eitaa logo
یادداشت‌های یک طلبه|امیر خندان
596 دنبال‌کننده
655 عکس
91 ویدیو
27 فایل
دغدغه، عکس‌نوشت ها و سوالات ذهنی یک طلبه 🖋امیر خندان #مِن_دانشگاه_حتّی_الحوزه #مشاهدات #دستور_از_خمینی ارتباط: @admin_delneveshtetalabe @delneveshtetalabe
مشاهده در ایتا
دانلود
دغدغه قابل تحسین یک مغازه نانوایی البته اما و اگرهایی در این بنر نهفته است...شاید چند کلمه ای در موردش نوشتم...
هادی یکی از دوستان هست که چندین ماه، مداوم روی برنامه سنت حسنه قربانی، نذر فرج و سلامتی حضرت صاحب(عج) متمرکز شده است. تا به حالا از کشورهای دیگر هم، به واسطه دیدن پوستر در اینستگرام، برایش مبالغی واریز کرده‌اند؛ البته گاهی هم برای تامین مبلغ یک قربانی هم به سختی افتاده است. به هرحال.... اول هر ماه اگر قصد مشارکت در این کار خیر را داشتید، میتوانید روی شماره کارت زیر کلیک کنید و ادامه ماجرا...
6037997455891060
هادی آبرحیمی
یادداشت‌های یک طلبه|امیر خندان
👆👆👆 اینجا در مورد مغازه هادی که در پست بالا اشاره کردم، مطلبی نوشته ام
یادداشت‌های یک طلبه|امیر خندان
توفیقی حاصل شده است و با دوستان طلبه راهی مناطق محروم شده ام... #سفرنامه_جهادی نوروز را یادتان هست!؟
سال قبل توفیقی بود و تبلیغ و هجرت با هم گره خوردند.... سعی میکردم خاطرات و اتفاقات تبلیغ را ثبت و ضبط کنم. اولین پست سال قبل از اینجا شروع می شود👆👆 تجدید خاطرات جالب و عبرت آموز است
دست تکان داد و گفت حاجی بیا! موتور را نگه داشتم. سینی هندوانه قاچ کرده را روبرویم گرفت و گفت بفرما! کناری ایستادم تا هندوانه نذری را بخورم. بساط ایستگاه صلواتی خانوادگی شان همین بود.
شورش در عالم آغاز شد. شمشیرهایتان را خوب تیز کنید... لباس رزم هایتان را مرتب کنید... وصیت نامه ها را بنویسید... وقت رفتن است... وقت نصرت امام نزدیک است. فقط چند روز دیگر صدای «هل من ناصر» او بلند خواهد شد.
جملات بی‌مبنا به نظرم باید در جملاتی که معروف می‌شوند دقت بیشتری کرد: چه کسی گفته: امام حسین برای همه هست!؟ آیا خود اهل بیت نیز این گونه خود را معرفی کرده اند؟ اصلا این جمله چه معنایی دارد؟ مبنای این جمله کجاست؟ مثلا امام حسینِ همه، شامل جناب بابک زنجانی، خاوری و طبری هم می‌شود ؟! نمی‌شود؟! یعنی اگر کسی که میلیاردها پول مردم را با اختلاس و دزدی جابجا کرده است هم شامل این جمله است ؟ حتی در میان مردم دنیا، این گونه نیست که همه به اهل بیت و امام حسین احترام بگذارند. ناصبی ها و بهایی ها دو گروه عمده و معروف هستند. بماند سایر گروه ها و فرقه ها.
آقا مرا به پدیکور همان زنی.... نه آقاجان بیا به خاطر مانیکور ناخن همان زنی... آقاجان! شان شما اهل‌بیت که با این جملات پایین نمی آید ؟ می آید؟ خوب ببخشید آقاجان! اصلا بیا به خاطر رژ گونه همان زنی... البته شاید هم بگویم به خاطر رژ لب... الحق و الانصاف در روضه از صورت کبود و نیلی زیاد شنیده ایم. از چادر سیاه هم. تازه از مو هم زیاد شنیده ایم. موی سوخته، مگر نه تو خودت شیب الخضیب هستی!؟ پس اباعبدالله جان! ای حضرت عشق! می شود رنگ گونه همان زن رنگ ریش خون آلود تو باشد؟ نمی‌شود ؟ اصلا بیا به خاطره‌ موهای اکستنشن کرده همان زنی... شاید هم بگویم آقا مرا به هایلایت موهای همان زنی... اشکالی ندارد که با همین موها و ناخن ها دل چند جوان را در همان هیات از تو دور کرده؟ مولا جان اشکال دارد؟ از اکستنشن و هایلایت بگذریم! آقا جان دیدم لاک ناخن در شأن شما نیست! هست!؟ گفتم کمی به سر و صورت بپردازم. مگر موی دلفریب زنی که با هزینه گزاف اکستنشن کرده و با هایلایت هم تزیین، از لاک سیاه ناخن بالاتر نیست؟ مگر دل چندین مرد و زن را بهتر از ناخن نمی لرزاند؟ مگر شرافت زنانه را بهتر نمی فروشد؟ پی‌نوشت: متن بالا کنایه ای به شاعر و مداحی هست که یک عذرخواهی بلندبالا به امام حسین و تمام مقدسات شیعه مدیون هستند با این تک بیتِ(؟!) مستهجن و مزخرف: آقا مرا به لاک سیاه همان زنی که پشت دسته های عزا می‌رود ببخش!
یادداشت‌های یک طلبه|امیر خندان
آقا مرا به پدیکور همان زنی.... نه آقاجان بیا به خاطر مانیکور ناخن همان زنی... آقاجان! شان شما اهل‌
با احترام به آقای هلالی، ولی خواندن دوباره این شعر(!؟) در صدا و سیما و سعی در توجیه آن، کمی شبیه توجیه بدتر از گناه هست. از قسم به پهلوی شکسته و چادر خاکی چگونه به لاک سیاه ناخن زن پشت دسته عزا رسیدیم!؟
سال ۹۸ یعنی دو سال بعد از اولین چاپ کتاب، آن را بین تعدادی از رفقای فلسفه خوان در حال دست به دست شدن دیدم. با معرفی کتاب توسط دوستان، گوشه ای از ذهنم این جمله نقش بست: باید این کتاب را بخوانم. فرصت ها گذشت. سال ۱۴۰۱ کتاب را برای عزیزی هدیه گرفتم و چند روز پیش کتاب را از او امانت گرفتم برای خواندن. ۳۵۰ صفحه کتاب را به راحتی می‌توان در یکی دو روز خواند. خلاصه مطلب در مورد محتوای کتاب این است : مکتوب خاطرات تجربه گران نزدیک به مرگ ؛ شبیه مستند زندگی پس از زندگی، البته با تفاوت‌هایی. ان شاالله بیشتر در مورد محتوا و سبک کتاب در ثبت خاطرات خواهم نوشت. آن سوی مرگ
یادداشت‌های یک طلبه|امیر خندان
سال ۹۸ یعنی دو سال بعد از اولین چاپ کتاب، آن را بین تعدادی از رفقای فلسفه خوان در حال دست به دست شد
نکات و یادداشت های در مورد کتابهایی که میخواندم را در اپلیکیشن طاقچه هم قرار می‌دادم. با توجه به اقدام زشت و ننگین عوامل طاقچه در نشر عکس دسته جمعی کشف حجاب عوامل طاقچه، فعلا در این برنامه فعالیتی نخواهم داشت. چندین نشر بزرگ مثل انتشارات کاظمی، به نشر، حماسه یاران و.... نیز اعلام فسخ قرارداد و عدم همکاری کرده‌اند.