🔶جمله" الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ" از بديع ترين بيانات قرآنى است
مرحوم علامه طباطبایی ره
و جمله:" الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ" از بديعترين بيانات قرآنى است، چون كلمه" حق" را مقيد به كلمه" من" كرده كه بر ابتدا دلالت مىكند و هيچ حرف ديگرى اين معنا را نمىرسانيد، مثلا اگر مىفرمود:" الحق مع ربك، حق با رب تو است"، نه تنها آن معنا را نمىرسانيد، بلكه بويى از شرك در آن احساس مىشد، يعنى ممكن بود كسى خيال كند كهخداى تعالى و حق، دو موجود باهمند و نيز بويى از عجز از آن احساس مىشد، چون ممكن بود كسى خيال كند كه خداى تعالى به خودى خود ناتوان است و حق او را يارى مىكند.
نكتهاى كه از كلمه" من" فهميده مىشود اين است كه در عالم آنچه حق است و هر قضيه و حكمى كه داراى واقعيت مىباشد، هر چه بوده و هر قدر هم كه بديهى باشد، همچون قضيه:" عدد چهار زوج است" و" عدد يك نصف عدد دو است" و ... بديهى و ضرورى مىباشد، بالآخره انسان آن را از خارج گرفته، يعنى از واقعيت هستى اخذ كرده است و واقعيت خارج، همهاش وجود و وجود همهاش از ناحيه خداى تعالى است، هم چنان كه خير همهاش از او است، و به همين جهت است كه از صفات خداى تعالى است كه:" لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ" «1»، پس غير او هر عملى بكند، وقتى بازخواست نمىشود كه عملش حق باشد. و اما فعل خداى تعالى چون از مقوله وجود است، قهرا صورت علميهاش جز حق نمىتواند چيز ديگرى باشد. سادهتر بگويم: فعل خدا دو جور نيست تنها يك جور است آن هم حق.
📚ترجمه تفسير الميزان، ج3، ص: 335
🏠https://eitaa.com/deraiat
🔶غایت جامعه اسلامی، عدالت اجتماعی یا توحید؟
مرحوم علامه طباطبایی ره:
و من هنا يظهر أن أفراد المجتمع الإسلامي هم السعداء بحقيقة السعادة في الدنيا و في الآخرة و أن غايتهم و هو ابتغاء وجه الله في الأعمال لا تزاحم سائر الغايات الحيوية إذا ظهرت و استوثرت.
و من هنا يظهر أيضا فساد توهم آخر و هو الذي ذكره جمع من علماء الاجتماع من الباحثين أن حقيقة الدين و الغرض الأصلي منه هو إقامة العدالة الاجتماعية و العباديات فروع متفرعة عليها فالذي يقيمها فهو على الدين و لو لم يتلبس بعقيدة و لا عبودية.
و الباحث المتدبر في الكتاب و السنة و خاصة في السيرة النبوية لا يحتاج في الوقوف على بطلان هذا التوهم إلى مئونة زائدة و تكلف استدلال على أن هذا الكلام الذي يتضمن إسقاط التوحيد و كرائم الأخلاق من مجموعة النواميس الدينية فيه إرجاع للغاية الدينية التي هي كلمة التوحيد إلى الغاية المدنية التي هي التمتع، و قد عرفت أنهما غايتان مختلفتان لا ترجع إحداهما إلى الأخرى لا في أصلها و لا في فروعها و ثمراتها.
📚الميزان في تفسير القرآن، ج4، ص: 116
🏠https://eitaa.com/deraiat
هدایت شده از عصر انقلاب
♦️رنج در راه کسب علم♦️
علامه شیخ علی اکبر نهاوندی رحمه الله مینویسد: خواجه عبداللَّه انصاری در «نفحات الانس» میگوید: «من سیصد هزار حدیث یاد دارم با هزار هزار اسناد. آنچه من در طلب حدیث حضرت محمدصلی الله علیه وآله کشیدم هرگز احدی نکشیده، یک منزل از نیشابور تا دیزباد باران میآمد و من برای آن که جزوههای حدیث خیس نشود در حال رکوع میرفتم و آنها را در زیر شکم نهاده بودم. شب در نور چراغ حدیث مینوشتم و فراغت نان خوردن را نداشتم، مادرم نان پاره و لقمه میکرد و در دهان من مینهاد.
نظیر حالت خواجه از برای خود حقیر نیز اتفاق افتاد در سال ۱۳۱۸ ق که از نجف اشرف بیرون آمده و به جانب بلاد عجم میآمدم، آب طغیان نمود و سد کاظمین و بغداد را خراب نمود و از حدود بغداد تا حدود سرای خاکستری را آب گرفته بود. قفه در میان آب انداخته و زوار و عابرین را عبور میدادند. حقیر در میان قفه به پا ایستاده و مؤلفات فقه و اصول خود را در ساروقی بسته و بالای سر خود نگاه داشته بودم که اگر فرضاً غرق شدم اوّل خودم غرق شوم بعد از آن نوبت به آن مؤلفات برسد و تا به حال که این مقام را تحریر مینمایم و مقارن ظهر روز یکشنبه ۱۳۴۱ ق است اگر مدّعی شوم که در منزل خود از بدو تحصیل
تا حال غذایی با فراغت بال صرف ننموده به جهت اشتغال به مطالعه کتب و نوشته ها، همانا ادعایی قریب به صدق نموده ام.(شرح حال آیت الله شیخ علی اکبر نهاوندی، احمدی قمی، حسین ص ۲۴ و ۲۵)
🔶معنای تحلیل خمس و نسبت آن با ولایت فقیه (در توقیع شریف)
🔸سید احمد مددی
قد فهم الاخباریون من اخبار تحلیل الخمس عدم وجوب ایتاءه فی زمان الغیبة و لکن احتملنا قویا ان المراد من «ان الخمس فقد ابیح لشیعتنا» انا لانلزمهم ایصاله الینا فی حال الغیبة و جاء فی صدر المکاتبة «اما الحوادث فی الواقعة فارجعوا الی رواة احادیثنا» و یجمع بینهما بان الخمس یتصرف فی الشیعة و بما انه مصرفه من الحوادث الواقعة فعلی الشیعة الرجوع الی رواة احادیث اهل البیت علیهم السلام.
📚دروس ولایت فقیه
🏠https://eitaa.com/deraiat
هدایت شده از فلسفه زبان اسلامی
#گونه_شناسی
1⃣زبان اول : زبان های هند و اروپایی
این زبان شامل چهار دسته می شود!
🔻زبان لاتین : این زبان در کشور های ایتالیا ، اسپانیا ، پرتغال ، آمریکای لاتین نیز رواج دارد.
🔻زبان ژرمانی : شامل زبان های انگلیسی ، آلمانی ، سوئدی ، نروژی ، دانمارکی ، هلندی و قسمتهایی از زبان کشور های بلژیک ، لوزامبورگ ، سویس و فنلاند می باشد.
🔻زبان هند ، ایرانی و یونانی : این زبان شامل زبان های فارسی ، هندی ، بنگالی ، ارمنی و یونانی می شود.
🔻زبان اسلاوی : زبان های لهستانی ، اوکراینی ، چکسلواکی ، یوگسلاوی ، روسی ، بلغاری ، رومانیائی و قسمت های زیادی از شرق اروپا را شامل می گردد.
_____________
2⃣زبان دوم : زبان های سامی و حامی که زبان حامی شامل مردمان عربی که در شمال آفریقا زندگی می کنند و زبان سامی شامل زبان مردمان عرب خاورمیانه و یهودی می باشد.
__________________
3⃣زبان سوم : زبان هایی که از نظر تکلم اکثریت دارند ! زبان های ژاپنی و چینی.
این زبان مناطق آسیای شرقی را شامل می شود.
ویژگی این دو زبان تک سیلابی بودن آنها نیز می باشد.
_______________
4⃣زبان چهارم : زبان مالی که در جزایر اقیانوس کبیر و آسیای جنوب شرقی رواج دارد.
این زبان شاخه هایی را مانند اسرونزی ، تاگالائی و مائوری شامل می شود.
__________________
5⃣زبان پنجم : زبان های سریانی ، کلدانی ، آرامی و فنیقی که زبان ها باستانی به شمار می روند.
جالب است بدانید که فقط برخی از لغات این زبان ها در زبان های رایج فعلی نیز وجود دارد.
👇👇👇
___________
✍کشف ارتباط میان زبان های هندواروپایی و زبان سامی که زیر ساخت قرآن کریم را تشکیل میدهد می تواند یکی از مطالعات اثرگذار و ضروری در معناشناسی باشد
✅از سوی دیگر بسیاری از متون ادیان بزرگ ابراهیمی به این دو زبان است، کشف اشتراکات و ساخت معنایی در فهم اجتهادی و دین شناختی نیز مؤثر است.
✅ باز هم جای خالی این مباحث در آموزش زبان شناسی در حوزه علمیه کاملا احساس می شود و ضرورت جایگذاری مباحث زبان شناسی تطبیقی بیش از پیش درک می گردد
—————————-
🔶 کانال " فلسفه زبان اسلامی" دریچه ای است برای تأملات شما در باب زبان
👈 در ایتا و تلگرام
🆔@projectsystem
🌐@kiamojtabaphd
🔶شرح مرحوم مجلسی بر روایت عمربن حنظله
🔸استاد سید احمد مددی:
مرحوم مجلسي در مرآة العقول ذيل روايت عمر بن حنظله در اصول كافي مي گويد: بعضي از علماء اشكال مي كند به روايت عمر بن حنظله كه دلالت بر نصب نمي كند. اشكالات قوي اي هم دارد كه من يك وقتي فكر مي كردم اين اشكالات بايد از مرحوم ملاصدرا باشد چون روح فلسفي هم دارد و خيلي قوي است. بعدها ديدم گفته اند از میرزا رفیعا است. خيلي مهم است چهارصد سال قبل اشکالاتی کرده است که انصافاً هم دقيق است، شايد الان هم چنین اشکالاتی نكردند. مرحوم مجلسي (ره) هم سعي مي كند جواب بدهد، جواب هاي ايشان هم بعضي هايش واضح نيست، بعضي هم كاملا مجمل است. علي اي حال اين بحث را می بایست از نظر علمي با زيربناهاي علمي خودش انجام بدهيم.
📚جلسه با هم اندیشی فقه حکومتی
🏠https://eitaa.com/deraiat
درایت
🔶شرح مرحوم مجلسی بر روایت عمربن حنظله 🔸استاد سید احمد مددی: مرحوم مجلسي در مرآة العقول ذيل روايت عم
«میرزا محمد رفیع بن حیدر طباطبایی نائینی» (متوفای ۱۰۸۲ق) معروف به «میرزا رفیعا» حکیم ، فقیه ، عالم ، متکلم ، و دانشمند مشهور قرن یازده هجری و از علمای بزرگ عهد صفویه است. اجداد وی سادات طباطبائی زواره بودند که در نائین اقامت داشتند. نسبش از طرف پدر به امام حسن (ع) و از طرف مادر به امام حسین (ع) می رسد.تاریخ تولدش معلوم نیست اما آنچه از متن کتاب روضات الجنات بر می آید وی در هنگام فوت ۸۵ سال داشته و با توجه به این که در سال ۱۰۸۰ یا ۱۰۸۲ و به عبارتی ۱۰۸۳ فوت کرده بنابراین تولدش در بین سال های (۱۰۰۰-۹۹۸) یعنی آغاز سلطنت شاه عباس اول صفوی اتفاق افتاده است. میرزا رفیعا در سرودن شعر استاد بود و در میان شعرای دربار شاه صفوی از احترام و توجه خاصی برخوردار بود. وی در اصفهان نزد دانشمندان بزرگ این شـهر همـچون شیخ بهائی ، میرفندرسکی ، ملا عبدالله شوشتری و میرداماد به تحصیل پرداخت و در انواع علوم و فنون زمانه خود همچون فقه ، کلام ، حدیث ، حکمت ، ریاضیات ، منطق و ادبیات مهارت یافت. او در اصفهان حوزه درسی مهمی داشت که دانشمندان و فضلای این شهر از آن بهره گرفتند که از جمله آنان علامه ملا محمد باقر مجلسی ، سید نعمت الله جزایری و میر محمد معصوم حسینی قزوینی قابل ذکر هستند. میرزا رفیعا تالیفات ارزشمندی از خود به جای نهاده است که از جمله اقسام التشکیک و حقیقته ، حاشیه بر اصول کافی ، حاشیه بر شرح اشارات خواجه نصیرالدین طوسی، الشجره الالهیه و ثمره در تلخیص شجره الهیه را می توان نام برد. او از نظر فلسفی پیرو اساتید خود میرداماد و میرفندرسکی بوده و فلسفه مشاء را آمیخته با ذوق اشراقی تدریس می کرده است. این عالم عالیقدر به سال ۱۰۵۱ هـ.ش (۱۰۸۲ هـ .ق) به دیار باقی شتافت. پیکرش را به تخت فولاد حمل و در آنجا به خاک سپردند و به دستور شاه سلیمان صفوی بقعه ای با شکوه با گنبدی دارای کاشیکاری بر سر مزارش ساخته شد.
علامه مجلسی ره از میرزا رفیعا به عنوان سومین استاد و طریق اجازه حدیث نام میبرد؛ «سیدالحکماء المتالهین و قدوة الحکماء المتالهین و سید سند میرزا رفیع الدین محمد بن امیر حیدر حسینی طباطبایی نائینی» (اجازات الحديث، ج1، ص 175)
هدایت شده از تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
📌 #فاطمیه(4)
قصه واقعی آیه #اطعام چیست؟
مشهور است که امیرمؤمنان #علی(ع) و حضرت #زهرا(س) و فرزندان وی سه روز #روزه گرفتند و هر روز غذای خود را به یک نفر می دادند و خودشان #گرسنه می ماندند لذا آیه #یطعمون_الطعام نازل گردید. اما این گزارش دقیق نیست.
طبق روایتی از امام #صادق(ع) اطعام #مسکین، #یتیم و #اسیر در یک روز بود و طبق گزارش #خوارزمی(م568ق) که روایتی کامل و منطبق با روایات شیعی است:
حضرت #فاطمه(س)با #آرد خریداری شده توسط امیرمؤمنان علی(ع)، یک قرص #نان پختند که به #مسکین داده شد و با باقیمانده آرد، مقداری #حلوا درست کردند که خود حضرت فاطمه(س) آن را به #یتیم دادند و در نهایت ایشان برای #افطار غذای دیگری با #خرما و #روغن درست کردند که آنهم به #اسیر داده شد.
اگرچه در افواه مردم، این ماجرا در سه روز اتفاق افتاده است، اما طبق گزارشهای #حدیثی و #تاریخی ازجمله گزارش شیخ مفید(م413ق) ماجرای اطعام در یک روز(25 ذی الحجه) واقع شده است.
📚قمی، تفسیر، ج2، ص399- 398.
📚خوارزمی، المناقب، ص274- 272.
📚واحدی، اسباب نزول القرآن، ص427.
📚مفید، مسار الشيعة في مختصر تواريخ الشريعة، ص42- 41.
👇👇
🌻 @ahlebait110
🔆💠🔅💠﷽💠🔅
💠🔅💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅
🔅
🔴 طب اسلامی از نگاه آیت الله بهجت رحمت الله علیه
✍️يکی از معمرين علمای نجف که حدودا صد سال از عمر شريفش می گذشت، می فرمود: تا اين ساعت به طبيب مراجعه نکردم، عرض شد: چه طور؟ شما چه برنامهای در زندگی پياده کردهايد که تا کنون بيمار نشده ايد؟ فرمودند: فقط تابع شرع مقدس اسلام بوده ام، در خوردن غذاها از نظر کم و کيف و جهات ديگر، فقط به دستورات طبی دين عمل کردهام.
مرحوم مجلسی رحمه الله عليه در يکی از مولفاتش نوشته است: اگر انسان به طب مأثور از ائمه اطهار عليهم السلام عمل کند، به بيماری مبتلا نمی شود؛ زيرا آنان عالِم به خواص مأکولات و سبزی ها و چيزهای ديگر هستند.
بنده هم فی الجمله ديده ام شخصی به طب مأثور عمل کرد، حدود ۸۰ سال داشت و مريض نشده بود. زمانی که ما در نجف بوديم، وبا زياد شيوع داشت، ايشان به عيادت بيماران می رفت. با اين حال به بيماری دچار نشد و فقط در اواخر عمر مرضش اين بود که به نماز جماعت نمی آمد و به استراحت می پرداخت. البته برای کارهای ديگر به بيرون می آمد و نمی دانم که در وقت وفات مريض شد يا نه. انسان می تواند با رعايت آداب شرعی و دستورهای دينی، از اطبا مستغنی ( بی نیاز ) شود.
📚 کتاب بهجت عارفان، ص ۱۸۶
☜【طب شیعه】
کانال خانواده ومشاوره(درایتا) @moshaverediny
🔅
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🔶کتب آیات الاحکام
🔸سید احمد مددی
دربارۀ آیات الاحکام هم اهل سنّت کتاب دارند و هم شیعیان و این گونه کتابها در هر دو زبان فارسی و عربی به رشتۀ تحریر درآمدهاند و حتّی کتاب «تفسیر شاهی» که قسمتی از آن چاپ شده از بخش آیات الأحکام است. از بین مصادر قدیم میتوان از تفسیر «فقه القرآن» مرحوم قطب راوندی یاد کرد که اصولاً چون قائل به حجّیّت خبر نیست مراجعه به آثارش مفید است؛ یعنی: نکتۀ مثبت کتاب ایشان آن است که راه را برای افرادی كه بر فرض بخواهند تنها به آیات اعتماد کنند باز میکند.
مرحوم مقدّس اردبیلی هم کتابی به نام «زبدة البیان» دارد که بسیار راهگشاست. کتاب «کنز العرفان» مرحوم فاضل مقداد سومین کتابی است که میتوان نام برد. ایشان انصافاً فرد بسیار مطّلعی است وکتابهایش ـ اعمّ از آنچه در کلام یا آیات الاحکام و یا قواعد فقهیّه نگاشته ـ در عین ایجاز، مفاهیم و معانی زیادی در بر دارد. کتابهای دیگری هم هست که چاپ شدهاند؛ مثل کتاب «قلائد الدُّرر» شیخ احمد جزائری و کتاب «مسالك الأفهام» مرحوم کاظمینی. اهل سنّت هم از قدیم کتابهای خوبی در این زمینه دارند. در بین مالکیها کتاب «تفسیر قرطبی» انصافاً خیلی فوق العاده است و در میان حنفیها کتاب «تفسیر جصّاص» کتاب بسیار مفیدی است. تا پیش از شیخ طوسی (ره) معظم اصحاب ما و بعد از شیخ هم متکلّمین و مفسّرینی چون قطب راوندی، ابوالفتوح رازی و صاحب «مجمع البیان» (ره) قائل به حجّیّت خبر نیستند و لذا برداشتهای فقهی آنها متفاوت (و از جهتی) بسیار مفید است؛ چرا که در فهم احکام به روایات رجوع نمیکنند. مهمترین نکتهای که در کتابهای مقدّس اردبیلی وجود دارد حالت نوآوری است. ایشان سعی میکند ادلّه را با یک درک بیطرف و جدید و بدون حالت تعبّد ملاحظه کند، ولی البتّه مشکل کتابهای وی غامض بودن خیلی از عبارات است. عبارات ایشان هم در «زبدة البیان» و هم در «مجمع الفائدة والبرهان» - که شرح «ارشاد» است - معقَّد بوده و برای یادگیری معمّای فقهی خوب است.
📚خارج فقه ، ۱۳۸۴/۸/۲۸
https://eitaa.com/deraiat
🔶یا ممتحنه امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابره
🔸 استاد مفیدی
فراز اول زیارت، مشتمل بر دو کلمه خلقک و امتحنک است، ظاهر این است که خلقک یعنی خلقت عالم ملک و دنیا، و امتحنک یعنی در عالم عهد و میثاق، که یک رتبه بر عالم ذرّ مقدم است، و جالب است که آیهای که خصوصی راجع به خمسة طیبة اهل کساء ع نازل شده در سوره مبارکة هل أتی، کلمه مذکورا دارد، ولی در آیه دیگر، مذکورا ندارد:
هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً (الإنسان 1)
أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً (مريم 67)
و در توضیح آن این روایت آمده:
البرهان في تفسير القرآن، ج5، ص: 545
الطبرسي، قال: روى العياشي باسناده، عن عبد الله بن بكير، عن زرارة، قال: سألت أبا جعفر (عليه السلام)، عن قوله: لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً، قال: «كان شيئا و لم يكن مذكورا.
و بإسناده، عن سعيد الحداد، عن أبي جعفر (عليه السلام)، قال: «كان مذكورا في العلم، و لم يكن مذكورا في الخلق».
در موطنی، اصلا شیء نیست، و در موطنی، شیء هست اما شیء مذکور نیست، و شاید یکی از معانی آن، همین موطن عهد و میثاق است، که شیء هست اما شیء مخلوق در عالم ملک نیست.
و اما مقام نورانیت، پس بسی فراتر از عالم عهد و میثاق و ذرّ است، مقام وساطت فیض کلي الهی است که فوق موطن عهد و مقام ظهورات است. و الله العالم
اساسا امتحان و ابتلاء، برای فتنه است، نه فتنه به معنای عرفی، بلکه از باب: و نبلوکم بالخیر و الشر فتنة، با تفسیر روایت در ذیل کریمة: یوم هم علی النار یفتنون، قال ع ای یکسرون کما یکسر الذهب ثم یخلصون کما یخلص الذهب، و این معنا در مورد معصومین علیهم السلام به معنای خالص شدن نیست، بلکه به معنای بروز ما فی الکمون است، ابتلای سایرین برای خالص شدن از سایر طینات است، اما ابلای معصومین ع برای ظهور حقیقتی است که در باطن آنها کامن است، و چون مقام نورانیت و عالم ارواح، خود باطن عوالم دیگر است، پس امتحان در آنجا معنا ندارد، چون امتحان در عوالم ما دون، صورت میگیرد تا آنچه از باطن قدسی آنها در عالم ارواح هست، ظهور کند، و عالم بالا، فعلیت تامة است، و با فرض فعلیت تامة، امکان استعدادی موضوعیت ندارد، و لذا امتحان و صیرورت در آن موطن، معنا ندارد، و اما عالم ذرّ، پس امتحان در آن تابع عالم عهد و میثاق است، و طبق قاعده است. و الله العالم
الامام الباقر علیه السلام:
یخرج بعد غیبه و حیره, لا یثبت فیها على دینه الا المخلصون المباشرون لروح الیقین الذین اخذ الله میثاقهم بولایتنا و کتب فى قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه.
امیر المومنین علی علیه السلام
يَکُونُ لِغَيْبَتِه حَيْرَةٌ يَضِلُّ فيها اَقْوامٌ وَ يَهْتَدُونَ آخَرُونَ
——
مطلب اول:
معنای حیرت و تفاوت آن با شک و تردید مطلبی است که می توان از کتاب التحقیق استفاده کرد. حیرت نتیجه شک و گمراهی است. حیرت بعد از شک و گمراهی حاصل می شود.
مطلب دوم:
امام زمان علیه السلام برای چه اصلا از انظار مخفی شدند؟ به جهت نبود نیروهای کافی مجاهد بود. یعنی اکثریت مردم دچار حیرت بودند. حیرت تحصیلی یا حیرت تحمیلی.
حالا امام زمان علیه السلام قرار باشد تشریف بیاورند، مطمئنا باید یک امت بیدار و مجاهدی حاضر باشند و نه یک امت سرگردان و گمراه. در این صورت نه غیبت معنا پیدا می کند و نه ظهور.
مطلب سوم:
یخرج بعد غیبه و حیره, لا یثبت فیها على دینه الا المخلصون المباشرون لروح الیقین الذین اخذ الله میثاقهم بولایتنا و کتب فى قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه.
مردم ایران مصداق بخش دوم روایت اند که خداوند در قلوبشان ایمان را مکتوب فرموده و آن ها در جنگ و فتنه و فشار یاری کرده است.
کشورهای منطقه و جهان در حیرت اند. از اسلام عربستانی و آمریکایی تا ادیان الهی تحریف شده و ... .
مردم ایران اگر در حیرت بودند که باید زیر چکمه پهلوی می ماندند. مردم اگر در حیرت بودند برای چه 40 سال فشار را تحمل کردند و می کنند؟ نه دی و تشییع سردار نشان از بیداری مردم است. مردم در اصول در حیرت نیستند. مردم در سبک زندگی دچار لغزش اند (که بخشی از آن از عدم انجام تکالیف توسط روحانیت است). مردم از دل اسلام را می خواهند ولی نمی دانند چطور در زندگی خودشان پیاده کنند. التحیر ناظر الی قلب و باطن (التحقیق).
بلی - ظواهر و رفتارها تغییر پیدا کرده. از مردم عادی تا برخی معممین.
سبک زندگی و پوشش تغییر پیدا کرده. البته خود درجه ای از حیرت است ولی حیرتِ مقصودِ روایات فوق، این درجات سطحی از آن نیست.