eitaa logo
دیدگاه
435 دنبال‌کننده
29 عکس
8 ویدیو
36 فایل
📚دیدگاه رسانه دانایی کانالی برای بیان اندیشه ها و دیدگاه ها ارتباط با مدیر @Admindidgah
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻متفکّر انقلاب در آئینۀ یک تجربۀ عینی: مسجد به‌اضافۀ «شعاع ملّی» و منهای «مجلس ختم» ۱. پس از آن‌که استاد مطهری از حسینیۀ ارشاد کناره‌گیری کرد، از طرف هیأت امنای مسجد الجواد تهران دعوت شد که امامت جماعت این مسجد را بپذیرد. او این دعوت را قبول کرد و در مدّت اندکی، این مسجد متحوّل گردید و به یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های تفکّر اصیل اسلامی و انقلابی تبدیل شد. ازاین‌رو، حکومت پهلوی نتوانست بیش از دو سال، حضور استاد مطهری را در این مسجد تحمّل کند و در نهایت، آن را تعطیل کرد. مسألۀ مهمی که در این میان وجود دارد و مغفول مانده است، شرط‌های استاد مطهری برای پذیرش امامت این مسجد است. ایشان در تاریخ ۲۶/۴/۱۳۵۰، نامه‌ای به هیأت متولیان مسجد الجواد می‌نویسد که مشتمل بر نکته‌های فکری و فرهنگیِ بسیار تعیین‌کننده‌ای است. ۲. وی در ابتدای این نامه تأکید می‌کند برای این بنده، قبول جایگاه امام جماعت در یک مسجد، «وسیله» است نه «هدف»؛ من از آن نظر این جایگاه را می‌پذیرم که در محل، امکان ایجاد یک «مرکز اسلامی» که شعاعش از حدود ناحیه و حتّی از حدود یک شهر، وسیع‌تر باشد وجود داشته باشد(مرتضی مطهری، نامه‌ها و ناگفته‌ها، ص۱۰۹-۱۱۰). او به دنبال این بوده است که یک «قرارگاه فکری و فرهنگی» ایجاد کند که بر روی جامعه، اثر بگذارد؛ چنان‌که این قرارگاه، نه‌فقط «محله» و «شهر» را در بر بگیرد، بلکه جنبه‌های «ملّی» نیز داشته باشد. در بیان مطهری، حتّی باید از محله و بلکه شهر نیز فراتر رفت و هدف‌های ملّی را دنبال کرد. واکنش حکومت پهلوی در کوتاه‌مدّت نسبت به این مسجد، گویای این حقیقت است که مطهری توانست منشأ اثر شود و دامنۀ تأثیر خود را بگستراند و برای آنها، چالش جدّی ایجاد نماید. ۳. آن‌گاه مطهری می‌نویسد برای این‌که چنین هدفی عملی گردد چند شرط لازم است که نخستین آن، «اختیارات کامل در همۀ شؤون اعم از اداری، مالی، تبلیغاتی و تعلیماتی» است(همان، ص۱۱۰). مطهری می‌داند که چنانچه زمام و عنان کار در اختیار همگان باشد، کار پیش نخواهد رفت و تجربۀ تلخ حسینیۀ ارشاد تکرار خواهد شد. ازاین‌رو، در همین نقطۀ آغاز تأکید می‌کند که لازمۀ ایجاد قرارگاه فکری و فرهنگی، «وحدت فرماندهیِ» آن است. کسی چون او باید بتواند برنامه‌های حکیمانه و خلّاقانۀ خود را با خیال آسوده و فراغ بال، به اجرا بگذارد و توانش صرف چانه‌زنی با نیروهای دیگر نشود. ۴. شرط دوّمی که مطهری نگاشته این است که چون وضع «جلسات ختم»، به‌خصوص با شرکت بانوان، حیثیّت این مؤسسه را پایین می‌آورد و هرگز نخواهد گذاشت این مؤسسه، یک مؤسسۀ آبرومند و مورد احترام بشود؛ لازم است از جلسات ختم - که خواه‌ناخواه مستلزم «شرکت بانوان به وضع حاضر» است - صرف‌نظر شود و بودجۀ دیگری در نظر گرفته شود(همان، ص۱۱۰). بیان‌شدن این شرط از فیلسوفی همچون مطهری که وجودش غرق در تحقیق و مطالعه و فهم عمیق دین است، بسیار جالب است. شاید در نگاه خام، تصوّر شود که مطهری چنین حسّاسیّت‌هایی نداشته است و این قبیل دغدغه‌ها، «نازل» و «پیش‌پاافتاده» هستند، اما مطهری با آن مقام عملی و معرفتی برجسته، آشکارا چنین شرطی را مطرح کرده است. این دقت‌نظر وی نسبت به «حجاب بانوان» که یکی از شعائر اسلامی است، نشان می‌دهد که مطهری اگرچه اهتمام به «بنیان‌های فکری» دارد، امّا از «ظواهر» و «شعائر» نیز غافل نمی‌شود و مسیر تساهل و بی‌تفاوتی و سبک‌انگاری نسبت به پوستۀ دین را در پیش نمی‌گیرد. ۵. مطهری در توصیف شرط سوّم می‌نویسد متأسفانه، بعضی از مقامات دولتی، هر چندی یک‌بار، برخلاف نظر اولیای مؤسسه، جلسه‌ای در آن‌ تشکیل می‌دهند که تاحدودی به این مؤسسه رنگ دولتی می‌بخشد. با توجّه به روحیۀ مردم ما، این کار هر چند هیچ ربطی به اولیای مؤسسه ندارد، اما مانع رشد مؤسسه خواهد شد. این مشکل از مشکل جلسات ختم، کوچک‌تر نیست(همان، ص۱۱۰). این شرط، حسّاسیّت مطهری را نسبت به «انقلاب» و «انقلابی‌گری» نشان می‌دهد؛ تا آنجا که وی در آن شرایط اختناق‌آلود و مستبدانه، آشکارا آن را در نامه می‌آورد و حضور خود را در مسجد، مشروط به «ممنوعیّت برگزاری جلسات دولتی» در آن می‌کند. روشن است که هزینۀ این شرط، در نهایت متوجّه مطهری می‌شده و ساواک درمی‌یافت که مطهری چنین زاویه و اعتراضی دارد، امّا با این حال، وی پروایی از بیان و مطالبۀ آن ندارد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
دیدگاه اهالی قلم در مسئله عفاف و حجاب.pdf
2.05M
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
نفله و اراذل 🔹میگن چرا برای دو تا دختر جان داد که حالا خیلی هم محجبه آنچنانی نبودند. چی خیال کردید؟ خیال کردید مردان این سرزمین «غیرت» را هم از عینک دو قطبی های وارداتی غربی نگاه میکنند؟ خیال میکنید «رابطه ولایی» و مراقبت از یکدیگر شوخی است؟ خیال میکنید اگر امام میگفت «جانم فدای تک تک شما» شوخی میکرد؟ خیال میکنید سردار شجاع و کریم وقتی میگفت اینها دختران منند تعارف داشت؟ خیال میکنید رهبری وقتی میگفت برای آن جوانی که اساسا بیکار و بیعار میچرخد و اهل کار نیست هم باید فکر کنیم، جدی نمیگفت؟ این مردم جانهایشان پر از غیرت است پر از عشق و رافت است، پر از حضور ولایت است. 🔹آن لحظه که آن جوان دور دو تا دختر میچرخید و خنجر میخورد فکر نمیکرد دوربینها فیلمش را میگیرند فکر نمیکرد تشییع جنازه اش چنین و چنان میشود. او غیرت را بلد بود، جلوی ظلم ایستادن را از پدرش از مادرش، از همه هویت سربدارانی اش به ارث برده بود. این مسیر را «مردها» پیش برده اند نه «مرده ها». 🔹او مرد بود و مردانه پر کشید. نفله آنانند که سالها است ادعای اصلاح مردم دارند اما «الا انهم هم المفسدون و لکن لایشعرون»ند. او مرد بود و نفله آنانند که دم از اسلام و انقلاب میزدند و‌ ریش گذاشتند و یا چادر پوشیدند و نانش را خوردند و آخر سر سربرهنه با کلمات اجنبی ها بر سینه هایشان همه چیز را به سخره گرفتند و یا فراری شدند در آغوش معاویه ها و یزیدهای دوران. 