🔰 تعريف كردن از كار همسر
🏷يكى از عواملى كه نشان دهنده توجه شخص به همسرش مى باشد تعريف كردن از كار همسر و تشويق او است.
👈هيچ اشكالى ندارد كه مرد هربار بر سر سفره مى نشيند، از دست پُخت همسرش تعريف كرده و او را به جهت پختن غذاى لذيذ تشويق كند.
👈چه عيبى دارد كه وقتى شوهر از بيرون خريد خوبى انجام مى دهد، زن از ميوه هاى خوبى كه انتخاب كرده تعريف كند؟
"اين تعريف ها نشان مى دهد كه ما متوجه زحمات و تلاش هاى همسرمان هستيم"
@delkade_matn
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشبختی سراغ کسانی میرود که ...
@delkade_matn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هرچی کار میکنم و جون میکنم پول دستم میاد ولی برکت نداره..
@delkade_matn
❤️🍃❤️
هنرهمسرداری
#دلبستگی
آری
#وابستــــــگی
خیر
👈"ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ" ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ؛ چون ﻣﻔﯿد هستی.
👈"ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ" ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ؛ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻣﻔﯿﺪ ﻧﺒﺎﺷﯽ.
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧــــ🖌ــــﻮﺩﮐﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥﻗﯿﻤﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻣﻬﻢ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ؛
ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﻌﺒﻪﯼ ﺁﺑــــــ🖼ـــــﺮﻧﮓ ﺑﯽﺧﺎﺻﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﺳﺖ، ﺩﻟﺒﺴﺘگی دارم.
🔻ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯽﺁﻣﻮﺯﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ
👌ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ "ﺧﻮﺩ ﻭﺍقعی من" ﻫﺴﺘﻨﺪ...
👈به کسی که #دوستش_داری
" #دلبستــــــــــه" باش
❌ نه وابسته.
@delkade_matn
🌾🌸🌾
🌸🌾
🌾
#همسران_بخونن_خالی_از_لطف_نیست
گاهی با کارهای کوچک، میتوان صمیمیت و محبت را بیشتر کرد.
مثلا در بین غذا لقمهای بردارید و در دهان همسرتان قرار دهید.
یا در یک ظرف غذا بخورید که این کار محبت را بین زن و شوهر بیشتر میکند.
@delkade_matn
سـه اصـلِ مهـم در انتخاب همسـر
1⃣ جاذبه
شما را تكرارى نمىكند و همسرتان از بودن با شما احساس لذت مىنمايد.
2⃣ تفاهم
باعث مىشود در كنار همسرتان احساس تنهايى و تهى بودن نكنيد و احساس صميميت و گرماى زندگى داشته باشيد.
3⃣ تعهد
رابطهتان را هدفمند نموده و موجب احساس امنيت مىشود.
@delkade_matn
#مرد_زندگی
"گیر دادنِ زنها؛ اصلاً چیز بدی نیست!!!"
🍃 زنی که گیر میدهد، یعنی تو را دوست دارد ، زیاد هم دوست دارد. زنی که مقصدِ نگاهِ تو برایش مهم است، میترسد که از چشمانت افتاده باشد.
👈 زنی که برایش مهم باشد که تو محبت و توجّهت را کجا و چه اندازه خرج میکنی، کاملاً معصومانه، ترسِ از دست دادنِ تو را دارد.
👈 زنی که با بیتوجهیات بغضش میگیرد، بیپناه است و جز تو کسی را ندارد. غر زدن و گیر دادن، شیرِ اطمینانِ دوست داشتنِ زنهاست.
👈 زنی که دوستت ندارد، گیرهایش را جای دیگری میدهد، محال است زنی بیعشق، سرش را روی بالش بگذارد.
✅ این به تو بستگی دارد که زنی که کنارت نفس میکشد، عاشقت باشد یانه! نباید به گیر دادنِ زنها گیر داد؛ زنهای عاشق، گیر میدهند، زن های وفادار، بیشتر...!"
@delkade_matn
#سیاستهای_همسرداری
🍃 وقتی زن و مرد ازدواج میکنند؛ قراره لباس هم باشند. لباس چیکار میکنه؟ شما رو از گرما و سرما حفظ میکنه و مهم تر از اون نقصهاتونو میپوشونه.
👈 آدما ازدواج میکنن تا اعتماد بنفس بگیرن. تا خودشونو باور کنن. تا یکی باشه خوبیاشونو بزرگ ببینه بدیاشونو کوچیک که همین طور که هستن دوستشون داشته باشن
👈 پس چرا وقتی همسرمون یه کاری انجام نداد بهش بگیم تنبل و وقتی یه چیزی نفهمید بهش بگیم خنگ؟؟؟
✅ زن و شوهر نباید بهم برچسب بزنن و هویت همو زیر سوال ببرن. شما باید همو بالا ببرین نه پایین...!
@delkade_matn
#سیاست_های_خانومی
👫
❌ چیکار کنی که هواتو داشته باشه؟
🔵از همسرتون بخواین که جلوی دیگران به خصوص خانواده خودش حسابی احترامتون رو داشته باشه.☺️
🔵مثلا بهش بگین : انقدر دوست دارم جلوی مامانت اینا ازم تعریف کنی، از دست پختم، از کارهام ... 😌
🔵یادتون نره این کار که یاد بگیرن احترامتون رو توی جمع خاص داشته باشن، بهتون میوه و چایی
(مخصوص شما) تعارف کنن، ازتون تعریف کنن، هواتون رو داشته باشن، مطمئنا پروسه شدیدا زمان بری هست.
صبر زیادی میطلبه.😉
❌سعی کنین با الفاضی مثل : انقدر دوست دارم ... انقدر حس خوبی بهم دست میده، انقدر احساس خوشبختی میکنم و.... این جور درخواست ها رو مطرح کنین.😜
🔵تا اونها هم احساس نکنن مجبورن کاری رو انجام بدن.
هر بار هم که این کار رو کردن برای اینکه تشویق بشن و دفعه بعدی هم اون کار رو تکرار کنن، از اینکه مثلا جلوی مادرش از شما تعریف کرده به عنوان یه خاطره خوب یاد کنین و از کارش تعریف و تمجید کنین. اینجوری تشویق میشه که کارش رو تکرار کنه🤪
@delkade_matn
#سیاست_زنانه
💞 اگه از چیزی ناراحــت شدید، همون وقت شروع به دعــوا نکنید
🔹چون هرچی بگید، همسرتون باز هم همون حسی رو داره که در موقع انجام اون کار ناراحت کننده داشته و باعث شده اون رفتار رو از خودش بروز بده و شما ناراحت بشین!!
👈باید بهش فرصت بدید تا فضاش عوض بشه تا بتونه یه جور دیگه به ماجرا نگاه کنه
🔹بنابراین باید نسبت به موضوع حساسش نکنید و صبر کنید بعداً که هردوتون آرومتر شدید، تو خوبی و خوشی مطرحش کنید ...!
👈این که کلاً نباید مرد رو به این حد رسوند که نتونه خودش رو کنترل کنه!!!!
چون ممکنه یه کارهایی بکنه یا حرفهایی بزنه که دیگه حرمتها شکسته بشه و نشه جمعش کرد ...!!
❤️❤️
@delkade_matn
دلکده متن(پرسشوپاسخ)^_^❤️🍃
🌙❤️🩹 سرگذشت دختری که شب عروسیش بهش تهمت میزنن...... @delkade_matn
🌙❤️🩹 سرگذشت
دختری که شب عروسیش بهش تهمت میزنن......
@delkade_matn
ادامه .....
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
_آسیه است، دع*ا *نویسه! گفتم دع*ای شفای احمد خانو بنویسه از ج*ن و انس هم شده کمک بگیره که حالش رو به راه بشه!
مهتاج خانوم چشم گرد کرد و گفت: این کارا چیه؟ خدا قهرش میگیره! لازم نکرده پای ج*ن و پری به خونه ام باز کنی!
مهتاج خانوم و خدیجه در حال بحث بوده و تمام وقت نگاه اون زن به من بود، طوری که حسابی ترسیده بودم! بدون اینکه نگاه ازم بگیره گفت: عمارت بوی مرگ میده
از حرفش چشمام گرد شد، منتظر بودم با جمله بعدیش همه چی رو بندازه گردن من که خدیجه خانوم گفت: زبونت رو گاز بگیره! چه مرگی؟
آسیه از تو بقچه رنگ و رو رفته اش وسایلش رو درآورد و همونطور که نگاهش به من بود گفت: تا سه روز دیگه بخاطر قدم یه زن یه نفر تو این خونه میمیره!
چشمای خدیجه خانوم چرخید سمت من! مهتاج خانوم هم چند لحظه ای نگاهم کرد! ترسیده بغض کرده بودم! حتما از نفر سوم طا*لع نحسم میگفت!قلبم تند تند میزد و لبام از بغض میلرزید!
خدیجه خانوم سریع گفت: کی هست این زن؟!
آسیه چند تا وسیله از آهو خواست براش بیاره و شروع کرد عود دود کردن و زیر لب ورد خوندن و نگاه از من نمیگرفت، از نگاهش وحشت زده بودم؛ نکنه منظورش منم!
مهتاج خانوم اخم کرده بود و دیار کلافه گفت: اگه قرار بود با این چیزا خوب بشه واسه چی منو کشوندین اینجا؟! بسه دود نکن! از کی تا حالا پیش گو شدین؟!
ورد خوندن زنه متوقف شد! دیار وسایل پزشکیش رو گذاشت کنار و گفت: امشب مهمون مایید خانوم! خیلی خوش اومدین.
آسیه نگاهی به دیار انداخت و بی حرف وسایلش رو جمع کرد، خدیجه خانوم شاکی گفت: تو چیکار آسیه داری؟ میدونی چقدر گشتم تا پیداش کردم؟ تو کار خودت رو بکن اون کار خودش! حتمی یه چیزی میدونه که میگه تو چرا داغ کردی وجوش آوردی! نباید بدونم این زن کیه؟!
دیار: الان بهترین کار اینه که همه بریم بیرون تا آقام استراحت کنه!
چشمم رو آسیه بود تا ببینم چیکار میکنه، بار و بندیلش رو انداخت رو کولش و از جا بلند شد و گفت: منو چه به خونه خان و اعیون نشین ها؟!
رو کرد به احمد خان و گفت: خبر سلامتیت رو بشنوم خان!
راه افتاد و خدیجه خانوم هم دنبالش: کجا میری؟ این پسر جوونه خامه، نمیفهمه چی به چیه، تو چرا به حرف اون گوش میدی؟ یه فرنگ رفته فکر کرده چیزی شده! وایسا آسیه، حرف بزن از اون زن بگو، واسه چی اومده تو این خونه؟ چی میخواد از جون ما
#تجربه
#واقعی