فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#معرفی_کتاب
#من_او
#رضا_امیرخانی
ماجرای عاشقانه ای از ...
فیلم را دست ندید😉
برای سفارش کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید:
@aghigh1369
♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️
🌸
🌿
🍃 @deltekani
🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌹
۳۰ خرداد ۱۴۰۰
پویش دلتکانی
#معرفی_کتاب #من_او #رضا_امیرخانی ماجرای عاشقانه ای از ... فیلم را دست ندید😉 برای سفارش کتاب به
#برش_کتاب
#من_او
#رضا_امیرخانی
سرم را تکان دادم. بعد دوباره به مه تاب نگاه کردم. مانتوی کرم و روسری بلند قهوه ای. داشتم فکر میکردم که آب شار موهای قهوه ای زیر روسری چه گونه مرتب شده اند. یک وری؟ صاف؟ بافته؟
♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️
🌸
🌿
🍃 @deltekani
🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌹
۳۱ خرداد ۱۴۰۰
پویش دلتکانی
#برش_کتاب #من_او #رضا_امیرخانی سرم را تکان دادم. بعد دوباره به مه تاب نگاه کردم. مانتوی کرم و روسری
دوستان عزیز و همراهان گرامی لطفا برای ثبت سفارش این کتاب جذاب به آیدی زیر مراجعه کنید😍
@aghigh1369
#پیشنهاد_ویژه
ازجمله کتابایی هست که واقعا ارزش خوندن دارن🤩
#من_او
#رضا_امیرخانی
۳۱ خرداد ۱۴۰۰
•◍📚⃟—•♡•°•࿐
| #مُعَرِفی_کِتابْ |
#من_او
#مَـــنِ😎_او☝🏼
💠 منِ او ، قصه ماجرایی است عاشقانه از فرزند یکی از خانوادههای اصیل و قدیمی تهرانِ دهه 1310-1320 خورشیدی .
💠 عشق فرزند خانوادهای ثروتمند👩❤️👨 ، خانواده فتاح، به دختر خانوادهای که خدمتکاری این خانواده را میکنند. در اینجا نکته مهم این است که نگاه شخصیت اول داستان و کسی که او را تربیت کرده ، ناشی از نگاه امیرخانی به اخلاق ، بسیار انسانی است 😍. امیرخانی باز هم نشان میدهد که ارزش انسان ، خواه ثروتمند💰 مثل خانواده فتاح ، یا مثل خانواده اسکندر ، از نظر سطح مالی نسبتا فقیر🪙 ، به انسانیت اوست و نه میزان ثروتش و این باور را امیرخانی نه در قالب کلمات و عبارات مستقیم که در رفتار و رویه خانواده فتاح به خواننده منتقل میکند😋
[کتابِ.خوبْ.بخوانیم😋]
برای سفارش کتاب پیوی منتظرتونیم😍🤩
@aghigh1369
♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️
🌸
🌿
🍃 @deltekani
🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌹
۲۵ مهر ۱۴۰۰
پویش دلتکانی
•◍📚⃟—•♡•°•࿐ | #مُعَرِفی_کِتابْ | #من_او #مَـــنِ😎_او☝🏼 💠 منِ او ، قصه ماجرایی است عاشقانه
•◍🍽️⃟—•♡•°•࿐
| #بُـــرِش_کِتاب |
#من_او
#مَــــنِ😎_او☝🏼
🦳حاج فتاح صبح زودتر از بقیه بلند شد و به مامانی گفت :
– عروس گلم! امروزفقط چای دم کن☕. سپرده ام صبحانه از بیرون بیاورند …🍳
صدای کلون در🚪 مردانه ی رد ، صدای مریم را برید.🤐 مامانی که سر شوق آمده بود 😍، همانطور که آرام می خندید🤭 ، از اتاق خارج شد. از پله ها پایین آمد🚶🏻♀️. بابا جون را دید که به کریم می گفت نان و قابلمه را به اتاق زاویه ی بزرگ ببرد🥘🍞.
کریم به تندی سفره را پهن کرد و نان ها🍞 و قابلمه ها را در آن گذاشت.همه که سر سفره آمدند ، بلند شد و از بابا جون اجازه ی مرخصی گرفت. اما علی او را سر سفره نشاند و گفت :
– بیا بخور دیگر😒! بعد ، از این جا باهم می رویم مدرسه😻.
باب جون خندید😄 ، اما مامانی نگاه تندی🤨 به علی کرد و با دست ، طوری که کریم نبیند ، برایش خط و نشان کشید😧. مامانی در قابلمه را باز کرد. بخار بیرون زد. آب کله پاچه را از میان کف گیر توی کاسه ای بزرگ ریخت.
[کتابِ.خوبْ.بخوانیم😋]
برای سفارش کتاب پیوی منتظرتونیم😍🤩
@aghigh1369
♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️
🌸
🌿
🍃 @deltekani
🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌹
۲۵ مهر ۱۴۰۰
پویش دلتکانی
•◍📚⃟—•♡•°•࿐ | #مُعَرِفی_کِتابْ | #من_او #مَـــنِ😎_او☝🏼 💠 منِ او ، قصه ماجرایی است عاشقانه
•◍🍽️⃟—•♡•°•࿐
| #بُـــرِش_کِتاب |
#من_او
#مَــــنِ😎_او☝🏼
🤗 بوی یاس تمام شد. همان بوی یاسی که حیاط را برداشته بود و به آسمان برده بود😍. دیگر چیزی نبود که ما را نگه دارد.😔 از بالای آسمان به زمین افتادیم. 💔شاید به خاطر قانون جاذبه ، البته همان قانون جاذبه بود که ما را آن بالا نگه داشته بود. جاذبه ی نیوتنی و خورشید☀️ که نه ، جاذبه ی مهتاب و ماه 🌙 را می گویم. روی زمین افتادیم و اشک هایمان محکم روی زمین ریخت و شکست😭 ، دل مان تنها بنایی که اگر بلرزد ، محکم تر می شود ، دل است. دل آدمی زاد. باید مثل انار چلاندش ، تا شییره اش در بیاید حکما شیره اش هم مطبوع است ✨… اشک هایم را پاک کردم. مطبوع بود...💛
[کتابِ.خوبْ.بخوانیم😋]
برای سفارش کتاب پیوی منتظرتونیم😍🤩
@aghigh1369
♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️
🌸
🌿
🍃 @deltekani
🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌹
۲۶ مهر ۱۴۰۰
پویش دلتکانی
سلااااام رفقای عزیز دلتکانی😍🦋🤩 عصر پاییزیِ بارونیتون پر از نگاه خاص خدا🌦 عزیزان لیست کتابامون بروز
دوستان برای کسب اطلاعات بیشتر از کتابها کافیه #نام_کتاب (هرکتابی که دوست داشتید) رو توی کانال سرچ کنید.
مثلا #سکوت_شکسته #من_او ووو....
۱۷ آبان ۱۴۰۰