🔹اراذل فقط آنان نیستند که چاقو میکشند و به بدن غیرت و‌ شجاعت میزنند، اراذل آن حقوقدان ریشویی هم هست که با وقاحت قلم میچرخاند و «محارب» را «شهید» و «شهید» را «نفله» مینامد. اراذل آن فقیه دنیا طلبی است که بر منبر مرحوم بروجردی بزرگ، تکیه میزند و نظام و مردم را متهم میکند که خودی نشان دهد، غافل از آنکه آنانکه برایش‌ سوت و کف میزنند به سفاهتش میخندند. کاش میشنیدند سخن سردار شهید را که میگفت: «سربازتان از یک برج دیده‌بانی دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش‌های آن که شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده‌اید و زحمت کشیده‌اید، از بین می‌رود.» 🔹اراذل فقط در عاشورا حول پیکر پاک حسین ع حلقه نزده بودند. برخی از همان اراذل پشت میزها و بر منبرها نشسته بودند و بر خارجی بودن امام استدلال میکردند. بر قتل تو فقیه دروغین بداد رای ای کشته شیوخ مقدس نما حسین ع ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔴روحانیت و افول جایگاه مردمی! شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یکی از روحانیان دغدغه‌مند نسبت به جایگاه روحانیت! با اشاره به حادثه‌ای که اخیراً‌ در قم برای طلبه‌ای مظلوم رخ داده بود، گفته‌اند: «این فاصله‌ای که بین روحانیت و مردم افتاده، باید ترمیم شود. راه اشتباه بوده. ... ما چنین روزگاری نداشتیم که در قم، مرکز حوزۀ علمیه، در خیابانی که تمام دفاتر مراجع و بزرگان در آنجاست، طلبه را با ماشین زیر بگیرند.» اولاً، هر چند حادثه‌ای دقیقاً با این مختصات و در چنان خیابانی و به چنان شکلی بی‌سابقه بوده است، اما شبیه به آن و بلکه بدتر از آن فراوان سابقه داشته است؛ حتی در زمان مرجعیت آیت‌الله بروجردی رضوان الله علیه؛ ثانیاً، گویا فراموش کرده‌اید که در دوران غربت روحانیت، نیروهای ساواک در نوروز سال ۱۳۴۲ چگونه به فیضیه مرکز اصلی روحانیت شیعه، حمله کردند و چه جسارت‌ها و اهانت‌ها که به روحانیت نکردند و چه خون‌های پاکی را که مظلومانه نریختند. (البته گویا از نظر اینان روحانیت در آن روزگار و روزگار رضاخان پهلوی از جایگاه و عزت اجتماعی برخوردار بوده‌اند! اما پس از انقلاب جایگاه خودشان را از دست داده‌اند!) ثالثاً، چرا همیشه توقع دارید مردم به دست‌بوسی شما بیایند و به شما احترام بگذارند؟! توصیه می‌کنم یک بار هم پیامبرگونه عمل کنید و شما بر دستان مردم بوسه بزنید. یا دست‌کم طرح و برنامه‌ای مدون و عالمانه برای حل مشکلات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی مردم ارائه دهید؛ نشستن و دل‌نگران جایگاه و حرمت روحانیت بودن «راه حل» نیست. دوران جهاد علمی و عملی است؛ انقلاب جهانی خمینی و خامنه‌ای، جهادگران واقعی میدان عمل را می‌خواهد. شما هم گوشه‌ای را بگیرید و به سهم خود باری را بردارید. رابعاً، انصاف دهید آیا در طول تاریخ، سراغ دارید که همچون امروز، «قدرت فرهنگی» و «منطق علمی» و «حکمرانی عملی» روحانیت در مواجهه با همه قدرت‌های شیطانی به میدان آمده باشد و این چنین درخشیده باشد؟ آیا غیر از قدرت و اقتدار می‌توانست ایران را در میان این همه گرگ‌های چنگ و دندان تیز کرده محافظت کند؟ اگر نگاهی صادقانه و منصفانه به وضعیت «کشورهای بی‌ولایت» اطراف خود بیاندازید، آنگاه گمان می‌کنم در بذل جان خود و اطرافیانتان برای دفاع از ولایت فقیه دریغ نخواهید کرد. مدیریت ولایت فقیه نه تنها توانسته‌ است همه تهدیدهای متنوع و پرشمار و بی‌سابقه علیه ملت را خنثی کند؛ که ایران اسلامی را در حوزه‌های مختلف علمی و بهداشتی و رفاهی و خدماتی و نظامی به یک ابرقدرت جهانی تبدیل کرده است و انقلاب اسلامی را به عنوان مبدأی برای گرایش جهانیان به معنویت و ارزش‌های الهی تبدیل کند. چرا اینها را نمی‌بینید؟ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
تربیت دولتی و اقتصاد خصوصی 🔹در دو ساحت مختلف دو راهبرد متفاوت از رهبری میبینیم. در تعلیم و تربیت راهبرد دولتی بودن و در اقتصاد راهبرد مردمی سازی. آیا این دو با هم تعارض دارد؟ 🔹البته این سخنان نشان میدهد که در ساحت تربیت، ایشان مدتها درگیر جریانی بوده است که قائل به برون سپاری یا خصوصی سازی تعلیم و تربیت بوده اند. این جریان البته مساله اش مردمسالاری در ساحت تعلیم و تربیت نیست بلکه یا دغدغه کم کردن مخارج دولت داشته چنانکه در اقتصاد هم با فروش شرکتهای مولد به ثمن بخس به سوداگران، دنبال کسب درآمد برای دولت بود و نه تولید. یا اینکه دنبال سیاست هضم ایران در ساختارهای استکباری مدرن جهانی به سودای کسب درآمد توهمی یا پیگیری طرح دشمن در داخل بوده است که خروجی اش اجرای پنهانکارانه بیست سی بود. 🔹کسانی که معتقدند علم باید خالی از تربیت و پرورش، آموزش داده شود. امور پرورشی را تعطیل کردند، معلمها را از داشتن رویکرد پرورشی دور کردند و کتابها را از هویت دینی و ملی خالی نمودند و مثلا سالها مانع ورود اسناد دشمنی و جاسوسی آمریکا در کتابها شدند، در واقع دست هویت و حکومت را در مدیریت و عهده گیری تعلیم و تربیت کوتاه نمودند. داستان بیست سی دو لبه داشت که به یک لبه آن توجه کردیم. سپردن مدیریت تعلیم و تربیت به دشمن، اما لبه دیگرش قطع مدیریت کشور در این ساحت بود که هم تئوریزه میشد و هم در عمل نتیجه اش را در وضع ناعادلانه تعلیم و تربیت امروز مشاهده میکنیم. 🔹اما ما از پایگاه فکری رهبری باید بپرسیم، چرا رهبری در اقتصاد راهبرد برون سپاری را دنبال میکند و در تعلیم و تربیت راهبرد دولتی سازی؟ چرا یک جا بر نقش مردم تاکید میکند یک جا بر نقش حاکمان؟ شبیه این پرسش را در مقوله صدا و سیما و فرهنگ و رسانه هم میتوان داشت؟ 🔹پاسخ را در بحث مبانی «جامعه بی طبقه توحیدی» در اندیشه ایشان باید دید. حاکمیت باید شرایط و ظرفیت مشترک برای رشد آحاد جامعه فراهم کند. این همان نکته ای است که در اصول قانون اساسی به آن اشاره شده. همه آحاد هم در تعلیم و تربیت و هم در معیشت و رفاه باید بتوانند حداقل هایی را در جامعه توحیدی داشته باشند. هم در ساحت سیاسی هم اقتصادی و هم فرهنگی. اگر این حداقلهای لازم برای رشد وجود نداشته باشد عملا جامعه دچار گسلهای جدی خواهد شد که ویژگی جوامع غیر توحیدی اند. همین امروز هم به اندازه ای که از این گسلها رنج میبریم با فرم جامعه توحیدی فاصله داریم و باید درمان کنیم و میبینیم که اندیشه تبعیت از غرب چطور این فاصله را شکل داده و تئوریزه میکند. 🔹این جا بحث از حداقلها است. اما این به غیر از ورود مردم در تربیت و رشد و آموزش است. بر این بستر کلی و لازم البته شکل گیری مدارس غیر انتفاعی و شکل گیری تجربه و اندیشه های تربیتی جدید مفید است. همانطور که سوق دادن بچه ها به مساجد و هیاتها و بسیج و چه و چه لازم است. 🔹در فراهم کردن حداقلهای زندگی و امکانات رشد البته هم تعلیم و تربیت و هم امکانات اقتصادی هر دو لازمند و هر دو نیز بر هم موثرند. اما روشن است که حساسیت در تربیت و رشد چقدر جدی تر باید باشد چرا که آنچه صحنه را ویرایش میکند انسان است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
