🔰 شاه کلید تربیت در هفت سال اول!
🔻 چه کسی در دوره کودکی بالاترین تاثیر را بر بچهها دارد؟
گاهی کسی بیشترین #ارتباط را با بچه ها دارد اما نمیتواند تاثیرگذار باشد.
♨️ کسی بیشترین و بهترین ارتباط را با بچه ها دارد، که با آنها بازی میکند. اگر در بازه دو تا شش سال میخواهید محبوب بچهها شوید، باید با آنها بازی کنید.
🔹 مثلاً اگر پدربزرگ با بچه ارتباط زیاد داشته باشد، اگر هم بازی او هم بشود، دیگر بچه ها او را میپرستند.
❓اما بازی چیست؟
#بازی یک حس خوشایندی است که فقط یک کودک آن را حس میکند و ممکن است برای بزرگترها خنده دار باشد!
✴️ اگر بازی در خانهای اتفاق بیفتد، آن خانه محبوب بچه ها خواهند شد و تمام روشهای تربیتی آن خانه نیز موثر خواهد شد. آن خانه میتواند خانه هر کسی باشد!
پس اگر دوست دارید خانه خودتان محل #تربیت بچههایتان باشد، باید بیشترین بازی را در #خانه خودتان انجام دهید.
🔴 نکته این است که منظور از بازی، اسباب بازی نیست. تعداد اسباب بازیها نشان دهنده بازی با بچهها نیست.
بلکه فردی که میآید و با بچهها همراه میشود، مهم است.
☑️ انواع بازیها، تحرکی جمعی، تحرکی فردی، فکری جمعی و فکری فردیست. حال اگر در انواع بازی ها به خصوص بازی های جمعی، آدمی به بچه ها بپیوندد، او #الگو و محبوب بچه ها میشود.
🎙
@delkade_matn
13.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌نه افراط نه تفریط
❇️در بحث مهریه و جهزیه تعادل داشته باشید.
❤️شب اول زندگی رو، نماز جماعت بخونید☺️
#دکتر_سعید_عزیزی
#ازدواج
@delkade_matn
12.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ چطور تشخیص بدیم که فرزندمان #بیش_فعال هست یا خیر؟!
💠از زبان #دکتر_سعید_عزیزی
یعنی ویژه مامانهاست
که دائما نگرانند🧐😉
@delkade_matn
🔴 گلایه همــسر از خانوادهمان
💠 اگر گاهی همسرتان از رفتار یا کلام مادر یا پدرتان و یا هر یک از اعضای خانوادهتان گلایه کرد ســـریع گارد متعصبانه نگیــــرید!
💠حتی اگر حق با او نیست برای اینکه آبی بر آتش دعـوا بریزید بگویــید حق با شماست منم بـــودم ناراحت میشـــدم.
💠 با این روش هم جلوی مشاجره را میگیرید و هم همـــسرتان انـــرژی خود را صرف گــارد گرفتن با شـــما نمیکنــد. و نیــــز شما را فردی منصف و منطقی تلقی میکند و محبوب او می شــــوید.
💠در فرصتی مناسب درباره گلایه او با منطق و به قصد نزدیک کردن دل همسرتان با طرف مقـــــابل صحبت کنـــید.
@delkade_matn
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴نیش و کنایه باعث دوری اعضای خانواده از یکدیگر میشود.
🌷افراد به سمتی گرایش پیدا می کنند که محبت میبینند.😉
🎵دکتر عزیزی
@delkade_matn
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌چرا بچه ها استرس می گیرن؟
⚠️چرا فشار روانی دارن؟!
🎙دکتر عزیزی
@delkade_matn
15.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ خاطره زیبا و واقعی از
شهید عباس بابایی
🎙#حجت_الاسلام_عالی
@delkade_matn
11.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#همسرداری
چندتا نکته مهم برای حل مشکلات مختلف زندگی که لازمه بدونی 🌱
@delkade_matn
دلکده متن(پرسشوپاسخ)^_^❤️🍃
🌙❤️🩹 سرگذشت دختری که شب عروسیش بهش تهمت میزنن...... @delkade_matn
🌙❤️🩹 سرگذشت
دختری که شب عروسیش بهش تهمت میزنن......
@delkade_matn
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
فردای اون روز راهی شدیم، دیار تمام راه رو اخم کرده بود، از اون اخم نه من جرأت جیک زدن داشتم نه افشار!
جفتمون ساکت نشسته بودیم، بین راه که واسه استراحت وایساد افشار جرأت خرج داد و گفت: چیه؟ با اون اخمت ارث باباتو طلب داری؟!
دیار:خفه، وقتی عصبانیم ساکت باش!
-تو کی عصبانی نیستی؟ بیچاره اینی که باهات زندگی میکنه، با ده من عسل هم نمیشه خوردتت مرتیکه! وا کن اون سگرمه رو قالب تهی کردیم!
دیار کلافه پوفی کشید و گفت: چی میگی تو؛ کارام مونده، اینهمه درس نخوندم که تهش برم سرکشی کنم از زمین این و اون و دعوا سر آب رو فیصله بدم!
افشار: خیله خب پسر! بابات هم چیزیش نیست یه چند وقت دیگه رو به راه میشه توأم برمیگردی سر کارت، اصلا همونجا کمک مردم کن، مگه کم مریضی دارن؟ الان من چیم که راه افتادم دنبال تو؟! اون آدما خیلی بیشتر از شهریا به امثال من و تو نیاز دارن حالا وا کن اخماتو! بریم یه کباب و ریحون تازه بخوریم و راه بیوفتیم، به حساب من!
موقع غذا خوردن نگاهم به دیار بود، هنوزم کلافه و ناراحت بود و کاری از دستم برنمیومد!
وقتی رسیدیم، عمارت ساکت تر از همیشه بود، صدای ماشین باعث شد چند نفری بیرون بیان، دیار ازشون در مورد حال احمد خان پرسید که خیلی خوب به نظر نمیومد!
آهو بدو بدو اومد پیشم و با لبخند گفت: خیلی خوش اومدی خانوم، ماشاالله هزار ماشاالله آب رفته زیر پوستت رنگ و رو گرفتی!
لبخندی بهش زدم و گفتم: دلتنگت بودم آهو، چخبر از اهل عمارت؟
-از چی بگم خانوم! بعد رفتن دیار خان و شاهرخ خان احمد خان هم حال و اوضاع خوبی نداره انگار گرد مرده پاشیدن به عمارت باز خوبه شما برگشتین.
باهم رفتیم تو خونه، مهتاج خانوم و خاتون اومدن استقبال، بغلشون کردم و بعد احوال پرسی رفتم تو اتاقمون! بیشتر از همه دلم واسه پنجره اش تنگ شده بود! مثل همون روزی که رفته بودیم مراتب بود و فقط یه چراغ گذاشته بودن که گرم بشه، سر و وضعم رو مرتب کردم و برای سر زدن به احمد خان راهی شدم! احمد خان برای مریض شدن جوون بود، یه لحظه از ترس نفسم بند اومد، نکنه نفر سوم طا*لع نحس من احمد خان باشه؟!
افشار و دیار بالا سرش بودن و بهش رسیدگی میکردن، صدای بلند خدیجه خانوم باعث شد برگردم سمتش: برو کنار دختر...
خدیجه خانوم با زن عجیبی که رو چونه و پیشونیش با زغال خالکوبی کرده بود اومد تو اتاق، مهتاج خانوم با تعجب گفت: این کیه مادر؟!
#تجربه
#واقعی
دلکده متن(پرسشوپاسخ)^_^❤️🍃
پدر و مادرم بعد از سی سال قصد داشتن از هم جدا بشن، مادرم ایرانی و پدرم فرانسوی بود، تصمیم گرفتم با م
پدر و مادرم بعد از سی سال قصد داشتن از هم جدا بشن، مادرم ایرانی و پدرم فرانسوی بود، تصمیم گرفتم با مادرم به سرزمین مادریش یعنی ایران برم.
بعد از اون همه کشمکش و بحث دعوای مادرم سر جدایی که من رو حسابی کلافه کرده بود تا به پارتی و مهمونی و هرچی خلاف هست رو بیارم، با مادرم به ایران رفتیم، حتی فکرشم نمی کردم که یه دختر ایرانی بخواد من و این همه تغییر بده...
اون حجاب و صلابتش، اون چشمای معصومش قلب من و نشونه رفته بود.
پسر بی بند و باری بودم ولی اون دختر ایرانی شد همه ی وجودم😍...
فکر می کردم ساده به دستش میارم ولی اون واسم شرط داشت، یه شرط...
سرگذشتکارن👇
@delkade_matn