بهناماو
«شب شعر با طعم روضه»
یک پتوی نازک سفید دور روحالله بستهبودم و یک کلاه نازک، یادم نمیآید که یکساله بود یا بیشتر...
گوشه سالن نشستهبودم...
دخترهای شاعر یکییکی بالا میرفتند و شعر میخواندند و وقتی با ذوق پایین میآمدند، از دوستشان میپرسیدند: «خوب خوندم؟»
حالشان را دوست داشتم، شاعر نبودم ولی شاعران را دوست داشتم.
حال قشنگی بود برای من، برای منِ غریب در قم که از سالن درمیآمدم بیرون، راه خانه را بلد نبودم.
این شب شعر شد یک انگیزه قشنگ با ترکیب دو دوستداشتنیام، مادر و شعر...
شب شعر رفتهبودم، حافظخوانی که جای خود داشت، اما این #شب_شعر چیز دیگری بود.
◽◽◽
دروغ نیست که اینجا بیشتر گریه کردهام از خیلی جاهای دیگر... تلمیح بیچاره میکند، وقتی اقوال را خواندهباشی؛ وقتی اسم مهاجر و انصار ردیف و قافیه میشوند، تنت میلرزد، یاد سقیفه میافتی و خاکی که بعد از آن بر سر عالم شد...
راستش سخت است فهم این درد؛ فقط شعر و تلمیح و تشبیه و استعاره کمکت میکند تا از غصه دق نکنی.
خودت را بزنی به باب هنر و شعر و ادب تا این درد قابل تحمل شود، آنگاه تمام زیبایی شعر فارسی دستبهسینه درد مادر میشود.
◽◽◽
روحالله در تکاپوست تا من را مجاب کند برویم #محبوبه_خدا.
دل خودم هم آنجاست، میخواهم یاد بگیرد برای خواستهاش تلاش کند، تلاش میکند...
این بار زود میرسیم، یعنی به وقت خواندن سرود ملی؛ سالن پر است، رسماً جای نشستن نیست...
مادر به کمرم رحم میکند و یک جای خالی پیدا میشود.
طعم غربت این چندساله به شوریِ شیرین این شب شعر در... اشک شور است، اما اینجا شیرین...
ما چهارده معصوم داریم، دل همه ایران هم برایشان تابتاب میکند؛ شب شعر امام علی(علیهالسلام) چه قشنگ میشود بینالمللی باشد، مثلاً یک وقت ایران، یک وقت کنار ایوان نجف...
اما شب شعر امام رضا(علیهالسلام) باید مشهد باشد!
◽◽◽
مادر از بین فرزندانش، قرعه را به نام حمیدرضا برقعی زده تا واسطه شود شاعران بیایند و بخوانند و صله بگیرند از صاحب مجلس؛ چه صلهای شود این صله، حداقلش عاقبتبخیریاست...
خروارخروار هم بنویسم، از غبطه من به شاعران کم نمیکند؛ شاعرنشدنم غمی است که هرچه بنویسم، درست نمیشود. این حس همیشه در همین سالن و همین ایام خِرَّم را میگیرد؛ مخصوصاً وقتی که اینجا اشعار با اشکها تشویق میشوند...
#محبوبه_خدا
#شب_شعر_فاطمی
#قم
🖊 فاطمه میریطایفهفرد
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
«به مناسبت هفته پژوهش»
🔰 واحد پژوهش مدرسه مؤمنات با همکاری اداره همکاری ها و پشتیبانی پژوهش معاونت پژوهش جامعه الزهرا سلاماللهعلیها برگزار میکند.:
💠 موضوع: کارگاه «روایت نویسی با محوریت زنان مقاومت و روایت زنانه از جنگ»
💠 با ارائه: سرکارخانم فاطمه میریطایفهفرد
❇️ این کارگاه با رویکرد پژوهشی است و دارای ارائه کار به استاد است.
✅ کسانیکه با تشخیص استاد مربوطه توانمندی لازم را در کارگاه فوق کسب کرده باشند وارد دوره بعدی (یادداشت علمی) می شوند.
📆 زمان:شنبه 17 آذرماه - ساعت: 10 الی 12
🏢 مکان: آموزشگاه امام رضا علیه السلام -آمفی تئاتر همکف ساختمان شهید بهشتی رحمه الله علیه
🆔کانال معاونت پژوهش
https://eitaa.com/jz2602
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
یکی از موانعِ شروعِ خود سازی...
🔸مرحوم علامه رحمة الله:
تسويف يعنی سَوفَ سَوفَ کردن،
يعنی امروز و فردا کردن، بهار و تابستان کردن، امسال و سال ديگر کردن.
وقت نيست و بايد به جد بکوشيم تا خودمان را درست بسازيم.
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
امروز بعد از نماز صبح، با این صحنه روبرو شدم.
یک دوست عزیز، یک خواهر بزرگتر که سالهاست از دوستیشون سرشارم.
ممنونم بانو.
خدا پدر بزرگوارتان را رحمت کند.
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
.
#گفتگو
سرکار خانم فاطمه میری طایفه فرد در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه عنوان کرد: زندگانی حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) ابعاد گوناگونی دارد که یکی از مهمترین آنان، بُعد سیاسی و کنش اجتماعی شخصیت ایشان است. موضعگیریهای مجدانه و تلاش بیوقفه حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) در جهت دفاع از ولایت، برخورد ایشان با دشمنان به واسطه سخنرانی در مسجد و ایراد خطابه همچنین رفتن به درب خانه مهاجرین و انصار برای احقاق حق خود و همسرشان، همه نمونههای عینی فعالیتهای سیاسی ایشان بعد از وفات پیامبراکرم(صلیالله علیه وآله) است.
🔗متن کامل گفتگو در لینک زیر
https://hawzahnews.com/xdgZ8
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
«بهانه تویی...»
نه اینکه عطر صابون وطنی را دوست نداشتهباشم، نه! صابون بهانه بود برای یک چیزی که وصل تو باشد، یک بهانهای که همراه اسمت بیاید و بشود سوغات...
زيتون! نه اینکه زیتون ندیده باشم، همسایههامان همه درخت زیتون داشتند، اما زیتون تو بهانه بود برای یادکردن از تو در وطنم...
نه اینکه ادویه نداشته باشیم، نه! زعتر بهانه بود که وقتی روی غذا مینشست، یاد تو بیاید گوشه ذهنمان. ذهن برود کنار بازار شام، تا برسد به #سیده_زینب.
ما عقیله میخوانیمش، خواهرجانِ اماممان را.
ما عروسکهای دخترانمان را از کنار مزار رقیه خاتون میخریدیم...
بهانهها زیاد بود برای دوستداشتنت...
بهانهها هنوز هم هست، اما غم بزرگی هی رژه میرود جلوی چشممان، هی بغضی میآید و راه نفس را...
بگذریم...
از بچگی برایم کشور «دوست و برادر» بودی، آنقدر که وقتی در فوتبال از شما میبردیم، ذوقکردنم نمیآمد!
انگار این فاصله و مسافت جغرافیایی تأثیری در رفاقتمان نداشت؛ ما در زمین تو، یادگاریهایی داریم که هنوز برنگشتهاند، خونهایی که هنوز خشک نشدهاند. اسم #خان_طومان که میآید چشمها رسوا میکنند ته دلمان را.
ما در تو تاریخ داریم، آنگاه که #تدمر را #پالمیرا میگفتیم.
در #حلب اما، روی دیوارهای قلعه، کلی یادگاری داریم به خط #فارسی.
رفاقتمان نه از جنس #عربیت بود و نه...
رفاقتمان بوی #برادری میداد...
▫️▫️▫️
غم تو غم ما بود وقتی که به اسم اسلام سر میبریدند.
غم تو غم ماست، همین حالا که به اسم اسلام سر میبرند...
من به خدا ایمان دارم و به معجزه و به مرادم که فرمود: «#سوریه به دست جوانان سوری فتح میشود.»
إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا
همان لحظهای که وقت جاروکردن #تفالههای_اسرائیل است.
🖊فاطمه میریطایفهفرد
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye