eitaa logo
دل‌گویه
355 دنبال‌کننده
882 عکس
38 ویدیو
34 فایل
من دوست دارم نویسنده باشم پس می‌نویسم از تمام دوست داشتن‌ها از تمام رسیدن‌ها با نوشتن زنده‌ام پس می‌نویسم پس زنده‌‌ام استفاده از مطالب با ذکر صلوات و نام نویسنده بلا‌مانع است. فاطمه میری‌‌طایفه‌فرد ارتباط با نویسنده: https://eitaa.com/fmiri521
مشاهده در ایتا
دانلود
یادم نمی‌رود چهار پنج ساله بودم روی کاغذهای باطله مینوشتم؛در واقع فکر می‌کردم می نویسم.به مادرم می گفتم برایم بخوان او هم شروع می‌کرد از روی خط های بی معنی من داستانی به غایت معنوی و زیبا می ساخت و برایم می خواند. تا مدتها فکر می‌کردم چیزهایی که می‌نویسم بسیار خوب هستند و این شروع داستان بود. کارتون هایی که می دیدم مرا با آرزویم هم‌سو میکرد. بابا‌لنگ‌دراز یا زنان کوچک که حس نوشتن را درمن پررونق  می‌کرد و شروع کردم به نوشتن. اولین باری که رسماً چیزی نوشتم داستان مروارید بود اول راهنمایی بودم برای یکی از مسابقات فرستادم. نمی‌دانم اصلاً به دستشان رسید یا نه چون خیلی نگذشت نوشته‌هایم را در جعبه اشیا گمشده‌ی مدرسه یافتم خیلی حالم گرفته شد. ولی هنوز نوشته ام را دارم. وقتی می خوانمش از ته دل میخندم. اولین باری که مطلبم در روزنامه چاپ شد کلی ذوق کردم ولی اصلاً رو نداشتم بدهم کسی بخواند. درباره واقعه عاشورا، تعداد افراد، آب و هوا و غیره بود. یک بار هم داستانکی از من جایی چاپ شد.اما بیشتر اوقات مواجه روزنامه‌چی‌ها با نوشته هایم مناسب نبود به من می گفتند که باید تحصیلکرده باشی تا مطلب تو را چاپ کنیم و من سال اول حوزه بودم آن روز نوشتم:باید شاعر شوم زیرا کسی از شاعران مدرک نمی‌خواهد میگویند شاعر است دیگر ذوق و قریحه دارد اما این را به نویسنده نمی گویند و هرچه مدرکت حجیم تر،نوشته‌هایت فاخرتر. یک بار هم به خانه شهیدی رفتم برای مصاحبه که حسابی مورد تفقد قرار گرفتم؛ تا اینکه یک کتاب شهید را با راهنمایی همسرم بازنویسی کردم که جز عزیزترین هاست برایم. جرات قلم به دست گرفتن را داشتم اما جرات خواندن دیگران را نداشتم. بارها مطالبم را با نام مستعار چاپ کردم که حتی دوستانم هم نمی‌دانستند من هستم. تا اینکه چند وقتی است که مرکب کهنه را زین و یراق کردم تا باهم بتازیم به داستان ها و اسطوره ها و به عمق تاریخ و به فراسوی زمان. حالا برای نوشته‌هایم وقت می‌گذارم، وقت مطالعه. سعی می‌کنم با زاویه جدید به موضوعات نگاه کنم و نگاه منصفانه را دور نکنم و یا در مطالعه تاریخی ناخواسته تحریف ایجاد نکنم. الان دیگر از علاقه‌هایم می‌نویسم، از آثار تاریخی که دیده‌ام و لذتی که از دیدارشان نوش کرده‌ام. یکی از مولفه‌های تمدن‌های باستانی جهان داشتن نوشته ها و آثار مکتوب باقی‌مانده از آن تمدن هاست. هرچه کتاب و متون قدیمی تر، آن سرزمین متمدن تر. با نوشته ها پس از مرگ هم میتوانیم زندگی کنیم، زندگی دوباره. یادخاطره‌ای از سید شهیدان اهل قلم افتادم که مرا خیلی متعجب کرد و به حال و هوایش غبطه خوردم. ایشان خودشان می گویند: شروع انقلاب تمام نوشته‌های خویش را – اعم از تراوشات فلسفی، داستان‌های کوتاه و… – در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که «حدیث نفس» باشد ننویسم. سعی کردم که «خودم» را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد. من حتی یک چند خط هم دلم نمی آید گم بکنم چه برسد که بسوزانم. یک انسان متعالی چقدر می تواند روی خودش کار کرده باشد و به این مقام رسیده باشد که جز برای خدا ننویسد. حرف آخر خداوند به قلم ها قسم یاد کرده (نون والقلم و ما یسطرون) پس بدان فاطمه قلم مهم است. مواظب باش با نوشته های خود خاکریز خودی را هدف نگیری. مواظب باش قلمت برای غیر اهل روان نشود. از آرمان‌هایت بنویس. به امید روزی که قلم هایمان آرمان هایمان را بنویسد و آرمان هایمان ما را به خدا نزدیک‌تر کند. @del_gooye
الحمد لله مطلبم در نشریه کوثر به چاپ رسید
تسلیت به خانم ملکه دوک فیلیپ به دیدار حق شتافت محضر نامبارک سرکار عِلّیّه الیزابت الکساندرا مری، الیزابت دوم سلام علیکم مصیبت وارده را خدمت شما و خاندان منحوس سلطنتی تسلیت عرض می‌کنم، باقی بقای عمر شما باشد. خبر شتافتن ایشان به دیار حق را که شنیدم، خیلی متعجب شدم، راستش اگر این فیلیپ‌جانتان، می‌توانستند از جایی عمر قرض می‌گرفتند که زندگی کنند، حتماً این کار را می‌کردند. «شتافتن»! چه بگویم به زور و کِرکِر راهی دیار حق شد. چند وقتی بود که جناب ملک‌الموت در صدد بازپس‌گیری جانشان بودند ولی از آنجا که خاندان سلطنتی دست بگیر دارند، حتی به آسانی جان هم نمی‌دهند. جناب فلیپ اگر تنها دوماه دیگر زنده می‌بود یک قرن را رد کرده‌بود که الحمدلله اجل مهلت نداد. می‌دانم هفتادسال با عشق به یکدیگر جنایت کردید، حق دارید، دوری همسر باوفایتان، این نمونه کامل زن‌ذلیلان تاریخ، بسیار سخت و جانکاه است. اصلا دست و دلتان تنهایی به سفاکی و خونریزی نمی‌رود. هرجا را که می‌نگرید نشان از جنایاتتان دارد. از خدای بزرگ و متعال می‌خواهم این هجر را به وصال معشوق(فیلیپ) پایان دهد و به زودی در دوزخ الهی وصال حاصل شود. دعای همه مظلومان عالم پشت سرشما است تا وصال رخ دهد... اگر وصال رخ دهد و جنابتان به معشوق برسید، همه خیابان و کوی و برزن را از شوق این وصل چراغانی می‌کنیم. به امید آن روز... و سیعلم الذین ظلموا أي منقلب ينقلبون @del_gooye
رمضان از راه رسید مثل هرسال با قدم‌های ساده و مهربان امسال کرونا هم هست شاید سفره‌ها خالی‌تر از سال‌های قبل سفره‌های مادی و معنوی. سفره‌های مادیِ‌مردم که در گرو تدبیر اهل فن آن است. مدیرانی که وعده سفره‌ی بزرگ می‌دهند و سفره مردم را کوچک و کوچکتر می‌کنند. کار را به جای می‌رسانند که برای کوچکترین نیاز اولیه، مردم  صف‌نشین شوند. اما سفره‌ی معنویت دست خودمان است. زاد و توشه‌ای که از رجب و شعبان با خود بر سر سفره کریمانه رمضان می‌گذاریم. حال و هوایی که مراقبش بودیم هوایی نشود. مرغی که بر هر بامی  ننشیند و از هرجایی آب و دانه نخورد‌. این مرغک که به ماه رمضان می رسد حال و هوای عبادت دارد. به همراه لحظه‌های غروب و افطار و سحر پرمی‌کشد تا عمقِ‌بهشت، تا صحن بین‌الحرمین. دلی که هوای رمضان دارد باید در بهار رجب (أین رجبیون) شود و در شعبان با آموزه‌های محمدی(صلی الله علیه و آله) آشنا و مأنوس.آن‌گاه به شهر رمضان راه یابد و هر چه که بار خود را از این دو ماه مبارک بردارد در رمضان آماده‌تر است. برای شعف معنوی سالیانه و یا فستیوال معنویت و عرفان و یا هر چیز دیگری که می‌خواهی اسمش را بخوانی. یعنی آخر همه‌ی کارهای خوب،یعنی مثبت بی‌نهایت. چرا که کارهای خوب در محاسبه مضاعف اندر مضاعف می‌شوند. با یک حساب سرانگشتی می‌ارزد هر کار خیری را بگذاری رمضان انجام دهی. یا خود را بیارایی برای حظ و بهره بردن از ماه مبارک. آن‌قدر که به قدر برسی و قدر بدانی و قضا و قدر خود را رقم بزنی. شاید شهادت نصیبت شود. شاید مسجدالحرام؛ شاید مسجدالاقصی و هر جایی که خود قدرش را بیابی. رمضان ماهی‌ست که سفره معنوی استفاده از قرآن فراخ‌تر شده است و ثواب آن غیر محاسبه. قرائت آیه‌ای از قرآن برابر ختم قرآن. اگر اهل حساب و کتاب هم باشی می‌ارزد که قرآن را در این ماه زمین نگذاری.   اما خواب مومن، که آن هم عبادت است.پس دایره‌ی عبادت برای همه گسترده شده‌است. انگار خداوند عزوجل دنبال بهانه‌ایست که بی‌حساب و کتاب در حساب آخرتت، ثواب و ثواب و ثواب حساب کند. انگار بی‌بهانه می‌شود خوب بود، خوب زیست، خوب ماند. اگر اهل سفره‌ی رمضان باشیم. فاطمه میری‌طایفه‌فرد @del_gooye
همسایه سایه دارد. همسایه‌ای داشتیم که دنیای زیبایی داشت.باهمه‌ی وسایل خانه‌اش حرف می‌زد و آن را برای ما هم تعریف می‌کرد. عاقله زنی بود برای خودش. عروس و داماد داشت. نوه داشت. ولی کودک درونش بسیار شاداب بود و کودکی می‌کرد. آنقدر جدی درباره‌ی ماشین لباسشویی، تلویزیون و فرش خانه اش حرف می‌زد که باوَرَت می‌شد آنها در خانه راه می‌روند و زندگی می‌کنند. در خانه تنها هم نبود ولی در حال و هوای خود خانه‌داری می‌کرد. مثلاً می‌گفت: امروز دکتر آمد تلویزیون را دید و ویزیتش کرد. امروز فرشم ناراحت شده بود؛ نازش کردم تا آرام بگیرد. ماشین لباسشویی سرما خورده بود به او شربت دادم منظور از شربت، مایع ظرفشویی بود که به جای پودر توی مخزن ماشین لباسشویی می‌ریخت. یاد ندارم غیبت کرده باشد و یا بدخلقی و ناراحتی روزگار را برای ما تعریف کند. حالش خوب بود؛ حال دلش خوب‌تر. نمازهایش را در آسمان اقامه می کرد.بارها در دوران کودکی محو‌تماشای نمازش شده بودم تا این‌که به زمین می‌رسید ونمازش را سلام می‌داد . ماه رمضان سفره پر تنوع‌اش را با همسایه ها تقسیم می‌کرد. حلوا و شله زرد را به در خانه‌ی همسایه ها می‌داد. گاهی همسایه ها را مهمان حیاط پر دار و درخت و سبزه‌ی خود می‌کرد. ماه رمضان می‌شد از وسایلش کمتر کار می‌کشید. واقعاً ماه رمضان را برای وسایل بی‌جان خانه‌اش تصور می‌کرد. می‌گفت او هم مثل من روزه است. چند روزیست ماشینم را روشن نکرده‌ام تا استراحت کند. اما حالا از پس سال‌ها، آن روزهای قدیم را یاد ندارد. اصلاً شاید کسی را به یاد نیاورد در حال و هوای خود گرم عبادت است. بی آنکه بچه‌هایش بفهمند در کجا سیر می‌کند. از راه رسید؛ مثل هر سال با قدمهایی ساده و مهربان.امسال کرونا هم هست، و شاید سفره‌ها خالی‌تر از سالهای قبل. حالاهمسایه‌ نمی‌تواند سفره‌ رنگین کند برای همسایه ها... امسال رمضان خیلی یادش کردم. به خاطر یادگاری خوبی که به من داده بود.یادگاری‌اش همین خاطرات دلچسب است که از پس سالها کم‌رنگ نشده.بلکه جان گرفته و تا قرن جدید زندگی می‌کند. یادگاری او شاید همین حرف زدن های من با درخت و سبزه و گربه و هرچیز بماهو موجود باشد.یادگاری ها خوبند. 🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈 @del_gooye
🔴 رمضان با دولت صف‌آفرین 🔆رمضان از راه رسید مثل هرسال با قدم‌های ساده و مهربان امسال کرونا هم هست شاید سفره‌ها خالی‌تر از سال‌های قبل سفره‌های مادی و معنوی. سفره‌های مادیِ ‌مردم که در گرو تدبیر اهل فن آن است. مدیرانی که وعده سفره‌ی بزرگ می‌دهند و سفره مردم را کوچک و کوچکتر می‌کنند. کار را به جای می‌رسانند که برای کوچک‌ترین نیاز اولیه، مردم صف‌نشین شوند. اما سفره‌ی معنویت دست خودمان است. متن کامل در کانال نویسنده ✍️ فاطمه میری‌طایفه‌فرد @HOWZAVIAN
به مناسبت وفات شیخ مفید به قصد مسجد، از خانه بیرون زده بود همه فکرش، مشغول خوابی بود که شب گذشته دیده بود. یعنی چه می‌شود؟ خواب من شیطانی نبود، این را مطمئنم. پس تعبیر آن چه می‌شود؟ من چگونه به حسنین(علیهما‌السلام) تعلیم دهم؟ آنان امامِ برحق من هستند. با پاهایش سنگ‌ریزه‌های کوچه‌پس‌کوچه‌های کَرَخ را کنار می‌زد و با خود زمزمه می‌کرد: من کجا و بانوی دوعالم فاطمه کجا!؟ از من خواسته به فرزندانش تعلیم دهم؟ حتماً تعبیری دارد این خواب من. خدایا کمکم کن! شیخ مشغول عوالم خود بود که خود را در جلوی مسجد کرخ بغداد یافت. بعد از نماز در گوشه‌ای از مسجد درگیر رویای ناپیدای خود بود که بانویی عفیف به سمتش آمد. در حالی‌که دستان پسران خردسال خود را گرفته بود، گفت: - حضرت استاد عرضی داشتم خدمتتان. - بفرمایید بانو درخدمتم. - از شما می‌خواهم به این دوفرزندم علم بیاموزید و متعلم به علم دیانت کنید. اینان دو سید جلیل‌النسب هستند. سیدمرتضی و سیدرضی. نگاه شیخ با نگاه دو کودک معصوم تلاقی می‌کند و نور امید و علم را در چشمان آنان می‌یابد. یاد احوال آن روز خود می‌افتد، از پس خوابی نامعلوم که حالا به عینیت رسیده بود. برقی از رضایت در چشمان شیخ تابید، رو به مادر کرد و گفت: - با کمال میل حاضرم آنان را به شاگردی بپذیرم. مادرشان سفارش آنان را کرده است. 📚📚📚📚📚📚📚📚 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
☑️ شاهنامه: روزه، کردار مردان خداست حکیم ابوالقاسم فردوسی در می‌گوید: طهمورَث پادشاه ایران، یاری وفادار به نام شَهرَسپ داشت که هر روز را و هر شب را به می‌ایستاد. در اثر همنشینی با از بدی‌ها پیراسته شد. حکیم فردوسی در بیان این داستان می‌گوید: نماز شب و روزه، آیین کسی است که خداوند جهاندار، حبیب او باشد. یعنی نماز شب و روزه، نشانه‌ی دوستان خداوند است. خنيده بهر جاى شهرسپ نام نزد جز بنيكى بهر جاى گام همه روز بسته ز خوردن دو لب بپيش جهاندار بر پاى شب چنان بردل هر كسى بود دوست نماز شب و روزه آيين اوست 🔘نسخه فلورانس ایتالیا -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye