eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
مهدى جان! من تو را امام زمان خود مى دانم و اعتقاد دارم كه تو حجّت خدا هستى. خدا راه سعادت را براى مردم روشن نمود، به آنان دستور داد تا ولايت تو را قبول كنند و از تو پيروى كنند، هر كس از تو اطاعت كند، اهل بهشت خواهد بود و هر كس با تو دشمنى كند، غضب خدا در انتظار او خواهد بود. من بار ديگر بر محمّد و آل محمّد، صلوات و درود مى فرستم، و خطاب به شما چنين مى گويم: اى سروران من! شما اوّلين آفريده خدا هستيد، خدا آفرينش را با شما آغاز نمود، خدا همه خوبى ها، همه زيبايى ها، همه كمالات را با شما آغاز نمود. شما سبب خلقت جهان هستيد، اگر شما نبوديد، خدا آسمان ها و زمين و فرشتگان و جهان را خلق نمى كرد. شما واسطه فيض خدا هستيد، وقتى خدا مى خواهد به بندگان خود خير و رحمتى بدهد، ابتدا آن را به وجود شما نازل مى كند و بعد به واسطه شما آن خير به ديگران مى رسد. شما همه كاره جهان هستيد، در جهان هستى، حرف اوّل و آخر را شما مى زنيد، خدا شما را محور قرار داده است، از اوّل هستى شما بوده ايد و تا آخر هم شما خواهيد بود. هر كس كه با خدا كار دارد بايد به درِ خانه شما بيايد، به اذن خدا، شما هميشه و همواره، همه كاره جهان هستى مى باشيد. به واسطه شما خدا رحمت خود را بر بندگانش نازل مى كند و بلاها را از آنان دور مى كند، شما ست ون جهان هستى هستيد، اگر شما نباشيد، زمين و زمان در هم مى پيچد. من به "رجعت" شما باور دارم، اعتقاد دارم كه شما قبل از قيامت، به دنيا باز مى گرديد و در اين دنيا حكومت مى كنيد. "رجعت"، همان زنده شدن دوباره شما مى باشد، آرى! خدا شما را (قبل از برپا شدن قيامت) زنده خواهد نمود تا بر اين دنيا حكومت كنيد، آرى! باور داشتن به رجعت، نشانه شيعه واقعى بودن است. من مى دانم كه قرآن هم از رجعت سخن گفته است. من بارها و بارها اين آيه قرآن را خوانده ام: (أَو كَالَّذِى مَرَّ عَلَى قَريَة وَهِىَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا...فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَام ثُمَّ بَعَثَهُ...) قرآن، داستان عُزَير (يكى از پيامبران) را برايم بيان مى كند، او از شهرى عبور كرد كه استخوان هاى مردگان زيادى در آنجا افتاده بود. آن، شهر ويران شده بود. او مدّتى به آن استخوان ها و جمجمه ها نگاه كرد و با خود گفت: در روز قيامت، خدا چگونه اين مردگان را زنده خواهد نمود؟ در اين هنگام، خدا به عزرائيل دستور داد تا جان او را بگيرد، مرگ عُزَير فرا رسيد. صد سال گذشت. خدا بعد از صد سال، دوباره او را زنده كرد، او به سوى شهر خود حركت كرد، وقتى به شهر خود رسيد ديد همه چيز تغيير كرده است، آرى!صد سال گذشته بود، همسر او از دنيا رفته بود و... آرى! رجعت، همان زنده شدن بعد از مرگ است و قرآن از رجعت و زنده شدن دوباره عُزَير سخن گفته است. خدايى كه من او را مى پرستم به هر كارى تواناست، او وعده داده كه بار ديگر شما را به اين دنيا باز گرداند و شما در اين دنيا حكومت كنيد و خدا به وعده هاى خود عمل مى كند. من مى دانم كه در روزگار رجعت شرايط عوض خواهد شد، اگر كسى قبل از رجعت كافر باشد، ايمان او در روزگار رجعت قبول نخواهد شد، زيرا در آن هنگام پرده ها كنار مى رود و آيات خدا آشكار مى شود، انسان ها تا قبل از فرا رسيدن روزگار رجعت، فرصت دارند كه حق و حقيقت را انتخاب نمايند. 🌹🌹🌹🌹🌻🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
حضرت رضا(ص) در برابر واقفیّه یکی از تلخ‌ترین و رنج‌آورترین حادثه‌ای که بعد از شهادت امام کاظم(ع) رخ داد و موجب ریختن آب به آسیاب دشمن گردید، پدید آمدن گروه واقفیّه در برابر حضرت رضا(ع) بود. توضیح این که امام کاظم(ع) وقتی که در زندان بود، نمایندگانی داشت که خمس و وجوهات را از شیعیان و دوستان امام می‌گرفتند، و در راه‌های صحیح به مصرف می‌رساندند، این نمایندگان عبارت بودند از: علی بن حمزه‌ی بطائنی، زیادبن مروان قندی، عثمان بن عیسی رواسی، احمد بن ابی‌بشر سراج و ... . پول بسیار در نزد این‌ها جمع شده بود، پول‌پرستی و دنیا‌خواهی موجب شد که این افراد، منکر وفات امام کاظم(ع) شدند، و کم‌کم فرقه‌ی واقفیه را به وجود آوردند، آنها و طرفدارانشان را از این‌رو واقفی می‌گویند که در اعتقاد به هفت امام، متوقف شدند و امامان بعد را نپذیرفتند و به نام هفت امامی، حادثه‌ی تلخ جدیدی در تاریخ تشیّع پدید آوردند. حضرت رضا (ع) با احتجاجات خود، حجّت را بر آنها تمام کرد، ولی آنها ـ جز عدّه‌ای ـ به احتجاج و استدلال امام اعتنا نکردند و به دنبال هوس‌های خود رفتند. به عنوان مثال: یکی از نمایندگان امام کاظم(ع) به نام «عثمان بن عیسی» در مصر بود، اموال بسیار و شش کنیز در نزد او جمع شده بود، حضرت رضا(ع) برای او پیام فرستاد که اموال را نزد من بفرست، عثمان با کمال گستاخی در جواب نوشت: «پدرت نمرده است.» حضرت رضا(ع) در نامه‌ی دیگر برای او نوشت: «اخبار به ما رسیده که پدرم از دنیا رفت، و اموال موروثی او را تقسیم کردم ...» عثمان بن عیسی برای حضرت رضا(ع) ‌نوشت: «اگر امام کاظم(ع) همان گونه که تو ادعا می‌کنی از دنیا رفته، او به من نفرمود که اموال را به تو بسپارم، و اگر از دنیا نرفته، پس تو حقی در این اموال نداری، و من کنیزان را آزاد کردم.» 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef