eitaa logo
دهڪده ‌مثبت
2.7هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
14 فایل
یه دهڪده مثبت، تا توے اون یه زندگی آروم‌ و بدور از افڪار منفی رو تجربه ڪنی♥️ پیشنهادات وارسالی‌هاے زیباتون رو اینجا می‌خونم🌱 @Goolnarjes313 https://harfeto.timefriend.net/17400377624639 لطفامعرفی‌مون کن @Dehkade_mosbat
مشاهده در ایتا
دانلود
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* ← یـه‌ روایــت ‌شنیــدم‌‌، بــرق ‌از‌ ســرم ‌پـریـد🤯 میگفــت اون ‌دنــیا‌ کسانـے ‌کـه‌ مےتونستـے امـر‌ به ‌معروفـشون ‌بکنے ‌و‌ نکردے یقه تون رو میگـیرن….❗️ مـیگن تـو‌ اگه ‌منـو امر بـه‌معروف میکردے اون گناهو نمـیکردم . . ❗️ 📣کانال در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114
🥤❤ ‌ . + . . کتـٰاب‌ها بھترین دوست براۍ همنشینے، بھترین مشاور در زمان تردید، بھترین آرام بخش دوران افسردگـے، بھترین سرگرمیہ دوران بازنشستگـے مطمئن ترین مخدر براۍ خستگـے، بھترین ورزش براۍ ذهن، زیباترین باغ طبیعت و زمینـے بارور براۍ بقاۍ ابدی هستند . 🌥✨' 📣کانال در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114
🌱 زمانه و شرایط در هر موقعی می‌تواند تغییر کند در زندگی هیچ کس را تحقیر و آزار نکنید شاید امروز قدرتمند باشید اما یادتان باشد زمان از شما قدرتمندتر است از یک درخت هزاران چوب کبریت تولید می‌شود اما وقتی زمانش برسد یک چوب کبریت برای سوزاندن هزاران درخت کافیست 📣کانال در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این عبارت حاج قاسم یادتان هست؟: ‏🔹یاد آن نوشته شهید علی محمدی افتادم که «ای برادر عرب که به دنبال من هستی و من به دنبال تو، به خدا قسم اگر من را شهید کنی من شفاعتت می‌کنم.» ‏🔹حالا امروز رهروان ⁧حاج قاسم⁩ در دانشگاه علم و صنعت خطاب به فحاشان گفتند: ‏"اگر بهم فحش دهی، باز برات جون میدم" 📣کانال در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفةَ اللهِ وَخَلَیفةَ آبآئِهِ الْمَهْدِیّینَ سلام نور امید مظلومان عالم سلام ولیِ خون به ناحق ریخته‌ شده‌ی پیر و جوان، کودک و نوجوان، مرد و زن کنار ضریح جدبزرگوارتان علیهماالسلام 🖤سلام قلب جریحه‌دارشده‌ی روزهای سیاه این مرز و بوم آقاجان صاحب دنیا ما شکایت می‌کنیم از جور زمانه، به پیشگاه و دیده‌ی ناظرِ خدای حی و قادر دلمان آرام می‌شود که او می‌بیند. مولای خوبم هر روز به امید طلوعت، پنجره را باز می‌کنم. هر روز به امید نگاهت، دزدکی سری داخل کوچه می‌کنم. و این آرام‌ترین و دلچسب‌ترین تصویر دنیاست. 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 🏴🏴🏴🏴🏴 📣کانال در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114 عجل الله فرجه عجل الله فرجه
💔 پیر شیراز وضو ساخته از چشمۀ عشق غرق در خلسۀ خونین نمازی دگر است نشود زمزمۀ خون شهیدان خاموش سوز عرفانی این نغمه ز سازی دگر است ... 📣کانال در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114
🏴🏴🏴 ‌ داخلِ ڪتابے خونده بودم کہ نوشتہ بود: - خونِ شیعہ هَر جا ریختہ شد، هَمان جا شیعہ پرور مےشود! 📣کانال در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114
✍گیره 🍃داخل خرت‌ و پرت‌های مغازه‌ی پلاستیک‌ فروشیِ قاسم آقا، گم شده بودیم. غُصه می‌خوردیم چرا کسی دوستمان ندارد. ما که خوشگل بودیم زرد، آبی، قرمز و سبز انگار رنگین‌کمان آمده باشد در آغوش زمین به همین زیبایی. ☘آن روز نزدیک‌های غروب بود. قاسم آقا آماده می‌شد برای نماز به مسجد برود. خانمی با وقار که گوشه‌ی چادرش را به دندان گرفته و دست دختر خانمی ملوس و زیبا در دستانش بود، وارد مغازه شد. گوش‌هایمان را تیز کردیم؛ بلکه امیدمان به ثمر بنشیند و از زیر دست و پای تشت، آفتابه و سبدهای که داشتند له‌مان می‌کردند نجات پیدا کنیم. ⚡️صدای زن در سرمان اکو شد که می‌گفت: «ببخشید آقا! گیره لباسی دارین؟ پلاستیکیش‌رو می‌خوام.» قاسم آقا سر زبانش آمد که بگوید: «نه خانم... » ما همه با هم یک‌ صدا فریاد زدیم: «آی قاسم‌آقا ما رو نگاه! این ته‌تها هستیم.» 💫خداراشکر صدای‌مان به گوش او رسید. گره ابروهایش باز شد، دستی به ریش سفید و بلندش کرد و گفت: «بذار ببینم! به گمونم چندتا بسته شش‌تایی از قبل مونده باشه.» دست‌های زبر و پینه‌بسته‌اش سبدها را کنار زد. گوشه‌ی تشت آبی را بالا گرفت. عرق از روی پیشانی‌اش راه خود را به طرف چشم‌های قهوه‌ای‌اش باز می‌کرد که ما را برداشت و کمر راست کرد. 🌾ذوق و شادی جمع ما را فراگرفت. لحظه حساس انتخاب شدن، نفس در سینه‌مان حبس شد. صدای تپش قلبمان به گوش کنار دستی‌مان می‌رسید. هر کداممان خداخدا می‌کرد رنگ او، قابِ چشمان زن را بگیرد. زن نگاهی به ما کرد و گفت: «چند می‌شه؟ همه‌رو می‌برم.» 🍃شروع کردیم به جیغ و هورا و بالا و پایین پریدن تا اینکه داخل پلاستیک گذاشته شدیم. دختر کوچولو چشمانش برقی زد و دست دراز کرد و با صدای ناز و تودل‌برویش گفت: «مامان میشه من بیارمشون؟!» همان شب که وارد خانه آن‌ها شدیم فهمیدیم اسم آن خانم فهیمه و دخترش فرشته هست. 🎋فهیمه خانم خواست ما را به بندِ لباس، داخل حیاط آویزان کند که فرشته گفت: «مامان می‌شه از هر رنگ یکی رو بردارم تا باهاشون بازی کنم.» 🍃فهیمه خانم چشمانش را دُرُشت کرد و گفت: «فرشته اون همه اسباب‌بازی داری! برو سراغ اونا، فرشته لب‌هایش را آویزان کرد. فهیمه با دیدن چهره او دلش به رحم آمد همه را داد به دست او و گفت: «بیا همه‌اش رو بگیر تا فردا بازی کن.» 🌾فرشته پرید توی بغل مادر و صورت او را بوسید. فکر نمی‌کردیم یک روز این‌قدر کسی خواهان ما شود. فرشته رفت سراغ بقچه لباس‌ها بعد لباس پُرچینی پوشید. دور خودش کمی چرخید. آن‌وقت به سراغ ما آمد. از هر دسته‌ی رنگی یکی را برداشت. 🍃همه ما نگران بودیم، وقت بازی ما را بشکند؛ ولی ما را یکی‌یکی سر انگشتان دست خود گذاشت. روبروی آینه قدی اتاق ایستاد تا خودش را تماشا کند.فهیمه خانم وارد اتاق شد. با دیدن فرشته خنده‌اش گرفت. نگاهی به تئاتر دخترش انداخت و گفت: «ای وروجک پس بگو اینارو واسه‌ی چی می‌خواستی؟!» ☘فرشته گفت: «مامان ببین چه خوشگل شدم.» مامان نگاهی با وسواس، به او کرد و گفت: «فرشته‌ی من همیشه خوشگله.» 📣کانال در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114
🌱 سیم‌خاردارِنفس‌‌می‌دونی‌ینی‌چی؟ یعنی‌: واردِهرکانالی‌نشی‌!! واردِهرگپی‌نشی!! واردِهرپیوی‌نشی‌!! واردِهربحثی‌نشی!! اصلاهرفضایی‌که‌ازخدادورت‌کنه‌ آره‌توی‌فضای‌مجازی‌ هم‌می‌تونی‌‌جلوی‌نفست‌روبگیری‌رفیق ‌‎ 🌿 📣کانال در ایتا، سروش، بله @Mahdiyar114 🍂🍁🍂🍁