بهناماو
«به قاعده ده مرد جنگی...»
مادرم به قاعده ده مرد جنگی جنَم دارد.
خدا حفظش کند، شیرزنیاست برای خودش. مقصر منم که خاطرات شیرینش از انقلاب را کتاب نکردهام. شهامتهایی که نشان داده را خاطره نکردهام و اعتقادی که به ما نوشانده را نگفتهام. به این مدل آدمها مثل من میگویند: «نادوان دورپاش!».
ایام جنگ و بعدش، ایام سازندگی و بعدش، همه وقت در حال خدمت به خلقالله بود؛ از جهیزیه گرفته، سیسمونی، واسطهگری ازدواج و وام و قرض و...
هیچوقت ندیدم الکی از ما تعریف بکند و یا هندوانه زیر بغلمان بگذارد. تا میآمدیم از حدیث نفس بگوییم، آنقدر قشنگ برجمان را میزد که میفهمیدیم هزار راه نرفته در پیش داریم.
◽◽◽
خوشه پروین زندگی ما، این روزها گیسسفیدی شده برای خودش.
صبحبهصبح زنگ میزند و از برنامههای شبکه قرآن میگوید. حاج آقای فلانی این سفارش را کرد. این نماز را، این روزه را...
◽◽◽
بعد از دیدار آقا مادر زنگ زد:
_ فاطمه تو مجتهد شدی؟
من مات دیوار بودم.
_ مامان چی شده؟ نه مادرِ من، اجتهاد؟ من؟
_ آقا قربونش برم گفته ما خیلی مجتهده داریم. تو چرا هنوز مجتهده نشدی؟ تو چرا یکی از اونا نیستی؟
راستش به این قضیه فکر نکرده بودم، از خودم خجالت کشیدم که سقف آرزوهایم را کوتاه برداشتهام. خودم را جمعوجور کردم و گفتم:
_ مامان! رشته من تاریخه، من که فقه و اصول نخوندم.
_ خب، باشه قبول! تو همون رشته خودت که مثلاً علاقه داری چی؟ مجتهده شدی؟
حواسم نبود مادرم باهوش است؛ رفتم قزوین باید شبکه قرآن را دستکاری کنم، وگرنه اینطوری آبرو برایم نمیماند.
_ مامان جان تو رشته ما آنقدر استاد هست که نوبت به من نمیرسه.
_ تو هم یکیاش! این همه خوندی به چه درد میخوری؟ یه جا باید فایده کنی یا نه!؟
از بعد تماس مادر، ذهنم، درگیر است.
چهقدر بار گران برزمینمانده داریم! چهقدر زور توی بازوها تلنبار شده!
چهقدر فسفر توی سر خاک خورده!
خوف دارم، رجا دارم و مادری که با صحبتهای رهبرش اینطور احساس وظیفه میکند...
🖊 فاطمه میریطایفهفرد
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
صَلَی اللهُ عَلَیکِ یا فاطِمة الزَهراء
┄┅┅┅┅🌸🟢🌸┅┅┅┅┄
🌷در آستانه سالروز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و بزرگداشت مقام زن🌷
انجمن علمی مطالعات تاریخی آیه، با همکاری بنیاد شیخ انصاری(ره)، انجمن علمی «نُها» مطالعات تاریخی هویت تمدنی زن مسلمان و اداره پژوهش دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام برگزار میکند:
📖 میزگرد تخصصی گفتاری در نقش اجتماعی زنان در تاریخ اسلام
با حضور اساتید ارجمند
🔹سرکار خانم دکتر ناهید طیبی «مدیر گروه تاریخ پژوهشگاه مطالعات اسلامی و مدیر دانشنامه زن مسلمان»
🔰 منزلت اجتماعی زن در عصر نبوی، پسانبوی و علوی
🔹سرکار خانم دکتر معصومه ریعان «عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی همدان»
🔰 مروری بر انگاره برابری زن مسلمان در قرن اول
🔹سرکار خانم دکتر راحله ضائفی (استادیار دانشگاه فرهنگیان تهران)
🔰 بررسی نقش ارتباطی زن در سنت و سیره اهل بیت علیهم السلام
🔹سرکار خانم نجمه صالحی «پژوهشگر و مدرس»
🔰نقش زنان در عرصه عمومی دوره نبوی و پسانبوی
🔹 سرکار خانم سعیده رحیمی «پژوهشگر و مدرس»
🔰 تعامل امامان شیعه با حضور اجتماعی زن
🔸دبیر نشست:
سرکار خانم فاطمه میری طایفهفرد (پژوهشگر و دانشجوی دکتری تاریخ اسلام»
⌛️زمان: شنبه یکم دیماه ۱۴۰۳
🕒 ساعت: ۱۰ الی ۱۲
📍مکان: دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام. سالن شهید بهشتی
🌐 لینک مجازی:
http://dte.bz/ayeh
#آیه
#گروه_تاریخ
#اداره_پژوهش
#بنیاد_شیخ_انصاری
#انجمن_نُـــهـــا @BOU_NOHA
#انجمن_علمی_مطالعات_تاریخی
🌱 «آیـــه»؛ انجمن علمی مطالعات تاریخی
📜 https://eitaa.com/BOU_AYEH
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
از تو گفتن کار هر کس نیست ای زیبا غزل
من برای گفتنت باید که مولانا شوم
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیبا ترین تفسیر برای یک روایت ...
تاثیر رضایت مادر از منظر رهبر معظم انقلاب
بهشت همین کنار است، کنار مادر❤❤❤
حاج خانم هدایتفر
مامان جانم
روزت مبارک
#مادر
بهناماو
با نگاه تو تمام بدنم می لرزد
تو مگر زلزله ی پنجم دی ماه بمی؟
#بم
#ایران
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
انجمن علمی مطالعات تاریخی آیه، با همکاری بنیاد شیخ انصاری(ره)، پیگیر برگزاری این جلسه بودند.
