🌸•┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•🌸
💦 دستنوشته #شهیدمحسن_حججی در ایام محرم.
#لطفابخونید
💠 یا رب الحسین علیهالسلام
خدایا؛ چندیست عقدۀ دل پیشت باز نکردهام و باز به لطف شما فرصتی مهیا شد...
خدایا؛ محرم حسین علیهالسلام رسید... تاسوعا رسید... عاشورا رسید...
محرم رو به اتمام است و من هنوز...خدایا؛ چه شده است؟ مگر چه کردهام که اینگونه باید رنج و فراق بکشم؟
خدایا؛ میدانم... میدانم روسیاهم، پرگناهم...
اما... تو را به حسین علیهالسلام... تو را به زینب سلاماللهعلیها... تو را به عباس علیهالسلام...
خدایا... دیگر بس است... اصلاً بگذار اینگونه بگویم... غلط کردم.
خدایا... بگذر... بگذر از گذشتهام. ببخش...
باور ندارم در عالم کبریایی تو گنهکاران را راهی نباشد.
یا اله العالمین...
ببخش آن گناهانی را که از روی جهالت انجام دادهام.
ببخش آن خطاهایی را که دیدی و حیا نکردم.
خدایا، تو را به مُحرَم حسین علیهالسلام مرا هم مَحرَم کن...
این غلام روسیاه پرگناه بیپناه را هم پناه بده...
خدایا، یکسال گذشت و من کل سال را تنها با خاطرات همان چند روز جهاد گذراندم...
زندهام به امید دوباره رفتن...
مپسند... مپسند نه رنج بکشم...
سینهام دیگر تاب ندارد...
مگر چند نفر شوق رفتن دارند؟
یعنی بین این همه خوبان روسیاهی چون من راه ندارد؟
مگر جز این است که حسین علیهالسلام هم عباس علیهالسلام را برد و هم حُر را...
مگر جز این است که هم حبیب روسفید شد و هم جو ْن...
خدایا اگر شوقی هست، اگر شجاعتی هست، اگر روحم به تکاپو افتاده است برای رفتن همه و همه به لطف تو بوده و بس...
میتوانستی مرا هم در این دنیا غرق کنی...
میتوانستی مرا هم آنقدر سرگرم دنیا کنی که فکر جهاد هم نباشد جه برسد به رفتن...
میتوانستی آنقدر وابستهام کنی که نتوانم از داشتههایم دل بکنم...
اما خدایا، از همه چیز دل بریدهام...
از زن و فرزندم گذشتم...
دیگر هیچ چیز این دنیا برایم ارزشی ندارد جز آنچه که مرا به تو برساند...
خدایا، من از همه چیز این دنیا گذشتم تو نیز از من بگذر...
و این همه را فقط از لطف تو میدانم...
پس: ای که مرا خواندهای؛ راه نشانم بده.
🌹 @Dehghan_amiri20 🌹
🌸🍃ای کاش پیام او را جدی تر می گرفتم...
#لطفابخونید
🔗 امام خمینی(ره) در پیام ارسالی به آقای میخائیل گورباچف که در تاریخ ۱۳ دی توسط تیمی به سرپرستی آیتالله #جوادی_آملی تحویل گورباچف شد، ضمن دعوت به اسلام، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را پیش بینی نمودند.
سالها بعد #گورباچف دربارهی این نامه بیان داشت: "پیام آیت الله خمینی به من، پیام به تمام اعصار در طول تاریخ بود و زمانی که من این پیغام را دریافت کردم اینگونه انگاشتند که شخصی که این پیام را نوشته، فردی متفکر و دلسوز برای سرنوشت جهان است... استنباط کردم که او کسی است که برای جهان نگران است... ای کاش پیام او را جدیتر میگرفتیم. آیت الله خمینی توانست اثر بزرگی در تاریخ بگذارد... ما زمانی که این پیام را در جلسه کمیته مرکزی حزب کمونیست مطرح کردیم برای اعضای حزب کمونیست نیمی از جهان را در اختیار داشت بسیار غیرمنتظره بود. معتقدم که آیت الله خمینی فراتر از زمان می اندیشیدند و در بعد مکان نمی گنجیدند.
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
✨﷽✨
#لطفابخونید
✍خاطره ای از مرحوم سید مهدی قوام روحانی دهه ی چهل تهران به نقل از یکی از دوستان ایشان:ایام فاطمیه بود. من در شمیران پای منبر سید می رفتم، به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ده شب مراسم عزاداری بود، منبرش که تمام شد، برگشت به من گفت: حالش را داری امشب برویم با همدیگر الواطی کنیم؟
✅من اول تعجب کردم، گفتم: آقا شوخی تان گرفته؟ گفت : نه، امشب می خواهیم برویم الواطی، پول منبر را گرفتیم پولدار شدیم، حالش را داری بیا تا برویم؟ گفتم: آقا اگر شما بروید الواطی، ما هم هستیم، چون شما اگر الواطی هم بروید، معصیت خدا نیست، ثواب و حسنات است. گفت: پس ماشینت را روشن کن برویم ، ماشین را روشن کردیم و نشست بغل دست ما و گفت: راست برو میدان بهارستان. با هم آمدیم میدان بهارستان سابق، دیدم چند تا زن فاحشه گوشه و کنار میدان ایستاده بودند. یکی جوان تر بود، سید گفت : برو آن جوان تر را صدا بزن بیاد، ما رفتیم و دیدیم دختر جوانی است اشاره کردم: بیا، خوب ماشین هم داشتیم و فکر کرد ما هم اهل معصیت هستیم و راه افتاد امد دم در ماشین، همین که خواست در را باز کند و بنشیند، سید شیشه ماشین را پایین داد و دست کرد تو جیبش و پاکت پولش را در آورد و گفت:
☀️ دخترم ! من ده شب برای مادرم زهرا علیها السلام منبر رفتم، این پول را امشب به عنوان پول منبر و روضه به من دادند، آدرسم را هم پشتش نوشتم، این پول را بگیر و به خانه ات برو و تا تمام نشده از خانه بیرون نیا، پولت هم که تمام شد، آدرس و تلفنم را هم نوشته ام . بیا من پول بهت می دهم، خرجی ات را می دهم، شوهرت می دهم، جهیزیه برایت تهیه می کنم، تو جوانی، دخترم حیف است دامنت را از الان به معصیت آلوده کنی.هر سخن از دل بر آید، لاجرم بر دل نشیند.
👈من دیدم که این دختر منقلب شد، یک مرتبه اشک بر صورتش نشست و پاکت پول را گرفت و گفت:آقا به مادرتان زهرا علیها السلام دیگر گناه نمی کنم.
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🍀اگه سر سفره افطار به کسی که کنارمان نشسته بگوئیم : روزه ات قبول باشه ، اون چی جواب میده ؟
حتما میگه: ازشمام قبول باشه و ممنونم و کلی بهمون محبت میکنه .
حالا اگه سر افطار سرمون رو بالا بگیریم و به امام زمان (عج) عرض کنیم : آقاجون روزه تون قبول ، مطمئن باشید آقا هر جوابی بدهند ، دعاشون در حقمون مستجابه .
من سر سفره افطار میگم: آقاجون روزتون قبول باشه و امید دارم به اینکه آقا بفرمایند: از شمام قبول باشه ، عاقبت بخیر بشی .
این پیام رو اینقدر منتشر کنین که همه سر افطار با امام زمان (عج) حرف بزنن و به یاد حضرت مهدی(عج) باشن و برای ظهورش دعا کنن.
اللهــم عــجل الولیک الفرج
#لطفابخونید
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🌸🍃
💠کراماتی از شهدا
🌸🍃فاصله ای که با شهدا داریم..
#لطفابخونید👇👇👇
پسر نوزده - بیست سالهای بودکه اسمش «عبدالمطلب اکبری» این بنده خدا زمان جنگ مکانیک بود و در ضمن ناشنوا هم بود.
عبدالمطلب یک پسر عمو هم به نام «غلامرضا اکبری» داشت که شهید شده. غلامرضا که شهید شد، عبدالمطلب سر قبرش نشست و بعد با زبون کر و لالی خودش با ما حرف میزد، ما هم گفتیم: چی میگی بابا؟! محلش نذاشتیم، هرچی سر و صدا کرد هیچ کس محلش نذاشت.
وقتی دید ما نمیفهمیم، بغل دست قبر این شهید با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید و رویش نوشت: شهید عبدالمطلب اکبری. بعد به ما نگاه کرد و گفت: نگاه کنید! خندید، ما هم خندیدیم. گفتیم حتما شوخیش گرفته، دید همه ما داریم میخندیم، طفلک هیچی نگفت؛ یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشتهاش را پاک کرد. سپس سرش را پائین انداخت و آروم رفت...
فردایش هم رفت جبهه. ۱۰ روز بعد جنازه عبدالمطلب رو آوردند و دقیقاً توی همین جایی که با انگشت کشیده بود خاکش کردند.»
#شهیدعبدالمطلب_اکبری
🌷 @Dehghan_amiri20 🌷
💠یه نکته درباره مجموعه گاندو👇👇
#لطفابخونید
رابط احتمالی دفتر ریاست جمهوری با #جیسون_رضاییان کیست؟
به بهانه سانسور بخشی از دیالوگ سریال #گاندو و تغییر این دیالوگ از "خواهرزاده رئیس جمهور" به "خواهرزاده یکی از مسولین" بد نیست این فرد را بیشتر بشناسیم!
️#اسماعیل_سماوی، خواهرزاده حسن روحانی به عنوان "رییس مرکز ارتباطات مردمی نهاد ریاست جمهوری" انتصاب شده بود و با توجه به نوع سمتش جالب است بدانید که تقریبا در هیچ یک از برنامه های رییس جمهور جلوی دوربین ها مشاهده نشده است!
شهریورماه سال ۹۲، محمد نهاوندیان در احکام جداگانه ای، اسماعیل سماوی را به عنوان «مشاور ریس دفتر رییسجمهور و رییس مرکز ارتباطات مردمی نهاد ریاست جمهوری» و «سرپرست گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری» منصوب میکند
تعداد تصاویر منتشرشده از #اسماعیل_سماوی از ابتدای فعالیت او، فوق العاده محدود است. او تمام تلاش خود را برای دوری گزیدن از رسانه ها و فعالیت در خاموشی مطلق به کار برده است.
شنیده ها حکایت از آن دارد که سماوی نقش محوری و ویژه ای در نهاد ریاست جمهوری ایفا میکرده به شکلی که او دارای کارتابل ویژه در نهاد ریاست جمهوری است به گونه ای که مکاتبات او با دایی اش "بدون واسطه" انجام میشده!
تمامی عزل و نصب های حوزه دفتر رییس جمهور زیر نظر #سماوی انجام میشده. واحدهای مختلف نهاد ریاست جمهوری از جمله، تشریفات، معاونت ارتباطات و اطلاع رساني و معاونت هاهنگي و پيگيری های ويژه، تمامی امور خود را با اين فرد هماهنگ میکردند.
بنا بر ادعای سحام نیوز(سایت نزدیک به مهدی کروبی) اسماعیل سماوی با جیسون رضاییان مرتبط بوده و همین جریان ناراحتی و نگرانی زیادی را برای ریاست جمهوری به همراه داشته است!
هرچند که آن زمان بازداشت سماوی تکذیب شد اما با توجه به فشار وارده بر صدا و سیما برای حذف دیالوگی در قسمت سیزدهم سریال #گاندو و تغییر آن به خواهرزاده یکی از مسئولین میتوان به این نتیجه رسید که سماوی با رضاییان مرتبط بوده است؟!
آیا این حرف #جیسون_رضاییان که گفته بود طعم آدامس روحانی را هم میدانستم به واسطه شناخت و ارتباط او با خواهرزاده روحانی بوده است؟!
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
امام خامنه ای حفظه الله امام صادق (علیه السلام)مرد علم و دانش و مرد مبارزه و مرد #تشکیلات بود. مرد
#لطفابخونید
اما مرد مبارزه بودنش را کمتر شنیدهاید. امام صادق(علیه السلام) مشغول یک مبارزهی دامنهدار و پیگیر بود. مبارزه برای قبضه کردن حکومت و قدرت و به وجود آوردن حکومت اسلامی و علوی. یعنی امام صادق(علیه السلام) زمینه را آماده میکرد تا بنیامیه را از بین ببرد و به جای آنها حکومت علوی را که همان حکومت راستین اسلامی است بر سر کار بیاورد. اما آن بعد سوم را که اصلاً نشنیدهاید، مرد تشکیلات بودن امام صادق(علیه السلام) است که یک تشکیلات عظیمی از مؤمنان خود از طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام از اقصای خراسان و ماوراءالنهر تا شمال آفریقا به وجود آورده بود. تشکیلات یعنی چه؟ یعنی این که وقتی امام صادق(علیه السلام) اراده میکند آن چه را که او میخواهد بدانند، نمایندگان او در سراسر آفاق عالم اسلام به مردم میگویند تا بدانند. یعنی از همه جا وجوهات و بودجه برای ادارهی مبارزهی سیاسی عظیم آل علی جمع کنند. یعنی وکلا و نمایندگان او در همهی شهرها باشند که پیروان امام صادق(علیه السلام) به آنها مراجعه کنند و تکلیف دینی و همچنین تکلیف سیاسی خود را از آن حضرت بپرسند.
تکلیف سیاسی هم مثل تکلیف دینی واجبالاجرا است. امام صادق(علیه السلام) یک چنین تشکیلات عظیمی را به وجود آورده بود و با این تشکیلات و به کمک مردمی که در این تشکیلات بودند با دستگاه بنی امیه مبارزه میکرد. در هنگامیکه پیروزی او بر بنی امیه حتمی بود، بنیعباس به عنوان یک جریان مزاحم و فرصتطلب آمدند، میدان را گرفتند و بعد از آن امام صادق(علیه السلام) هم با بنیامیه و هم با بنیعباس مبارزه کرد.
🌷 @Dehghan_amiri20 🌷
#لطفابخونید👇👇
ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ يَداكَ ... [الحج : 10]
اين در برابر چيزى است كه دستهايتان از پيش براى شما فرستاده ...
با هر دست دادي با همان دست مي گيري
مثلا :
اگر جنسي را گران فروختيم ، جنس را به ما گران مي فروشند
اگر در شب عروسي جلوي ماشينها را گرفتيم ، در زندگي جلويمان گرفته مي شود
اگر به ناحق در گوش ديگران زديم ، به ناحق در گوشمان زده مي شود
و ...
داستانك:
آيت الله العظمى بروجردى رفتند مشهد، آيت الله نهاوندى در مسجد گوهرشاد پيشنماز بودند، سجاده خود را به آقاى بروجردى دادند. آن چند روز را آقاى بروجردى در مسجد گوهرشاد امام جماعت بودند.
بعد آيت الله نهاوندى رفتند به نجف اشرف. در صحن نجف، امام جماعت يكى از علماى بزرگ بود. آن عالم بزرگ سجادهاش را داد به آقاى نهاوندى. آيت الله نهاوندى می گفت: رفتم داخل حرم، از على ابن ابيطالب (عليه السلام) اينگونه شنيدم: جا دادى، جا داديم
📚[حجت الاسلام قرائتي دربرنامه درسهايى از قرآن 2/ 11/ 76]
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🍃🌷معلوم نیست چقدر تو این دنیا باشم فعلا همین نماز رو خوندم....
#لطفابخونید👇👇
💠در عملیات بیتالمقدس شهید مدافع حرم حاج حسین همدانی برای پیگیری آمبولانس و آوردن مهمات قصد حرکت به سوی قرارگاه را داشت. به او اصرار میکنند یک بسیجی مجروح داریم او را با خود ببر. سردار همدانی آن بسیجی مجروح را با خود میبرد. در موقع حرکت رادیوی ماشین پس از قطع مارش نظامی صدای اذان را پخش میکند. سردار همدانی به محض حرکت از بسیجی سوال میکند: «نگفتی اسمت چیه؟ بچه کجایی؟» او جواب نمیدهد.
💠سردار همدانی می گوید با گوشه چشم نگاه کردم دیدم زیر لب چیزهایی میگوید. فکر کردم لابد اولین باری است که به جبهه آمده مجروح شده و حتماً کُپ(حالتی از ترس) کرده است. این شد که دیگر او را سوال پیچ نکردم. یک مقدار که جلوتر رفتم دیدم رو کرد به من و خیلی مؤدب و شمرده خودش را معرفی کرد. فهمیدم اهل تهران و بچه نازی آباد است و سال آخر دبیرستان تحصیل میکند.
💠گفتم: «برادر جان بگو ببینم چرا دفعه اول که اسم و رسم تو را پرسیدم چیزی نگفتی؟!» گفت: «وقت اذان بود نماز میخواندم.» نگاهی به سر و وضع او انداختم. از لای انگشتان لاغرش که روی محل زخم گذاشته بود خون بیرون میزد. این شد که به او گفتم:«نماز میخوانی؟ چه نمازی؟ مگر ما داریم رو به قبله حرکت میکنیم؟ در ثانی پسر جان بدن تو پاک نیست. لباسهایت هم که خونی و نجس است.» خیلی کوتاه جواب داد: «حالا همین نماز را میخوانیم تا ببینیم چه میشود.»
💠دیدم باز ساکت شد. چند دقیقه بعد گفتم: «لابد نماز عصر را میخواندی.» گفت: «بله.» گفتم: «خب صبر میکردی میرسیدیم عقب در پست اورژانس هم زخمات را میشستیم هم لباس عوض میکردی بعد با فراغ نماز میخواندی.» گفت: «معلوم نیست چقدر دیگر توی این دنیا باشم. فعلا همین نماز را خواندم قبول و ردش با خداست.» گفتم: «باباجان تو که چیزیت نشده یک جراحت مختصر است زود خوب میشوی و برمیگردی خط.»
💠 بالاخره او را رساندم به اورژانس تیپ ۲۷ و سفارش کردم حسابی به او برسند رفتم مقر قرار گاه موقع برگشت رفتم اورژانس تا هم پیگیر ماشینهای آمبولانس برای اعزام به خط باشم و هم احوال آن بسیجی را بپرسم مسئول اورژانس گفت: «خون ریزی داخلی کرده بود ما به او آمپول ضد خون ریزی هم زدیم ولی دیر شده بود با یک آرامش عجیبی چشمهایش را روی هم گذاشت و شهید شد.»
💠برگشتم به طرف مقر در حالی که رانندگی میکردم به پهنای صورت گریه میکردم صدایش توی گوشم زنگ میزد که میگفت: «معلوم نیست چقدر توی این دنیا باشم فعلاً همین نماز را خواندم و رد و قبول آن با خداست.» اینجاست که شهید دستغیب(ره) میگفت: «حاضر است ثواب ۸۰ سال تمام عبادات واجب و مستحب خودش را با دو رکعت از چنین نمازی از یک بسیجی عوض کند.»
#فاصله_ای_که_باشهداداریم
#هفته_بسیج
#بسیجیان_خمینی
#بسیجیان_خامنه_ای
💌💫 @Dehghan_amiri20
📝🍃|خاطره رهبر انقلاب از پدر شون
#لطفابخونید👇
بنده رئیس جمهور بودم و امکانات این کشور تا حدودی که در اختیــار رئیس جمهور بود، در اختیار بنده بود؛ اما ایــن پیرمرد و پیرزن کوچکتریــن توقعــی نداشــتند که، چون پسرشــان رئیس جمهور شــده، ایــن خانه را تبدیل به احســن کنند یا دستی به سر و صورتش بکشند.
پدرم تا سال ۶۵ و مادرم تا انتهای دوران ریاســت جمهوری در همین خانه زندگی میکردند؛ اما این خانه کمترین تغییری در جهت کامل شــدن پیــدا نکرد؛ این برای جمهوری اســلامی مایه افتخار و مباهات اســت... البته فضل این کار به من برنمیگــردد؛ به آن دو بزرگــوار برمیگردد که به معنای واقعی کلمــه زاهد و به زخارف و ظواهر دنیا بیرغبت بودند... وقتی پدر من فوت کرد، پس از تقویم وســایل این خانه - غیر از کتابهای ایشــان که خــودش باب جداگانهای بود - همه موجودی آن از صدر تا ذیل، حدود ۴۵ هزار تومان شــد؛ در حالی که آن روز اگر میخواستند ۴۵ هزار تومان را مصرف کنند، نمیشد مثال یک یخچال و یک گاز بخرند؛ این در حالی بود که ایشان پنجاه ســال در این شــهر امام جماعت و روحانی موجــه و دارای مریدهــا و علاقهمندان زیاد بودند.
🍃✨|• @dehghan_amiri20
﷽
#یک_داستان_یک_پند
#لطفابخونید 👇👇
✍با پیـرمــردِ مؤمنـی، درمسجد نشسته بـودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست کمک داخل خانهی خـدا شد. پــیرمـردِ مــــؤمـن٬ دســت در جیب ڪرد و اسڪناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نڪردند و سڪهای دادند.
جوانـی از او پـرسیــد: پول شیرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سڪه ای می دادی ڪافی بود!! پیرمرد تبسمی ڪرد و گفت:پسرم صدقه٬ هفتاد نوع بلا را دفع میڪند. از پـول شیـــرینتـــر، جـان و سلامتی من است ڪه اگر اینجا٬ از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشڪان بروم و آنجا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان ڪه از پول شیرینتر، سلامتی٬ آبرو٬ فرزند صالح و آرامش است.
به فـرمـایــش حضـرت علـی (علیه السلام) چه زیاد است عبرت و چه ڪم است عبرتگیرنده. وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
📚بقره آیهی۱۹۵
و (از مال خود) در راه خدا انفاق کنید و خود را با (دوری از انفاق) به مهلکه و خطر در نیفکنید و نیکویی کنید ڪه خدا نیکوکاران را دوست میدارد.
🍃✨|• @dehghan_amiri20
#مهم👇👇👇👇
⚠️ورود کارشناسان امنیتی آمریکا به کشور برای تکمیل جنگ بیولوژیک
🚨پس از تقویت احتمال آزمایشگاهی بودن ویروس کرونا و دست داشتن آمریکا در تولید و تکثیر آن، حالا ابعاد تازه ای از این جنگ بیولوژیک در حال اجراست.
بنابر رصدهای دقیق اطلاعاتی، کارشناسان امنیتی در پوشش هیئت اعزامی پزشکان بدون مرز از فرانسه، برای ارزیابی تاثیر کرونا و نحوه عملکرد این ویروس بر مردم ایران، وارد کشور شدهاند.
با توجه به ممنوعیت ورود آمریکاییها به کشور، این ماموریت به ماموران آمریکایی با تابعیت کشورهای اروپایی سپرده شده تا گزارش دقیق و میدانی از میزان اثر این ویروس بر ژن ایرانی تهیه و به آمریکا ارائه شود.
رهبر انقلاب در بیانات روز گذشته هشدار دادند:
به آمریکاییها هیچ اعتمادی نیست زیرا ممکن است داروهایی را ارسال کنند که ویروس را در ایران شایعتر و یا ماندگار کند و یا حتی ممکن است افرادی را بهعنوان درمانکننده بفرستند تا ببینند اثرگذاری این ویروسی را که گفته می شود بخشی از آن فقط مخصوص ایران ساخته شده، چگونه بوده و اطلاعات خود را تکمیل و دشمنی خود را بیشتر کنند
رِزُنانس
#لطفابخونید 🙏🙏🙏
🌸🍃وطنم پاره تنم
#لطفابخونید👇👇
شبی در بهار سال ٧١ شام را خوردم و خوابیدم ساعت ٢ و نیم بامداد تلفن زنگ خورد! با خودم گفتم نصفه شبی چه کسی با ما کار دارد تلفن را برداشتم.
شخصی گفت : آقای جهانی ؟
گفتم : بله
گفت : من از سفارت فلان کشور در تهران با شما تماس می گیرم دولت آمریکا از ما خواسته تا با رضایت شما ، ترتیب انتقال شما و خانواده ات را به آمریکا بدهیم.
اول فکر کردم یکی از دوستان بی خواب شده و نصفه شبی شوخی اش گرفته گفتم دولت آمریکا چه نیازی به من دارد ؟
گفت : شما به عنوان کسی که هشت سال تجربه جنگی با سامانه پدافندی هاوک دارید ، از طرف شرکت ری تیان دعوتنامه دارید تا با فلان مبلغ حقوق ماهیانه به همراه منزل و اتومبیل ، به عنوان مشاور در این شرکت مشغول به کار شوید !
آن شب هر طور بود با جواب های سر بالا ، وی را دست به سر کردم تا باصطلاح ، بی خیال ما شود اما مدتی بعد دوباره در همان ساعات نیمه شب تماس گرفت و همان حرف ها را دوباره تکرار کرد.
این بار در جوابش گفتم: من در ایران یک قطعه زمین دارم و اگر از ایران بروم ، احتمال اینکه این قطعه زمین از دستم برود هست !
گفت : مرد حسابی !
من به تو می گم شرکت ری تیان ضمانت داده اگر پایت را داخل آمریکا بذاری ، فلان مبلغ را به حساب بانکی خودت واریز کند.
با این پول می توانی کل محله تان را بخری !
حالا ارزش آن قطعه زمین در برابر این مقدار پول چقدر است ؟!
گفتم : این قطعه زمین ، یک قبر است در بهشت زهرا کنار آرامگاه پدر و مادرم و در مجاورت قطعه همرزمان شهیدم در پدافند زمین به هوای ارتش !
اگر دولت آمریکا می تواند چنین قطعه زمینی را در خاک آمریکا برایم کنار بگذارد ، فردا صبح نه همین الان می آیم و خودم را به سفارت شما معرفی می کنم !
گفت : الحق که دوستانت راست می گویند که کله ات بوی قورمه سبزی میدهد !
گفتم : زمانی که ما وارد ارتش شدیم این شعر با گوشت و خونمان آمیخته شد :
اگر ایران جز ویران سرا نیست
من این ویران سرا را دوست دارم
اگر آب و هوایش دلنشین نیست
من این آب و هوا را دوست دارم
اگر آلوده دامانید اگر پاک
من ای مردم ایران شما را دوست دارم
این شعر را که خواندم ، بدون خداحافظی گوشی را قطع کرد و دیگر تماس نگرفت !
📚خاطره ای که خواندید از سرهنگ دکتر {{"#خسروجهانی"}} فرمانده سابق پدافند هوایی خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله و سلم و رکورد دار جهان در انهدام ۶٨ فروند جنگنده پیشرفته و انهدام دو فروند هواپیمای دشمن با یک تیر موشک در دو مرحله (عملی بینظیر در دنیا) است.
🖤🍃|• @Dehghan_amiri20
#لطفابخونید🙏🙏
با سلام وعرض وقت بخیر خدمت همه همراهان وهمسنگران گرامی در کانال شهید دهقان امیری
تک تک بزرگوارانی که از گذشته واز اوائل کار همراه با ما در این کانال بودند وبزرگوارانی که به تازگی پیوستند
دوستان کانالهای زیادی به اسم کانال شهید محمدرضا دهقان امیری مشغول به فعالیت هستند که هرچقدر این کثرت زیاد باشه اما بازهم کم
ما هم در این کانال که بنام شهید محمد رضا دهقان امیری مزین هست قصد داریم با نام ویاد از این شهید بزرگوار از سیره ومنش شهدا بگیم وسعی کنیم که تک تک مطالبی که در کانال بار گذاری میشه با هدف آشنایی با ابعاد مختلف زندگی شهدا باشه
همراه با قصد قربت به نیابت از شهید محمدرضادهقان امیری
ممنون وسپاسگزار همراهی همه شما اعضای محترم دراین کانال هستیم
امیدوارم دعای شهید بدرقه راه وزندگی همه دوستان وهمراهان گرامی باشه
الهی آمین