eitaa logo
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
603 دنبال‌کننده
646 عکس
90 ویدیو
27 فایل
دغدغه، عکس‌نوشت ها و سوالات ذهنی یک طلبه 🖋امیر خندان #مِن_دانشگاه_حتّی_الحوزه #مشاهدات #دستور_از_خمینی ارتباط: @admin_delneveshtetalabe @delneveshtetalabe
مشاهده در ایتا
دانلود
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
#نشر_حداکثری 💠 اردوی هویتی - معرفتی مثل خمینی 🔰رهبر معظم انقلاب: «ما امروز در بین طلّاب جوان، در ب
مخاطب این چند خط دوستان طلبه هستند: برخی حرف ها هست که لابلای کتاب های اصول و فقه و کلام مشخص نمی شود. لمعه را زیر و رو کنی و سیوطی را از بر بخوانی، اصلا با این سوالات درگیر نمی شوی. باید تشنگی این سوالات را در جای دیگری رفع کرد. پس اگر دغدغه سوالات بالا را دارید، یک روز وقت بگذارید و پای کلام این اساتید بنشینید. اردو در قم برگزار می شود... فقط یک روز... فرصت خوبی است...
«ب» مثل بحران اجتماعی در زمان دانشجویی، این عبارت را از یکی از اساتید مکرر می شنیدم:« سخت تر از فیزیک هسته ای، جامعه شناسی است.» هر چند این گزاره چندان علمی نباشد ولی در پی خود یک حقیقتی دارد و آن هم سخت بودن درک مسأله اجتماعی و توان پاسخ به آن است. مسأله اجتماعی تابع یک عامل و یا چند عامل نیست. مسأله اجتماعی تابع چندین عامل است از جمله موجود پیچیده ای به نام انسان. به همین دلیل درک مسأله در قدم اول و توانایی پاسخ صحیح به آن در مرحله دوم دشوار است. حوادث اخیر( شهریور و مهر۱۴۰۱) گویای واضح یک مسأله اجتماعی است که با سایر ابعاد سیاسی و اقتصادی ترکیب شده است. اگر در حوادث سالهای قبل به مسائل سیاسی و اقتصادی به عنوان دو عامل مهم توجه می شد، آنچه که در جریانات اخیر دیده میشود، پر رنگ شدن مسأله اجتماعی است که در صورت عدم پاسخگویی صحیح و یا برخوردهای امنیتی و سیاسی، توان تبدیل شدن به یک بحران اجتماعی را دارد. تقابل مردم در برابر مردم، ورود بحث های کشف حجاب و اقدام عملی بر کشف حجاب در مدارس و دانشگاه ها هر چند در مقیاس کم، و...نشان از یک مطالبه مردمی در یک مسأله اجتماعی است. مسائل اجتماعی، با گذر زمان ثمرات خود را بیشتر نشان میدهند هر چند اثرات مقطعی آنها فروکش کند و یا سرکوب و یا کنترل شود. پلیس و نیروی انتظامی در راس این مسأله قرار گرفته است. اگر اقدامی غیر هشیارانه انجام دهد به نفوذ این مسأله در میان اجتماع ضریب بیشتری خواهد داد. از سوی دیگر اقدامات وحشیانه مانند آتش زدن اموال عمومی و مزاحمت برای کسبه و خانواده توسط اغتشاش گران نیازمند برخورد جدی است. از این رو کار نیروهای امنیتی و نظامی بسیار دشوارتر از قبل شده است. سوالی که مطرح است: پاسخگویی به مسائل اجتماعی کار کدام دسته از نهادهای کشور می باشد؟! چه اقداماتی باید در این زمینه به صورت کوتاه مدت برای رفع مسأله و بلند مدت برای جواب به مطالبه صورت بگیرد!؟ و نقش تک‌تک ما افراد جامعه در این مسأله چیست!؟ https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
ندبه های انتظار و جمعه های انتظار و باز هم ... فدایت شوم! که تو حاضر هستی و غیبت از ماست... فدایت شوم! تو از ما دور نیستی، ما از تو دوریم... فدایت شوم! فدایت شوم! تا کی سرگرانی و فراق... https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
شاید کمی کمتر از چشم بر هم زدن و شاید هم کمی بیشتر، دقیق نمی دانم، ولی اولین خشت های دهه چهارم زندگی هم فرا رسید. شاید برخی اوقات کمی از روال خسته کننده و نگذشتن ایام ناگوار گله داشته ام، ولی سرعت حرکت عمر آن ها را هم از یادم کمرنگ کرده است که چه سالی بود و یا چه ترمی و کجا و.... دهه چهارم یعنی سلام بر میانسالی. یعنی سلام بر ریختن موهایی که هر 3 هفته یکبار باید کوتاه می شد و اگر نمیشد قیافه از قافیه به در میشد و الان اگر 5 هفته هم کوتاه نشود اتفاقی نمی افتد.... و ترکیب تارهای سفید و مشکی .... دهه چهارم یعنی کم کم رسیدن به پله های بلوغ عمر. نفس ها و پله های آخر رسیدن به دوره اوج و چیدن ثمره بهار زندگانی بارها به دوستان و نزدیکان گفته ام، سالروز تولد تبریک ندارد؛امّا با مساله کادو گرفتن و کیک خوردن دور هم بودن چندان مشکلی ندارم. بهانه ای برای دور هم بودن زیباست ولی پیر شدن و نزدیک شدن به مرگ بیشتر تنبّه دارد تا تبریک. تبریک چه؟! من بیشتر این تبریک را شبیه یک بسته کادو خیلی قشنگ و پر از عکس گل و قلب میبینم که درونش یک کفن است!! یک تبریک شبیه تبریک انتصاب یک فرد به یک سِمت...تبریکی که نه ثمری دارد و نه اثری!! تبریک برای کدام موفقیت؟ تبریک برای نزدیک تر شدن به مرگ که هر لحظه در کنار ماست؟! تبریک که یکسال دیگر هم عمرت را هدر دادی !؟ تبریک که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند و می وزند و می‌چرخند و ...من در غفلت؟! تبریک برای یک سال فعالیت و مجاهدت و تلاش؟! کدامیک!؟ در هر صورت در حد خواندن همین متن هم چند نفس به مرگ نزدیک شدیم..... خواسته یا نا خواسته سلام دهه چهارم عمر من....سلام پی‌نوشت: زندگی زیباست و تلاش برای زیبا کردن آن زیبا تر امید زیباست و مرگ است که این امید را مضاعف می‌کند. شاید کسی برداشت کند متن یاس آور است، لیک باید عرض کنم خیر! با این نگاه بخوانید. https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe
صفحه گالری گره مدتی در اینستگرام فعال بود... و حالا اینجا کانال گالری گره هست... میتونید نمونه کارها رو ببینید... گاهی هم آموزش پیشنهاد ویژه برای خانم ها 👇👇👇 @geregallery برای عضویت کلیک نمایید 👆👆👆
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
صفحه گالری گره مدتی در اینستگرام فعال بود... و حالا اینجا کانال گالری گره هست... میتونید نمونه کاره
این پست تبادل نیست تبلیغی است برای صفحه ای که فعالیت خود را در ایتا شروع کرده اند و صاحب کانال را نیز می شناسم.
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
شاید کمی کمتر از چشم بر هم زدن و شاید هم کمی بیشتر، دقیق نمی دانم، ولی اولین خشت های دهه چهارم زندگی
گاهی مطالبی مینویسم و در یادداشت هایم بایگانی میکنم...نوعی خودسانسوری... یا بهتر بگویم عدم مجوز برای نشر، به دلایل متفاوت از جمله پخته نشدن مطلب و یا شخصی بودن و... گاهی برخی مطالب را چندین بار ویرایش میکنم و بعد منتشر میکنم تا سوءبرداشتی از متن نشود. متن بالا را بعد از کلنجار های متعدد با خودم، بلاخره در کانال منتشر کردم. قصد ایجاد حسرت و یا نفرت و احساساتی از این قبیل نداشتم. اگر کسی دلخور شد و یا خواندن متن کامش را تلخ کرد، بر من ببخشاید که در پیشگاه الهی توان جوابگویی از افعال واجب خود هم ندارم، چه رسد به سایر اعمال.
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
شاید کمی کمتر از چشم بر هم زدن و شاید هم کمی بیشتر، دقیق نمی دانم، ولی اولین خشت های دهه چهارم زندگی
فارغ از صحیح و غلط بودن سوال های زیر، خوب است مولفه«مرگ» را واکاوی کنیم: یاد مرگ که شادی آفرین هم باشد، داریم؟! اصلا یاد مرگ می‌تواند سبب شادی شود؟چگونه؟ اگر یاد مرگ افسردگی می‌آورد چرا در دین و مضامین دینی، یاد مرگ یکی از مولفه های پر تکرار است ؟!(اکثروا ذکر الموت...) مرگ پایان است ؟ یا شروعی دوباره؟! مُردن تلخ است یا شیرین؟! مرگ ترس ناک است یا جذاب یا....!؟ چرا مرگ برای برخی شیرین است و از آن باکی ندارند و زیباترین اوصاف را برای مرگ دارند!؟ قرار است با مرگ همه چیز تمام شود؟! مطالعه آدرس ذیل، برای دوستان طلبه مغتنم خواهد بود👇👇👇 https://www.hadithlib.com/rolls/view/2800036/%D8%AA%D8%B1%D8%BA%D9%8A%D8%A8-%D8%A8%D9%87-%D9%8A%D8%A7%D8%AF-%D9%83%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B1%DA%AF
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
فردایِ امروز #قسمت_اول گاهی تصور میکنم روزهایی را که... مثلاً فروش مشروبات الکی در جامعه آزاد شود،
شاید شما هم تصاویر تلاش عده ای برای اختلاط در سلف دانشگاه شریف را دیده باشید که در همین هفته اول آبان ۱۴۰۱ رقم خورد. و تصاویری که از نیمه برهنه شدن برخی زنان در برخی شهر ها منتشر می شود، هر چند اندک باز هم تصور میکنم فردایِ امروز را... و مطمئن هستم این تلاش ها به این جا ختم نخواهد شد.
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
فردایِ امروز #قسمت_اول گاهی تصور میکنم روزهایی را که... مثلاً فروش مشروبات الکی در جامعه آزاد شود،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی از نوشتن شرم دارم... پیشاپیش از محتوای این قطعه فیلم عذرخواهم. گاهی راه برهان و استدلال و تفکر و گفت و گو بسته می‌شود، آنگاه باید به امثال این گفته ها اشاره کرد تا راه از بی راهه مشخص شود. قدم های بعدی در راه خواهد بود. و مطمئن هستم نه به بی حجابی و نه به اختلاط و...اکتفا نخواهند کرد. و حفظ ایمان در این بازار دین فروشی روز به روز راحت تر و با وسوسه های بیشتر همراه خواهد بود... باز از همه اعضای کانال بابت پاره شدن پرده های حیا و عفت در گفتار این فیلم عذرخواهم.
عهد می بندیم... یاد دوستان زنده و جایتان سبز دعاگو هستم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطف کنید و یک حمد شفا بخونید 🌹🌹🌹 مراقب خودتون هم باشید تا بیمار نشویید...نمیدانم اسمش سرماخوردگی هست یا آنفولانزا یا چیز دیگر...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید این جمعه بیاید شاید.... خواجه طوسی عبارت کوتاه ولی آتش زننده ای در کتاب تجرید الاعتقاد در مورد امام دارند... «و غیبته(عدمه) منّا» همین دو کلمه، دنیایی حرف با من و شما دارد... یعنی عدم حضور حضرت از ناحیه ماست، مگر نه او که لطف و خیر محض است... پس شاید درست نباشد که بگوییم: این جمعه هم غروب شد نیامدی... خبر آمد خبری در راه است...
قسمتی از مونولوگ زیبای کتاب...
بهانه ای نداریم... اینجا مغازه ی یکی از دوستانم هست. مغازه فروش چرم و لوازم محصولات چرمی دارد. در کنار کار، تفریحات خودش را هم دارد.مثل نگه داری پرندگان و یا موسیقی. قسمتی از کتاب ها را روی میز در تصویر می‌بینید. قفسه دیگری هم در مغازه دارد که پشت چرم ها بود و فراموش کردم تصویرش را ثبت کنم. در اوقات فراغت در مغازه هم مطالعه میکند. برخی از کتاب هایی را که خوانده ام از او امانت گرفته ام. واقعیت مطلب این است که برای مطالعه نکردن بهانه ای نداریم.
همشهری گرامی؛ با سلام نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس با آثار جدیدی در حوزه های کودکان و بزرگسالان بهمراه یارانه خرید و برنامه های متنوع فرهنگی از جمله سرگرمی کودکان در مجتمع امام خمینی(ره) جنب گلزار شهدای تا ۲۷ آبان در حال برگزاری است. ساعت بازدید: ۹ تا ۱۲ و ۱۶ تا ۲۱
🎉 تخفیف ویژه‌ی آثار به مناسبت هفته‌ی و کتابخوانی 📌 ۲۰٪ تخفیف + به سراسر کشور 📍 مهلت استفاده: تا ۲۶ آبان ماه ◀️ ثبت سفارش: Shop.khameneibook.ir
این عکس را روز سه شنبه ۲۴آبان ۱۴۰۱ گرفتم. از داخل سالن مدرسه ای در قم.
عالم، عالم اسباب و مسبّبات است. یعنی هر چیزی بی علت نیست. اگر ناگهان غمگین و یا شاد می‌شوییم هم از این قاعده خارج نیست. گاهی علت غم را نمی‌دانیم و به دنبال علت های نزدیک می گردیم. گاهی باید به پشت سر نگاه کرد. پی‌نوشت: حضرت در مقام بیان علت تمام حزن ها نیستند. کتاب کافی، کتاب ایمان و کفر، باب تعجیل عقوبه الذنب، ح۲
شاید بزرگترین دروغ تاریخ که شنیده ام این باشد: من بی طرفم... من به هیچ کس کار ندارم... و بعد هم تهمت ها و دروغ های عجیب و غریب را به طرف مقابل نسبت دادن!!! واقعا انسان موجود عجیبی است. در همان زمان که دروغ میگوید، با همان زبان و در همان زمان، دروغ را مذمت میکند...
نه فقط روز جمعه هر روز متعلق به شماست. ولی ذهن دنیازده‌ی ما وجود شما را در قالب روز جمعه تعریف میکند و دعا برای ظهورتان را محدود به یک روز در هفته. پی‌نوشت: این دعا در اعمال شب۲۳ماه مبارک رمضان وارد شده است.
این تناقضات و دوگانگی ها، سبب خیلی از مسائل اجتماعی و فرهنگی از جمله دلسرد شدن و بی تفاوتی دارد. دلسرد شدن به احیای ارزش ها و بی تفاوت شدن به محیط اطراف نمی‌خواهم بگویم که فضای رسانه های داخلی باید مثل حوزه علمیه باشد و فقط مسائل علمی و آیه و روایت خوانده شود، میگویم که دوگانگی ها باید حذف شود. اگر در فضای اجتماعی پوشش فردی مانند پوشش زن در عکس هنجارشکنی محسوب می‌شود، نباید در محیط مجازی که خصوصا از فضای داخلی تغذیه می شود، این گونه تبلیغات صورت بگیرد. پی‌نوشت: حدود پنج تبلیغ این برنامه با پوشش های زننده همراه بود... خطر این گونه اقدامات شاید از اغتشاشات کمتر نباشد.اثر این سبک در بلند مدت در باورهای یک ملت تاثیرگذار است.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 دل ملت شاد خدایا شکرت
باخت ولز هم کار خودشونه 😂😂 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 دل ملت شاد خدایا شکرت #جام_جهانی #وطن
ولی هنوز هم غروب جمعه ها غم‌نهفته خود را دارد.... تا نیایی‌ گره از کار بشر وا نشود...
دستم کوچک بود و به راحتی داخل لوله ناودان پشت بام می شد. باید کاه های جمع شده در دهانه لوله را مشت می کردم و داخل سطل می ریختیم. بعد هم با جارو و خاک انداز باید خاک ها را جمع می کردم و در نهایت ظرف آب را در دهانه ناودان خالی می کردم تا اگر کاه و یا گل در لوله مانده، شسته شود و در حیاط خانه جاری شود. پدربزرگ اهل فرار از کار نبود. اگر توان جسمی اش اجازه می داد حتما خودش همین کار را می کرد و به نوه ها واگذار نمی کرد. البته نوه ها هم اجازه نمی داند که زحمت بالا رفتن از پله های بلند پشت بام بر عهده پدربزرگ بیافتد. باران پاییزی من را یاد او می اندازد. تمییز کردن ناودان در آخر تابستان کار هر ساله بود. مثل بسیاری از اهل کاشان پدربزرگ را آقا صدا می زدیم....و مادر بزرگ هم خانُم جان بود. دست خودم نیست. خاطرات کودکی و نوجوانی با یاد و خاطرات آقا و خانم جان گره خورده. روضه خانگی و سفره بعد از روضه، آب حوض کشیدن شب نوروز و دنبال ماهی دویدن وسط حوض و زمین خوردن، آب پاشی حیاط سنگ فرش شده با خطایی آن هم در غروب های گرم تابستان، سماور نفتی ،کوبه های آهنی درب چوبی و صدای چرخیدن درب روی پایه های چوبی.... صداها، محیط، رنگ ها و نقش ها و...همه یادشان را در ذهنم زنده می کند؛حتی صدای چِلق چلِق تکان خوردن ساعت سیکو5 بند آهنی موقع قالی بافتن پدربزرگ حتی اگر دسته ای نان سنگک در سفره روضه ببینم یادش میکنم. بعد از روضه، سفره غذای ساده ای پهن بود که نان سنگکش را یا خودش گرفته بود و یا ما نوه ها می گرفتیم. سفره شان همیشه نان داشت. به قول طلبه ها کثیر الرماد بود و خاکستر خانه اش زیاد... باران که می بارد یادشان می افتم...روحشان شاد https://www.instagram.com/p/CWiQhYcITi5/?utm_medium=copy_link https://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 @delneveshtetalabe