروحین دور باشد و روحیه مجروحان ضعیف نشود. بهداری در ورودی غربی شهر پاوه قرار داشت. همراهش رفتم و کنارش نشستم و موهایش را که کمی بیرون آمده بود پوشاندم. سرش را به دامن گرفتم و میان دستانم قرار دادم و به آنها بوسه زدم. نفسهای آخر را میکشید و چشمان بازش خیره به نقطهای دوختهشده بود. لحظاتی بعد او بود و انفجاری و پیکری سرخ. این فرشتهی بیگناه در میان دامنم و بین شیون و ضجه زنان و کودکان، با درد و رنج زیاد بعد از ۲۴ ساعت خونریزی و دستوپنجه نرم کردن با مرگ بالاخره تسلیم شد. شیردل با زبان روزه شهید شد انگار کسی او را به پرواز دعوت کرده بود و من لحظه پرواز او را دیدم.
چند ساعت بعد که هلیکوپتر به پاوه رسید، پیکر فوزیه را هم کنار مجروحان سوار کردیم اما وقتی پرههای هلیکوپتر به ساختمان اصابت کرد و شکست، مثل فنر از جا بلند میشد و دوباره به زمین میخورد. هر بار چند مجروح به بیرون پرت میشدند و پرههای تیز با ضربهای آنها را بیجان به زمین میانداخت. پیکر نیمهجان دو خلبان از در کابین در حالی آویزان شده بود که پاهایشان در کمربند اصلی گیرکرده بود. مجروحان هلیکوپتر همه بین زمین و آسمان شهید شدند. ناراحتی همهمان را دیوانه کرده بود. عدهای سر خود را به دیوار میکوبیدند و شیون میکردند و گروهی سردرگم دور خود میچرخیدند. گلولههای دشمن همچنان بر سر ما میبارید ولی کسی دیگر به مرگ توجهی نداشت.
غمانگیزترین صحنه اما مربوط به فوزیه شیردل بود که پایش داخل هلیکوپتر گیرکرده بود و بدنش با روپوش سفید خونی آویزان مانده بود. باد روپوش سفید و گیسوان بلندش را به اینطرف و آنطرف میبرد و دستهای خونیاش، آویزان بر روی زمین و خاک کشیده شده بود…
#معرفی_کتاب
#دادا
https://bit.ly/2CsXlvT
@nashremarzoboom
@defamoghaddas_ir
24.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙صوت
نظر رهبر انقلاب در مورد شهید چمران چیست؟
دکتر مصطفی چمران: دانشجو، دانشجوی جانبازی است، دانشجوی درس شهادت است.
@defamoghaddas_ir
🔴 در سالروز شهادت شهید چمران منتشر شد؛
✅ انتشار سند مساعدت و توجه شهید چمران از مهاجران افغان برای اولین بار
https://bit.ly/3fL0d5B
@defamoghaddas_ir
🔴 روزشمار جنگ (۳۱ خرداد ۱۳۵۸)
✅ قطع نامه ی خلق به خون خفته ی عرب!
◀️ در جلد دوم از روزشمار جنگ ایران و عراق با عنوان «بحران در خوزستان» که توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشرشده است در 31 خردادماه سال 1358 شاهد گسترش تحرکات ایذایی خشونتبار ضدانقلاب و همچنین تحریک مردم در پوشش اعتراضات و تجمعات مسالمتآمیز در خرمشهر هستیم. در گزارش شماره 522 میخوانیم:
امروز در خرمشهر در پی اعلام قبلی و برنامهریزی سازمانهای موسوم به خلق عرب، عدهای از اعراب بهعنوان اعتراض به اظهارات آیتالله خلخالی در مورد آیتالله شبیر خاقانی دست به راهپیمایی زدند. به گزارش روزنامهی اطلاعات در پیشاپیش راهپیمایان موتورسواران عرب حرکت میکردند و در مقابل راهپیمایان پلاکاردهای حمل میشد که به زبانهای فارسی و انگلیسی روی آن نوشتهشده بود:
خلق به خون خفته عرب تا رسیدن به هدفهای شرعی راهش را ادامه میدهد و هرگونه دخالت بیگانگان در امور داخلی ما محکوم است.
در قطعنامه راهپیمایان آمده است:
1- خلق عرب با قاطعیت هرچهتمامتر پشتیبانی و حمایت کامل خود را از رهبر عظیمالشأن و مرجع عالیقدر، آیتاللهالعظمی شیخ محمد طاهر آل شبیر خاقانی اعلام کرده و آمادگی خود را در جهت هرگونه جانفشانی در برابر هرگونه توطئه علیه ایشان ابراز میداریم.
2- یاوهگوییهایی که از طرف روحانی نمایی به نام صادق خلخالی نسبت به آیتالله خاقانی شده را محکوم کرده و از رهبر انقلاب اسلامی ایران خواهان عزل و مجازات ایشان را داری.
3- موافقتنامهای که مابین آیتالله خاقانی و دریادار مدنی امضاشده، موارد آن نقض گردیده است.
4- آزادی بدون قید و شرط و عدم آزار و شکنجه زندانیان خلق عرب و بازگشت آنان را از تبعید خواهانیم.
5- ما خواستار محاکمه و مجازات پاسداران غیرمسئول محلی مانند: اسماعیل زمانیها، جهانآراها، کازرونیها، امامزادهها، شوشتریها، عبودزادهها، عبودسعیدها، محمدزادهها، فروزندهها و روحانینماهایی مثل سید محمدتقی موسوی، ابوالحسن نوری، عبدالله محمدی و بازاریهایی نظیر احمدزادهها، سلیمانیها، نجارزادهها، زارعها و غیره که سبب کشتار وحشیانه خلق عرب بودند میباشیم.
درود بر شهدای راه آزادی، درود بر شهدای خلق عرب
امضا: هواداران آیتاللهالعظمی شیخ محمد طاهر آل شبیر خاقانی
#روزشمار_جنگ_ایران_و_عراق
#کتاب_دوم
#مرکز_اسناد_و_تحقیقات_دفاع_مقدس
https://bit.ly/3hPNf8y
@nashremarzoboom
@defamoghaddas_ir