eitaa logo
دل‌گویه
307 دنبال‌کننده
757 عکس
30 ویدیو
26 فایل
من دوست دارم نویسنده باشم پس می‌نویسم از تمام دوست داشتن‌ها از تمام رسیدن‌ها با نوشتن زنده‌ام پس می‌نویسم پس زنده‌‌ام استفاده از مطالب با ذکر صلوات و نام نویسنده بلا‌مانع است. فاطمه میری‌‌طایفه‌فرد ارتباط با نویسنده: https://eitaa.com/fmiri521
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او قصه شهر فراموش می‌شود؟ آثار تاریخی قلب تپنده تمدن شهر است‌، شهری که قرار است قدمتش را به حال و آینده شهر گره بزند. میراث ماندگاری که از پس ادوار مختلف به دست ما رسیده است. گاه در طول تاریخ ستم دیده است، گاه تبر چشیده، اما پابرجا مانده که فرزندِ آدم بیاید، ببیند وعبرت بگیرد؛ فاعتبروا یا اولی الابصار! مجموعه‌های تاریخی امانتی بوده که از گذشتگان به ما رسیده و قرار است ما هم به دست آيندگان برسانیم. این رساندن فقط به معنی رساندن تن رنجور و جسم خاکی این ابنیه تاریخی نیست، بلکه روح حاکم بر آن بنا که از طریق بنّای نازک‌کار به دست ما رسیده، روح حاکمی که از پس مجاهدات و مبارزات، فراز و فرود ایام و خوب و بد روزگار، استوار ایستاده است. از پس وقایعی که در آن محل اتفاق افتاده، وقایعی که مسیر زندگانی مردمانی را تا به امروز تحت‌الشعاع قرار داده است. باید پاسداری کنیم از هرآنچه در طول تاریخ بر این خاک پرگهر گذشته، از هرچه که ما را بیش‌تر وصل می‌کند به هویتی تاریخی، از هرچه که پاسخی به سؤال‌های امروز ماست. اما اگر از حال و روز این اماکن بپرسید، می‌گویم: خوب نیست. شاید تمام داشته‌های یک بنا فقط در دیدن مختصر آن خلاصه می‌شود که اگر حالی باشد و پرسش‌گری و پاسخ‌دهنده‌ای دانا. گاهی شده که کیلومترها سختی سفر را به جان خریده‌ام که فلان موزه را بازدید کنم، گنجینه‌هایی که چشم دنیایی در به‌دست‌آوردن آن است، آن ‌وقت با فردی کسل و خواب‌آلود مواجه می‌شوم که حتی حال روشن‌کردن چراغ‌ها را هم ندارد. اهل سیاه‌نمایی نیستم اما دلم می‌سوزد برای آن نوجوان که از طرف مدرسه به دیدن موزه شهرش می‌آید و وقتش را به بازی‌های کودکی می‌گذراند، شاید آخرین باری باشد که می‌آید تا هویت شهرش را بشناسد، باید دل‌سوزی باشد که داستان‌های کهن‌شهرش را به گوش او برساند. در طول سفرم به قزوین به موزه خوشنویسی سری زدم، حال خوبی که می‌خواستم، نصیبم نشد. فقط حسرتی ماند که مرا وادار به نوشتن کرد، حسرت لحظات شیرین دختران نوجوانی که آمده بودند شهرشان را بشناسند، حسرت لحظاتی که به یغما می‌رفت. شاید در دل‌شان خوشحال بودند از کم‌شدن حتی یک ساعت درسی، شاید دیگر این‌جا نیایند، شاید بچه‌های‌شان را نیاوردند که شهرشان را بشناسند، شاید در کنار دست‌فروش سبزه‌میدان بایستند و خود را مشغول کنند ولی وقتی برای دیدن عمارت چهل‌ستون نگذارند. شاید هزار شبکه اجتماعی نارفیق بیاید و او را از هویتش بکند و او وصل به جایی نشده باشد و دل در گرو هویتش نبسته باشد. شاید تا آخر عمر نداند شهرش ۵۷ سال پایتخت شیعه بوده آن هم در همین عمارت کلاه فرنگی! از پس طوفان‌های عثمانی و ازبک و... شاید اگر می‌دانست، در کنار عمارت، کلاه را جای‌گزین مقنعه مدرسه نمی‌کرد. شاید از کنار خط عمادالکتاب بگذرد و یا حتی عکس هم بگیرد ولی نداند شهرش پایتخت خوشنویسی ایران است. شاید نفهمد که میراث اصلی باقی مانده از پدربزرگ‌هایش همین حُسن خط است. دلم می‌سوخت برای کارمندی که آخر هفته را برای بازدید از شهرش گذاشته بود و از این همه مطلع، تورلیدری ناپخته نصیبش شده بود که وقتی سؤالی می‌پرسید می‌گفت من طبیعت‌شناسم و برای پرشدن وقت شما را به این‌جا آورده‌ام. شاید این پدر هیچ‌وقت دیگر دست کودکش را نگیرد و این‌جا نیاورد، شاید هیچ‌وقت نداند که کجا زندگی کرده‌است. کاش بدانیم که کجای تاریخ ایستاده‌ایم. https://eitaa.com/del_gooye/387 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
اجازه ندهیم قصه شهر فراموش شود اهل سیاه‌نمایی نیستم اما دلم می‌سوزد برای آن نوجوان که از طرف مدرسه به دیدن موزه شهرش می‌آید، باید دل‌سوزی باشد که داستان‌های کهن‌شهرش را به گوش او برساند. mehrnews.com/xXQXS آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/mehrnews.qazvin -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
مجموعه‌های تاریخی امانتی بوده که از گذشتگان به ما رسیده و قرار است ما هم به دست آيندگان برسانیم. این رساندن فقط به معنی رساندن تن رنجور و جسم خاکی این ابنیه تاریخی نيست؛ بلکه روح حاکم بر آن بنا است که از طریق بنّای نازک کار به دست ما رسیده، روح حاکمی که پس گذشت‌ها و ایثار و مبارزات و ملایمت و ناملایمات روزگار استوار ایستاده است. وقایعی که در آن محل اتفاق افتاده. وقایعی که مسیر زندگانی مردمانی را تا به امروز تحت الشعاع قرار داده‌است. https://hawzahnews.com/xbLtx -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
https://isfahanziba.com/newspaper/13437/19-%D8%AE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF1401 صفحه ۱۲ روزنامه می‌تونید کاملش را بخونید.
-علویه خانم - جانم بفرمایید - به بازار برو و این ترمه را بفروش - بانو این.. این خیلی ارزش دارد این یادگار جهیزیه شماست. - میدانم بفروش برایم با پولش قاطری کرایه کن باید به نجف آباد برود.... ترمه خیلی زیباست قبول دارم یادگار جهیزیه هم باشد که جای خود را دارد. اما علم آموختن و فرا گرفتن دانش برای بانو امین از همه چیز گواراتر بود زیبایی دانش، از زیبایی ترمه‌ی قدیمی بیشتر چشمش را نوازش می داد. درست است که همسرش متمول بود و خودش نیز .ولی این حتی دلیل کوچکی برای یادگیری و علم آموزی ایشان نبود. شاید اولین دلیل اراده بود که این بانو در رسیدن به هدفش داشت وهدفی که مقدس بود و با توکلی که با روحش عجین شده. پس مال فرع ماجرا هم نمی شد بسیار متمولان که در آن عصر زندگی می‌کردند ولی درگیر مال بودند و چه بسیار زنانی که می توانستند در آن ایام تحصیل کند، ولی نخواستند. اما ایشان حتی به اندازه دل بستگی به یک ترمه‌ی قدیمی و یادگاری وقت نداشت. دلبستگی ها از او دور می شوند او دلبسته یک عشق واقعی میشود.شاید مرگ فرزند پایان کار یک زن باشد ولی او به حبل محکم الهی چنگ میزند و از این امتحان سخت هم سرفراز بیرون می آید. حالا او  مجتهدی شده که بسیاری از مردان آرزوی رسیدن به این مقام را دارند و کتاب هایی که یادگاری ارزنده از ایشان است که بیشتر به معجزه می مانند. و تفسیرقرآنی که زلال است و نورانی. اجازه اجتهاد خیلی از علما را امضا کرده و حالا او یک بانوی تمام عیار ایرانی است که فخر ایران است و فخر دین. و من از پس سالها صدایم را صاف کنم و میگویم از استادانی درس گرفتم که شاگرد شاگرد بانو امین بوده‌اند و خود همین بار سنگینی روی شانه هایم میگذارد. که حالا من چه وظیفه ای دارم در مقابل دینم در مقابل امکاناتی که در اختیارم قرار داده شده و در مقابل زمانه‌ای که ‌زندگی میکنم؟!.زمانه‌ای بسیار فراهم تر و فراخ تر از زمان بانو امین. زمانی که درس خواندن زن با افتخار همراه است. بیانم ناقص است از بیان مقام علمی و عملی ایشان. نام ایشان را از ذهن می گذرانم و می گویم من می توانم؛ می شود... https://eitaa.com/del_gooye/395 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye  
یک سلامم را اگر پاسخ بگویی می‌روم لذتش را با تمام شهر قسمت می‌کنم -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
بعضی فرشته‌ها ژاپنی هستند کوچ سخت است خیلی سخت. این را از بانوان طلبه‌ای بپرسید که کوله‌بار زندگی خود را به قم آورده‌اند برای هدفی مقدس. حالا فرض کنیم یک خانم بخواهد چند هزار کیلومتر آن طرف‌تر زندگی بکند. چه دلیلی می‌تواند اورا مجاب کند که جایی مثل ایران را انتخاب کند؟! بدون آن‌که چیزی ز این کشور بداند. راستش من فکر می‌کنم بیشتر از آن‌که او انتخاب کند، انتخاب شده باشد. سبا بابایی را می‌گویم. او که قبل از مادر شهید شدن یک دختر شاداب و سرزنده در سرزمینی دور بوده. اما انگار خدا اورا پسند کرده. حتما چیزی در وجودش داشته که خدا او را از بین آن‌همه دختر ژاپنی انتخاب کرده و شده عروس ایرانی‌ها. آن هم در دوره حساس و تاریخی ایران، یعنی انقلاب.... https://hawzahnews.com/xbNhS -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 🔸مجموعه مسجد جامع ساوه و مناره مجاور آن 🔸از کهن‌ترین و زیباترین مساجد ایران 🔸مربوط به دوره‌های پیش از اسلام (آتشکده بوده) سده‌های نخستین اسلام، سلجوقی و صفوی 🔸ارتفاع مناره: 14 متر 🔹استان مرکزی - شهرستان ساوه - شهر ساوه -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
جنگ امروز فرهنگی، جنگ اراده‌هاست؛ اراده‌هایی که ایستاده‌اند و تفکرات خود را ترویج می‌کنند. خواه این تفکرات در راستای هدف متعالی انسانیت باشد؛ خواه در راهی دیگر. گاه پیکان تیز اراده‌های جنگِ فرهنگی، روح معصوم کودکان را نشانه می‌رود؛ گاه مقابل زندگی و مفهوم خانواده می‌ایستد و گاه مخاطب خود را به سوی تفکرات مسموم می‌کشاند. لینک متن کامل در خبرگزاری رسا... -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
گاهی روح لطیف و ضمیر پاک درون، قطره اشکی می‌شود و روی گونه‌ی صاحب دل می‌نشیند. گاهی لطافت روح با ذوق و قریحه، شعر می‌شود و روی کاغذ می‌ریزد.... https://hawzahnews.com/xbQcb -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او مرواریدی داشتیم زیبا و پر تلألو در رشته‌ای از مرواریدها. مرواریدی داشتیم از قبلِ تاریخ تا ۵۱ سال پیش، در تلاقی دو بحر، به نام بحرین. مرواریدی درون فیروزه نیلگون همیشه پارس. ناگهان چشم بیگانه به آن افتاد و او را از گردن آویز زیبایمان ربود. مانند دست کودکی که از مادر کنده شود آن‌هم به ظلم. ما ماندیم و حسرت ربودنش. ۵۱ سال است که جای نبودنش درد می‌کند. دردی از جنس خیانت و بی‌لیاقتی. دردی شبیه دستکش مخملی و دست چدنی. دردی از جنس ردپای روباه‌پیر. -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : عَمُرَتِ البُلدانُ بِحُبِّ الأوطانِ. امام على عليه السلام : كشورها با ميهن دوستى آباد شده اند. توضیح عکس: اردبیل، بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی گنبد الله الله -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او مایل به او خبر توی کل روستا زبان به زبان می‌چرخید. حال و هوای عجیبی فضای روستا را پر کرده بود. تکلیف نمازهایی که خوانده‌ایم چه می‌شود؟ مسجد روستای‌ما حال‌وهوای خاصی داشت. اصلا روستا را به مسجد قدیمی‌اش می‌شناختند. کتیبه‌ی مسجد برمی‌گشت به دوره‌ی صفوی؛ حدود ۴۰۰ سال پیش. طی این سال‌ها از گنبد چند ردیف کاشی فیروزه‌ای افتاده‌بود‌. میراث فرهنگی چندباری هم قول مرمت داده‌بود ولی عملی نشده‌بود. هرچند این عیب چیزی از زیبایی مسجد کم نمی‌کرد. فقط مانده بودیم با این مشکل جدید چه کنیم؟ امام‌جماعت جوانی به روستا آمد. مردم از او خوششان آمده بود. تا این‌که قبله‌نما گذاشت و گفت: قبله‌ی مسجد دقیق نیست و ۳۰ درجه انحراف دارد. انحراف ۳۰ درجه‌ای قبله‌، ذهن همه را مُشَوَّش کرد. از طرفی روحانی جوان را قبول داشتند‌؛ ولی قضیه ۴۰۰ سال نماز خواندن در این مسجد بود... کم‌کم مردم از مسجد پراکنده شدند. پذیرش این اتفاق کار ساده‌ای نبود آن هم برای مردم دین‌دار روستا. با یک عمر نماز اشتباه چه می‌کردند؟ یک‍هفته‌ای که آشیخ سعید نبود؛ کلی حرف و حدیث درست شده‌بود. حرف تا دخالت از ما بهتران هم پیش رفت. تا این‌که آشیخ سعید بعد یک هفته غیبت، به روستا برگشت و از مردم خواست تا برای نمازمغرب به مسجد بیایند. قبل از نماز، آشیخ سعید رفت بالای منبر و گفت: اهالی روستای قصر، در این مدت که نبودم مسئله قبله مسجد را از اساتید فقه و نماینده حضرت آقا پرسیدم و همه‌ی جوانب کار را بررسی کردم. قرار نیست اگر متوجه اشتباه خودمان شدیم بازهم به اشتباه ادامه دهیم. اسلام دین رأفت است. دین عقلانیت است. دل‌ها مایل به خداوند است. خیال‌تان راحت تمام نماز‌های پیشین خودتان و پدران و مادران‌تان درست است چون شما به وظیفه‌ی خود عمل کرده بودید. از همین نماز به بعد به جهت درست نماز ‌می‌خوانیم. صدای صلوات در لابه‌لای طاقی ضربی مسجد می‌چرخید و بالا می‌رفت.. -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
بعضی معجزه‌ها دیدنی‌اند گفتنی نیستند -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye