eitaa logo
بیدهای بی‌مجنون / انصاری‌نژاد
965 دنبال‌کننده
521 عکس
97 ویدیو
4 فایل
#محمد_حسین_انصاری_نژاد . گزیده‌ای از آثار محمد حسین انصاری نژاد شاعر و نویسنده معاصر 🟥 این کانال توسط ادمین اداره می‌شود 🟥
مشاهده در ایتا
دانلود
م انصاری: " غزلی به طعم پیدایش" بين صد گرگى كه از این چاه پیدا می شود یوسفی-بینی و بین الله-پیدا می شود؟! خواب گرگ و چاه دیدم، خواب برق دشنه نیز ای شب تبدار! قرص ماه پیدا می شود؟ ابن سیرین! یک ستاره نیست درخواب "عزیز" آفتابی کی بر این درگاه پیدا می شود؟ * تا ترنج و کارد آمد درمیان، معلوم شد چون زلیخا چند خاطرخواه پیدا می شود دست من خالی ست ای یوسف فروشان! نگذرید در بساطم عاقبت یک آه پیدا می شود آی مردم! دارداین ابیات، بوی پیرهن عشق، بعداز مصرعی کوتاه پیدا می شود * چشم هایم خیره برگلدان حسن یوسف است سوره ای در برگ ها ناگاه پیدامی شود دفتر یکی از جدیدترین مجموعه های ، محمدحسین انصاری نژاد است که به همت منتشر شده و یکی از نامزدهای جایزه ی بوده است. قالب اصلی این مجموعه است و پیش از این، به بهانه های مختلف بارها آن را از نظر گذرانده ام. یکی از زیباترین غزل های این مجموعه، شعر است که هرچند این روزها توجهی به حفظ شعر ندارم، به دلیل مرور و خوانش های مکرر، ابیاتی از آن را به حافظه سپرده ام. شاید این زمان، اغراق نباشد اگر ادعا کنم، این غزل یکی از موفق ترین غزل هایی است که در دهه ی اخیر با درون مایه ی و در این بافت زبانی، خوانده یا شنیده ام؛ اما علت این موفقیت شاعر در چیست؟ پاسخ به این پرسش را در چند سطر ادامه خلاصه خواهم کرد. شعر، طولی دارد و در وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن سروده شده است؛ وزنی مشترک بین دو سبک و که نشان دهنده ی پیوند دو سویه ی شاعر با این دو شیوه ی ادبی است. این فضای بینابین در ردیف دو کلمه ای غزل هم دیده می شود؛ هرچند غلبه ی معنای در ، نگاه معنامحور شاعر را در غزل ثابت می کند. به طوری که می توان گفت؛ شاعر در آثارش در کنار توجهی که به دارد، به و ی شاعرانه نیز پایبند است. اما دو ویژگی اصلی تمایز در این غزل چیست؟ نخست: معنای جاری در ابیات که پیوندی طولی را در شعر و در حول مفهوم "انتظار" شکل داده است. نکته ی تامل برانگیز، و سیر تحولی است که با تمرکز شاعر بر ها و در غزل دیده می شود و شعر را تقویت کرده است. نقش ردیف در شکل دادن به این پیوند، در این غزل کاملا محوری است. در بیت اول، استفاده از عبارت "بینی و بین الله" در کنار ردیف سوالی، نوعی استفهام انکاری را در شعر شکل داده است. گویا شاعر با وجود احساس نیازی که به دارد، با سوالی بسیار تردیدآمیز به این مفهوم نگریسته است. این تردید که با تصویر "یک یوسف ممکن در برابر صد گرگ موجود"، شکل گرفته، کفه ی ترازوی را به سمت انکار چربانده؛ نکته ای که در نوع خود و در شعر شاعری حوزوی، فضایی تازه را ترسیم کرده است. در بیت های بعد، شاعر از آن تردید موکد، شعر را به سمت سوال هایی محتمل (از منظر تاکید) پیش برده؛ به طوری که گویا به مخاطب این پیام را منتقل می کند که هنوز امیدوار است تا ماه یا آفتابی ظهور کند؛ البته سوالی بودن ردیف ها، این مفهوم را در حد احتمال باقی می گذارد. در بیت های چهارم و پنجم، ردیف ها از حالت سوالی، به فضایی انشایی اما نزدیک به خبری، رسیده اند. "خاطرخواهی" یا "آهی" که پیدا می شود؛ گویی روزنه ی امیدی برای "پیدایش" منجی در شعر فراهم کرده است. سیر معنایی شعر در بیت پایانی به تکامل می رسد؛ آنجا که ردیف "پیدا می شود" خبری قطعی را درباره ی ظهور "سوره ای در برگ ها" به مخاطب ارائه کرده و بر این اساس، شاعر در کل غزل، مخاطب را از سوالی پوچ انگارانه به یقینی شبه عرفانی رسانده است؛ بی آنکه این حرکت به سختی و در قالب روایت یا صرف ادعای کلامی مطرح شده باشد. زاویه ی دوم اهمیت این شعر حرکت شعر است که در سایه ی ارتباط موثر، در شعر ایجاد شده است. خلاف ظاهر گسسته در برخی ابیات (به ویژه چهارم و پنجم)، یک رشته از تناسبات و ارجاعات برون متنی، تمام ابیات را به هم متصل کرده و آن حضور تلمیح یا بازخوانی بخشی از داستان (ع) در شعر است. با این تمایز که شاعر صرفا به داستان اشاره نکرده؛ بلکه برخی از اجزای این را با استفاده از تخیل شاعرانه ی خود بازخوانی کرده و با دیگر اجزای معنایی و تصویری شعر پیوند داده است. "برآمدن گرگ از چاه به جای یوسف، داستان ستاره و آفتاب و آمیختن شخصیت یوسف نبی و و در کنار آن اشاره به عزیز، داستان کارد و ترنج و زنان مصر، ماجرای بازار برده فروشان و در پایان، جمع آن ها در ظهور "، منطق تصویری ابیات را کاملا پیوسته و منسجم ساخته است. علاوه بر این، تناسب واژه ها و ها، بر تقویت انسجام غزل افزوده است. امید که از این دست غزل ها بیش از این در قلمرو آفریده شود. @drmmoradi
"سیمای مهدی(عج) در اشعار شاعران سده‌های چهارم و پنجم" در سده‌های نخستین شعر فارسی اشارات مربوط به مهدی(عج) و آخرالزمان محدود است. در این دوره، توصیفات مربوط به آن حضرت عمدتا در آثار روایی، تفسیری و متون دینی دیده می‌شود. این نکته سبب شده، تا عصر محمود غزنوی(دست کم در اشعاری که اینک در دسترس است) ذکری مستقیم از ایشان نرفته باشد. در مدایح عصر غزنوی اول، به مرور و به صورت تلمیحی اشاراتی به نام مهدی و عمدتا در تقابل دجال ثبت شده است. این چند تلمیح را در اشعار غضایری رازی و عنصری می توان دید: یکی گوید که مهدی گشت پیدا یکی گوید نبی الله اکبر * سیاست تو به گیتی علامت مهدی است کجا سیاست تو نیست فتنه‌ی دجال در قطعه‌ای منسوب به ابوسعید هم به آن حضرت(ع) شفاعت جسته شده که چنانکه در مقاله ای اشاره کرده‌ام، این شعر متاخر از زمان شیخ است( ر.ک. مجله‌ی شیعه شناسی) و نمی‌تواند از بوسعید باشد. در اشعار عصر سلجوقی، عمدتا نگاه اهل سنت به ظهور مهدی موعود دیده می‌شود. در تلمیحاتی که در دیوان قطران، لامعی، ابوالفرج، عمعق، مسعود سعد، سنایی و شاعران بی‌دیوان می‌بینیم؛ عمده‌ی توصیف‌ها روایتگر فتنه‌ی دجال و تقابل آن با ظهور مهدی(عج) و همراهی مسیح(ع) و آن حضرت است: مسعود سعد: مشهور شد از رایت او آیت مهدی منسوخ شد از هیبت او فتنه‌ی دجال سنایی (دیوان): ای دریغا مهدیی کامروز از هر گوشه‌ای یک جهان دجال عالم‌سوز سر بر کرده‌اند * گر مخالف خواهی ای مهدی در آ از آسمان ور موافق خواهی ای دجال یک‌ره سر بر آر حدیقه: خلق او آمد از نکو عهدی روح عیسی و قالب مهدی * اندرین روزگار بد‌عهدی چیست جز عدل هدیه‌ی مهدی در اشعار شاعران و نویسندگان متمایل به نگاه شیعی (اسماعیلی یا اثناعشری) هم اشاراتی به آخر الزمان دیده می‌شود. ناصرخسرو در دیوانش تنها به صورت نمادین به فتنه‌ی دجال و معنای نهفته پشت آن اشاره کرده است. در قصیده‌ای منسوب به او نیز نامی از مهدی به میان آمده؛ البته مینوی در مقدمه‌ی دیوان چاپ نصرالله تقوی انتساب این شعر به ناصر خسرو را رد می کند و می‌گوید: "قول به مهدی در عقاید ایشان ندیده‌ام و اگر بوده در زمان حکیم ناصر خسرو نبوده". شعر مورد نظر از زاویه‌ی سبک سروده‌ی ناصر خسرو نیست؛ با این حال اشاره به مهدی(ع) را در رساله‌ی اسماعیلی کشف‌المحجوب از ابویعقوب سجستانی هم می‌توان دید: "مهدی آن است که مردمان را راه نمایذ و همه‌ی پیغمبران از پیش او مردمان را راه نموذند به راه خدای، ولیکن سخن‌های ایشان پوشیذه بوذ و علم‌های ایشان در حجاب بوذ؛ زیرا زمان‌ها چنان واجب کرد... و چنین گفتند کی چون مهدی بیایذ گرگ و گوسفند به یک‌جا آب خورند...". کامل‌ترین تصویر شاعرانه از آخرالزمان و ظهور مهدی(ع) را در ابیات نخستین گرشاسپ نامه‌ی اسدی توسی می‌توان دید: ...ازین پس پیمبر نباشد دگر به آخرزمان مهدی آید به در بگیرد خط و نامه‌ی کردگار کند راز پیغمبران آشکار ز کوچک جهان راز دین بزرگ گشاید خورد آب با میش گرگ بدارد جهان بر یکی دین پاک بر آرد ز دجال و خیلش هلاک همان آب گویند کآید پدید درِ توبه را گم بباشد کلید رسد زآسمان هر پیمبر فراز شوند از پس مهدی اندر نماز سوی خاور آید پدید آفتاب هم آتش کند جوش طوفان چو آب پس از آن شگفت دگرگونه‌گون بس افتد جهاندار داند که چون از سده‌ی ششم، اشارات و سرایش اشعار مستقل در ستایش مهدی(عج) فراوانی می‌یابد که اشاره به ویژگی این آثار به مجالی دیگر نیازمند است. https://eitaa.com/mmparvizan
"پیشواز: به بهانه‌ی روزهای نزدیک به نوروز و به یاد سفره‌های خالی از آجیل" عید است یا که شامِ غریبان؟ سیل است یا نسیم بهاری؟ این ناله، بانگ نحسِ کلاغ است؟ یا شورِ سار و رقصِ قناری؟ این داعیان که عقل کُلانند، دلسوز خَلق یا مغولانند؟ با لطف بی‌کرانه‌ی اینان: رحمت به قاتلان تتاری * ای پادشاه خطّه‌ی مستان! ای لشکرِ کلیدبه‌دستان! در فصل اعتدال ربیعی، این است وضع مملکت، آری! تهران بِکام باشد و خوشحال، ای آسمان بهوش که هرسال تنها برای مردم اهواز، بارانِ گرد و خاک بباری در این دیارِ مملوِ غصّه، هم‌قافیه است پسته و قصّه تا طعم پسته را تو ازین پس، در قصّه‌ها به یاد بیاری امسال هم به گریه بسازید، ای کودکان فقر و بنازید با کفش‌های پاره‌ی پیرار، پیراهن تکیده‌ی پاری من "دارم" آن‌قَدَر که غمی نیست، اما غم تو درد کمی نیست ای هم‌وطن که نو شده سالت با میوه‌های شصت‌هزاری! سگ_دو زدی و جای دویدن، هی پشت هم "ریال" گرفتی حالا تویی و قحطی بازار، در حجم نرخ‌های "دلاری" * من جای آن مسبّب نامی، ای دوست ای رفیق گرامی دلواپس تو ام که نخوردی، شرمنده‌ی تو ام که نداری https://eitaa.com/mmparvizan