نقد تشکیلاتی حوزویان به با راهنمایی ▫️ گزیده‌ای از مصاحبه اختصاصی بنیاد تاریخ‌پژوهی با مرحوم آیت‌الله ممدوحی ▪️ «مرحوم آقای مطهری وقتی آمد قم کتاب‌های شریعتی را بین ما و عده‌ای دیگر مثل آقای جوادی، آقای حسن‌زاده، آقای مصباح، آقای محمدی گیلانی تقسیم کرد. همه این‌ها کتاب‌ها را نقد کردند. ▫️شهید مطهری بنا بود نقدها را جمع بکند اما دیگر انقلاب شد و [تجمیع] نشد. کتابی که من نقد کردم حسین وارث آدم بود و «از کجا آغاز کنیم».» (مصاحبه اختصاصی بنیاد تاریخ‌پژوهی با مرحوم آیت‌الله ممدوحی 1392/3/22) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
درباره کشف حجاب دو قطبی 🔹جایی خواندم یک برادر بزرگواری از نحوه مدیریت هارون پیامبر ع ، در ماجرای گوساله سامری، نتایج عجیبی در باب مساله حجاب گرفته بود.حضرت هارون ع درباره سبک مدیریتش میفرماید: «إِنِّي خَشيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَني‏ إِسْرائيلَ» یعنی ایجاد اختلاف و دو دستگی در امت اهمیتش از اینکه امت پرستش گوساله را پیشه کنند، مهمتر بود. آن برادر بزرگوار نتیجه گرفته بود که پس حالا که وحدت جامعه از پرستش گوساله مهمتر است،از الزام بر حجاب که خیلیها مخالفش هستند نیز باید کوتاه بیاییم که دوقطبی شکل نگیرد. این استدلال. 🔹اما چند نکته در نقد این سخن ناقص باید گفت. اولا با این حساب جنگهایی که در دوران پیامبر اکرم ص و دوران امیرالمومنین ع، دوران امام حسن ع، دوران امام حسین ع تا حتی دوران ظهور شکل میگیرد قابل توجیه نخواهد بود. چون اختلاف و جنگ و دو دستگی بین امت وقتی از توحید مهمتر است پس یعنی کلا از همه چیز مهمتر است و نباید شکل بگیرد. در حالیکه این با بخش عمده ای از آیات ناسازگار است. و این اصل مهم دینی که پیامبر اکرم ص فرمود که: «اَلْخَیْرُ کُلُّهُ فِی اَلسَّیْفِ وَ تَحْتَ ظِلِّ اَلسَّیْفِ وَ لاَ یُقِیمُ اَلنَّاسَ إِلاَّ اَلسَّیْفُ وَ اَلسُّیُوفُ مَقَالِیدُ اَلْجَنَّةِ وَ اَلنَّارِ» مردود خواهد بود. و اساسا اگر قرار است بی خیال توحید شویم که انسجام قوم باقی بماند اساسا ملاک قوم بودن قوم و وحدت جبهه چه خواهد بود؟ 🔹نکته دوم اینکه اساسا این بیان با رفتار و سبک مدیریت موسی ع در اصلاح امت بعد از بازگشتش نیز نمیسازد. چرا که نحوه اصلاح امت که او دستور داد این بود که باید قوم یکدیگر را میکشتند. «فاقتلوا انفسکم» این چه اصلاح اجتماعی است که اتفاقا از مسیر جنگ داخلی و کشت و‌ کشتار قوم نسبت به هم میگذرد؟ 🔹نکته سوم اینکه اساسا مگر ممکن است توحید نباشد و وحدت باشد؟ شرک خروجی روشنش دو دستگی و اختلاف و جنگ است. پس تفرقه و جنگ که نتیجه شرک است نه توحید. چطور هارون ع شرک امت را پذیرفت که اختلاف نشود، این تناقض نیست؟ 🔹اما پاسخ آن اشکال چیست؟ پاسخ روشن است. همانطور که علامه طباطبایی ذیل آن آیه میگوید، روش هارون را باید ذیل دستور بالادستی موسی ع «وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ» بفهمیم. یعنی این ایجاد دو قطبی مانع اصلاح و حرکت در مسیری بود که اهل فساد میخواستند اتفاق بیفتد. این دو دستگی راه اصلاح را میبست. پس جنگ داخلی و دوقطبی دو گونه است. جنگ داخلی که موسی ع در مقام توبه شکل داد، خروجی اش اصلاح امت بود. جنگ امام حسین ع هم لاصلاح امه جدی بود. جنگها و دو قطبی های موجه اساسا برای اصلاح و جلوگیری از اراده طاغوت و مفسدین است. قوم موسی ع از هارون ع خواسته بودند اجازه دهد تا وقتی که موسی ع بر میگردد این راه را بروند و اگر جامعه دچار جنگ و دو قطبی میشد یا خود حضرت هارون ع کشته میشد، راهی برای اصلاح امت باقی نمیماند و امت سخن موسی ع را هم بعد از بازگشت او گوش نمیدادند. 🔹در ماجرای حجاب هم همینطور است. باید دید کدام دو قطبی همان است که نباید باشد و کدام دو قطبی درست است. آن دو قطبی که راه اصلاح را میبندد نباید باشد. دو قطبی نسبت به کسانی که نسبت به این مقوله جهل دارند و مطلع نیستند، نباید شکل بگیرد. اما یک دو قطبی دیگر لازم است که شکل بگیرد و آن تقابل با اراده مفسدین و طاغوت است که راه اصلاح را سد میکنند. با آنها باید مبارزه کرد و دچار حرام سیاسی و توجیه و جاده صاف کنی آنها هم نشد. اما با اهل غفلت و‌ جهل ، خیر، باید همراهی و مدارا کرد. 🔹مقابله با بی حجابی به عنوان فعل دشمن که در حال پیش بردن آن است و اتفاقا بنا دارد با پیش بردن این مسیر قصه دو قطبی مفسده انگیز و اصلاح خراب کن را به سرانجام برساند. در عین همراه کردن اهل جهل و غفلت و امثالهم با جبهه حق و دشمنی نکردن با آنها. هر دو باید در یک طرح هوشمندانه پیش برود. حالا سخنان رهبری را در این باره دوباره مرور کنید. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔻ناعقلانیّت‌ها در مدرسه -۱ ۱. «کار معلم در درجۀ اوّل، درس‌دادن است، امّا در خلال هر درسی یک کلمه می‌گوید که از یک ساعت سخنرانی‌ای که بندۀ مثلاً واعظ می‌کنم تأثیرش در این جوان بیشتر است. با یک کلمه یا با رفتار، صلاحیّت‌های انسانی را در شاگرد پرورش بدهید.»(بیانات در دیدار معلمان، ۱۴۰۲/۰۲/۱۲). نباید تأثیر تعلیم و تربیت غیرمستقیم را نادیده گرفت. آنچه که در ضمن و حاشیه است، گاهی اثرش از متن و اصل، بیشتر است. این در حالی است که معلم به مطالب رسمی و درسی بسنده می‌کند و در این باره، احساس مسئولیّت ندارد. نسبت او با دانش‌آموز، همان نسبت رسمی و اداری است و مناسبات فراتر از این لایه در آن راه ندارد. در همین ماجرای اغتشاش در سال گذشته که ضلع دانش‌آموزی داشت، معلمان چه کردند و چه گرهی را گشودند؟ معلمان به وظایف رسمی خویش مشغول بودند یا در گوشه و کنار آن کوشیدند هیجان‌های ناصواب و تصوّرهای ناروا را باطل کنند و حقیقت را پیش روی دانش‌آموزان قرار بدهند؟ ۲. «یک نکتۀ دیگر، تشویق دانش‌آموزان به حضور در مراکزی است که آن مراکز نورآفرین است، مثل مساجد و هیئت‌ها. به‌تجربه ثابت شده جوانی که با مسجد ارتباط دارد، خیرش بیشتر به جامعه می‌رسد.»(همان). مدرسه به‌مثابه یک ساختار آموزشی، به شبه‌جزیرۀ مستقل و گسسته تبدیل شده است که ساختارهای غیر از خود را نادیده می‌انگارد و دانش‌آموز را به آنها متّصل نمی‌کند. نوجوان و جوانی که به مدرسه می‌آید، باید به‌گونه‌ای هدایت شود که از مدرسه به مسجد و هیأت نیز راه یابد و این ساختارها، تودرتو و هم‌افزا شوند، اما چنین نیست و هندسه‌ای تحقق نمی‌یابد. مدرسه در مدرسه، متوقف مانده و از مسجد و هیأت، بریده است. نه مسجد به سراغ مدرسه می‌رود و نه مدرسه از مسجد خبری می‌گیرد. هر یک سرگرم کار خویش هستند و هویّت ساختاریِ خودبسنده و بریده دارند. اگر از خانه به مسجد راهی نباشد، از مدرسه تا مسجد راهی نیست و می‌توان مدرسه را به معبر و گذرگاه تولید هویّت مسجدی در دانش‌آموز تبدیل کرد. ۳. «احساس هویّت ایرانی و اسلامی و شخصیّت ملّی را در کودکان این کشور باید زنده کنید. مسئلۀ زبان و ملّیّت و پرچم مهم است؛ دلبسته باید باشد؛ اینها اساسی است. دانش‌آموز باید به ایرانی‌بودنِ خودش افتخار کند. مفاخر ملّی، سابقۀ فرهنگی، عزّت تاریخی، وقتی که به نوجوان و جوان نشان داده بشود، در او احساس عزّت به وجود می‌آید. ما این‌‌همه گذشتۀ تاریخیِ پُر از حماسه و پُر از شجاعت و پُر از صفات عالیۀ بشری و انسانی و اجتماعی داریم، اینها مسکوت می‌ماند.»(همان). مدرسه، به مقدّمه کنکور و دانشگاه تبدیل شده است و ورود به دانشگاه، همۀ ذهن و انگیزه و اندیشۀ دانش‌آموز را به تصرّف خود درآورده است. هویّت دانش‌آموز، به تست‌زن و دانشگاه‌اندیش فروکاهیده شده است و مدرسه، دیگر یک منزگاه آرام‌بخش و دل‌انگیز و هویّت‌پرداز نیست. ازاین‌رو، مدرسه نسبت به هویّت فرهنگی و تاریخی، ساکت است و سخنی برای دانش‌آموز ندارد و درد و دغدغه‌ای نمی‌آفریند. در این ساختار، دغدغه‌ای جز نمره و عبور از درس‌ها و کتاب‌ها نیست و همه‌چیز، حالت تکراری و ملامت‌بار یافته است. چنین وضعی، دانش‌آموز را دچار انقطاع تاریخی و گسست هویّتی کرده است. دانش‌آموز، نه تصوّری از گذشتۀ تاریخی‌اش دارد و نه از اکنون انقلابی‌اش. او کارگزاری است که تنها حفظ می‌کند تا عبور کند و به دانشگاه راه یابد. دانش‌آموز از شخصیّت خودی چیزی نمی‌داند و از آنها شناختی ندارد، اما چهره‌های تجدّدی را می‌شناسد. در واقع، مدرسه نتوانسته نقش خویش را در انتقال ارزشی و بازتولید فرهنگی ایفا کند و در این زمینه، بی‌کارکرد و منفعل شده است. هویّت در مدرسه، مرده است. ۴. «ما امروز با کمبودِ معلّمِ کارآمد و متعهّد روبه‌رو هستیم. این کمبود به خاطر آن است که در گذشته، پیش‌بینی نشده. کارهای بلندمدّت، یکی‌اش همین است. حتّی آن وقتی که بنا بود دانشگاه فرهنگیان تأسیس بشود، بعضی می‌گفتند این دانشگاه به درد نمی‌خورد.»(همان). نباید زمام و عنان آموزش را در اختیار هر کسی قرار داد؛ معلّمی، کار بسیار تعیین‌کننده‌ای است و آیندۀ ما از امروزِ مدرسۀ ما اثر خواهد پذیرفت. ازاین‌رو، باید نسبت به کسانی‌که نقش معلّمی را ایفا می‌کنند، بسیار حسّاس و جدّی بود. معلّم غیرمتعهد، نسل غیرمتعهد می‌آفریند و جامعه را به تباهی سوق می‌دهد. نباید غیرمسئولانه و ساده‌نگرانه، ذهن و روان دانش‌آموزان را در اختیار چنین کسی نهاد. تعهد، شرط اوّل و اساسی است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
☑️ جاهل متنسّک ✍ از واژه‌هایی مثل یا نترسید. چنین واژه‌هایی یا مشابه آنها در قرآن یا کلام معصومین وجود ندارد. اما تا بخواهی، #متنسّک و مانند آنها هست. 🔻جاهل متنسّک چه کسی است؟ جاهل متنسّک فرد بدون علم یا کم علمی است که اهمیت ظاهر برایش به علت "جهل به باطن" یا "جهل به اهم و مهم" برایش فراوان است. عقل جاهل متنسّک کم‌تر از آن است بتواند در شرایط کنونی اشکال دوقطبی جامعه، زد و خورد افراد با هم را متوجه شود. جاهل متنسّک به سادگی در زمین طراحی شده معاویه بازی می‌کند و چون ابوموسی متعبدتر است ابن عباس را از دور علی کنار می‌زند. جاهل متنسّک نمی‌تواند درک کند فاصله او با کسی که او را با ظاهر شرع تکفیر می‌کند بسیار کمتر از فاصله او با عالم ربانی است. جاهل متنسّک قدرت آن را ندارد که به زورمند فاسد صاحب ثروت در بیفتد و این گونه خود را ارضاء می‌کند که به جان ضعیفی که به ظاهر از او پایین‌تر است بیفتد. جاهل متنسّک امروز در دستگاه‌های فرهنگی کشور خریدار دارد و از این رو نفاق هم در میان جاهلین سیاه بسیار است. هرچه کم‌عقل‌تر و با شعارهای تندتر مقرب‌تر. جاهل متنسّک همان است که نمی‌داند این کارهایش به ضرر انقلاب است و اگر انقلابی نباشد و جمهوری اسلامی‌ای، بر او چه کسانی حاکم می‌شوند و او باید به روستایش هجرت کند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
⭕️موضعگیریهای هزینه ساز ✅یقینا باید در برابر گناه چه کوچک و چه بزرگ ، موضعگیری کرد و بی تفاوتی خدا پسندانه نیست ✅یقینا هر جلسه ای اقتضایی دارد و بر اساس سنجش شرایط ، باید موضعگیری کرد ✅یقینا نمایندگان ولی فقیه به خاطر جایگاه خطیرشان بیشتر باید نسبت به موضعگیریهای خودشان حساس باشند ❇️برای نماینده ولی فقیه ، اشراف به نظام فکری حضرت آقا از نان شب واجب‌تر است والا دچار سیئاتی می‌شود که با هزار آبِ توجیه ، نمی‌شود آن را پاک کرد ✅رهبری هرگز از هیچ گروهی از آحاد ملت ایران (حتی گناهکاران ) بیزاری نجسته بلکه در بسیاری از مواقع تفکیک کرده اند بین خطا و خاطی و اینگونه اقدام ایشان کاملا ریشه قرآنی دارد که در ادامه به چند مورد قرآنی میپردازم ◀️وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ *وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ *فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ شعراء خدا به پیامبر می‌فرماید حتی اگر مؤمنین با تو مخالفت کردند ، حق نداری بگی از شما بیزارم بلکه بگو از عمل شما بیزارم ◀️وَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل لِّي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنتُم بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِيءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ(٤١)یونس حتی اگر تو را تکذیب کردند باز هم نگو از شما بیزارم بگو از عمل شما بیزارم ◀️در روایات فراوان هم به این مطلب تصریح شده که حق ندارید از گناهکار ، جتی اگر بزرگترین گناهان را مرتکب شده باشد ، بیزاری بجویید قُلْتُ لِأَبِي اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ اَلرَّجُلُ مِنْ مَوَالِيكُمْ يَكُونُ عَارِفاً يَشْرَبُ اَلْخَمْرَ وَ يَرْتَكِبُ اَلْمُوبِقَ مِنَ اَلذَّنْبِ نَتَبَرَّأُ مِنْهُ فَقَالَ تَبَرَّءُوا مِنْ فِعْلِهِ وَ لاَ تَبَرَّءُوا مِنْهُ أَحِبُّوهُ وَ أَبْغِضُوا عَمَلَهُ بحار الأنوار ج ۶۵، ص ۱۴۷ ◀️پ.ن۱: در تصاویر جشن کودک کشف حجاب معتنی بهی وجود نداشت ، بلکه اکثرا محجبه و چادری و متدین بودند اینکه آقای فلاحتی چرا اینقدر بی تدبیری و هزینه سازی کردند جای تعجب است . ◀️پ.ن ۲: حال مائیم و یک موضعگیری هزینه ساز و مخالف معارف دین و گفتمان و سیره رهبری چه کنیم ؟ ⁉️چون نماینده ولی فقیه این خبط را مرتکب شده سکوت کنیم ؟ ⁉️چون برخی مسئولین نسبت به بی حجابی منفعل هستند ، فعالیت اشتباه این نماینده ولی فقیه رو تایید کنیم و حمایت کنیم ؟ ⁉️یا برایمان حق مهم باشد و افراد را با حق (معارف اهل بیت و سیره رهبری) بسنجیم و اگر قدم کج برداشتند سکوت نکنیم هر کسی در هر جایگاهی که باشد ؟ ✅من ترجیح می‌دهم رهرو حق باشم نه مدافع شخص و مطالبه اصلاح ایشان را وظیفه خود میدانم . ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
درنگی در اقدام در مواجهه با بی‌ حجابی یکم جزئیات ماجرای رشت اصلا دقیق و درست منعکس نشده است و اکنون روایت کاملی از ماجرا در دست نیست و این نوشتار نیز در پی طرح جزئیات نیست اما اجمالا ناگفته نماند که جلسه مربوط به تجلیل از شهدا و ایثارگران بوده است و آقای فلاحتی هم در همان جلسه سخنرانی کرده و.... به نظر می‌رسد جناب آقای فلاحتی و برای حضور در این مراسم نداشته‌اند و لذا با اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی مواجه شده‌اند و نتیجه‌اش شده یک ! دوم و در صحنه، حتی اگر خوب و پخته باشد، قابل تعمیم و توصیه نیست زیرا محصول موقعیت است و ممکن است در جای دیگر به تناسب اقتضائات، نتوان همان برخورد را تجویز کرد. اما اگر برخورد یک روحانی و مدیر فرهنگی ناقص و نادرست هم باشد، نمی‌توان و نباید آن را ملاک قضاوت صفر و صدی در مورد عملکرد فرد قرار داد. کارنامه افراد را باید ملاک قرار داد تا صرف یک اقدام، موجب نابودی فرد نشود. ابتکار عمل و جرأت اقدام بهنگام نباید از مدیران گرفته شود. قطعا درست آن بود بجای ، مطرح می‌شد. سوم و و ، آثارش را در این طور مواقع نشان می‌دهد! فعلا خاکریز عفاف و حجاب به درون سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی خودمان کشیده شده است! اگر برای برنامه ندارند، لااقل اقل نهادهای زیرمجموعه خودشان و جلسات رسمی خودشان را که مدیریت کنند. چرا باید کار به جایی برسد که در یک مراسم رسمی، آن‌هم با حضور نماینده ولی‌فقیه، کشف حجاب مسئله شود؟! آیا این قبیل بی‌تدبیری‌ها و ولنگاری‌های فرهنگی زمینه‌ساز رسمیت بخشیدن به کشف حجاب در کشور نیست؟ اگر در مسئله حجاب کار از دست برود و به نقطه برگشت‌ناپذیر برسد، همه آنها که مسئولیت دارند مقصراند و در دنیا و آخرت باید پاسخگو باشند. چهارم ائمه محترم جمعه، مسئول شورای فرهنگ عمومی استان‌ها هستند و اداره امر فرهنگ مستقیما به دست آنهاست لذا اگر وضع فرهنگی در یک منطقه وخیم شود، نخستین فردی که باید پاسخگو باشد ائمه جمعه اند! پنجم قرائن نشان می‌دهد که ساختارهای فرهنگی کشور در وقایع مرتبط با حجاب نه تنها برنامه کلانی برای مواجهه با نقشه دشمن ندارند، بلکه حتی از مدیریت صحیح جلسات رسمی خود نیز ناتوان‌اند. قبلا جلسات دیگری نیز در برخی شهرها از جمله سراغ داریم که در آن وضعیت حجاب برخی حضار، نامناسب بوده و تدبیری برای آن نشده بود. وقتی در موقع خودش، مسئولان عالی استانی (از امام جمعه و استان‌دار تا مسئولان ارشاد و تبلیغات و صدا و سیما) به تکالیف خود به نحو بایسته و شایسته عمل نکنند، کار از دست در می‌رود و رویه‌های غلط شکل می‌گیرد و آنوقت است که جلوگیری از مواجهه‌های ناگهانی حساب نشده، چندان ممکن نیست. ششم مثل همیشه یک عده از (!) بعضا شدیدتر از رسانه‌های معاند به آقای فلاحتی هجوم برده‌اند و دارند به آن بنده خدا درس اخلاق می‌دهند که چنین باید می‌گفتی و چنان باید می‌کردی! آقای خودش نماد برخوردهای اخلاقی مواجهه نرم و است و به همین خاطر همواره مورد نقد طیفی از فعالان فرهنگی جبهه انقلاب در استان بوده‌اند؛ در ماه‌های اخیر هم نهایت احتیاط را در مدیریت فضا به کار برده است و شاید همین ملاحظه‌کاری حداکثری در اینکه کار به این نقطه برسد مؤثر بوده است. لذا به منتقدان محترم که اغلب از عمق و عقبه وقایع رشت مطلع نیستند، توصیه می‌شود ماجرا را دقیق تر بررسی کنند و از موضع‌گیری تهاجمی و هیجانی پرهیز کنند؛ زیرا اولا خود ایشان هم احتمالا همه این تحلیل‌ها و نقدها را قبول دارند اما دچار چالش تصمیم در لحظه شده است. ثانیا هجمه بدون پشتوانه تحلیلی به یک امام جمعه، مشکلی را حل نمی‌کند. نقد اصلی آن است که در ماه‌های گذشته امر فرهنگ رها شده است و این مواجهه‌ها تنها یکی از نتایج تلخ آن است و به احتمال زیاد در شهرهای مختلف نیز ادامه خواهد یافت. هفتم بارها گفته‌ایم؛ اگر نهادهای فرهنگی در فهم مسئله و مواجهه هوشمندانه و بهنگام با آن، برنامه داشته باشند،از حجم برخوردهای سخت و حاشیه‌ساز کم خواهد شد وگرنه با رها کردن کار، دوقطبی‌سازی طبیعی‌ست! هشتم مواجهه با نقشه دشمن در مسئله حجاب، امری "سهل و ممتنع" است؛ طبق تصریحات رهبری معظم، علاوه بر حرمت شرعی، است لذا باید حفظ شود. از سوی دیگر در این مقابله، باید طوری رفتار شود که از نقشه دشمن را در پی داشته باشد و به نیز منجر نشود. برای این مهم، هم لازم است، هم ، هم و پیوست رسانه‌ای!
👆👆👆👆👆👆 برگرفته از کانال روزنه ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔻صمیمانه با حجت‌الاسلام قمی ۱. این حقیر، ماه‌هاست که قصد داشتم نکته‌هایی را به اطلاع شما، که ریاست سازمان تبلیغات اسلامی را بر عهده دارید، برسانم اما نه مجالی از این سو بود و نه طلبی از آن سو. مانند وضع کلّیِ جبهۀ فرهنگی و فکریِ انقلاب، در اینجا نیز مناسبات ساختاریافته و ارتباطات منظم وجود ندارد و همه‌چیز به دست بادِ حادثه یا باران اتّفاق سپرده شده است. به نام «جبهه»‌ایم و در واقع، «مجموعه جزیره‌های پراکنده». برخی دسترسی خاص و همیشگی دارند و عدّه‌ای دور افتاده و مهجور هستند و بی‌نصیب از گفتگوی مستقیم. از همین نقطه، نخستین پیشنهادم را مطرح کنم؛ گفتگوهای منظمِ فصلانه و حتّی ماهانه با فعّالان فرهنگی و فکری. جلسه‌های رسمی و اداری نمی‌توانند چنین خلائی را پُر کنند. شما حاجت ضروری به گفتگوهای «نهادینه‌شده» و «مستمر» با کسانی دارید که در خطّ مقدّمِ میدان فرهنگ، در نبرد هستند. و البته به گفتگوهای پراکنده و بی‌ساختار ارجاع ندهید که غرضم آن نیست. از طرف دیگر، این گفتگوها باید جامۀ «رسانه» به تن کنند تا دیده شوند و همگان رشد فکری و معرفتی بیابند. جهانِ «روایت‌ها»، مبتنی بر رسانه است و باید خودِ گفتگو را در نیز در ظرف رسانه نشاند و عمومی کرد. اجازه بدهید تا مخاطب مردمی دریابد در چه بستر و زمینه‌ای، نتایج صورت‌بندی می‌شوند. مخاطب خود را از همسفری در این «مسیر»، محروم نکنید و او را ناگهان با «نتایج بسته‌بندی‌شده و قطعی» مواجه نسازید. بنابراین، از «جلسۀ رسمی» به «گفتگوی غیررسمی» عبور کنید و «رسانه» را بر «محفل» ترجیح بدهید. ۲. پرچم فرهنگ جز با «میدان‌گزینی» و «عینیّت‌مداری» برافراشته نخواهد شد. فرهنگ در متن واقعیّت اجتماعی، جاری و روان است و شما باید پا به همین میدان بگذارید. فرهنگ، «خواندنی» و «شنیدنی» نیست، بلکه باید در عمق میدان، آن را «لمس» کنید. پس در پی خلق «تجربۀ فرهنگی» برای خود باشد؛ تجربه یعنی حس‌وحالی که از معبر زیستِ واقعی در مناسبات فرهنگی می‌گذرد. «از بیرون» و «بر اساس گزارش»، نمی‌توانید گرهی را بگشایید، بلکه باید «وجود»تان در فرهنگ، غوطه‌ور شود. این جمله‌ها را در حالی می‌نویسم که در ذهن خود برای آنها، مصداقی جز سیّدمرتضی آوینی نمی‌یابم؛ او از آنچه که می‌گفت و می‌نوشت، «تجربۀ عینی» نیز داشت. آری، میدان فرهنگ، نشست و همایش و جلسه‌های اداری نیست، بلکه عمق محله‌هاست، و فعّالان فرهنگی در مسجدها، و گروه‌های خودجوش که تولید می‌کنند، و یادداشت‌نویسان فضای مجازی، و عرصه‌های مواجهه و مناظرۀ معرفتی و ... . اگر در فلان مدرسه یا دانشگاه و یا خیابان، تعدادی دختر تجمع کرده‌اند و با کشف حجاب، تمایز خود را عیان می‌کنند؛ شما باید همین جا را میدان بدانید و در آن حاضر باشید. برخی بزرگان وقتی با درخواست گفتگو مواجه می‌شدند، همان‌جا عبای خویش را بر زمین پهن می‌کردند و به گفتگو می‌نشستند. «اثر» و «خاصیّت» در این نوع تعاملات، نهفته است. من در ماه‌های گذشته، تشنۀ مشاهدۀ حتّی «یک قاب» از چنین حضوری بودم. همین تجربه‌های کوچک، «گفتمان‌ساز» هستند؛ و مگر ندیدیم که جبهۀ فرهنگیِ دشمن از طریق آفریدن همین تجربه‌های کوچک، پیشروی کرد و روایت و فتنه و اغتشاش و ذهنیّت پدید آورد. ۳. ما در حالی که در حسرت چنین کنش‌هایی بودیم و هستیم، ناگهان می‌شنویم شما نسبت به یک لغزش گفتاری، موضع می‌گیرید. اگر در همه یا بیشتر این مسیر فرهنگیِ پُرحادثۀ ماه‌های اخیر، چنین می‌کردید و حضور میدانی و رسانه‌ای می‌داشتید، می‌گفتیم تعادل و توزانی وجود دارد، ولی وقتی مشاهده می‌کنیم که آخرین کنشگری شما از این دست، موضع یک‌سال پیش شما دربارۀ درگیری در اتوبوس بر سر حجاب بود، با خویش زمزمه می‌کنیم که ایشان تاکنون چه می‌کردند و چرا نبودند و این واقعه چه خصوصیّت منحصربه‌فردی داشته است که ایشان نتوانسته به سکوت چندماهۀ خود ادامه بدهد. صریح بنویسم: «نبودن»‌تان در معرکۀ واقعیّت فرهنگی، محسوس است و این قبیل موضع‌گیری‌های موردی در نسبت با آن سکوت و غیبت، سئوال‌برانگیز. «مسألۀ فرهنگیِ اصلی»، عادی‌سازیِ حرام سیاسی و شرعی و زنجیرۀ فرسودن سبک زندگیِ اسلامی و ایرانی است که کشف حجاب، یکی از حلقه‌های آن است. ما در این باره، تحلیل و تفسیر چندانی از شما نشنیدیم، و کنش میدانی و تجربۀ عینی نیز ندیدیم. و اگر غیر از این است، «بی‌خبریِ» ما حاصل «بی‌روایتیِ» شماست. «نگفتن‌ها» و «نبودن‌ها»ی شما در عرصۀ نزاع شناختی، همچون خالی‌کردن میدان برای دیگری‌های فرهنگی است تا آسوده‌خاطر، کج‌روایت ببافند و با تولید خُرده‌واقعیّت‌های اجتماعی، معانی غلط به جامعۀ ایران نسبت بدهند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
رفتار های سردار 🔹امروز اتحادیه عرب با بازگشت سوریه، موافقت کرد. این اتفاق یعنی پذیرش رسمی حکومت بشار و رسمیت یافتن پیروزی جبهه مقاومت و اراده ایران مقابل اراده بسیاری از کشورها و گروههای فعال منطقه و در واقع اراده آمریکا و اروپا و همه رهبران غرب. 🔹این واقعه را بگذارید کنار حضور پر معنا و افتخار آفرین آقای رییسی در سوریه و نمایش ارتباط گرم دو کشور در منطقه و جهان. که همایش پیروزی بود. 🔹این واقعه را بگذارید کنار چرخش پر معنای کشورهای متحد آمریکا در منطقه، که نمایشگر تغییر جغرافیای سیاسی دنیا است، تغییری که به سود ایران و محور انقلاب و مقاومت است. 🔹این واقعه را بگذارید کنار نمایش اقتدار نظامی ایران در خلیج فارس در مقابل نفتکشهای آمریکایی و اروپایی که این قدرتنمایی پیام روشنی را به غرب مخابره میکند. 🔹این واقعه را بگذارید کنار اعدام یکی از سرکرده های گروههای تروریستی مورد حمایت اروپا و آمریکا در ایران. 🔹این واقعه را بگذارید کنار دستور آقای رییسی بر شکل گیری فرآیند حذف دلار ، اتفاقی که امروز به سرعت در کل دنیا در حال شکل گیری است و در ایران هم. 🔹از این نشانه ها الی ما شاء الله پیدا میکنید که اگر حاشیه های مضحک فلان عکس و فلان خبر خاله زنکی درباره مجلس یا دولت و امثالهم اجازه دهد، همگی نشان دهنده رخدادن یک اتفاق مهم و کلان در منطقه و جهان است و آن افزایش اقتدار ایران آنهم در قامت محور مقاومت در جهان است. 🔹این اقتدار بیرونی نشان دهنده یک قوت درونی است، قدرتی که ریشه در انسجام ایمانی و صبوری حماسی مردم در اتفاقات کلانی دارد که در این چند سال رخداده است. آخرین آنها هم شکست اغتشاش مهندسی شده چند وجهی دشمن در داخل بود. 🔹این اقتدار باعث خواهد شد عملا فشار خارجی کم شده و صحنه برای بازسازی ویرانه های اقتصادی و غیر اقتصادی داخلی فراهم شود. 🔹در این میان رفتار سردار قاآنی نیز در نوع خود جالب توجه بود. او دقیقا در زمانی که آقای رییسی در سوریه بود، و طبیعتا باید او هم در سوریه در کنار ایشان میبود، اما جالب است که سردار همان زمان در قم و در حال گفتگوهای مختلف با طلاب و علما بود. 🔹شخصیت راهبردی به نام سردار قاآنی که متوجه مخابره معنای رفتارش به دنیا هست، این زمان و این مکان را چرا انتخاب کرده؟ او نشان میدهد ریشه این موفقیتهای اعجاب آور در کجا است. همانجایی که مدتی است دشمن تلاش میکند نوک پیکان تخریب خود را متوجه آنجا کند. پایگاه غیرت و عقیده، خاستگاه علم و قیام. و مظهر اصلی «بن مایه استحکام درونی نظام و مردم»؛قم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
▫️ حجاب گستری استوار اگر حجاب یک گلوگاه است و نقطۀ آغاز یک حراست بزرگ فرهنگی یا نقطۀ آغاز یک وادادگی گسترده و پهناور است، و دشمن نیز روی آن سرمایه گذاری مجدانه، مستمر، چندین ساله و چند جانبه نموده است، و اکنون تهدیدهای آن خود را بهتر از همیشه نشان داده است، پس باید «همه جوره» پشت آن را محکم کرد و با قدمهایی استوار و پیگیر دنبال آن را گرفت. این پیگیری سطوح مختلفی دارد که یکی از آنها اصل «عقلانیّت حجاب» است. ما به حجاب چگونه نگاه می کنیم، چه تفسیری از آن داریم، چه جایگاهی به آن می دهیم، چه ربط و پیوندی بین آن و دیگر ارزشهای اسلامی زن یا زن و مرد قائل هستیم، چه آبشخورهایی برای انتخاب فردی یا اجتماعی حجاب قائلیم، اصل و فرع حجاب را چه می دانیم، چه تنوعی برای حجاب می بینیم، حجاب را یک حق می دانیم یا تکلیف، الزام به حجاب را درست می دانیم یا خیر، حجاب را در چه صورتی قابل صرف نظر کردن می بینیم، و ... دهها بحث این طوری از منظر فقهی و حقوقی و انسان شناختی و اخلاقی و تربیتی و سلوکی و فرهنگی و زیبایی شناختی و ... دربارۀ حجاب قابل طرح است. برخی از این بحثها خیلی کلیدی است. برخی از این بحثها اساساً جلوه و هویّتی به «مسألۀ حجاب» می دهد که می تواند آن را برای قشر وسیع و متنوعی از مردم ایران جذاب و خواستنی نماید. عاقلۀ انقلاب، یعنی جامعۀ دلسوزی که به تحول ایران عزیز ما می اندیشد، نباید دربارۀ حجاب هیچ رکود و ضعف نظری ای را بپذیرد و تنها به کارهای قانونی یا فرهنگی بسنده کند. اگر دنبال جوششهای بزرگی به نفع حجاب هستیم باید رسیدگی عقلی عمیقی به آن نموده باشیم. اگر این کار به صورت مُشبعی تاکنون صورت نگرفته است باید هیچ زمانی را برای این رسیدگی از دست ندهیم، بلکه تا می توانیم جبران کنیم. هر تمدنی از عقلانیّت تغذیه می کند و زندگی نوین شیعۀ ایرانی تنها و تنها تمدنسازی را هدف گرفته است، پس باید به عقلانیّتی نوین تکیه داشته باشد. رهبر معظم انقلاب، بنای يک نظام و تمدّن اسلامی و يک تاريخ جديد را قضيه ای جدي دانسته و می فرمایند : «بايد همه احساس کنند که مسئوليت ايجاد تمدن اسلامی نوين بر دوش آنهاست»(23/ 7/ 1391) و معتقدند که تمدن سازی نوین از عقلانیّت نوین تغذیه می کند و انقلاب اسلامی ایران سخن و عقلانیّتی نوین به جهان امروز عرضه کرد. از نظر ایشان «عقلانیت یعنی نیروی خرد انسان را استخراج کردن و آن را بر تفکرات و اعمال انسان حاکم قرار دادن»، «برای تشکیل مدینه فاضله و امت واحده اسلامی و تمدن بزرگ اسلام، باید عقل را معیار و ملاک قرار بدهیم» البته می افزایند که «عقلانیت به معنای محافظه‌کاری، مسامحه و تساهل نیست» برای موفقیّت هر حرکت بزرگ اجتماعی پشتیبانی اندیشه را لازم می شمارند و می فرمایند : «یک نهضت بزرگ اگر بخواهد در میان مردم پا بگیرد؛ جا پیدا کند؛ با قبولِ نخبگان و زُبدگان جامعه مُواجه شود، باید حرف و سخن نو به صحنه بیاورد و داشته باشد. با شعار مردم را چهار صباح می‌شود در صحنه نگه داشت؛ اما مبارزۀ بنیانی را با صِرف شعارهای سطحی و پوک ـ که در دهان بعضی‌ها می‌بینید ـ نمی‌توان راه انداخت، بلکه برای آن مبارزه و در صحنه نگه داشتن مردم، فکر لازم است؛ برای پشتوانۀ حرکت عظیم مردمی، یک سد و تکیه‌گاه مستحکم فکری لازم است» و سرّ توفیقمندی حضرت امام را نیز دست یابی به یک اندیشه و عقلانیّت نیرومند می دانند : «امام بزرگوار نهضت ما توانست این تکیه‌گاه مستحکم فکری را از اسلام استخراج کند. پایه‌های عمدۀ این تفکر همان اصول اسلامی بود که بازشناسی و بازفهمی می‌شد، بدون اینکه مورد بی‌اعتنایی قرار گیرد.»(18/ 3/ 1382) ┄┅••؛••┅┄ حجاب آنچنان که از آن بر می آید یک مطلوبیّت و یک رفتار ساده و سطحی نیست که بتوان در دوران معاصر با یکی دو توصیۀ ساده از آن حراست نمود. باید عقبۀ نظری نیرومندی برای حراست از این پارۀ مؤثر زندگی متعالی و عفیفانه فراهم نمود. باید همۀ تلاشها و پرشها را ــ چه مثبت و چه منفی ــ تجمیع کرد و در آنها دمید تا ببالند و سطح عقلانیّت حجاب را حسابی بالا ببرند. در این شلوغیها به تمسخر ورودهای نظری نپردازیم و حال که هیجانی به نفع حجاب ایجاد شده از آن برای ارتقای سطح بحثهای نظری در این باب استفاده کنیم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
دیدگاه
