eitaa logo
دیدار آوینی
195 دنبال‌کننده
21 عکس
15 ویدیو
2 فایل
سی‌ و یکمین سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم ارسال متن‌ها و آثار: @sm_oboodatian
مشاهده در ایتا
دانلود
48.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. / دوربین آوینی ...روز دوم... 🎥 مستند؛ پاتک روز چهارم ▫️روایت و آفرینش عالمی جدید 📆 امروز یک‌شنبه ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۰۰ مکان: کتابخانه مرکزی اصفهان سُها/ دفتر تخصصی سینما 🆔 https://eitaa.com/didar_aviny
. برای عزیزانی که موفق به حضور نشده‌اند؛ پخش زنده از طریق https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom 🔹 دیدار آوینی...روز دوم... 🎥 مستند؛ پاتک روز چهارم ▫️روایت و آفرینش عالمی جدید 📆 امروز یک‌شنبه ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۰۰ کتابخانه مرکزی اصفهان سُها/ دفتر تخصصی سینما @didar_aviny
روضه آوینی- شب هفدهم- پاتک روز چهارم.mp3
26.55M
. 🎙 روضه آوینی 🔹 گفتگو درباره مستند؛ "پاتک روز چهارم" در نسبت با مسئله جهاد تبیین 📆 بهمن و اسفند ماه سال ۱۴۰۰ @soha_sima
. ¤بسم الله الرحمن الرحیم¤ به یاد ماندنی ترین ماندنی ها...♡ دیدار با شهید آوینی! مدام حرف از ایشان بود از دیدگاه های مختلف‌شان و خیلی چیزهای دیگر که ما سر از آنها در نمی آوردیم ولی برایمان جالب بود که بدانیم این شهید آوینی که این همه حرف از ایشان بود مگر چه کسی بودند و چه کارهایی را انجام میدادند؟ و انگار خداوند صدای دلمان را شنید و بالاخره قرار بود در کتابخانه مرکزی به دیدار آوینی برویم... این اولین برخورد ما با شهید آوینی و روایت فتح ایشان بود. البته کم و بیش حرف هایی از ایشان شنیده بودیم. این که در جنگ نگاه متفاوتی داشتند و به غیر از جنگ و سلاح ها چیزهای دیگری را میدیدند و در گذشته شان حتی دوست دختر هم داشتند و اسمشان هم مرتضی نبود. این ها تنها چیزهایی بود که ما از ایشان میدانستیم. وارد کتابخانه شدیم آنجا پر بود از بنرهای شهید و حرف هایشان روی یکی از بنرها نوشته بود "و چه کند آن نوجوان اگر پروانه عاشقی در درون خود دارد؟" به شوخی به خانم شمس گفتم آمدیم و یکی به جای پروانه در درونش کبوتر عاشقی بود آنوقت چه؟ خندیدیم، درست بود من اولش این حرف را به شوخی زدم ولی بعد ذهنم را به خود مشغول کرد که چرا آن وجود درونی را به پروانه تشبیه کردند؟ و مدت ها فکر کردم و با خود گفتم شاید اینچنین باشد: آن پروانه ابتدا پیله ای بوده است و بعدها شاید به سختی به پروانه تبدیل شده است و درست مانند پروانه زیبا بود و نازک و شاید میتوانست با کمی غفلت عمر خود را از دست بدهد، نمیدانم! جلسه شروع شده بود از حرف هایشان چیز زیادی نمیفهمیدم شاید چون چیز زیادی درباره شهید آوینی نمیدانستم. اما برایم جالب بود که بدانم ربط او با سینما چه بود؟ چون فکر میکنم اکثر حرف ها در رابطه با همین بود. در رابطه با روایت هم صدای آرامش اوایی که پخش کرده بودند و تاریکی سالن رفته رفته برخی ها را به آرامش خواب دعوت کرده بود. ولی من در رابطه با روایت فتحی که دیدیم خیلی برایم جالب بود شاید من و یا برخی دیگر منتظر نشان دادن صحنه های جنگ و نبرد بودیم صحنه های دلخراش و زخمی شدن و شهید شدن شهدا که دست آخر دلمان بسوزد و قدردان باشیم. ولی نه انگار شهید آوینی به دنبال چرایی بود. چرایی آمدنشان به جنگ و حال و هوای آنجا و عشق و صمیمیت و حتی سادگی آنها و جثه های ریز و کوچکشان که با دست خالی به میدان جنگ میرفتند. هیچ کدامشان ظاهرشان شبیه رزمنده هایی نبود که به جنگ با دنیا رفته بودند و اما باطنشان چیز دیگری را نشان میداد و به قول خودشان حتی نمیدانستند که چطور از سیم خاردارها رد شده بودند و چطور تیرهایشان به هدف میخورد! واقعا چرایی اینها هم مهم بود. چرایی خیلی چیزها. چرایی رفتنشان به آنجا حتی چرایی ماندنشان و چرایی جنگیدنشان؟ برایم جالب بود که شهید آوینی وقتی از کسی مصاحبه میگرفتند بیخیالشان نمیشد و بازهم بعدش به سراغشان میرفت. و انسانهای مقابل دوربین هم برایم جالب بودند که چرا به دروبین مستقیم نگاه نمیکردند و طوری بودند که انگار نامحرمی جلویشان باشد سرشان پایین بود و حتی شاید چرایی این هم مهم بود نمیدانم! در این میان نام کربلا زیاد به میان می آمد و من مدام میگفتم چرا کربلا؟ واقعا چه شباهتی بین اینجا و کربلا بود؟ در این روایت انگار تاثیر نقش ها را هم نشان میداد. موثر بودن نقش مداح ها، موثر بودن نقش روحانیون، رزمنده و فرمانده‌ها و در آخر موثر بودن دوربین و فیلم بردار و فیلم هایش! و در آخر به راستی که اگر هوش و ذکاوت و آینده نگری شهید آوینی نبود چه کسی قرار بود اینها را به تصویر بکشاند و چرایی هایی که قرار بود بعد ها در ذهن انسانها به وجود بیاید را جواب بدهد؟ / به قلم یک نوجوان دهه هشتادی @didar_aviny
. دیدار آوینی...روز سوم... ▫️ زبان آوینی؛ 🔹 با حضور 📆 امروز دوشنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۰۰ مکان:کتابخانه مرکزی اصفهان سُها/ دفتر تخصصی سینما @didar_aviny
41.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🎥 معنا و خاستگاهِ هنر در شهید آوینی 💠 گفتگو با استاد به مناسبت بیست و هفتمین سالگرد شهادت 📅 فروردین ماه سال ۱۳۹۹ ویدئوی با کیفیت این گفتگو را از طریق لینک زیر تماشا کنید https://www.aparat.com/v/y4cEw @soha_sima
. چه کسی صدای آوینی را می شنود؟ اگر کمی توجه کنیم و چشم و گوش خود را باز کنیم خواهیم دید در دنیایی زندگی می‌کنیم که حتی مرگ هم بی معنی‌ شده. مرگ در وضعیت کنونی معنای نابودی و تمام شدن می‌دهد. و این در حالی است که مرگ یعنی بودن انسان با شدت بیشتر... بودنی بدون غفلت از بود خود. حال اگر از بود خود ناراضی هستی و یا این نحوه بودن را برای خود کافی نمی دانی، کمی دقت کن، آوینی با تو سخن‌ها دارد. آوینی با کسی به گفتگو می‌نشید که عزم تغییر و زیر و زبر کردن خود را دارد. خودی که اشتباه است. حال چه به مسجد رود و چه به میخانه... چرا که هر کاری در این وضعیت تکرار همان حال ملال آور قبلی است. ▫️ مجید افقری @didar_aviny
. آوینی، همه‌ی تاریخ تفصیلی آینده‌ی ما است که به طور اجمال در او جمع بود... اگر از حضور دائمی او در منظر خود غفلت کنیم، مسلم مسلم بدانید در بی تاریخی دائم به سر می‌بریم. او در عین اجمال بودن به یک معنا تفصیل حضرت روح‌الله بود. باید که برای نگهبانی خود؛ نگهبان آوینی باشیم... ...روز سوم... ▫️ زبان آوینی؛ 💠 با حضور امروز دوشنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۰۰ مکان: کتابخانه مرکزی اصفهان @didar_aviny
. برای عزیزانی که موفق به حضور نشده‌اند؛ پخش زنده از طریق https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom دیدار آوینی...روز سوم... ▫️ زبان آوینی؛ 🔹 با حضور 📆 امروز دوشنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۰۰ مکان:کتابخانه مرکزی اصفهان سُها/ دفتر تخصصی سینما @didar_aviny
نگاهی پدیدارشناسانه به شخصیت شهید آوینی.pdf
115.9K
. 📄 متن مورد بحث جلسه امروز "دیدار آوینی" @didar_aviny
آری! حضوری دیگر در پیش است.pdf
161.6K
. 📄 متن مورد بحث جلسه امروز "دیدار آوینی" @didar_aviny
‌‌‌ ‌‌بسم الله الرحمن الرحیم ‌یک لحظه!! صدایش را می‌شنوی؟! سیّدمرتضی را می‌گویم! یک لحظه گوش بسپار! ...ما از مرگ نمی‌ترسیم... ...حَیاتِ عِندَ الرَّب... ...این بچّه ها را که می‌بینی... ...بدر و حنین اینجاست... ...این شاید که گفتم از دلِ شکّاکِ من است... آن روزها شب‌های آدینه سِنّی هم انگار نداشتیم امّا حال و هوایَت را خوب درک می‌کردیم! وقتی که عاشقانه می آمدی و تنها با خودِ خودِ خودِمان حرف میزدی... سَرِ آن چشمه ی زلالِ شهیدان ناخالصی‌های زمانه را کنار می‌زدی... جرعه ای با عشق، از عشق به ما می‌نوشاندی و مستِ مست، رهایِمان می‌کردی میرفتی... خمار، شیفته، شیدا و مدهوش... یک هفته در انتظارت می‌نشستیم تا باز بیایی و صدایِ آن شخصی که تا به حال حتّی ندیده بودیمَش را با گوشِ جانمان باز مستانه بشنویم... در همان شب‌هایِ روایتِ فتح بود که قلوبمان را یک به یک فتح کردی... فتح الفتوحی راه انداخته بودی سیّد! زَخمه ای بر چنگِ دلهامان میزدی... ما هم در عهدی قریب امّا غریب! ناخواسته باز هم شیدایَت می‌شدیم!! از آن صدایت، آن نوای زیبایَت که بگویم... طنینی بس گیرا... بیدار کننده ی دلها از خواب غفلت... معصومانه و در فراق و هجرانی انگار سوخته! قُدسی و با حیایی بسیارعجیب و خیلی خاصّ! انگار هاتفی بودی، از غیب آمده و پیامی از ساق عرش برایِمان آورده بودی که اِنّما الحیوه الدُّنیا لهوُُ وَ لَعِبُُ وَ زینَهُ... از طرفی، وَ یَستَبشِرونَ بالذین لَم یَلحَقوا بهم انگار که شهدا آمده بودند تا با زبانِ تو شهدِ خودشان را در کامِ ما بچشانند... همان حلوایِ تن تنانی، تا نخوری ندانی... تو شهدا خوب میشناسی با آنها زندگی کرده ای جبهه نقطه ی ثقل عالَم وجود است و برای نشان دادن جبهه ی حقّ روی زمین آن‌قدر خودت نبوده ای تا تنها و تنها آنها که هستند بمانند و برایِ همین شد که تو هم ماندگار شدی و شهدا تو هم را مثلِ خودِشان کردند... با راهِ تو میتوان حقّ را به صحنه آورد و حقّ را به تصویر کشید همان عهدِ قدسیِ امروزینِ ما... میتوان، رشادتهای حاج قاسم‌ها را همان خرمشهر های در پیش رو را جهادِ با مال و جانِ شهدایِ زنده را پهلوانی و غربت دانش بنیان‌ها را دست به زانویِ خویش گرفته‌ ها را مظلوم‌ِ قوی، مثل مولایمان علی بودن را و خلاصه، راهِ سربازانِ نائب امام زمانمان را با راه و دریچه نگاهِ زیبای تو، نگارگری کرد... با رُویتی از مَنظر زلالِ تو، سیدمرتضای عزیزم به امید "دیدار آوینی"‌ نثارشان فاتحه و صلوات. ‌‌ ‌▫️ مهدی داوری @didar_aviny
دیدار آوینی- روز سوم.mp3
39.95M
🎙 دیدار آوینی... صوت کامل جلسه 🔹 سخنرانی با عنوان: نگاهی پدیدارشناسانه به شخصیت شهید آوینی 🔹 قرائت متن‌های نوشته شده حاضران جلسه و گفتگو 🔹 مستند؛ جاده ▪️روز سوم دوشنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۲ @didar_aviny
دیدار آوینی- روز دوم.mp3
38.29M
🎙 دیدار آوینی... 🔹 روایت و آفرینش عالمی جدید 🔹 مستند؛ پاتک روز چهارم ▪️روز دوم یک‌شنبه ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۲ @didar_aviny
. ... و خوب، دیگر چیزی برای گفتن نمانده است جز آن که ما خسته نشده‌ایم و اگر باز هم جنگی پیش بیاید که پای انقلاب اسلامی در میان باشد، ما حاضریم. می‌دانید! زنده ترین روزهای زندگی یک مرد آن روزهایی است که در مبارزه می‌گذراند و زندگی در تقابل با مرگ است که خودش را نشان می‌دهد... @didar_aviny
32.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. تماشا کن اینجا شهر است... اینجا دیگر صدای جنگیدن نمی‌آید کسی جان کسی را نمی‌گیرد و برای نبرد سنگری درست نمی‌کند... تکنولوژی به دست بشر افتاده است و زندگی انگار جریان دارد و اگر اینگونه است پس بگو چه چیز در این صحنه خون آدمی را بجوش می‌آورد... و چرا اینگونه ذره ذره وجود آدمی را می‌سوزاند مگر اینجا به آسانی و سرعت با ماشین و هواپیما به مقصد نمی‌رسیم. اینجا که برای نشستن و بلند بلند خندیدن صاف و سر سبز است پس چرا بعضی‌ها گریه می‌کنند!؟ اینجا که خبر از ویرانی نیست... به نام خدایی که ساختن را آفرید تا بتوانم برایش بجنگم... 🎥 تماشاگر راز 🔹 روایتی از دیدار آوینی یا شاید خود دیدار آوینی ▫️متن، تصویر و تدوین: میلاد شش بلوکی @didar_aviny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم که شهیدان که‌اند این همه خونین کفنان گفت حافظ من و تو محرم این راز نه‌ایم از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان   @soha_sima @didar_aviny
37.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. زمان، بادی است كه می‌وزد؛ هم هست و هم نیست. آنان را كه ریشه در خاك استوار دارند، از طوفان هراسی نیست. جنگ می‌آمد تا مردانِ مرد را بیازماید. جنگ آمده بود تا از خرمشهر دروازه‌ای به كربلا باز شود. | بخشی از مجموعه مستند: 🎥 "شهری در آسمان" قسمت اول @didar_aviny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. خرمشهر شقایقی خون رنگ است که داغ جنگ بر سینه دارد؛ داغ شهادت... | بخشی از مجموعه مستند: 🎥 "شهری در آسمان" قسمت پنجم @didar_aviny
48.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🔸 ویدئوی کامل نسخه موبایل 🔸 وَالضُّحَىٰ ﴿١﴾ وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَىٰ ﴿٢﴾ "روشنی آنگاه میدرخشد که تاریکی یک‌سره بر آسمان چیره شده باشد" رحم کن بر وی که روی تو بدید فرقت تلخ تو چون خواهد کشید  🎥 وَالضُّحی... (۸) ویدئوی با کیفیت این روایت را از طریق لینک زیر مشاهده کنید: https://aparat.com/v/fcCvJ @soha_sima
‌ مکّه برای شما فکّه برای من .... شاید آن یار هم اینجا باشد ... @didar_avini
دیدار آوینی
‌ مکّه برای شما فکّه برای من .... شاید آن یار هم اینجا باشد ... #فکه_مشهد_آوینی @didar_a
. . آقا مرتضی سلام علیکم اگر دست تقدیر بر آن بود که من نیز با پای برهنه به مشهد تو بیایم ملال و فراری پیش رویم نبود و خوب میدانی که جانم و همه هم و غمم یافتن راهی بوده است به سوی شما. آقا مرتضی رنجِ جانِ من سالیانی است نیافتن راه من به سوی تقدیر شماست و اگر شما از غیب، دستی بر چشمان من نیاوری به کجا بگریزم ؟ کدام کهف را پناه اننظار خود کنم؟ کدام خاک را سجده گاه انابه های خود کنم؟ آقا مرتضی قدم قدم پاهایت چهل و شش سال تو را به اینجا میکشانده و مگر اینجا کجاست که تشنه خون تو بوده است ؟ اصلا چرا دست تقدیر تو را به اینجا خوانده است ؟ مگر فکه چه دارد که گفتی مکه برای شما و فکه برای من ؟ روایت تو از فکه چه بود که ناگهان ناتمام با خون تو آغاز یافت ؟ نکند گوش زمانه محرم راز تو نبود و ما اهل راز نبودیم؟ آ سید مرتضی با من سخن بگو همینجا؛ در میان رمل های فکه در میان زائران مشهدت و آنان که قصد روایتشان را داشتی. نه روایت هروزی ما از طریق الشهدای فکه ( که تو خود گفتی: روایتی عاشورایی خواهم ساخت ) با من سخن بگو آسید مرتضی و بگو چه پیوندی میان رمل های نرم فکه و تربت داغ دیده کربلا است ؟ اینجا کجاست ؟ و ما را به کدام تماشاگه راز فراخوانده ای و چه رازی را با ما در میان میخواستی بگذاری ؟ که شهادت تو اینجا مرقوم روایت زائران فکه شد؟ رمل های فکه را و دشت های سبزش چه داشت که خون تو اینجا را برگزید و ما را پس از سی و اندی سال از پس شهادتت به این گنجینه اسرار و رازهای آخرین روایت آسمانی تو خواند؟ چشمانم راز تو را نمیجوید آری نمیجوید با من سخن بگو آسید مرتضی! @didar_aviny