💕 دلبری 💕
#داستـــــان #عاشقانه_مذهبی #قسمت_25 ✍روسری سر میکنم وعطر میزنم،مشغول وضو گرفتنی،عبایی که دوستت ازم
📙 #داستـــــان
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_26
✍ #متفاوت_با_تمام_قسمت_ها
#کربلا_را_تصور_کن
آرام اشک میریزم،بنیتا هم تابع من بدون حرف بغض کرده!
دخترکمان با لباس مشکی و سربند یارقیه زیباتر شده!
روضه خوان آرام شروع میکند به خواندن#علی_لای_لای
اشکم بیشتر میشود،بنیتا را به خود میفشارم،حالا درک میکنم حال رباب را!
حال بنیتا خوب است،تازه شیرش را خورده و آرام است!زنی میخواهد بنیتا را به دستش بدهم،بنیتا را در آغوش میگیرد و شروع میکند به روضه خواندن!چشمان کودکم ترسیده!قلبم میریزد!
روضه خوانی اش شدت میگیرد و من دلواپس تر!
چطور دلش می آید انقدر ظالمانه جلوی مادر،فرزندش را تکان بدهد و روضه مرگ بخواند؟!
او میخواند و من تصور میکنم خودم را جای رباب،نفسم به شماره می افتد مگر نمیداند آن که به دست دارد قلب من است؟!سریع بنیتا را از دستش میگیرم،چشمان دخترکم آرام میشود،لب برمیچیند و گریه میکند!محکم به قلبم می فشارمش یک بار،دوبار،سه بار،هزار بار...با تمام وجود بویش میکنم!زیرگلویش چقدرنرم و خوشبو است!با گریه میگویم:گریه نکن میمیرما!
فضا سنگین است و نفس کشیدن مشکل!با عجله از مجلس خارج میشوم!مگر میشود مادر باشی و در این مجلس طاقت بیاوری؟!
با قدم های بلند به سمت در میروم مبادا حرمله ها پشت سرم باشند!
سر دیگ نذری ایستاده ای با تعجب نگاهم میکنی!نمیدانم در چهره ام چه میبینی که با نگرانی به سمتم می آیی!
صدایت پر از نگرانی است!
_چی شده؟!چرا رنگت پریده؟!
میخواهی بنیتا را از دستم بگیری که محکمتر به خودم میچسبانمش!حتی به تو هم نمیدهمش!بنیتا محکم به من میچسبد و سرش را روی شانه ام میگذارد!نفس راحتی میکشم گریه کودکم بند آمد!میتوانی حس کنی قلبت را بیرون از جسمت در آغوش بگیری؟!
_جون به لب شدم!
بازویت را میگیرم که زمین نخورم!
زیر لب زمزمه میکنم:بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ؟!علی تصورش منو کشت!
👈نویسنده:لیلی سلطانی
کپی بدون #ذکر_منبع و #نام_نویسنده پیگرد الهی دارد.
⏪ #ادامہ_دارد...
💟 @Delbari_Love
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرروز میره دم سرویس مدرسه ی برادرش منتظرش میمونه تا بیاد🤗 آدم باید واقعا یه خواهر یا داداش اینجوری داشته باشه. این آخریه هم که با داداشش قهر کرده بود ولی بازم رفته بود😇
💟 @Delbari_Love
امروز 10 تا پست عاشقانه برای شوهرم فرستادم؛ دیدم جواب داده: "عزیزم، ﺣﻘﻮﻗﻤﻮ ﺑﮕﻴﺮﻡ چشم..."
چقد با کمالات، چقد با فهم، چقد با شعور😌
💟 @Delbari_Love
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قابل_توجه_خانمها
🎙چه کنیم که شوهرمان دائما به ما توجه کند!
#استاد_عباسی
💟 @Delbari_Love
💕 دلبری 💕
📙 #داستـــــان #عاشقانه_مذهبی #قسمت_26 ✍ #متفاوت_با_تمام_قسمت_ها #کربلا_را_تصور_کن آرام اشک میریزم،
📙 #داستـــــان
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_27
✍صدایت را از پشت در میشنوم،نمیتوانم با تو رو به رو شوم،شاید خودخواهم،شاید شرمنده و شاید بد شده ام!
بنیتا به سمتم می آید و با زبان نمکینش میگوید:ماما،بابایی اومده!
با حرص نگاهش میکنم!
_میدونم!
_نمیلیم پیسش؟!
بیشتر حرصم میگیرد!
_یه دیقه ساکت باش بچه!
با چشمان مظلومش نگاهم میکند و چیزی نمیگوید!الان وقت احساسات مادری ندارم باید ببینم تو چه میگویی!چمدان بستم مبادا بروی،با پدرم صحبت میکنی!
_بابا جان،شما بزرگتری نباید به دخترت بگی جاش خونه ی خودشه!گفتم خودش برمیگرده اما یه هفته گذشته!حالا شما نمیذاری ببینمش و برش گردونم خونه؟!
_من حرفمو زدم،یا سودا یا میری دنبال کار خودت دختر منم طلاق میدی!
صدای استغفرالله آرامت را میشنوم،میدانم درحال انفجاری،شوخی شوخی هم اسم طلاق نیاوردیم حالا پدرم جدی جدی میگوید طلاقم بده!میدانم خون خونت را میخورد،اما چه کنم سخت است چیزی که میخواهی!
چند تقه به در میخورد،میدانم تویی!
_سودا!
قلبم میلرزد،مثل اولین بار که صدایم کردی،حالا میفهمم چقدر دلتنگت بودم!
_ما قرار داشتیم!قراربود هرچی شد خودمون حل کنیم!سر یه چیز کوچیک بدون حرف قهر کردی اومدی خونه بابات!
با ناراحتی و حرص میگویی:که به من بگن زنتو طلاق بده!بس کن این بچه بازی ها رو!
چیزی نمیگویم،لازم است برای اینکه از دست ندهمت!
در باز میشود،سرم را پایین می اندازم که مبادا سست بشوم!بنیتا با جیغ به سمتت می دود!
_سلام!
چیزی نمیگویم!
_جواب سلام واجبه!
خشک سلام میکنم!
_سودا بچه شدی؟!من دو سه بار اصرار کردم باید قهر میکردی و....
نمیگذارم ادامه بدهی!
_چون زدی زیر قول و قرار روز اول!
با بهت نگاهم میکنی!
_من؟!کی؟!
_مگه قرار نشد تو علی باشی من فاطمه!پس چرا....
منظورم را میفهمی،این بار تو حرفم را قطع میکنی،با غیظ میگویی:ساکت شو!
بغض میکنم و لبم میلرزد!با اخم نگاهم میکنی!بنیتا ترسیده!
_بغض نکن!
صدایت به قدری محکم است که ناخواسته بغضم را میخورم!ولی از خواسته ام نمیگذرم!
_علی تو جونتو مهرم کردی!من مهریه مو نمیبخشم!
دوباره بغضم سر وا میکند!کم می آورم!تکرار میکنم:ماله منه نمیبخشم!
👈نویسنده:لیلی سلطانی
کپی بدون #ذکر_منبع و #نام_نویسنده پیگرد الهی دارد.
⏪ #ادامہ_دارد...
💟 @Delbari_Love
💞 «به خاطر زنم مےپوشم»
✍مالک بن اعین روایت میکند:
✨ روزی خدمت امـام باقـر(ع) رسیدم و دیدم ایشان پیراهنی #قرمز رنگ پوشیده است؛ لبخندی زدم؛ امام بـاقـر(ع) فرمودند: میدانم چرا می خندی! به پیراهن من میخندی ؟! من زنی از طایفه بنیثقیف دارم که من را مجبور به پوشیدن این #پیراهن کرده است... (و دوست دارد من را با این لباس ببیند.) من هم او را دوست دارم ؛ و به خاطر او این پیراهن را پوشیدهام ...
📚اصول کافی، ج۶، ص۴۴۷
💟 @Delbari_Love
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نتیجه وقت نگذاشتن برای شنیدن #حرفهای همسر
💟 @Delbari_Love
💕 دلبری 💕
📙 #داستـــــان #عاشقانه_مذهبی #قسمت_27 ✍صدایت را از پشت در میشنوم،نمیتوانم با تو رو به رو شوم،شاید
📙 #داستـــــان
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_28
✍رو به رویم مینشینی،صورتت جدی ست،دوهفته پیش زمزمه های رفتنت شروع شد،با خوش حالی وارد خانه شدی،چشمانت برق داشت بیشتر از نگاه هایت به من،حتی بیشتر از زمانی که برای اولین بار بنیتا را دیدی!
گفتی شرط رفتنت رضایت من است به خصوص که جانت را مهرم کردی!با ذوق گفتی قسط های خانه تمام شده و دیگر حق الناسی گردنت نیست آماده ای برای رفتن!
و من ترسیدم،ترسیدم یک لحظه نباشی!بهانه آوردم اما باز حرفش را پیش کشیدی،طاقت نیاوردم و چمدان بستم برای خانه پدری!
نمیدانم وقتی آمدی خانه،دیدی من و بنیتا نیستیم چه حالی شدی!سابقه نداشت بدون هماهنگی جایی بروم.
وقتی فهمیدی برای قهر رفتم آمدی دنبالم،دیدی کوتاه بیا نیستم گفتی صبر میکنی تا خودم برگردم و سراغم نمی آیی!
میدانی مهربان از وقتی ازدواج کردیم فقط سه بار گریه کردم!
شب عروسی در آغوش پدرم!
روضه های اجدادت و وقتی گفتی میخواهی بروی!
آسان نیست همدمت بخواهد برود،همدم که نه،روحت!
جان کندن سخت است،مخصوصا اگر طولانی بشود!
خب برو!من مینشینم پای تلفن و چشمم به در!
هر لحظه منتظر هستم خبر بدهند علی رفت!علی نیست!علی شهید شد!
جان کندن نیست آقا؟!
گفتی بدون رضایت من جایی نمیروی،برگردم سر خوشبختی مان!ولی میدانم حسرت میخوری! میترسم شرمنده مادرت شوم!نمیخواهم جلوی معراجت را بگیرم!رضایت ندهم که چه؟!که تو را از دست بدهم؟!
اصلا مگر قرار عشق ما بر این نبود بیشتر از هم،عاشق خاندان علی باشیم!
بعداز یک هفته به چشمانت نگاه میکنم!
تو پسر فاطمه ای و من عروسش!عروس این خاندان!سادات نیستم اما به واسطه تو که با فاطمه نسبت پیدا میکنم!سخت است چیزی که میخواهم بر زبان بیاورم!
بغضم سر باز میکند و لبم میلرزد ولی با تمام توان به مدد "مادرم فاطمه و حب علی" میگویم:مهرمو بخشیدم!
شاید این عروس واقعی شدنم بود!
کنارم مینشینی،اشکانم را پاک میکنی!
_اینطوری بخشیدی مهربانو؟!نریز این اشکا رو!
چرا سختش میکنی علی؟!
به زور بلند میشوم!
_حلاله حلال سید!
و خوب فهمیدی این سید گفتن نه از روی شیطنت است نه برای قهر،این سید گفتن خودت فهمیدی سید!
سخت است خودت برای رفتن.راهیش کنی
سخت است به جای خودش عشق با خاطراتش کنی
پيامبر اکرم فرمودند:هر چه ايمان بنده بيشتر شود،زن دوستى او فزونتر مى شود .
النوادر للراونديّ: 12 منتخب ميزان الحكمه: 510
امام علي:وقتى خداوند خيرخواه بنده اى باشد،قناعت را در دل او مى اندازد و همسرش را شايسته مى گردانَد .
غرر الحكم و درر الكلم، حديث4115
👆🏻👆🏻👆🏻
قابل توجه
👈نویسنده:لیلی سلطانی
کپی بدون #ذکر_منبع و #نام_نویسنده پیگرد الهی دارد.
⏪ #ادامہ_دارد...
💟 @Delbari_Love
#معرفی_همسر
✨ مردم به همون چشم به #همسرتون نگاه میکنند که شما معرفیاش کردید.
✨ اگر خودتون به همسرتون #بیاحترامی کنید دیگران زودتر از شما به او بیاحترامی میکنند!
✨ حتی اگر با همسرتون #اختلاف سلیقه یا اختلاف نظر دارید جلوی جمع آن را نمایان نکنید تا احترام و حرمت همسرتان #حفظ گردد.
💟 @Delbari_Love
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 اگر زندگیت را دوست
داری #مدارا کن
#استاد_عباسی_ولدی
💟 @Delbari_Love
#وعده_مخرّب
✨ پادشاهی در زمستان به نگهبان گفت: سردت نیست؟ نگهبان گفت: عادت دارم. پادشاه گفت: میگویم برایت لباس گرم بیاورند اما پادشاه فراموش کرد!
✨ صبح شد جنازه آن نگهبان را دیدند روی دیوار نوشته بود: به سرما عادت داشتم اما وعده لباس گرمت مرا از پای درآورد.
✨وعده دادن به همسر یا فرزند را در صورت توانایی انجام آن اعلام کنیم وگرنه باعث سردی روابط و سوءظن خواهد شد.
💟 @Delbari_Love
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید
اقتدار #پدر را جلوی
بچهها حفظ کنید!
💟 @Delbari_Love
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙زنها عاشق چه شوهری هستند؟
#استاد_عباسی
💟 @Delbari_Love
💕 دلبری 💕
📙 #داستـــــان #عاشقانه_مذهبی #قسمت_28 ✍رو به رویم مینشینی،صورتت جدی ست،دوهفته پیش زمزمه های رفتنت
📙 #داستـــــان
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_29
✍با غم نگاهت میکنم!همه برای بدرقه ات آماده اند،خوشحالی و مشغول آماده شدن!
از وقتی فهمیدند برای دفاع از حرم عمه ات میروی یک لحظه خانه خلوت نشده!ناراحت شدی چرا سر و صدایش بلند شد،مگر جشن عروسیت؟!راستی اینطور که خوشحالی عروسی مان خوشحال نبودی!
مادرم میخواهد من و بنیتا را با خودش ببرد،مادرت نمیگذارد اصرار دارد خودش مراقب عروس و نوه اش باشد!پدرم گفته ما را روی چشمانش میگذارد،پدرت قول داده آب در دلمان تکان نخورد!
واقعا متوجه نیستند "تو"نمی شوند؟!
صدای زیپ ساکت به افکارم خاتمه میدهد،صدای زیپ بود یا ناقوس مرگ؟!بغضم میگیرد!مهرم را بخشیدم حرف و منتی نیست اما قرار نیست که دلتنگ نشوم؟!نگاهم میکنی!
_قیافه شو!
اشکانم جاری میشود!خیلی بی رحمی مهربان!
به سمتم می آیی،با دستانت اشکانم را پاک میکنی!
_برگشتم نبینم این چشما چیزیشون شده!
با خوشحالی میگویم:برمیگردی علی؟!
لبخندی میزنی!
_قلبمو بازی نده با این علی گفتنا!سودا غصه نخوریا!
پیچاندی آقا!برنمیگردی!سکوتم را که میبینی ادامه میدهی:درضمن حواسم هستا!هی شلوغی رو بهونه میکنی ازم دور میشی!راضی نیستم نمیرم!
_راضی ام!ولی حق دلتنگی و نگرانی ام ندارم؟!
به ساعت نگاه میکنی!
_کم مونده تا پرواز!
چه لحظه هاییست،تو هم مثل من بی قراری!نمیدانیم چه بگوییم،از روزهای اول بدتر!
الهی بمیرد این ساعت!چقدر دیرم آمدم،باید با تمام بدحالی،خوب راهیت کنم!
_مراقب خودت باش،خیالت از بابت بنیتا راحت باشه!
با دستانت صورتم را قاب میکنی!
_از تو چی؟!خیالم راحت باشه؟!
به چشمانت زل میزنم همراه با آن لبخندهای علی پسند!
_خیالت راحت عزیزدلم!
میخندی!
_دروغگوی خوبی نیستی نازدونه!
سرم را به شانه ات میچسبانی با غم تکرار میکنی:نه دروغگوی خوبی نیستی!
صدای برادرت می آید،وقت رفتنت است!صدای قلبم بلند میشود و تنها لبم را می گزم تا اتفاق دیگری نیوفتد!خواستی فرودگاه نیاییم!با بنیتا کلی بازی کردی تا بخوابد،اینطور برایت راحت تر است!از آغوشت بیرون می آیم!آخرین نگاه را به بنیتا می اندازی و آخرین بوسه بر صورت دختر!باهم دم در میرویم،قرآن را بالا میگیرم،از زیرقرآن رد میشوی،دور از چشم همه بعداز بوسیدن قرآن،پیشانی ام را میبوسی!
_امری نداری بانو؟
_عرضی نیست آقام،یاعلی!
_چادر مشکی تو برداشتم!
میدانم علی!لازم نیست یادآوری کنی کفنت را هم آماده کردی!خب برو!بس نیست زجرکش شدنم!
نگاهت رنگ غم میگیرد،رنگ حسرت،رنگ عشق!
آرام میگویی:کاش تو رو هم میخوابوندم!
و قلبم منفجر میشود با آخرین تصویری که از تو میبینم از حالت لب هایت میفهمم که میگویی دوستت دارم!
👈نویسنده:لیلی سلطانی
کپی بدون #ذکر_منبع و #نام_نویسنده پیگرد الهی دارد.
⏪ #ادامہ_دارد...
💟 @Delbari_Love