eitaa logo
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
598 دنبال‌کننده
651 عکس
90 ویدیو
27 فایل
دغدغه، عکس‌نوشت ها و سوالات ذهنی یک طلبه 🖋امیر خندان #مِن_دانشگاه_حتّی_الحوزه #مشاهدات #دستور_از_خمینی ارتباط: @admin_delneveshtetalabe @delneveshtetalabe
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل آب خوردن (شیوه های خاطره نویسی آسان) اثر:حمید داود آبادی @delneveshtetalabe
هدایت شده از کپر نشین
فراخوان 4⃣5⃣ تهیه ارزاق برای ۱۲۰ خانوار سیل زده و محروم بشاگرد با توجه به اینکه اعضای گروه در منطقه حاضرند و فردا ارزاق توزیع می شود لطفا در اسرع وقت کمک های خود را واریز نمایید. 💳شماره کارت گروه جهادی جوادالائمه علیه السلام ۶۲۷۳ ۸۱۱۰ ۹۹۱۹ ۴۱۶۶ @kaparneshin
جواد قلاوند(رحمتی) از دوستان قدیمی من است و سالیانی است در عرصه فعالیت جهادی در قالب گروه و اردوی جهادی فعالیت دارد... اگر مایل به کمک مالی هستید هر چه سریع تر به ادمین کانال کپر نشین اطلاع دهید... ان شاالله به زودی توزیع ارزاق در میان مردم سیل زده را شروع خواهند کرد..
بگوییم و یا بگوییم ؟!کدامیک؟! هر سال با فرا رسیدن ایام الله دهه فجر ، حتما شما هم شنیده اید که عده ای میگویند دهه زجر . حال واقعا این دهه فجر است و دهه زجر؟! اگر بخواهیم منصفانه سخن بگوییم باید بگوییم این دهه، هم دهه فجر است و هم دهه زجر!! دهه فجر است برای آنان که آیات الهی را میبینند و در راه خدا جهاد میکنند؛ و بدون شک دهه زجر است برای کسانی که در دل مهر استکبار را دارند؛ دهه زجر است برای کسانی که نه یک ماه و چند ماه و نه یک سال و چند سال و نه یک دهه و چند دهه بلکه قبل از مشروطه و قبل از جنبش تنباکو در پی خفّت و ذلّت مردم این مرز و بوم بوده اند...و حال در برابر اراده الهی، هر سال به طور ویژه در یک دهه خفت و ذلت خودشان به نمایش گذاشته می شود... آری دهه فجر واقعی در دل خود دهه زجری است برای هر کسی که ولو در ایران زندگی میکند ولی مهر طاغوت در دلش موج میزند و برای سر تعظیم فرود می آورد... پینوشت: همیشه تمسخر در برابر تفکر قرار داشته است... ایام الله دهه فجر مبارک @delneveshtetalabe
هدایت شده از طلبگی تا اجتهاد
بگوییم و یا بگوییم ؟!کدامیک؟! هر سال با فرا رسیدن ایام الله دهه فجر ، حتما شما هم شنیده اید که عده ای میگویند دهه زجر . حال واقعا این دهه فجر است و دهه زجر؟! اگر بخواهیم منصفانه سخن بگوییم باید بگوییم این دهه، هم دهه فجر است و هم دهه زجر!! دهه فجر است برای آنان که آیات الهی را میبینند و در راه خدا جهاد میکنند؛ و بدون شک دهه زجر است برای کسانی که در دل مهر استکبار را دارند؛ دهه زجر است برای کسانی که نه یک ماه و چند ماه و نه یک سال و چند سال و نه یک دهه و چند دهه بلکه قبل از مشروطه و قبل از جنبش تنباکو در پی خفّت و ذلّت مردم این مرز و بوم بوده اند...و حال در برابر اراده الهی، هر سال به طور ویژه در یک دهه خفت و ذلت خودشان به نمایش گذاشته می شود... آری دهه فجر واقعی در دل خود دهه زجری است برای هر کسی که ولو در ایران زندگی میکند ولی مهر طاغوت در دلش موج میزند و برای سر تعظیم فرود می آورد... پینوشت: همیشه تمسخر در برابر تفکر قرار داشته است... ایام الله دهه فجر مبارک نویسنده: امیر خندان. طلبه مدرسه علمیه معصومیه قم @talabegitaejtehad
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
بگوییم #دهه_فجر و یا بگوییم #دهه_زجر ؟!کدامیک؟! هر سال با فرا رسیدن ایام الله دهه فجر ، حتما شما هم
تشکر از دوستان گروه طلبگی تا اجتهاد... کانال پیشنهادی برای دوستان طلبه... از مفاد درسی تا اخبار طلبگی... 👆👆👆
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
#کتاب #کتاب_بخوانیم #کتابخوانی #سه_دقیقه_در_قیامت اثری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی #
کتاب به طور کلی کتاب‌خوبی است واگر کتاب به دستتان رسید بخوانیدش امّا چرا !؟! کتاب شرح رخدادی است برای یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس که بعدا توفیق حضور در نبرد علیه داعش و دفاع از حرم را نیز داشته است، لیکن در میان این دو نبرد اتفاقی برای وی ‌رخ میدهد که برگ جدیدی در زندگانی وی و اطرافیانش رقم میزند در اوایل دهه نود به علت تشخیص غده ای در ناحیه سر وی، مجبور میشود که تحت عمل جراحی شدیدی قرار بگیرد که احتمال مردن در این جراحی بسیار قوی بوده است؛ به همین جهت قبل از عمل، رضایت نامه ای از وی گرفته و ایشان از اطرافیان حلالیت میطلبد.... حین عمل برای چند دقیقه وی وارد عرصه‌جدیدی از زندگی میشود و را درک میکند... اما مشیت الهی بر این بوده است که این سرباز دین، در این دنیا باقی بماند تا از اسرار بگوید... از این که دقیقا کادر اتاق عمل در این چند دقیقه برای احیای وی چه کردند و برادرش بیرون از اتاق عمل چه دعایی کرد و.... تجربه نزدیک به مرگ که مخفف آن را NDE میگویند پدیده ای است که برای دانشمندان جهان جذابیت بالایی دارد و چندین رشته دانشگاهی سعی در شناخت این پدیده دارند این رزمنده بعد از به هوش آمدن در بیمارستان از برخی از وقایع که در همان چند دقیقه دیده با دیگران سخن میگوید ولی به دلیل تمسخر و یا درک نکردن وی، لب فرو میبندد و دیگر سخنی نمیگوید تا این که برخی از اتفاقاتی که از آنها مطلع بوده است رخ میدهند.... اگر بیشتر بنویسم، کتاب را خلاصه کرده ام کتاب کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی است در ۹۶صفحه... اما چند نکته: ۱/اصل اثبات معاد و روز قیامت ،ریشه در اعتقادات عقلی(صفت عدالت و حکمت الهی) و روایات و آیات ما دارد و امثال این کتاب نقش تایید کننده دارد و نه اثبات کننده...پس سعی نکنیم با امثال این کتاب در پی اثبات اصول عقلی باشیم. ۲/در این کتاب نام این رزمنده(به دلیل اصرار خودشان) و مانند سایر کتب گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی نام نویسنده ذکر نشده است.البته نشانه هایی از این‌رزمنده در کتاب هست.مانند این که وی یک سپاهی است و در یکی از شهرهای نزدیک به اصفهان زندگی میکند و.... هر چند که به صحّت کار این گروه اعتقاد دارم، لیکن بهتر بود مستنداتی از این کتاب را بیان میکردند.مانند این که فلان فرمانده مشهور دراستان، شاهد مصاحبه های ما است و یا هر کاری که استناد این کتاب را به واقعیت، بدون خدشه نگاه دارد. اثری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی @delneveshtetalabe
چندی پیش برای کمی استراحت و چایی خوردن دوستان طلبه کنار هم نشسته بودیم... تلفن یکی از دوستان زنگ خورد و بعد از چند دقیقه حرف زدن از جمع خارج شد... مادرش تماس گرفته بود و سوالات مادرانه... در این جمع تقریبا همه به این نظر رسیدیم که مواقعی که در کنار خانواده نیستیم و یا وعده های غذایی را در کنار مادر نیستیم، دومین سوال در اولین ملاقات و یا تماس مادر ،سوال از این خواهد بود:نهار/شام خورده ای؟! چی‌خورده ای؟! غذایش خوب بود؟!و.... حالا فرق نمیکند در جمع دوستان باشی و یا اتوبوس و تاکسی ؛باید حتما به اسم غذا هم اعتراف کنی تا دل مادر آرام بگیرد.... (فرض کنید توی تاکسی مجبوری اعتراف کنی:آره..نهار خوردم...قرمه سبزی...نه خوب‌بود ...اره..😁😁😁😁) یکی از دوستان خاطره دیگری تعریف کرد که جالب بود: گفت در محله ای که در شهرستان زندگی میکنیم ، جوان معتادی بود که گاهی به علت عواقب اعتیادش مادرش را کتک می زد ، به اصطلاح نعشه شده و چاره اش فقط مواد بود...بعد از چندی همین جوان معتاد مُرد...مادرش با این که همیشه از فرزندش کتک میخورد، حتی بعد از مراسم های معمول که برای اموات میگیرند بسیار بی تابی و گریه میکرد... همسایه ها وی را منع کردند و یادآور روزهایی شدندکه از فرزندش کتک میخورد، تا این که کمتر بی تابی کند و شاید کمی آرام بگیرد... امّا... مادر این جوان در مقام دفاع از پسرش بر می اید و میگوید: ناموس مردم را که کتک نزده...مادر خودش بوده...مزاحم ناموس دیگران که نمی شده، به مادر خودش کتک میزده و.... مادر یعنی کوهی از احساس که قلبش مانند برف های روی قله کوه سفید است.... سلامتی این فرشته های زمینی صلواتی بفرستیم @delneveshtetalabe