eitaa logo
یادداشت های یک طلبه
610 دنبال‌کننده
637 عکس
87 ویدیو
26 فایل
دغدغه، عکسنوشت ها و سوالات ذهنی یک طلبه #مِن_دانشگاه_حتّی_الحوزه #کتاب #کتاب_بخوانیم #مشاهدات #دستور_از_خمینی ارتباط: @admin_delneveshtetalabe @delneveshtetalabe
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام با تعدادی از دوستان قصد داریم إن شاالله در دهه اول محرم در روستاهای مناطق محروم در استان ادای وظیفه نوکری اباعبدالله الحسین را انجام دهیم. اگر قصد مشارکت مالی در راستای اقامه عزای اباعبدالله را در مناطق محروم دارید، بنده در خدمت شما هستم. کمک های نقدی طبق نظر شما در راستای سفره اطعام، پرده و پرچم، چایی و پذیرایی روضه، و یا کمک به مردم منطقه برای خرید لوازم فرهنگی و اقلام لوازم التحریر فرزندانشان مصرف خواهد شد... @delneveshtetalabe
به نام خدا به مناسبت اربعین: (خواندن متن کمتر از۲ دقیقه زمان میبرد) یکی از شیرین ترین دوران کودکی ام از همسایه مان بود.... زن همسایه بسیار مهربان بود و هر وقت درست میکرد چند تایی برای ما می فرستاد گاهی هم که با مادرم هم صحبت میشد، لهجه و کلمات نیمه عربی در زبانش بسیار بود... اولین سیّدی هم که روز عید غدیر مهمانش بودیم همین خانه بود... اصالتا کاظمینی بودند. سید جعفر، مرد خانواده هم مرد مهربانی بود. با وجود این که ما بچه بودیم همیشه لفظ آقا را در کنار اسم هایمان می آورد. بچه هایش در شهرهای دیگری مثل مشهد و‌گلپایگان بودند. پسری هم داشت که به علت شکنجه های دیگر صحبت نمیکرد و با مشکلات روحی روبرو‌ بود...علت خروجشان از عراق هم همین حزب بعث بود چند سالی از فوت هر سه تایشان میگذرد، مادر خانواده، پدر و فرزند...خدایشان بیامرزد خاطره شیرین و به یاد ماندنی دیگر مربوط می شود به محرم ها....وقتی شام‌غریبان میرفتیم و به هیات کاظمینی های مقیم کاشان میرسید. هیاتی که چند شب پیش، همین عرب های هیاتی، با قمه های نمادین و ضرباهنگ حیدر حیدر وارد حسینیه ما شده بودند و ما از آنها پذیرایی کرده بودیم... بعد از این که اشعاری عربی می خواندند، اشعاری فارسی هم زمزمه میکردند و ادای تشکر.... دوران دبیرستان با یکی از این رفقای هیاتی کاظمینی هم کلاسی و هم نیمکتی شدیم بعدها که وارد دانشگاه شدم رفیق عرب زبان(عراقی) دیگری پیدا کردم یکیار دیدم پشت تلفن دارد به راحتی عربی مکالمه میکند...داستان را پرسیدم....پدرش دکتر داروساز است و اصالتا عرب عراق. دوستی ام با این رفیق هنوز ادامه دارد و هر دو الان در حوزه علمیه مشغولیم... بعد از ورود به حوزه با یک رفیق دیگری که او هم اصالتا عرب عراق است هم حجره شدم...بعد ها در سفر کربلا مترجم بلا منازمان شد...رفاقتمان پابرجاست و روز به روز استوارتر.... بعد ها رفیق دیگری پیدا کردم که او هم اصالتا عرب است. عربی را به لهجه های نجفی و...میداند. اتفاقا خطاط است و از سادات در طول این مدت طلبگی با دوستانی ایرانی هم در ارتباطم و می شناسم که چند سالی است در حوزه نجف درس میخوانند و مشغول زندگی هستند... این چندین پاراگراف را قلم فرسایی کردم تا بگویم که : پیوند سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران و عراق محکم تر و عمیق تر از آن است که عده ای بخواهند این پیوند را بگسلند...این پیوند در چند سال گذشته به برکت سید الشهدا عمیق تر شده و‌سفر اربعین یکی از نقاط عطف این مساله است.... افسانه سرایی هایی که در این چند ماه اخیر در مورد مشهد الرضا کردند، و یا الاحواز و غیره کف روی آبی است که راهی به عمق این پیوند ندارد اربعین امسال به‌کوری چشم دشمنان و معاندان صحنه غرورآفرین این پیوند برادری خواهد بود. چون که @delneveshtetalabe