قدم زدن در تو
نهایت رسیدن است
🍃🍃🍃🍃🍃
مینودر
یعنی دروازه بهشت
لقبی که بوی پیامبر(ص) میدهد
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فکر میکنم چیزی جا گذاشتهام
شاید دلم باشد
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#هایکو_نویسی
#مینودر
#قزوین
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye
بهناماو
لباس عزت بر تنت، مدال شهادت گردنت
خبر شهادت که میشنوی جز آمیختگی غم و شادی، حال غبطهای نیز کل وجودت را میگیرد، غبطه به حال عزیزانی که شبِ شهادت مادرشان، در خون خود غلتیدند و ندای الهی را لیبک گفتند. آنانی که در زندگانی دنیا گمنام بودند ولی نامشان در لوح مبارک ملائک میدرخشید.
حمله تروریستی #راسک هم برایم دوباره غبطه شد و هم دوباره حسرت. حسرت از شنیدن نام یک همشهری، در آن سوی کشور، که مرامش، اندازه رخت شهادت شد و خدا او را خوب خرید.
#احسان_بابایی، همان همشهری من است که در خیابان و کوچههای شهرِ من قدم برمیداشت و کسی او را نمینشناخت، حتی وقتی که مدال ورزش #کوراش را بر گردنش آویخت. یک گوشه شهر یک روستای حاشیهای از خانوادهای مهربان و صبور، پدری زحمتکش که دلش یک سالی بود شور پسر را میزد. خواب شهادتش را هم دیدهبود ولی نمیخواست مانع فرزند شود، نمیخواست دل بد کند از روزی که پسرش دیگر نباشد. پول حلال کارگری کار خودش را کرد. مگر غیر عاقبتبخیری حاجت دیگری میماند؟
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
دلم گواهی میدهد از لحظاتی که احسان بابایی سر مزار شهید بابایی رزق شهادت میخواست.
مگر میشود به مزار #عباس_بابایی بروی و مرگی بسان او را طلب نکنی!؟ احسان که اشتراک فامیلی هم داشت با شهید. خدا عالِم است در بچگی چقدر از هواپیمای شهید بالا میرفته، همان که وسط مزار شهدای قزوین کنار امامزاده حسین، خودنمایی میکند.
مزار شهید بابایی قطعهای از بهشت قزوین است که اهل دل به دنبال مراد خود از هرجای کشور خودشان را به آنجا میرسانند.
اینبار مدال شهادت به جای تمام مدالهای رنگارنگ بر گردن احسان آویخته شد. رئیس انجمن بینالمللی کوراش شهادتش را به وزیر ورزش کشور، تسلیت گفت. حالا قرار است برای شهادتش در اولین مسابقات یک دقیقه سکوت کنند. ولی من میخواهم برای مظلومیت او و یارانش فریاد بزنم.
فریاد بیزاری از عاملان این ترور و هر آنکسی که ایرانمان را قوی نمیخواهد.
شهادتت مبارک، برای این همشهری حسرتکشیده هم دعا کن.
#راسک
#ترور
#احسان_بابایی
#قزوین
#شهادت
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
لباس عزت بر تنت، مدال شهادت گردنت
اینجا بخوانید👇
https://hawzahnews.com/xcB2C
#شهید
#احسان_بابایی
#ترور
#ایران
#قزوین
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
آمدیم، نبودید...
قدیمترها که گوشی نبود، رسم و رسومی بود به نام «آمدیم نبودید»، میشود اسمش را گذاشت مکاتبات دری یا مکاتبات دَربی! بعد از جمله یا جملاتی کوتاه، تاریخ و نام کامل، امضا، ساعت دقیق و الباقی...
گاهی جمله نغزی، کنایهای، چیزی... که طرف بفهمد کی آمده ولی اسمی به میان نیاید.
حکاکی روی در آشنایان، نشانی از گذشتگانمان دارد، همانهایی که کتیبهها تراشیدند و کوهها کندند و تاریخها ساختند. گاه این حکاکیها تا سال بعد هم روی درب بود و آنوقت باید فقط تاریخش را عوض میکردی برای اثبات ارادت به صاحب منزل که منزل نبود. در واقع یادآوری این امر بود که باقلوای ما را بگذارید کنار پاکت عیدی! کافیاست و میآییم و میبریم.
به رسم وفا و ارادت بر آستان شهر مینودری و خاک علیولیاللهی، دنبال اکتشاف و دانش بیشتر از این خطه بودم، تا رسیدم به ملایی صاحب فضل و معنا که از قضا دوران زندگانی ایشان با بازه تاریخی پایاننامهام مطابقت داشت. القصه از سر ارادت و شاگردی، سایت به سایت در مسمای وجود ایشان و مقبره ایشان بودم؛ از آنجا که جوينده، یابنده است به مرادم رسیدم. حالا مقبره این بزرگمرد شده بود دفتر بنیاد ایرانشناسی در قزوین. #ملاخلیلا در یکی از قدیمیترین محلههای قزوین به نام محله آخوند که با لهجه شیرین قزوینی مَلّاخون میخواندنش! به درس و بحث مشغول بوده، شاگردان زیادی پرورانده و تألیفات ارزندهای به جای گذاشته از جمله کتاب مهم و معروف «الشافی فی شرح اصول الکافی». به کمک نقشه گوگل و نشان رسیدم به محل درس و بحث آخوند... قبلش چندین بار با شماره تلفن بنیاد ایرانشناسی تماس گرفته بودم تا نشانی دقیق را پرسوجو کنم، اما کسی جواب نداد، بنا را گذاشتم بر سرشلوغی و اینکه حتی وقت خاراندن سر را هم ندارند... از دورنما مدرَس نمایان شد، خیلی دلفریب و زیبا.
اما انگار چندسالی بود که این خانه، آدمیزاد به خود ندیده است. راستش باورش برایم سخت بود، گمان کردم اشتباه از من است و درب دیگری هم هست که محل رفت و آمد است. از خانمهای صف نانوایی پرسان شدم، اطلاعی نداشتند؛ از پیرمرد بقالی هم، او نیز بیخبر بود. فقط فهمیدم که این سردر همان درب اصلی عمارت است و خطا نیامدهام.
دستم را دور میلههای عمارت حلقه کردم و برای اطمینان از رسیدن فاتحهام به چارطاقی، سرم را نزدیک بردم و از سر ارادت فاتحهای با دقت برای استاد اهل دقت حواله کردم. در همین حال دلم برای خودم و کنجکاوان دیگری همچو من که اتفاقاً کم هم نیستند سوخت، آنانی که به وعده چند عکس در سایت یک مؤسسه به این مهمی، خودشان را به سختی به نقطهای میرسانند و دست خالی برمیگردند. دلم برای #ملاخلیلا هم سوخت، دلم برای این بنای زیبا هم سوخت که چه کاربریهایی میتوانسته داشته باشد و حالا غبار ایام بر روی او افتاده بود. توقعی نیست که مردم بزرگان خود را نشناسند؛ عیبی نیست به آن زن در صف و آن مرد پیر که دلیل و مسمای نام محلشان را ندادند؛ اما عیب بر مسئولانی است که یک بنای تاریخی را در تصرف یک امر مهم گرفتهاند و از آن غافلاند. به رسم ادب و از باب رسم «آمدیم، نبودید»، به تلفن گویای بنیاد ایرانشناسی زنگ زدم و درددل کردم، از آن مدل درددلها که گله دارد و درد؛ کاش ککی باشد و بگزد کسانی را که در این مکان وظیفهای دارند.
کاش فکری به حال تاریخ پرشکوه شیعی بشود که تا بوده و هست مدیون افرادی چون این ملاخلیلاها هستیم.
کاش این عید که میآید صاحب خانه منزل باشد.
#ملا_خلیلا
#قزوین
#بنیاد_ایران_شناسی
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
#دفاع
من سرباز توام، یک سرباز چادر به سر، من سرباز توام، به جای تفنگ قلم دارم. من سرباز توام برای آرمانت جان میدهم.
من سرباز توام برای کشف تاریخیات تا مرز پیش از تاریخ میروم و تو را از میان سنگهای ایوان خمارتاشی بیرون میکشم.
من سرباز توام و سرم را برای عزت تو به عاریه میگذارم.
من سربازم، سرباز مرامی که صاحب ایوان نجف به گوشمان خوانده، سرباز مرام او.
سربازم برای وطنی که با محبت به او و خاندانش آبرو گرفته است.
من سربازم خدا کند که این طور باشد.
خدا کند که این بازیهای بچگانه دنیایی ما را وصل به آخرت کند.
خدا کند که دفاع این سرباز، هرچند لفظی، هرچند در کنج امن اتاق دفاع پایاننامهها، پذیرفته شود.
روزگاری که برای نوشتن پایان نامه گذشت همهاش لذتی مدام بود از مرامی که با حب علی(علیهالسلام) رشد کردهبود و با ولایتش، به تکامل رسیدهبود.
سخت است دفاع جانانه از تو کردن، سخت است شیرینی دو رکعت نماز در مسجد سوخته چنار را به استاد داور و راهنما چشاندن.
خیلی سخت است با ادبیات و علم و تاریخ، لذت بازی در مسجد جامع را فهماندن، در خیابان سپه، روضه خیابانی گوش دادن را، در مسجد پنجه علی به صف اول رسیدن را.
سخت است با تاریخ هرچند از نوع اجتماعیاش، بخواهم وصفی از مردمان تو بگویم.
سخت است ولی به قد و وسعم از تو در جلسه دفاعیه دفاع کردم. ببخش اگر نپسندیدی.
🖊فاطمه میریطایفهفرد
#ایران
#قزوین
#مسجد_جامع
#خمارتاشی
#شهر_مینودری
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye