eitaa logo
دلکده متن(پرسش‌وپاسخ)^_^❤️🍃
38.6هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
5 فایل
و تو خدای بعیدهایی❤️ #کپی‌از‌سرگذشت‌ها‌حرام‌است‌دوست‌عزیز نکات همسرداری ویژه، سرگذشت های واقعی✔️👌
مشاهده در ایتا
دانلود
✨❣همدیگر را ببخشید 💞 همان‌طور که برای پذیرش نقاط ضعف و قوت همسرتان تلاش می‌کنید، •● تمرین کنید که او را به خاطر هر کاری که در نتیجه نقص‌هایش انجام داده، ببخشید. @delkade_matn
یه منتظرنمیمونه تاشوهرش به خانوادش زنگ بزنه اینم یه احوالپرسی کنه ❤️ اتفاقازمانی که شوهرش نیست تماس میگیره تاهم روجذب کنه هم رو...😍 ‌‌‌ ‌ @delkade_matn
­‍ ✨ آقایون همانطور که شما خسته و ناراحت میشید خانومها هم به همین شکلل هستن پس موقعی که یه خانم ناراحته بیشتر از قبل حواستون بهش باشه ،چون خانومها در موقع ناراحتی دوست دارن حمایت شما را به وضوح دریافت کنند شماها دوست دارید موقعی که ناراحتید تنها باشید ولی دقیقا خانم ها برعکس شما هستند و به هم دردی شما احتیاج دارن ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ ‌ @delkade_matn
🍃🌸خانومای دلبر😍 🔵وقتایی که شوهرتون حوصله داره و حرفتون روش تاثیر داره بهترین موقع است که یه سری خواسته هاتونو خیلی زیرکانه و ظریف بگید!😜😅 ❌مثلا چطوری؟؟ میگید: آقاییییییی انقده خوشم میاد وقتی با هم میریم رستوران صندلی رو واسم می کشی بیرون یا درو برام باز میکنی.... اصلا حس میکنم یه ملکه ام که تو پادشاااه منی و انقده حواست بهم هست... اینجوری حس میکنم خوشبخت ترین زن زمینم😍 اینجوری تشویقش کنین که حواسش بهتون باشه😊 ‌‌ ‌ @delkade_matn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 کار ساز ترین و مجرب‌ترین توسل 🎙 حجت‌الاسلام مسعود عالی ‌‌ @delkade_matn
اگر همسر شما به کسی دیگر توجه می کند ، باعصبانیت شما این توجه عمق بیشتری پیدا می کند. تلاش کنید همسرتان را جذب استعداد و توانایی شما شود و دلایل زیادی برای دوست داشتن شما در شخصیتتان بیابد . شاید تهدید همسرتان در یک مقطع زمانی کوتاه مدت او را بترساند اما در طولانی مدت اثر ندارد و شما نمی توانید همسرتان را با استفاده از تهدید و ترس در کنار خود حفظ کنید ‌‌ ‌ @delkade_matn
دلکده متن(پرسش‌وپاسخ)^_^❤️🍃
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 سیروان پسر رستم خان... پنهانی و بدور از چشم اهالی ده و خانواده هایشان دختر دشمن پدرش، ح
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 سیروان پسر رستم خان... پنهانی و بدور از چشم اهالی ده و خانواده هایشان دختر دشمن پدرش، حاج محمود را محرم خود میکند 🍃 @delkade_matn
گازش را گرفت و رفت پی زندگی اش! نفس‌ام را فوت کردم و برگشتم که با معلمی که در چهار چوب در محوطه ایستاده بود مواجه شدم! اخم هایش حاکی از بو بردن از ماجرا بود و تنِ من به آنی منجمد شد! به سمت ام قدم برداشتم و من تنها تکه چادر در دستم را می‌فشردم که زیر گریه نزدم و بی اینکه چیزی بگوید ماجرا را لو دهم! با لکنت و ترس لب زدم: - س! سلام! - سلام دلارام خانومه گل...خوبی دخترم؟ لب گزیدم و گفتم: - خوبم آقای طاهری، شما خوبید؟ - خیلی ممنون...کلاس تموم شد برو خونه هوا سرده... آرام نفس راحتی کشیدم و آسوده خاطر خواستم بروم که گفت: - حواست و جمع کن...این قوم از ریشه تا برگ و گولشون سرو ته یه کرباسن...سلام گرگ بی طمع نیست دخترم، بابات و اذیت نکن... چشمانم گرد شده بود و به سختی بزاق دهانم را قورت می‌دادم. برگشتم و گفتم: - متوجه منظورتون نمیشم! مکث کردو بعد گفت: - از این پسره چیزای خوبی به گوشم نرسیده، تو طعمه اش نشو...تو پا. ک بمون... این را گفت و برای قفل کردن درب محوطه رفت! بهت زده با دلی پر از نگرانی قدم برداشتم و راهی خانه شدم. منظورش از طعمه چه بود؟! در گیج ترین حالت ممکن ، مدام در سرم سوال های بی جواب جدیدی شکل می‌گرفت که ناگهان محمدعلی مقابل ام ظاهر شد: - کجا بودی هان؟؟؟ کدوم گوری بودی؟ حرصی دندان هایم را برهم فشردم و دست روی سـ. یـ. نه اش کوباندم و هل اش دادم: - کوری نمیبینی کتابامو! واسه من الدرم بلدرم نکنا من اصلا عصاب درست و حسابی ندارم... - به بهانه ی درس و مشق معلوم نیست کدوم جنهنم دره ای میری...آخ بابا چند بار بهت گفتم این دخترت ظرفیت درس خوندن نداره میره یه کاری میکنه آبروی همه امون و میبره - چه مرگت شده محمد علی؟؟؟ میفهمی داری چی میگی؟ من آبروشون و میبرم یا توی عیاشِ ولگرد؟...چیه داری میسوزی از اینکه درس‌ام داره تموم میشه و برعکس تو دارم یه کاره ای میشم؟؟؟...
..... ⚠️ واقعیت با حقیقت فرق داره... 👈گاهی امکان داره زاویه دید ما به عالَم، واقعیت را به ما نشان دهد، اما حقیقت را خیر... ‌@delkade_matn
✨ 🦋فرق بسیار زیادیست بین کسی که "کم" می آورَد با کسی که "کوتاه" می آید...! ☘بعضی وقت ها کوتاه اومدن هم خودت رو نجات میده هم بقیه رو . . . @delkade_matn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : نکاتی از نامه حضرت سیدالشهداء به اهالی بصره 🎤حجت الاسلام میرهاشم حسینی @delkade_matn
🍃 ❌حرفهایی که نباید به همسر زد 👈در میان زوج ها استفاده غلط از واژه ها بسیار رواج دارد. بسیاری از آنها نمی دانند به مرور زندگی خود و روحیه طرف را نابود می کنند و برخی واژه یا عبارت های تلخ را به طور مکرر تکرار می کنند. هرگز❌❌❌ در زندگی نباید از واژه «هرگز» در مقابل همسر خود استفاده کنید. 👈وقتی همسر شما می خواهد کاری انجام دهد این واژه را استفاده نکنید زیرا موجب برانگیخته شدن حس در او می شود. @delkade_matn
👇 💌میدونی آقا؟ 👈 خانم ها طبع لطیفی دارن. از صبح چشمشون به دره تا مردشون رو ببینن. 💌غذا می پزن، بچه رو می خوابونن، به خودشون میرسن همه واسه اینه که شما کیف کنین، عاشقشون بشین و جذابیت زنانه ش رو شکوفا کنین. 😍 حالا اینکه هر وقت از راه میاین بگین خسته این😔 دل خانم رو میشکنه. ❌ از قدیم گفتن سر شکسته رو میشه درمون کرد، دل شکسته رو نه! 💌پس همیشه یه جمله رو اویزه گوشتون کنین: 😉مشکلات را در جاکفشی بگذارید و با لبخند وارد شوید. احکام زناشویی❤️ @delkade_matn
●🗣•تا زمانی كه بگيم گرفتارم واقعا گرفتار خواهيم بود... ●👭•بسیاری از مردم به هنگام گفتگو، کلماتی مخرب را ادا میکنند،مثل: مریضم، ورشکست شدم، جانم به لبم رسید، بد شانسم و.... ●🔮•به یاد داشته باشید،از سخنان تو، بر تو حکم خواهد شد. ●🏮•کلامتان بی اثر باز نخواهد گشت، و آنچه را بر زبان رانده اید بجا خواهد آورد. ●📍•پس کلامتان را عوض کنید،تا جهان شما دگرگون شود. ❤️ @delkade_matn
❤️🍃❤️ 🏡 💞دیر رسیدن همسر، فراموشی خریدها، جوراب روی مبل و.. که در هر خانه‌ای اتفاق می افتد را ابزاری برای به راه انداختن دعوا نکنید 💞 به حفظ آرامش زندگی‌تان اهمیت کافی بدهید. @delkade_matn
دلکده متن(پرسش‌وپاسخ)^_^❤️🍃
پدر و مادرم بعد از سی سال قصد داشتن از هم جدا بشن، مادرم ایرانی و پدرم فرانسوی بود، تصمیم گرفتم با م
پدر و مادرم بعد از سی سال قصد داشتن از هم جدا بشن، مادرم ایرانی و پدرم فرانسوی بود، تصمیم گرفتم با مادرم به سرزمین مادریش یعنی ایران برم. بعد از اون همه کشمکش و بحث دعوای مادرم سر جدایی که من رو حسابی کلافه کرده بود تا به پارتی و مهمونی و هرچی خلاف هست رو بیارم، با مادرم به ایران رفتیم، حتی فکرشم نمی کردم که یه دختر ایرانی بخواد من و این همه تغییر بده... اون حجاب و صلابتش، اون چشمای معصومش قلب من و نشونه رفته بود. پسر بی بند و باری بودم ولی اون دختر ایرانی شد همه ی وجودم😍... فکر می کردم ساده به دستش میارم ولی اون واسم شرط داشت، یه شرط... سرگذشت‌کارن👇 رفتن به قسمت‌اول https://eitaa.com/delkade_matn/15295 @delkade_matn
داشتم به خدا التماس می کردم، من این بار می مُردم، اگه احسان به من...می زد خودم رو می‌کُشتم. بس که فشار به کمرم وارد کرده بودم، درد اومده بود، زورش داشت بهم‌می چربید، نالیدم: - خدایا کمکم کن! دیگه بیشتر از این نمی تونستم، بدنم دیگه یاری نمی داد، داشت در و باز می کرد که به یکباره پشت در خالی شد، دیگه فشاری نبود و چون کنترل روی خودم نداشتم به در خوردم و در با صدای بلندی بسته شد، شاید بازی جدیدی بود! ولی چرا؟ اون که چیزی نمونده بود در و باز کنه، ناگهان با صدای کارن به خودم اومد، جرات و جسارتم با صدای کارن برگشت، همین که در رو باز کردم، کارن رو دیدم که احسان رو به زیر مشت و لگد گرفته! کارن ، احسان رو که دیگه جونی براش نمونده بود، وِل کرد. با پوزخند رو به گارن گفت: - دهنم و باز کنم حیثیتت رو به باد دادم! کارن عصبی گفت: - دهنتو ببند تا نکشتمت! دستشو‌بالا آورد و آستینشو گوشه ی لبش کشید. - زنت باید بدونه بین من و تو و المیرا چی گذشته! کارن نگاش به من افتاد که چشمام گشاد شده و منتظر ادامه ی حرف احسان بودم. - شنیدی میگن م... و راستی؟! میخوام‌ پته ات و بریزم رو آب، چون نامردی کردی، چون تنها فیض بردی! از در فاصله گرفتم و بالای سر احسان ایستادم. یکدفعه کارن دست روی دهان و بینیش گذاشت و فریاد زد. - عوضی! آشغال دروغگو! می کشمت!
‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌‎ ‍‌ ❤️☘❤️ زندگی را زیباتر کنیم ✂️گاهی با 🔺ندیدن، 🔺نشنیدن 🔺 و نگفتن زندگی زیباتر میشودبا یک 👌به همین سادگی. @delkade_matn