eitaa logo
دل‌گویه
305 دنبال‌کننده
763 عکس
32 ویدیو
28 فایل
من دوست دارم نویسنده باشم پس می‌نویسم از تمام دوست داشتن‌ها از تمام رسیدن‌ها با نوشتن زنده‌ام پس می‌نویسم پس زنده‌‌ام استفاده از مطالب با ذکر صلوات و نام نویسنده بلا‌مانع است. فاطمه میری‌‌طایفه‌فرد ارتباط با نویسنده: https://eitaa.com/fmiri521
مشاهده در ایتا
دانلود
به‌نام‌او یکی مثل من بدو بدو حاضر می‌شود، لباس گل‌بهی‌اش را می‌پوشد. _مامان چه عجب! دست از یشمی برداشتی؟ _ یشمی رنگ عشقه، ولی می‌خوام برم برای مشارکت. دلش پر است از امید، پر از حس وطن دوستی، حتی اگر به سن رأی نرسیده‌‌باشد. حتی اگر فحش هم بخورد. حتی اگر ناملایمات هم ببیند. راستش این‌قدر پسرم کم حرف است که می‌‌رفتم از معلم انگلیسی می‌پرسیدم _مطمئن هستید که او یاد گرفته؟ معلمش خنده‌اش می‌گرفت و می‌گفت _آره خانم خیالتون راحت کسی تو کلاس فارسی حرف نمی‌زنه بلده من می‌دونم. درسش خوبه حالا همین بچه، همین که حرف را با ابزار مخصوص به خودش از گلویش بیرون می‌آوریم؛ در این چند روز خودش را مجهز کرده به صحبت کردن. او حتی برای خواسته‌های شخصی‌اش از ما خواهش نمی‌کند، اما به مغازه‌ها می‌رود و برای مشارکت بالا حرف می‌زند و خواهش می‌کند. او و دوستانش را خدا ایمانی داده و اعتقادی برای وطن، که همه سختی‌ها را به جان بخرند و دم نزنند. _مامان بوس نمی‌کنی؟ _ مامان لوسم نکن. _ خوش به حال ایران، عجب‌ بچه‌هایی داره! خوش به حال آقا، خوش به حال همه ما. دلم می‌خواهد از زیر قرآن ردش کنم، آب پشتش بریزم. خجالت می‌کشم. در را که می‌بندد، بند دلم پاره می‌شود. یاد سادات خانم، مادر شهید معماریان می‌افتم، یاد استقامتش. یاد همه مادران شهید که حرف‌ها شنیدند و هیچ‌کدام عزم آنان را سست نکرد. خیلی سخت است، به‌خدا خیلی سخت است مادر شدن، مادر شهید شدن. رحمت به شیری که به بچه‌های‌شان دادند. رحمت به راهی که گشودند. رحمت به عزتی که برای‌مان خریدند. رحمت به همه فرزندان ایران، خدا زیادشان کند جهان برای قشنگ بودن به مرام آنان احتیاج دارد. 🖊یکی مثل من "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
به‌نام‌او جلوه بخت تو دل می برد از شاه و گدا چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
پاشو بابا جان
به‌نام‌او پاشو بابا جان شلوارش تا جایی که می‌شود، بالا می‌آورد. دلش نیامده بعد از این همه کار کردن برای خودش، عرق‌گیر بخرد. پا روی پا می‌اندازد، پشت به ما می‌کند و با اکراه کنترل تلویزیون را به ما می‌دهد. زیر لب غر می‌زند: _ این شد زندگی، این فوتبال نون میشه آب میشه براتون؟ ببین اوضاع مملکت رو، فردا می‌خوای چه جوری سر بلند کنی تو اجتماع؟ گرانی بی‌داد می‌کنه. فردا می‌خوای یه زندگی رو راه ببری بچه. می‌روم یه بوس گنده از لپش، می‌گیرم، _بابا امروز ایران مسابقه داره. با دست پَسَم می‌زند. بعد سبیلش را صاف می‌کند و ادامه غر. حق هم دارد خرج زندگی بالاست، دوتا دانشجو و یک دختر دم بخت و یک خانه کلنگی و یک ماشین اوراقی و با یک حقوق حداقلی بازنشستگی چطور از پس خرج‌ها برمی‌آید؟ همیشه آبروداری می‌کند. توی خورد و خوراک کم نمی‌گذارد. فکر می‌کند، حالا دندان خراب را سال بعد هم می‌شود درست کرد. سفره دار است و آبرودار. اهل خدا و پیغمبر، حواسش بوده مال حرام قاطی نان بچه‌هایش نکند. اصلا یک جورهایی با مرام است. صدای غر با صدای آقای خیابانی قاطی شده، صدا را زیاد می‌کنم بابا را می‌پایم. زیرچشمی همه حواسش به فوتبال است. ایران که گل می‌زند از ما زودتر مثل فنر از جا می‌پرد و شادی می‌کند. بعد از جیغ و هورا خودش را جمع و جور می‌کند و آن گوشه می‌نشیند. توی ایام انتخابات هم بابا همین‌طور است. تا غروب ناراحتی می‌کند، غر می‌زند و بعد سر ساعت، طبق معمول می‌رود رأی‌اش را می‌دهد. کیف دستی‌اش را زیر بغل می‌زند و با صدای پر هیبتش می‌گوید: _ خانم! حاضر شو بریم رأی بدیم. بعد رو به من می‌گوید: _بابا جان پاشو. این مملکت مال همه‌مون هست. پاشو درست میشه ایشالا 🖊فاطمه میری‌طایفه‌فرد "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
هدایت شده از 𓇬✿هوران‌هنر✿𓇬
اما.... وطن عزیز🇮🇷 فعلا رای مان را بپذیر تا موعد جان هم فرا رسد❤
برنده قطعی انتخابات... راست قامت مانند ایران...