◽◽◽
الحمدلله جلسه خوبی شد.
تقسیم زمان بین اساتید، کار سختی بود.
دقایق را نوشتم، حتی زمان تذکر را هم نوشتم. برنامه دقیق یک دقیقه به اذان ظهر تمام شد. حس و حالم شبیه به مقسمها بود. همانهایی که در ضربالمثل ایرانی میگویند جایش ته جهنم است.
حس و حال کسی را داشتم که داشت کیک خامهای تقسیم میکرد...
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
#روایت_یک_جشن
«آنجایی که شما نمیبینید...»
حال بعضیها را به شدت خریدارم. حال کسانی که مصداق بارز این بیتاند:
«ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهداء را چیدند...»
◽◽◽
حرکت ما از قم، ساعت یک ربع به پنج صبح بود، اما هفتونیم بود به خیابان جمهوری رسیدیم. خیابانی که هر وقت از آن رد میشوم، بیشتر نفس میکشم؛ دستم به اراده خودش بالا میآید و زبانم به اراده خودش متکلم میشود و قلبم... قلبم میگوید: «السلام علیک یا علیبنجواد، روحی فداک».
◽◽◽
کلی تو سرما ایستادم تا کارتم به دستم برسد؛ کارتی که برخلاف بیشتر کارتها عکس نداشت، از خوشذوقی دوستان، فامیلی هم ناقص آمده بود. استرس داشتم، اولین بار بود با کارت داخل میشدم.
پارسال اولین بار بود که به دیدار رفته بودم؛ خوف و رجایش را لازم داشتم. موقع بستن در، کارت یک نفر که نیامده بود را گرفتم و با زاجِرات داخل شدم.
از خیلی، خیلی بیشتر بود، سختی سعی من در دروغنگفتن، تا قبول کردند من را بدون کارت ملی راه دهند.
ولی این کارت امسال یک جورهایی جهنمی بود.
◽◽◽
وارد شدم... ادخلوها بسلام آمنین.
حال مردم خریدنی بود؛ حالی که هیچوقت دیده نمیشود. خبرنگاران اینجا را نشان نمیدهند، آمنه ذبیحیپور از آن نمیگوید، علی رضوانی و یوسف سلامی هم که جای خود دارد، این قسمت نمیآیند.
صبوری صف طولانی، صبوری تفتیش، انگار یک قاعده ازپیشنوشته بود.
انگار همه میخواستند بگویند بیشتر بگرد، عزیزترینم آنجا نشسته، خار بر چشم من برود، ولی...
پسر سید حسن نصرالله دوبار از کنارم گذشت، اسلام دست و پایم را گرفته بود وگرنه به سمتش میرفتم و مثل روحالله خودم...
در بین راه دوستی عزیز را دیدم و مشغول گفتوگو شدیم، کارت ویژه داشت؛ اصرار که کوتاهی از من بوده و نام شما را ندادهام؛ من به قسمت و حکمت معتقدم و اینکه «تکیه برجای بزرگان نتوان زد به گزاف...»
تا رسیدن به اسباب بزرگی، راه طولانی دارم، هرچند که هیچکس چک سفید امضا ندارد که میرسد. این حرفها بیشتر من را میترساند؛ من هم این چک را ندارم.
دم ورودی زهرهسادات را دیدم، البته اول شنیدمش، از صدا شناختم او را.
تازه از برزیل برگشته بود. دلش آماده بود، ولی تا از ساوه راه بیفتد برسد، مثل من دیر رسیده بود.
بغضش رسوایش میکرد، قاعده کیلومترها از دستم در رفته بود. او از دوردورا آمده بود.
اولین بار بود که قرار بود آقا را ببیند، اما، اما اصلاً ما نتوانستیم داخل برویم.
آقا در جایگاه نشستند؛ حسرت و افسوس در چشمهای خانمهایی که بیرون مانده بودند هویدا بود.
یک جور ناامیدی که گویی درمان نداشت؛
برادر شاکرنژاد هم قرآن را شروع کرد؛ در راهرو منتهی به ورودی، فشار قبر را تئوری، نه، عملی امتحان دادم.
نگران قلب نیمبندم بودم که صدا آمد: «در بالکن باز شده، خانمها مطمئن جا نمیشید، بیاید بالا آقا رو میشه دید».
🖊 فاطمه میریطایفهفرد
به شرط حیات
#ادامه_دارد...
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
و من حتی رقیبان خودم را دوست دارم
الهی نشکند حوضی که میفهمد تو ماهی!
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
#گزارش_اختصاصی
#گزارش_خبری
🔰منزلت اجتماعی زن در عصر نبوی، پسانبوی و علوی
🔹انجمن علمی مطالعات تاریخی آیه، با همکاری بنیاد شیخ انصاری (ره)، انجمن علمی «نُها» مطالعات تاریخی هویت تمدنی زن مسلمان و اداره پژوهش دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام برگزار کرد؛
🔺به گزارش پایگاه خبری تحلیلی جهانبانو، در ابتدای نشست دکتر ناهید طیبی به تعریف منزلت اجتماعی زن در عصر نبوی، پسانبوی و علوی از منظر جامعهشناختی اشاره کردند.
ادامه مطلب در سایت جهانبانو 👇
📎لینک مطلب در سایت جهانبانو
🔸«نُــــهــــا»
انجمن علمی مطالعات تاریخی هویت تمدنی زن مسلمان@BOU_NOHA
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye