🔶شرح مرحوم مجلسی بر روایت عمربن حنظله
🔸استاد سید احمد مددی:
مرحوم مجلسي در مرآة العقول ذيل روايت عمر بن حنظله در اصول كافي مي گويد: بعضي از علماء اشكال مي كند به روايت عمر بن حنظله كه دلالت بر نصب نمي كند. اشكالات قوي اي هم دارد كه من يك وقتي فكر مي كردم اين اشكالات بايد از مرحوم ملاصدرا باشد چون روح فلسفي هم دارد و خيلي قوي است. بعدها ديدم گفته اند از میرزا رفیعا است. خيلي مهم است چهارصد سال قبل اشکالاتی کرده است که انصافاً هم دقيق است، شايد الان هم چنین اشکالاتی نكردند. مرحوم مجلسي (ره) هم سعي مي كند جواب بدهد، جواب هاي ايشان هم بعضي هايش واضح نيست، بعضي هم كاملا مجمل است. علي اي حال اين بحث را می بایست از نظر علمي با زيربناهاي علمي خودش انجام بدهيم.
📚جلسه با هم اندیشی فقه حکومتی
🏠https://eitaa.com/deraiat
درایت
🔶شرح مرحوم مجلسی بر روایت عمربن حنظله 🔸استاد سید احمد مددی: مرحوم مجلسي در مرآة العقول ذيل روايت عم
«میرزا محمد رفیع بن حیدر طباطبایی نائینی» (متوفای ۱۰۸۲ق) معروف به «میرزا رفیعا» حکیم ، فقیه ، عالم ، متکلم ، و دانشمند مشهور قرن یازده هجری و از علمای بزرگ عهد صفویه است. اجداد وی سادات طباطبائی زواره بودند که در نائین اقامت داشتند. نسبش از طرف پدر به امام حسن (ع) و از طرف مادر به امام حسین (ع) می رسد.تاریخ تولدش معلوم نیست اما آنچه از متن کتاب روضات الجنات بر می آید وی در هنگام فوت ۸۵ سال داشته و با توجه به این که در سال ۱۰۸۰ یا ۱۰۸۲ و به عبارتی ۱۰۸۳ فوت کرده بنابراین تولدش در بین سال های (۱۰۰۰-۹۹۸) یعنی آغاز سلطنت شاه عباس اول صفوی اتفاق افتاده است. میرزا رفیعا در سرودن شعر استاد بود و در میان شعرای دربار شاه صفوی از احترام و توجه خاصی برخوردار بود. وی در اصفهان نزد دانشمندان بزرگ این شـهر همـچون شیخ بهائی ، میرفندرسکی ، ملا عبدالله شوشتری و میرداماد به تحصیل پرداخت و در انواع علوم و فنون زمانه خود همچون فقه ، کلام ، حدیث ، حکمت ، ریاضیات ، منطق و ادبیات مهارت یافت. او در اصفهان حوزه درسی مهمی داشت که دانشمندان و فضلای این شهر از آن بهره گرفتند که از جمله آنان علامه ملا محمد باقر مجلسی ، سید نعمت الله جزایری و میر محمد معصوم حسینی قزوینی قابل ذکر هستند. میرزا رفیعا تالیفات ارزشمندی از خود به جای نهاده است که از جمله اقسام التشکیک و حقیقته ، حاشیه بر اصول کافی ، حاشیه بر شرح اشارات خواجه نصیرالدین طوسی، الشجره الالهیه و ثمره در تلخیص شجره الهیه را می توان نام برد. او از نظر فلسفی پیرو اساتید خود میرداماد و میرفندرسکی بوده و فلسفه مشاء را آمیخته با ذوق اشراقی تدریس می کرده است. این عالم عالیقدر به سال ۱۰۵۱ هـ.ش (۱۰۸۲ هـ .ق) به دیار باقی شتافت. پیکرش را به تخت فولاد حمل و در آنجا به خاک سپردند و به دستور شاه سلیمان صفوی بقعه ای با شکوه با گنبدی دارای کاشیکاری بر سر مزارش ساخته شد.
علامه مجلسی ره از میرزا رفیعا به عنوان سومین استاد و طریق اجازه حدیث نام میبرد؛ «سیدالحکماء المتالهین و قدوة الحکماء المتالهین و سید سند میرزا رفیع الدین محمد بن امیر حیدر حسینی طباطبایی نائینی» (اجازات الحديث، ج1، ص 175)
هدایت شده از تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
📌 #فاطمیه(4)
قصه واقعی آیه #اطعام چیست؟
مشهور است که امیرمؤمنان #علی(ع) و حضرت #زهرا(س) و فرزندان وی سه روز #روزه گرفتند و هر روز غذای خود را به یک نفر می دادند و خودشان #گرسنه می ماندند لذا آیه #یطعمون_الطعام نازل گردید. اما این گزارش دقیق نیست.
طبق روایتی از امام #صادق(ع) اطعام #مسکین، #یتیم و #اسیر در یک روز بود و طبق گزارش #خوارزمی(م568ق) که روایتی کامل و منطبق با روایات شیعی است:
حضرت #فاطمه(س)با #آرد خریداری شده توسط امیرمؤمنان علی(ع)، یک قرص #نان پختند که به #مسکین داده شد و با باقیمانده آرد، مقداری #حلوا درست کردند که خود حضرت فاطمه(س) آن را به #یتیم دادند و در نهایت ایشان برای #افطار غذای دیگری با #خرما و #روغن درست کردند که آنهم به #اسیر داده شد.
اگرچه در افواه مردم، این ماجرا در سه روز اتفاق افتاده است، اما طبق گزارشهای #حدیثی و #تاریخی ازجمله گزارش شیخ مفید(م413ق) ماجرای اطعام در یک روز(25 ذی الحجه) واقع شده است.
📚قمی، تفسیر، ج2، ص399- 398.
📚خوارزمی، المناقب، ص274- 272.
📚واحدی، اسباب نزول القرآن، ص427.
📚مفید، مسار الشيعة في مختصر تواريخ الشريعة، ص42- 41.
👇👇
🌻 @ahlebait110
🔆💠🔅💠﷽💠🔅
💠🔅💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅
🔅
🔴 طب اسلامی از نگاه آیت الله بهجت رحمت الله علیه
✍️يکی از معمرين علمای نجف که حدودا صد سال از عمر شريفش می گذشت، می فرمود: تا اين ساعت به طبيب مراجعه نکردم، عرض شد: چه طور؟ شما چه برنامهای در زندگی پياده کردهايد که تا کنون بيمار نشده ايد؟ فرمودند: فقط تابع شرع مقدس اسلام بوده ام، در خوردن غذاها از نظر کم و کيف و جهات ديگر، فقط به دستورات طبی دين عمل کردهام.
مرحوم مجلسی رحمه الله عليه در يکی از مولفاتش نوشته است: اگر انسان به طب مأثور از ائمه اطهار عليهم السلام عمل کند، به بيماری مبتلا نمی شود؛ زيرا آنان عالِم به خواص مأکولات و سبزی ها و چيزهای ديگر هستند.
بنده هم فی الجمله ديده ام شخصی به طب مأثور عمل کرد، حدود ۸۰ سال داشت و مريض نشده بود. زمانی که ما در نجف بوديم، وبا زياد شيوع داشت، ايشان به عيادت بيماران می رفت. با اين حال به بيماری دچار نشد و فقط در اواخر عمر مرضش اين بود که به نماز جماعت نمی آمد و به استراحت می پرداخت. البته برای کارهای ديگر به بيرون می آمد و نمی دانم که در وقت وفات مريض شد يا نه. انسان می تواند با رعايت آداب شرعی و دستورهای دينی، از اطبا مستغنی ( بی نیاز ) شود.
📚 کتاب بهجت عارفان، ص ۱۸۶
☜【طب شیعه】
کانال خانواده ومشاوره(درایتا) @moshaverediny
🔅
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🔶کتب آیات الاحکام
🔸سید احمد مددی
دربارۀ آیات الاحکام هم اهل سنّت کتاب دارند و هم شیعیان و این گونه کتابها در هر دو زبان فارسی و عربی به رشتۀ تحریر درآمدهاند و حتّی کتاب «تفسیر شاهی» که قسمتی از آن چاپ شده از بخش آیات الأحکام است. از بین مصادر قدیم میتوان از تفسیر «فقه القرآن» مرحوم قطب راوندی یاد کرد که اصولاً چون قائل به حجّیّت خبر نیست مراجعه به آثارش مفید است؛ یعنی: نکتۀ مثبت کتاب ایشان آن است که راه را برای افرادی كه بر فرض بخواهند تنها به آیات اعتماد کنند باز میکند.
مرحوم مقدّس اردبیلی هم کتابی به نام «زبدة البیان» دارد که بسیار راهگشاست. کتاب «کنز العرفان» مرحوم فاضل مقداد سومین کتابی است که میتوان نام برد. ایشان انصافاً فرد بسیار مطّلعی است وکتابهایش ـ اعمّ از آنچه در کلام یا آیات الاحکام و یا قواعد فقهیّه نگاشته ـ در عین ایجاز، مفاهیم و معانی زیادی در بر دارد. کتابهای دیگری هم هست که چاپ شدهاند؛ مثل کتاب «قلائد الدُّرر» شیخ احمد جزائری و کتاب «مسالك الأفهام» مرحوم کاظمینی. اهل سنّت هم از قدیم کتابهای خوبی در این زمینه دارند. در بین مالکیها کتاب «تفسیر قرطبی» انصافاً خیلی فوق العاده است و در میان حنفیها کتاب «تفسیر جصّاص» کتاب بسیار مفیدی است. تا پیش از شیخ طوسی (ره) معظم اصحاب ما و بعد از شیخ هم متکلّمین و مفسّرینی چون قطب راوندی، ابوالفتوح رازی و صاحب «مجمع البیان» (ره) قائل به حجّیّت خبر نیستند و لذا برداشتهای فقهی آنها متفاوت (و از جهتی) بسیار مفید است؛ چرا که در فهم احکام به روایات رجوع نمیکنند. مهمترین نکتهای که در کتابهای مقدّس اردبیلی وجود دارد حالت نوآوری است. ایشان سعی میکند ادلّه را با یک درک بیطرف و جدید و بدون حالت تعبّد ملاحظه کند، ولی البتّه مشکل کتابهای وی غامض بودن خیلی از عبارات است. عبارات ایشان هم در «زبدة البیان» و هم در «مجمع الفائدة والبرهان» - که شرح «ارشاد» است - معقَّد بوده و برای یادگیری معمّای فقهی خوب است.
📚خارج فقه ، ۱۳۸۴/۸/۲۸
https://eitaa.com/deraiat
🔶یا ممتحنه امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابره
🔸 استاد مفیدی
فراز اول زیارت، مشتمل بر دو کلمه خلقک و امتحنک است، ظاهر این است که خلقک یعنی خلقت عالم ملک و دنیا، و امتحنک یعنی در عالم عهد و میثاق، که یک رتبه بر عالم ذرّ مقدم است، و جالب است که آیهای که خصوصی راجع به خمسة طیبة اهل کساء ع نازل شده در سوره مبارکة هل أتی، کلمه مذکورا دارد، ولی در آیه دیگر، مذکورا ندارد:
هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً (الإنسان 1)
أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً (مريم 67)
و در توضیح آن این روایت آمده:
البرهان في تفسير القرآن، ج5، ص: 545
الطبرسي، قال: روى العياشي باسناده، عن عبد الله بن بكير، عن زرارة، قال: سألت أبا جعفر (عليه السلام)، عن قوله: لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً، قال: «كان شيئا و لم يكن مذكورا.
و بإسناده، عن سعيد الحداد، عن أبي جعفر (عليه السلام)، قال: «كان مذكورا في العلم، و لم يكن مذكورا في الخلق».
در موطنی، اصلا شیء نیست، و در موطنی، شیء هست اما شیء مذکور نیست، و شاید یکی از معانی آن، همین موطن عهد و میثاق است، که شیء هست اما شیء مخلوق در عالم ملک نیست.
و اما مقام نورانیت، پس بسی فراتر از عالم عهد و میثاق و ذرّ است، مقام وساطت فیض کلي الهی است که فوق موطن عهد و مقام ظهورات است. و الله العالم
اساسا امتحان و ابتلاء، برای فتنه است، نه فتنه به معنای عرفی، بلکه از باب: و نبلوکم بالخیر و الشر فتنة، با تفسیر روایت در ذیل کریمة: یوم هم علی النار یفتنون، قال ع ای یکسرون کما یکسر الذهب ثم یخلصون کما یخلص الذهب، و این معنا در مورد معصومین علیهم السلام به معنای خالص شدن نیست، بلکه به معنای بروز ما فی الکمون است، ابتلای سایرین برای خالص شدن از سایر طینات است، اما ابلای معصومین ع برای ظهور حقیقتی است که در باطن آنها کامن است، و چون مقام نورانیت و عالم ارواح، خود باطن عوالم دیگر است، پس امتحان در آنجا معنا ندارد، چون امتحان در عوالم ما دون، صورت میگیرد تا آنچه از باطن قدسی آنها در عالم ارواح هست، ظهور کند، و عالم بالا، فعلیت تامة است، و با فرض فعلیت تامة، امکان استعدادی موضوعیت ندارد، و لذا امتحان و صیرورت در آن موطن، معنا ندارد، و اما عالم ذرّ، پس امتحان در آن تابع عالم عهد و میثاق است، و طبق قاعده است. و الله العالم
الامام الباقر علیه السلام:
یخرج بعد غیبه و حیره, لا یثبت فیها على دینه الا المخلصون المباشرون لروح الیقین الذین اخذ الله میثاقهم بولایتنا و کتب فى قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه.
امیر المومنین علی علیه السلام
يَکُونُ لِغَيْبَتِه حَيْرَةٌ يَضِلُّ فيها اَقْوامٌ وَ يَهْتَدُونَ آخَرُونَ
——
مطلب اول:
معنای حیرت و تفاوت آن با شک و تردید مطلبی است که می توان از کتاب التحقیق استفاده کرد. حیرت نتیجه شک و گمراهی است. حیرت بعد از شک و گمراهی حاصل می شود.
مطلب دوم:
امام زمان علیه السلام برای چه اصلا از انظار مخفی شدند؟ به جهت نبود نیروهای کافی مجاهد بود. یعنی اکثریت مردم دچار حیرت بودند. حیرت تحصیلی یا حیرت تحمیلی.
حالا امام زمان علیه السلام قرار باشد تشریف بیاورند، مطمئنا باید یک امت بیدار و مجاهدی حاضر باشند و نه یک امت سرگردان و گمراه. در این صورت نه غیبت معنا پیدا می کند و نه ظهور.
مطلب سوم:
یخرج بعد غیبه و حیره, لا یثبت فیها على دینه الا المخلصون المباشرون لروح الیقین الذین اخذ الله میثاقهم بولایتنا و کتب فى قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه.
مردم ایران مصداق بخش دوم روایت اند که خداوند در قلوبشان ایمان را مکتوب فرموده و آن ها در جنگ و فتنه و فشار یاری کرده است.
کشورهای منطقه و جهان در حیرت اند. از اسلام عربستانی و آمریکایی تا ادیان الهی تحریف شده و ... .
مردم ایران اگر در حیرت بودند که باید زیر چکمه پهلوی می ماندند. مردم اگر در حیرت بودند برای چه 40 سال فشار را تحمل کردند و می کنند؟ نه دی و تشییع سردار نشان از بیداری مردم است. مردم در اصول در حیرت نیستند. مردم در سبک زندگی دچار لغزش اند (که بخشی از آن از عدم انجام تکالیف توسط روحانیت است). مردم از دل اسلام را می خواهند ولی نمی دانند چطور در زندگی خودشان پیاده کنند. التحیر ناظر الی قلب و باطن (التحقیق).
بلی - ظواهر و رفتارها تغییر پیدا کرده. از مردم عادی تا برخی معممین.
سبک زندگی و پوشش تغییر پیدا کرده. البته خود درجه ای از حیرت است ولی حیرتِ مقصودِ روایات فوق، این درجات سطحی از آن نیست.
🔶غلو و تقصیر
غلو و تقصیر دو انحراف از مسیر مستقیم در معرفت به اهلبیت ع است که میبایست با شفاف سازی مرزها از آن دو احتراز نمود. درک شئون و مقامات اهلبیت: و توصیف و تبیین آنها مسیر پرمخاطرهای است که میبایست کاملاً مستند به معارف اهلبیت ع و در چارچوب آموزههای اصیل اعتقادی باشد که نه جایگاه و منزلت آنها را فراتر از آنچه است نشان داده و به غلو دچار گردد و نه آن را فروکاسته و تصویری تنزل یافته ارائه دهد که این هردو باطل است؛
«الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِق».
«فَالرَّاغِبُ عَنْكُمْ مَارِقٌ وَ اللَّازِمُ لَكُمْ لَاحِقٌ وَ الْمُقَصِّرُ فِي حَقِّكُمْ زَاهِق».
بی تردید تنظیم خط مشی معرفتی و اعتقادی بر مسلک اهلبیت ع و ارائه تصویری مناسب با شأن آن حضرات و پرهیز از غلو و تقصیر، میبایست با «معیار» برگرفته از خود اهلبیت ع باشد چراکه در غیر این صورت این مبانی، پیش فرض ها و باورهای شخصی افراد است که بر مسند داوری نسبت به دیگر اندیشهها تکیه زده و آنها را رمی به غلو و تقصیر میکند. در تاریخ تضارب اندیشهها چه بسیارند کسانی که باورهای غیر مستند خود را ملاک و معیار حقانیت قرار داده و فراتر از آن را غلو نامیدهاند. ازاینرو بعض از بزرگان رجال گفتهاند آنچه عدهای غلو نامیدهاند امروزه جزء ضروریات مذهب بهحساب میآید؛
«ان فى رمى القدماء راويا بالغلوّ تأمّل نبّهنا عليه غير مرة فانّ من تتبّع كلمات القدماء وجد ابتناء رميهم للرّجل بالغلوّ على اعتقاد اقلّ درجة ممّا عليه الائمّة: فيهم و انّ الإعتقاد بما هو من ضرورى مذهب الشّيعة اليوم فى الامام7كان عندهم غلوا».
مرحوم وحید بهبهانی نیز تصریح کرده است که عده ای از مشایخ حدیث، اعتقادِ مبتنی بر حدس و اجتهاد خود را ملاک گرفته و بیش از آن را غلو پنداشته اند؛
«اعلم أنّ الظاهر أنّ كثيرا من القدماء سيما القمّيّين منهم و الغضائري كانوا يعتقدون للأئمّة عليهم السّلام منزلة خاصّة من الرفعة و الجلالة و مرتبة معيّنة من العصمة و الكمال بحسب اجتهادهم و رأيهم، و ما كانوا يجوّزون التعدّي عنها، و كانوا يعدّون التعدّي ارتفاعا و غلوّا على حسب معتقدهم، ... و بالجملة: الظاهر أنّ القدماء كانوا مختلفين في المسائل الاصوليّة أيضا، فربما كان شيء عند بعضهم فاسدا أو كفرا أو غلوا أو تفويضا أو جبراً أو تشبها أو غير ذلك، و كان عند آخر مما يجب اعتقاده، أو لا هذا و لا ذاك. »
عدم ضابطه مندی در تعیین حدّ غلو تا آنجا پیش رفته است که شیخ صدوق; و استادش ابن الولید; نفی سهوالنبی (ص) را غلو میخواند:
«قَالَ مُصَنِّفُ هَذَا الْكِتَابِ رَحِمَهُ اللَّهُ إِنَّ الْغُلَاةَ وَ الْمُفَوِّضَةَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ يُنْكِرُونَ سَهْوَ النَّبِيِّ ص » من لا يحضره الفقيه، ج1، ص359
و شیخ مفید; باور به آن را تقصیر معرفی میکند!
«و قد سمعنا حكاية ظاهرة عن أبي جعفر محمد بن الحسن بن الوليد رحمه الله لم نجد لها دافعا في التقصير و هي ما حكي عنه أنه قال أول درجة في الغلو نفي السهو عن النبي ص و الإمام «4» ع فإن صحت هذه الحكاية عنه فهو مقصر مع أنه من علماء القميين و مشيختهم.»من لا يحضره الفقيه، ج1، ص359
🏠https://eitaa.com/deraiat
✔️ *نامزدهای کتاب سال در گروه دین به اینترتیب معرفی شدند:* 🔻
*کلیات اسلام*
طبقات اعلام الشیعه احیاء الداثر من ماثر من فی القرن العاشر، تألیف محمد محسن آقابزرگ طهرانی، تصحیح محمدکاظم رحمتی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1398، 2 ج.
*علوم قرآنی*
ـ نقل قرائات قرآن: مسئله تواتر و پیدایی قرائتهای شاذ، تألیف شادی حکمتناصر، ترجمه الهه شاهپسند و ولی عبدی، تهران: کرگدن، 1398، 309 ص.
ـ فرهنگنامه تحلیل واژگان مشابه در قرآن، تألیف گروه نویسندگان، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1394ـ1398، 3 ج.
ـ پرتوی از تفسیر اهل بیت (علیهمالسلام)، تألیف محمد محمدیریشهری با همکاری پژوهشکدة تفسیر اهل بیت (علیهمالسلام)، قم: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1398، 2 ج.
ـ رویکردی نو به اعجاز قرآن کریم، تألیف محمدکاظم شاکر، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی، مرکز چاپ و انتشارات، 1398، 248 ص.
ـ سیمای منسجم سورههای قرآن (نظریه غرضمحوری در انسجام سورههای قرآن)، تألیف حامد معرفت، قم: انتشارات تمهید، 1398، 412 ص.
ـ معناشناسی مراتب معرفت در قرآن: با تأکید بر روش معناشناسی شناختی، تألیف محمد رکعی، قم: دارالحدیث، 1398، 416 ص.
ـ پارادایم جمال یوسف (علیهالسلام) در تفسیر قرآن؛ از انگاره تا گفتمان، تألیف علی راد، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1398، 285 ص.
*حدیث*
ـ مصباح السالکین لنهجالبلاغه من کلام امیرالمومنین علیهالسلام، تألیف کمالالدین میثم بن علی بن میثم البحرانی، تصحیح مؤسسة آل البیت (علیهمالسلام) لإحیاء التراث، قم: مؤسسه آل البیت (علیهمالسلام) لإحیاء التراث، 1435ـ1442ق، 6 ج.
ـ موسوعه معارف اهل البیت (علیهمالسلام) فی الکتب الاربعه، تألیف الموسسه الثقافیه لمعارف الثقلین الوحیانیه، قم: بیدار، 1398، 12 ج.
ـ بررسی تحلیلی روایات نشانههای ظهور، تألیف خدامراد سلیمیان، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1398، 628 ص.
ـ خاورشناسان و حدیث شیعه، تألیف علی حسننیا، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1398، 294 ص.
*فقه و اصول*
ـ موسوعه الامام محمد الحسین کاشف الغطاء: الآثار الفقهیه، تألیف محمد حسین کاشف الغطاء، تصحیح گروه محققان، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1441ق، 27 ج.
ـ تقریر الاصول، تألیف سیدعلی محققداماد، تهران: مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)؛ مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1398، 4 ج.
ـ جایگاه قواعد استظهار در حل مسائل مستحدثه، تألیف رضا اسلامی، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1398، 608 ص.
*سیره معصومین*
ـ حقیقت عاشورا: از عاشورای حسین (علیهالسلام) تا تحریفات عاشورا، تألیف محمد اسفندیاری، تهران: نشر نی، 1398، 508 ص.
ـ خلقت نوری پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل البیت (علیهمالسلام) در اندیشه امامیه نخستین، تالیف امداد توران، قم: دارالحدیث، 1398، 319 ص.
ـ سیر تدوین و تطور صحابهنگاری، تألیف محمدرضا هدایتپناه، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1398، 776 ص.
ـ سیره معصومان (علیهمالسلام) در کتابهای چهارگانه شیعه، تألیف علیاکبر ذاکری، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1398، 2 ج.
*کلام*
ـ فرهنگ چندمعنایی: روایتی دیگر از اسلام، تألیف توماس باور، ترجمه غلامرضا خدیوی، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1398، 652 ص.
ـ جریانشناسی فکری امامیه در دوران فترت (میانه مدرسه کوفه و مدرسه بغداد)، تألیف سیداکبر موسویتنیانی، قم: دارالحدیث، 1398، 480 ص.
اخلاق
ـ نظریه اخلاق هنجاری اسلام بر اساس قرآن کریم، تألیف سیدعلیاکبر حسینیرامندی، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1398، 408 ص.
ـ اخلاق: رویکردی کثرتگرایانه به نظریه اخلاق، تألیف لارنس هینمن، ترجمه گروه مترجمان، سرپرست ترجمه: میثم غلامی، تهران: کرگدن، 1398، 792 ص.
*عرفان*
ـ تحفه العشاق، تألیف ملامحمدکریم شریفقمی، تصحیح حسین رسولی، تهران: دانشگاه تهران، 1398، 423 ص.
ـ تصوف، قبالا و گنوسی در نگاه تطبیقی، تألیف حسین شهبازی، تهران: زوار، 1398، 419 ص.
ـ فرهنگنامه تصوف و عرفان (مباحث، اعلام، اصطلاحات و تعبیرات)، تألیف محمد استعلامی، تهران: فرهنگ معاصر، 1398، 2 ج.
ـ جریانشناسی عرفان ابنعربی در ادب فارسی، تألیف مهدی حیدری، تهران: مولی، 1398، 730 ص.
*ادیان دیگر*
ـ سمبولهای بنیادین: زبان جهانشمول علم مقدس، تألیف رنه گنون، ترجمة دلآرا قهرمان، تهران: حکمت، 1398، 656 ص.
ـ موهیسم: مطالعهای در باب منطق موهیستی، تألیف یانگ ووجین، ترجمة محمد نصیری، تهران: سفیر اردهال، 1398، 379 ص.
ـ یهودیت از لابهلای متون، تألیف آرتور هرتزبرگ، ترجمة عبدالرحیم سلیمانی، قم: دانشگاه مفید، 1398، 479 ص.
ـ راه کنفوسیوس: پژوهشی نظامدار و جدید دربارة «چهار کتاب»، تألیف لی فو چن، ترجمة گیتی وزیری، تهران: حکمت سینا، 1398، 2 ج.
هدایت شده از روح الله رستمیان
👈🏻دعا و نماز و تلاوت قرآن در شب اول ماه رجب
عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ: إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُحَافِظَ عَلَی لَیْلَةِ الْفِطْرِ وَ لَیْلَةِ النَّحْرِ وَ أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ وَ لَیْلَةِ عَاشُورَاءَ وَ أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ رَجَبٍ وَ لَیْلَةِ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ فَافْعَلْ وَ أَکْثِرْ فِیهِنَّ مِنَ الدُّعَاءِ وَ الصَّلَاةِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ
امیرالمومنین علیه السلام فرمود:
اگر میتوانی بر (عبادت) شب عید فطر و شب عید قربان و اولین شب محرم و شب عاشوراء و اولین شب رجب و شب نیمه شعبان محافظت کنی، این کار را انجام بده و در این شبها بسیار به دعا و نماز و تلاوت قرآن بپرداز.
🌱بحارالانوار ج ۸۸ ص ۱۲۳
هدایت شده از تاوان | پژوهشهای قرآنی و حدیثی
💢روایت «رجل من اهل قم»
▪️در کتاب بحار الانوار، روایتی از کتاب تاریخ قم نقل شده است. روایت اینگونه است:
وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عِيسَى عَنْ أَيُّوبَ بْنِ يَحْيَى الْجَنْدَلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا يَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا يَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ يَتَوَكَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (بحار الأنوار؛ ج57 ؛ ص21).
▪️این روایت را فراوان در بیانات همقطاران انقلابی خویش شنیده ایم. همیشه و در همه جا، دفاعِ بد، به ضرر جبههی خودی تمام میشود. استناد به این روایت برای تایید قیام پر برکت امام خمینی رحمه الله، دفاعی بد از انقلاب است.
▪️این روایت از چند جهت مورد تامل است:
1. راوی اول در سند، علی بن عیسی است که بین چندین نفر مشترک است و تمام ایشان نیز در کتب رجالی مجهول رها شدهاند.
2. راوی دوم نیز ایوب بن یحیی الجندل است که او نیز مجهول است.
3. برخی معاصران به این نکته اشاره کردهاند که بین مولف تاریخ قم و علی بن عیسی حداقل ۱۷۵ سال فاصله است. یقینا حسن بن محمد بن حسن قمی (مولف تاریخ قم) این روایت را با سه تا چهار واسطه از علی بن عیسی روایت می کند که نام هیچکدام مشخص نیست.
4. روشن نیست که روایت مربوط به قبل از ظهور حضرت مهدی علیه السلام است یا پس از ظهور.
5. بر فرض که مربوط به قبل از ظهور باشد، دلیلی بر تطبیق آن «رجل» بر مرحوم امام خمینی وجود ندارد.
▪️نکته: دلیلی بر ادعای برخی محققین که گفته اند: «رائحهی جعل از سند و دلالت این حدیث به شدت به مشام می رسد» وجود ندارد؛ اما در عین حال، انتقادات پنجگانهی یادشده، سرجای خویش باقی است.
https://t.me/tavanerejal
درایت
💢روایت «رجل من اهل قم» ▪️در کتاب بحار الانوار، روایتی از کتاب تاریخ قم نقل شده است. روایت اینگونه ا
لازم به ذکر است که این بررسی سندی مبتنی بر مسلک «حدیث ثقه» در اعتبارسنجی روایات است، اما مبتنی بر مسلک «حدیث موثوق به» که امروزه در حوزه رایج افتاده است، می بایست جمیع قرائن و شواهد اطمینان آور را بررسی کرد. از جمله این قرائن، تحقق این پیش بینی و تطبیق آن با انقلاب اسلامی است که می تواند موید صحت روایت باشد، خصوصاً اینکه نمی توان مصداق دیگری برای آن در تاریخ پیدا کرد که انگیزه جعل داشته باشد.