نفـس را من قسم دادم نمان لطفا در ایـن سـینه بیا بیرون و قلبم را برایش حیّ و حاضر کن شاعر: مهدی اسدی "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
به‌نام‌او بعضی وقتا راه‌ها از مقصدها قشنگ‌ترن...!
گرگم به هوا
به‌نام‌او گرگم به هوا خانه مادربزرگ که می‌رفتم، زور پیدا می‌کردم. از هر سالی دوتا سه‌تا بودند. هیچ‌وقت تنها نبودی، دخترعمو، دختر عمه. خانه عزیز قدیمی بود. ته یک کوچه قدیمی، کوچه آشتی کنان. دقیقا روبروی دیوان‌خانه قدیمی شهر، دیوان‌خانه‌ای که علاوه بر قدمت آبرو هم داشت، آبرو برای برگزاری مراسم روضه در طول سال، با یک پذیرایی عالی، چای با سینی مسی و استکان کمر باریک و دوتا قند کنارش. دو طرف حیاط اتاق‌هایی بود و هر کدام هم سکوهایی داشتند. بهترین جای دنیا برای بالا بلندی و گرگم به هوا دقیقا همین‌جا بود، خانه عزیز. با کلی بچه قد و نیم قد بازی می‌کردیم. وقتی گرگه می‌آمد و یکی را می‌گرفت می‌گفت تو . آن هم جر می‌زد و می‌گفت پای من روی پله بود. من ، گاهی هم قبول می‌کرد که سوخته و از بازی بیرون می‌رفت. ▫️▫️▫️▫️▫️ من خودم را به حسب وظیفه توی بازی بزرگان انداختم، فقط به یک دلیل، آن‌هم این‌که بزرگترین مردی که می‌شناسم، گفت برای مشارکت بیشتر دست به کار شوید. من هم نه به قدر دوستانم ولی به قدر وسع ناچیزم، قلم زدم. از دیشب حالم بد است، نه این‌که مسابقه را باخته‌باشم، نه! این مسابقه باخت نداشت، کلهُ خیر بود، ولی من خیلی ، خیلی. 🖊فاطمه میری‌طایفه‌فرد "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او ...و اگر خدا بشارت دهد، یحیی می‌شود به دامن زکریا نوش‌جانت زکریا، این شیرینی بشارت. يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا؛ سر ارادت یحیی و آستان حضرت دوست. حتما باید ربطی باشد به اول محرم و بشارت به یحیی و آن سر بریده‌اش. مگر نه این‌که تاریخ را از ابتدا می‌نویسند. این‌بار نه! بشارت است به یحیی که تو نیز چون حسینِ آمدنی، سربریده می‌شوی. "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
به‌نام‌او حک شده نام تو بر دروازه ی احساس من تا بدانند این سرای کهنه معمارش تویی یلدا کولیوند "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
به‌نام‌او یکی مثل من حوزه نیوز👇 https://hawzahnews.com/xcWGq اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او هرکسی را هست صائب قبله‌گاهی در جهان برگزیدم از دو عالم من جناب عشق را صائب تبريزی "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او دلم بعد از بسی منزل به منزل، در به در گشتن نشان آرزویش را سرانجام از تو می‌گیرد حسین منزوی "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
به‌نام‌او زخم هایت یک طرف، زخم سر تو یک طرف بغض نامت لشگری را ابن ملجم کرده‌است آیت الله کوهستانی: آن قدر علیه‌السلام در قیامت شفاعت می‌کند؛ که نوبت به (ع) نمی‌رسد. گردن ما از مو باریک‌تر، ما را هم می‌پذیری؟ "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
به‌نام‌او کربلا نشان داد، عباس هم باشی دشمن به تو طمع می‌کند. باید خیلی مواظب خودمان باشیم. "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
به‌نام‌او دنبال تربت می‌گردم سرگشته و هراسانم، کجایی ارباب؟ بوی شب‌بوها مرا تا این جا کشاند. نه! عطر وجود توست که راهم را کج می‌کند به مستقیم راه‌ها. پای آن کاج بلند ایستاده‌ای تا مرا ببری به سال ۶۱ و من هنوز مدهوش عطر آمیخته تو با شب‌بو‌ها هستم. حسین(ع) در این غربت‌کده تنهایی، به کدام ریسمان چنگ بزنم؟ دردم را در گوش کدام چاه نجوا کنم؟ رازم را با کدام مَحرم واگویه کنم؟ بیم دارم از کتمان رفیق و طعنه‌ی نارفیق. بیم دارم از جفای یار بی‌وفا. حسین(ع) مرا با خودت ببر و در گوشه‌ی چادر خواهرت میهمان کن. شنیده‌ام از سجیه‌ی شما که کَرَم است و عادتتان که احسان. مرا امان بده در این دشت بی‌محابای دنیا. مرا بپذیر این گونه که هستم. این گونه که خاکسار درگاهت با همه‌ی بدی‌ها آمده‌ام. حسین(ع) می‌ترسم از ایمان خُرد و خرده گناه‌های بی‌شمار. می‌ترسم از ناقوس مرگ که صدایش لحظه به لحظه نزدیک‌تر می‌شود. حسین(ع) مرا بشارت بده به بانگ الرحیلِ عند ربهم یرزقون. حسین(ع) من و دنیا به خود می‌پیچیم از درد. درد بی یاوری، بی پناهی. کی می‌رسد آن فرزندی که وعده‌اش را داده بودی؟ من که هیچ، دنیا دیگر تاب این همه بی‌عدالتی را ندارد. تاب ندارد کودکان را بی‌پناه ببیند و دم نزند. یک بار دیده که با کودکان تو چه کردند؟! لا یوم کیومک یا اباعبدالله حسین(ع) برایم بمان در کوران تنهاییم. بمان برایم درجدال شبهه‌ها و حقیقت‌ها. باد صدای اذان ظهر عاشورای ۶۱ را به گوشم می‌نوازد. فرصتی می‌خواهم تا من وضو ساز کنم و پاک شوم. بگذار بیایم و در رکابت نوکری کنم. بگذار پروبالم خونی شود. بگذار چادرم خاکی شود. هراسانم دنبال تربت می‌گردم در نینوا. بگذار به رکوعت برسم. الله اکبر "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
اگر چه آب ندارم هنوز سقایم به من سراب تعارف مکن که دریایم سیدحمیدرضا برقعی "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
به‌نام‌او من سرباز توام، یک سرباز چادر به سر، من سرباز توام، به جای تفنگ قلم دارم. من سرباز توام برای آرمانت جان می‌دهم. من سرباز توام برای کشف تاریخی‌ات تا مرز پیش از تاریخ می‌روم و تو را از میان سنگ‌های ایوان خمارتاشی بیرون می‌کشم. من سرباز توام و سرم را برای عزت تو به عاریه می‌گذارم. من سربازم، سرباز مرامی که صاحب ایوان نجف به گوش‌مان خوانده، سرباز مرام او. سربازم برای وطنی که با محبت به او و خاندانش آبرو گرفته است. من سربازم خدا کند که این طور باشد. خدا کند که این بازی‌های بچگانه دنیایی ما را وصل به آخرت کند. خدا کند که دفاع این سرباز، هرچند لفظی، هرچند در کنج امن اتاق دفاع پایان‌نامه‌ها، پذیرفته شود. روزگاری که برای نوشتن پایان نامه گذشت همه‌اش لذتی مدام بود از مرامی که با حب علی(علیه‌السلام) رشد کرده‌بود و با ولایتش، به تکامل رسیده‌بود. سخت است دفاع جانانه از تو کردن، سخت است شیرینی دو رکعت نماز در مسجد سوخته چنار را به استاد داور و راهنما چشاندن. خیلی سخت است با ادبیات و علم و تاریخ، لذت بازی در مسجد جامع را فهماندن، در خیابان سپه، روضه خیابانی گوش دادن را، در مسجد پنجه علی به صف اول رسیدن را. سخت است با تاریخ هرچند از نوع اجتماعی‌اش، بخواهم وصفی از مردمان تو بگویم. سخت است ولی به قد و وسعم از تو در جلسه دفاعیه دفاع کردم. ببخش اگر نپسندیدی. 🖊فاطمه میری‌طایفه‌فرد "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye