eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.1هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
4.3هزار ویدیو
43 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
نبرد هولناک قرقیسیا سفیانی پس از سرکوب مخالفان، به انگیزه ی حمله به عراق با سپاهی بزرگ به سمت عراق رهسپار می‌شود. در مسیر، در منطقه ای به نام قرقیسیا (شهری در سوریه در محل اتصال رود خابور و فرات) جنگی درمی‌گیرد و بسیاری کشته می‌شوند! شاید علت این تلفات سنگین، مقاومت حاکمان آن سرزمین برابر زیاده خواهی‌های سفیانی باشد. در حدیث معتبری از امام باقر علیه السلام نقل شده که: «سپاه سفیانی به قرقیسیا می رسد. در آنجا نبردی در‌می‌گیرد و از ستم‌گران ۱۰۰هزارنفر کشته می‌شوند». (غیبه نعمانی، باب۱۴، ح۶۷) با توجه به برخی روایات: ۱_نبرد قرقیسا واقع خواهد شد. ۲_هر دو طرف درگیری، اهل باطل‌ اند که یک طرفش سفیانی ست. ۳_این نبرد، تلفات انسانی فراوانی به دنبال خواهد داشت و سپاه سفیانی علی‌رغم این تلفات سنگین، پیروز این نبرد است. برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به کتاب "تاملی نو در نشانه های ظهور" نوشته ی استاد نصرت الله آیتی پس از نبرد قرقیسیا، سفیانی چه می‌کند؟ او به صورت همزمان دو سپاهِ مختلف به مدینه و عراق روانه می‌سازد! چون مرکز حکومتِ امام مهدی علیه السلام برایش از اهمیت خاصی برخوردار است لذا به سرزمین های شیعه نشین کوفه یورش برده و آماج حملاتش، مردم آن سرزمین را فرا خواهد گرفت! در حدیث معتبری از امام باقر علیه السلام نقل شده: «سفیانی سپاه ۷۰ هزار نفری را به کوفه گسیل می‌دارد. آنها برخی از اهل کوفه را می‌کشند، برخی را به دار می‌آویزند و برخی را اسیر می‌کنند.» (الغیبه للنعمانی، باب ۱۴، ح۶۷) ظاهرا کشتار کوفه، متوجه زنان نخواهد بود. 🍃🍃🍃🍃❤️🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
🔰 چندماه بعد... 🌀 روز نیمه شعبان اون سال فرا رسید. همه غرق در شادی و جشن گرفتن و... آقا هادی هم از دو جهت خوشحال بود. هم بخاطر روز تولد حضرت ، هم بخاطر اینکه قراره پسرش در چنین روزی به دنیا بیاد، دل تو دلش نبود ✳️ دلش می خواست تو مراسمات جشن کمک کار اهل مسجد باشه ، چون خانوادش همه تو بیمارستان بودن و خیالش از اونجا راحت بود، اما حاج اقا عسکری بهش اجازه نداد و به هر زحمتی که بود هادی رو راهی بیمارستان کرد 🔰 تو راه بود که بهش خبر دادن بچه به دنیا اومده یک مرتبه تمام اون سختی ها و توسلاتی که محضر امام زمان (عج) کرده بود به یادش اومد. تمام گریه ها تمام نماز ها تمام زیارت عاشورا ها و... یقین کرد که هرکس در این خونه بره، دست خالی بر نمی گرده ❇️ بچه رو که بغل گرفت ، آرامش عجیبی بهش دست داد ، هرچند پدرش دم گوش بچه اذان و اقامه گفته بود، اما هادی دوست داشت خودش هم بگه رفت یه گوشه خلوت نشست و با گریه و زاری بعد از اذان و اقامه ، چند تا سلام به امام زمان هم در گوش بچه گفت و همونجا به حضرت گفت : آقاجان، این بچه را نذر تو کردم ، کمکم کن جوری تربیتش کنم تا یکی بشه مثل مالک اشتر برای تو یکی مثل عمار برای تو اشک از چهره اش جاری شد، با دستهاش اشک خودشو پاک کرد و خیلی یواش و آروم روی لب های بچه گذاشت تا کام بچه با اشکی که برای امام زمان (عج) ریخته شده باز بشه، بعد از جیبش تربت اصل کربلا رو که تو سفر سال قبل از یک خادم گرفته بود در آورد و مقدار بسیار کم رو در دهن بچه قرار داد مستحب هست وقتی بچه به دنیا میاد، کامش با تربت کربلا باز بشه 🌀 رفت سراغ خانمش ، ازش تشکر کرد ، از صبرش، از تحمل سختی ها ، از اینکه این همه سختی رو تو این مدت تحمل کرد تا این بچه صحیح و سالم به دنیا بیاد از جیب کتش ، یه گردنبند طلا در آورد و هدیه داد به خانمش روی پلاک گردنبند، اسم هر سه نفر نوشته بود هادی، نرگس، ✳️ بعد خوب شدن خانم و انجام مراحل بیمارستان ، اومدن خونه که یک مرتبه دیدن... ( ادامه دارد ...) : 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