با خنده روی دوش ملکِ کنار دستی اش زد و گفت:« این بشر چقدر خودش رو جدی گرفته!؟»
ملکِ قلم به دست، خندید و گفت:«آره بابا! با دو کلمه نوشتن چقدر مغرور شده.»
به ملک قلم به دست گفت:«برای این بشر، بنویس»
آقای بشر!
زور نزن! ضعیفی...
برای کمال قدم بردار!
ولی برای آنچه که دست یافتنی نیست، مبارزه نکن.
امروزِ تو نشان از باخت تو در دیروز است؛دیروزی که ادّعای قهرمانی داشتی.
همان وقتی که فکر میکردی روی قلّه ایستاده ای، کف درّه ای بودی.
قدم بردار!
ولی با او که کامل مطلق است مسابقه نده.
بخوان
بنویس
خط بزن
ویرایش کن
ولی قلمت را به او بسپار...
تحدّی* نکن
زمین، قبرستانِ نویسندگان و نوشته هایشان است.
بنویس
فکر کن
قلم بزن
متن را جابجا کن
کم کن
زیاد کن
هر کاری که فکر میکنی نوشته ات را زیباتر میکند انجام بده، ولی بدان که همگام و همراه با ندامت هستی.
و این را فردا خواهی فهمید....
فردا !
ناامیدی در مسیر رشد و کمال معنا ندارد؛
ولی فراموش نکن که از دایره نقص بیرون نخواهی رفت.
اوست که یوسف درون چاه را، به تخت سلطنت می نشاند.
پس نه در تهِ چاه بودن، ناامیدت کند و نه تخت سلطنت مغرور.
پینوشت:
*تحدی:مبارزه طلبی
#نوشتن
#نویسندگی
#قلم_زدن
https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe
روایتِ روایت
روایتها دارند کمکم جای قصههای بلند و کوتاه را میگیرند. شاید عجلهی مردم برای فوری به سرانجام و انتها رسیدن، کار را به اینجا کشانده است. بعید نیست که این هم از اثرات زندگی در دنیای مدرن و غرق شدن در مدرنیته باشد.
امروزه مجلههای ناداستان یا همان روایت در حال نشر هستند. ما نیز با نوشتن و انتشار متنهایمان در فضای مجازی و حقیقی، در حال نشر روایتهای خودمان از زندگی و اتفاقات هستیم. البته این روایتها گاهی بسیار کوتاه است و گاهی کمی طولانی. برخی دلنشینتر هستند و برخی کمی شبیه یادداشت و یا یک متن ادبی.
روایتها نه داستان هستند و نه خاطره. نه خیالبافی هستند و نه واقعیتهای صرف. نه یادداشت هستند و نه رمان.
روایت یا ناداستان، نوشتهای است که ریشه در واقعیت زندگی دارد و بنا دارد حقیقتی را گوشزد کند ولی نه به سبک یادداشت؛ بلکه با بیانی قصه گونه. پس نه خشکی یادداشت را دارد و نه نرمی داستان را.
داستاننویسی مهارت بالایی در تعلیق و پردازش شخصیت و... برای ماندگاری داستان میخواهد. ولی روایت نویسی به دلیل کوتاهی و گرهی که با زندگی روزانه ما دارد، نیاز به مهارتهای داستاننویسی را ندارد. البته اگر کسی مهارت داستاننویسی داشته باشد روایتهای بسیار قویتری ارائه خواهد داد.
برای نمونه و آشنایی بیشتر با روایت در نظر دارم دو کتاب را معرفی کنم. نشر اطراف در حال نشر مجموعه روایتی است به نام «کآشوب» که تاکنون 5 جلد از آن چاپشده است. جلد اول این مجموعه نیز به همین نام است «کآشوب».
بهزودی در همین کانال مرور نویسی در مورد کتاب «کآشوب» و «رستخیز» را قرار خواهم داد إن شاءالله.
#نویسندگی
#کتاب