eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
4هزار ویدیو
39 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[ قرآن؛خطِ‌قرمز‌انقلابِ‌اسلامی ]
Seyed Taleh Bakooei _ Ei Darde Bi Darmanara (320).mp3
7.44M
اما قلب‌های شڪسته ، عباسﷺ ضامن و سرپرست آنهاست .
┄┅─✵💔✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 🏴🏴🏴🏴🏴 @hedye110
💔 بلا شروع شده تازه بعد عاشورا چه میکشید؟ خدا صبرتان دهد آقا دلی که سوخت چو نِی وقتِ شور، خوانده تو را سری که سوخت میان تنور خوانده تو را @delneveshte_hadis110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَا أَبَا الْقاسِمِ، يَا رَسُولَ اللّٰهِ، يَا إِمامَ الرَّحْمَةِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
🪴 🪴 🌿﷽🌿 مادرم از اتاق بيرون آمد و به صداي نسبتاً بلند و تشریفاتی به طوري كه آن ها كه توي اتاق بودند نيز بشنوند :گفت .محبوب جان، بيا خدمت شازده خانم عرض ادب كن - :بعد دوان دوان ولي بي سر و صدا وارد اتاقي شد كه ما در آن بوديم و آهسته گفت !شانس آوردي محبوبه، بدو چاي را بردار و بياور. توي سيني نريزي ها! داغ باشد ها - مادرم وارد اتاق شد و من دو دقيقه پس از او سيني نقرە چاي را كه دايه خانم آماده كرده بود با دستي لرزان گرفتم و پاي به درون نهادم. به محض آن كه وارد اتاق پنجدري شدم فهميدم كه بی خيال مردی با آن شكوه و جلال شدم، كه در سرم خیال نجار بود چه خيال خام و عبثي است. انگار فاصله بين خودم و او را با چشم مي ديدم. من؟ مني كه به اين زندگي و اين تشريفات و اين شوهرها تعلق داشتم! من كجا و او كجا؟ انگار موجي بزرگ مرا از :دنياي واقعيت كشاند. گفتم .سلام - :شاهزاده خانم گفت .به به، سلام به روي ماهت. چه دختر مقبولي داريد خانم. ماشاالله، هزار ماشاالله - :مادرم جواب داد .دست شما را مي بوسد - كه من اصالً دلم نمي حواست ببوسم. چاي را با نهايت دقّت جلوي مادر جلوي مهمان ها گرفتم. به ترتيب اهميت. ا داماد كه غبغب انداخته و بالاي اتاق نشسته بود. بعد جلوي خواهر داماد كه يا از عروسشان بزرگتر بود يا زشتي بيش از حدش اين طور نشانش مي داد. بعد جلوي عروس بزرگ كه بسيار زيبا، متين و با شخصت بود و آخر سر جلوي :دايه سياه كه بلافاصله احساس كردم دوستش دارم. او هم در حالي كه با لبخند چاي بر مي داشت گفت ماشاالله، پير بشوي دخترم. چاي دختر پز است؟ - .بايد به اين شوخي لبخند مي زدم تا ببيند دندان هايم رديف و مرتّب است .به به، چه دندان هايي، مثل مرواريد هستند -دايه خودم دم در اتاق دست به سينه ايستاده بود. برگشتم تا با سيني چاي بيرون بروم. مادر داماد به صداي بلند :گفت .كجا محبوبه خانم؟ تشريف داشته باشيد چند دقيقه خدمتتان باشيم - :سيني را به دايه جانم دادم كه از اتاق بيرون برد. مطيعانه برگشتم. دايه سياهپوست آغوش گشود .بيا دختر جان ببوسمت. من ارزوي همچو روزي را براي پسرم داشتم - زير بغل مرا گرفت و هر دو گونه ام را محكم بوسيد و رطوبت دهان خود را بر آن باقي گذاشت. مي دانستم مي خواهد ببيند زير بغلم عرق نكرده؟ دهانم بو نمي دهد؟ بوی خوب و مثبت داشتند. آخر مادرم آن آزمايش ها همه نتيج به من عطر زده بود كه آن بيچاره هم مطمئناً قدر تا شب مثل من سر درد داشت. نشستم. دستم را روي دامنم گذاشتم و سرم را پايين انداختم و با صداي نرم و ماليم، با پاسخ دادم. با بله و نخير - چه دختر سر به زيري؟! :مادرم گفت .باقلوا ميل بفرماييد. محبوب جان خودش پخته - تمام هنر من در باقلوا پختن بردن دايه به انبار، باز كردن قفل در حلب قند و شكر و تحول پسته و بادام به او در آخر .هم بريدن باقلوا در سيني و ريختن شيرە شكر روي آن بود ◼️◼️◼️◼️ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>