🕊ای که روشن شود از #نورِ_تو
هر صبح جهان روشنایِ دل من
حضرت #خورشیدسلام🌹
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🕊ای که روشن شود از #نورِ_تو هر صبح جهان روشنایِ دل من حضرت #خورشیدسلام🌹
🌸☘باهرنفسی سلام کردن عشق است
آقا به تواحترام کردن عشق است
اسم قشنگت به میان چون آید
از روی ادب قیام کردن عشق است☘🌸
✨#اللهم_عجل_لولیک_الفرج✨
💟🍃|• @Dehghan_amiri20
🌸🍃ختم جمعی قرآن کریم😍به نیابت از #شهیدمحمدرضادهقان جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج آقا امام زمان عج الله📖🤲
✨جزء سی ام
✨صفحه: ۵۸۳
✨سوره:نبإ،نازعات
📚🍃|• @dehghan_amiri20
📜☀️#حدیث_روز
🌸🍃امام علی (علیه السلام) فرمودند:
🔷صلوات فرستادن بر پیامبر،
گناهان را از بین می برد بهتر از نابود کردن آب آتش را
📚✨ثواب الاعمال،ص ۲۳۵
💟|• @Dehghan_amiri20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بذار #محرم برسه
دورت میگردم...🖤
کربلایی حسین طاهری
❣ @Dehghan_amiri20 ❣
یکی🕊#چشمش_رابراےخدا می دهد🌹
اما من و تو💦
می توانیم برای #خدا🌸
چشممان را کنترل کنیم؟!❄️
💟🍃|• @Dehghan_amiri20
15.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🍃 روایت سردار سلیمانی از ۶سال انتظار برای دریافت انگشتری از رهبرانقلاب ،تا بعد از جنگ۳۳روزه
🕊#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی🥀
🍀#بےتوروزگارخوشےنداریم_سردار🍂
💟🍃|• @Dehghan_amiri20
💠✨کار فرهنگی
در مناسبتهای مذهبی و در اعیاد بسته های فرهنگی به دوستان وآشنایان هدیه می دادند..
مثلا" شامل سی دی های مذهبی و سخنرانی و کتابهای زندگینامه ی معصومین علیهم السلام و تقویم سال جدید و همینطور برای جوانها چفیه ی تبرک شده ی مقام معظم رهبری هدیه می آوردند که خیلی مورد استقبال قرار می گرفت.
🕊#شهیدحسین_دارابی🥀
✨#شهداےمدافع_حرم🌸
💟🍃|• @Dehghan_amiri20
#دلانہ💛
🍃🥀اگر شما با خدا باشید ، همهی عالم با شماست و ما این حقیقت را در همهی طول جنگ به کرات آزمودهایم.
اگر مدعی بگوید پس چرا این بار سیلابها به جنگ شما آمدند ، میگوییم ما معتقدیم که مصلحت در آن چیزی است که اتفاق میافتد.
سنت لایتغیر خداوند این است که مؤمنین را در کورهی شداید و بلایا آنهمه بگدازد تا کارآموخته شوند و استقامت پیدا کنند.
درختهای کویر را بنگر. سر استواری آنان در تشنگی و گرسنگی و گردبادهای بنیانکن کویری است.
ما خود را به او سپردهایم و او مصلحت کار ما را بهتر میشناسد
🕊🎈 #شهید_سید_مرتضی_آوینی
💟🍃|• @Dehghan_amiri20
🍂🌼🍃شاغل سپاه بود، ماهی ۲ هزار و ۵۰۰ تومان حقوق میدادند، اما نمیگرفت و میگفت: پدرم بنا است و وضع مالیمان خوب است، پول را بدهید به آنهایی که نیاز دارند، وقتی جبهه میرفت، ساکش را پر از خوراکی میکرد و برای بچههای جبهه میبرد، وقتی هم که از جبهه برمیگشت، روزههایی که نمیتوانست در جبهه بگیرد را میگرفت.
🕊#شهیدمحمدجعفرےنیا🌸
🦋#ظرافتهاےفکرےاخلاقےشهدا 💫
🍃#فاصله_ای_که_باشهداداریم 🥀
💟🍃|• @Dehghan_amiri20
💠 محتسب در بازاراست💠
روزی هارون الرشید بهلول را خواست و او را به سمت نماینده تام الاختیار خود به بازار بغداد فرستاد و به او گفت:
اگر دیدی کسی به دیگری ظلم و تعدی میکند و یا کاسبی در امر خرید و فروش اجحاف میکند همان جا عدالت را اجرا کن و خطا کار را به کیفر برسان.
بهلول ناچار قبول کرد و یک دست لباس مخصوص مُحتسبان پوشید و به بازار رفت.
اول پیرمرد هیزم فروشی دید که هیزمهایش را برای فروش جلویش گذاشته که ناگهان جوانی سر رسید و یک تکه از هیزمها را قاپید و به سرعت دور شد. بهلول خواست داد بزند که بگیریدش که جوان با سر به زمین افتاد و تراشهای از چوب به بدنش فرو رفت و خون بیرون جهید, بهلول با خود گفت: حقت بود.
راه افتاد که برود بقالی دید که ماست وزن میکند و با نوک انگشت کفه ترازو را فشار میدهد تا ماست کمتری بفروشد.
بهلول خواست بگوید چه میکنی؟ که ناگهان الاغی سررسید و سر به تغار ماست بقال کرد و بقال خواست الاغ را دور کند تنه الاغ تغار ماست را برگرداند و ماست بریخت و تغار شکست.
بهلول جلوتر رفت و دکان پارچه فروشی را نگاه کرد که مرد بزاز مشغول زرع کردن پارچه بود و حین زرع کردن با انگشت نیم گز را فشار میدهد و با این کار مقداری از پارچه را به نفع خود نگه میدارد.
جلو رفت تا مچ بزاز را بگیرد و مجازاتش کند ولی با کمال تعجب دید موشی پرید داخل دخل بزاز و یک سکه به دهان گرفت بدون اینکه پارچه فروش متوجه شود به ته دکان رفت.
بهلول دیگر جلوتر نرفت و از همان دم برگشت و پیش هارون رفت و گفت: محتسب در بازار است و احتیاجی به من و دیگری نیست.
💟🍃|• @Dehghan_amiri20