〽️ مهارتورم در مقیاس شهر! 1⃣ مسکن وقفی و خیریه ای • به این چند گزاره توجه کنید: ۱. تورم در همه شهرهای ایران برابر نیست. یک جستجوی ساده نرخ تورم متفاوت شهرها و استانها را در سالهای متمادی به شما نشان می دهد. ۲. پایینی تورم در برخی شهرها، همه عواملی غیر قابل تحصیل ندارد لذا در شهرهای دیگر است. ۳. بالاترین سهم در تورم سبد خانوار را مسکن برعهده دارد که خود "متغیری" در شهرهای ایران و بالتبع نرخ تورم آنجاست. ❓فکر می کنید پروژه خیریه ای مثل آنچه این جوان عراقی (عباس سیف) یک تنه و با پول خُرد خیّرین انجام داده چقدر میتواند غیر از کمک مستقیم به ضعفاء، به شکل غیر مستقیم به سبد زندگی همه خانوارهای آن شهر کمک کند؟! ❗️ عرضه این میزان مسکن در "شهری کوچک"، تورم مسکن آنجا را مهار و هزینه اجاره را بر کل خانوارهای شهر می کاهد و یک می شود. 📌 پ. ن: دولت در "سطح ملی" می تواند با سیاست زمین صفر و واگذاری زمین به نیازمندان و تعاونی های مسکن، نقدینگی را به سمت تولیدی که قابل انجام توسط هر خانوار است، هدایت کند و از این طریق: هم از نرخ تورم عمومی بکاهد/ و هم وعده ساخت مسکن اش را تحقق دهد؛ که البته چنین نمی کند! با این وضع باید از نیروی اجتماعی مردم ایران کمک گرفت و به (شهر و روستایی که در آن زندگی می کنیم) فکر کرد. گروه های جهادی و خیریه های شهری به کمک "انجمن خیّرین مسکن ساز"، در شهرهایی که مشکل زمین ندارند، باید بتوانند کاری مثل این جوان عراقی بکنند. ایده های غیر خیریه ای دیگر مستقلا قابل طرح است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔴روحانیت و احترام اجتماعی: سخنی با مدعیان ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔶در ماه‌های اخیر، عده‌ای از روحانیان در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های خود، نسبت به از دست رفتن احترام اجتماعی و مردمی روحانیت ابراز نگرانی کرده و می‌کنند! با وجود این، روحانیت را «وارثان پیامبران» و لباس آنان را «لباس پیامبران» هم می‌دانند! 🔻خطاب به این عزیزان عرض می‌کنم: به راستی کدامیک‌ از پیامبران دلنگران احترام اجتماعی خود بوده‌اند؟ مگر جز این است که همه دلنگرانی پیامبران، «هدایت مردمان» و «اقامه دین خدا» بوده است؟ مگر جز این است که پیامبری همچون حضرت نوح، ۹۵۰ سال شبانه روز در کار هدایت‌گری قوم خود بود و در برابر بدترین توهین‌ها و تحقیرها و بی‌احترامی‌ها، هرگز نه خسته شد و نه ناامید؟ آیا او دلنگران هدایت مردم و اقامه دین خدا بود یا دلنگران جایگاه و احترام اجتماعی خودش؟ 🔹مع الاسف برخی از مدعیان وراثت پیامبران، به جای نگرانی برای هدایت مردم و فعالیت در جهت اقامه دین در همه ابعاد و لایه‌های زیست فردی و اجتماعی، مهم‌ترین دلمشغولی‌شان از دست رفتن جایگاه اجتماعی خودشان شده است! و تأسف‌بارتر این که اینان، مریدان و شاگردان خود را نیز افرادی پرتوقع و طلب‌کار از مردم و جامعه و انقلاب بار آورده‌ و می‌آورند. 🔻به این عزیزان توصیه می‌کنم اگر هم دوستدار جایگاه اجتماعی و محبوب القلوب بودن هستید: اولاً، بدانید هر کاری کنید، غیرمؤمنان هرگز شما را دوست نخواهند داشت؛ آنان اگر هم در ظاهر محبتی و ارادتی ابراز می‌کنند، به هدف بهره‌برداری و سواری گرفتن خودشان است، و در دل و در خلوت، شما را تمسخر می‌کنند و همینکه خر مرادشان از پل بگذرد، به ریش شما می‌خندند. و ثانیاً، اگر واقعاً دنبال محبوب القلوب شدن هستید، بدانید بهترین راه‌کار، همان راه‌کار قرآنی است: «ایمان» و «عمل صالح» داشته باشید، خدای متعال دیر یا زود، محبت شما را در دل‌های مردمان قرار می‌دهد. إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا (مریم، ۹۶) کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهند، خدای رحمن محبت آنان را ایجاد می‌کند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
✴️ یک پرسش هویتی 🖌 پرسش از اینکه علم چیست و علوم انسانی چیست و نسبت علوم انسانی با سایر علوم چیست؟ یک پرسش هویتی برای این رشته‌هاست و همچنین یک پرسش هویتی و بنیادی برای فرهنگ اسلامی و تمدن اسلامی است، نباید مسئله تقسیم بندی علوم و تعریف علوم را دست کم بگیریم. 📚ما قبل از دانشگاه دارالفنون را درست کردیم. علوم را یکایک از غرب الگو گرفتیم و آوردیم، تقسیم بندی علوم الان بر اساس تقسیم بندی دهه‌های اول قرن بیستم شکل گرفته است. ♻️ در گذشته تاریخی ما نزاع‌هایی در مورد نسبت بین علوم وجود داشته است. دعوای بین عقل و نقل و تقسیم بندی آنها و تکفیرهایی که در پی آن می‌آمد جزء مسائل جدی و زنده ما بوده است. 💢در جهان غرب هم دعواهایی در مورد چیستی علوم انسانی بوده است اما آن نزاع ها برای ما موضوعیت ندارد. ما برای خودآگاهی خود و برای اینکه بتوانیم تصمیم بگیریم، نیازمند پرسش های خود هستیم. 🌀این علوم انسانی چرا اینگونه تعریف شده است؟ گاهی ترجمه‌های دقیقی برای تقسیم بندی‌های غربی علوم نداریم. ما Humanities را به علوم انسانی ترجمه کرده ایم که صحیح نیست. 🔺نظام آموزشی همه کشورها نوعاً متاثر از نظام آموزشی غربی است. ما باید دیگری خود را بشناسیم اما نباید تقلید کنیم. این تجربه، صرفاً تجربه بخشی از بشریت در بخشی از تاریخ است. 🔸باید به این سوالات بپردازیم که علوم انسانی مدرن چیست و تقسیم بندی آن چگونه است و با علوم پایه چه فرقی دارد؟ تفاوت انسانیات و علوم انسانی چیست؟ 📌 اینها پرسش‌هایی است که در این دوره به دنبال آن هستیم،در غرب سؤال‌هایی در مورد فلسفه علوم به وجود آورده اند؛ اما آن سؤال‌ها، سؤال‌های ما نیست. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔴غربت مدافعان عفت و حجاب عجب روزگار غریبی است! چقدر مظلوم‌اند مدافعان عفت و حجاب! در یک جنگ تمام عیار جهانی علیه عفت و غیرت زنان و مردان کشور، به ویژه نوجوانان و جوانان، افزون بر دفع تیرهای سهمگین دشمنان، دائما باید مواظب ضرباتی باشند که از سوی جبهه خودی وارد می‌شود! مع الاسف، حجم زیادی از تیرهایی که در چند ماه اخیر به سوی رزمندگان خط مقدم مبارزه با بی‌حجابی و بی‌عفتی شلیک شده است، توسط کسانی بوده که بعضاً خود را «آیت‌الله» هم می‌دانند! در اوج «هجوم ترکیبی» دشمن علیه عفاف و حجاب، هر از گاهی می‌بینیم که فلان مدعی آیت‌اللهی و بهمان مدرس سنتی ناگهان مدافعان عفت و را نهیب می‌زند که چرا با اختلاس و ناشایسته سالاری مبارزه نمی‌کنید! و در یک مغالطه آشکار مدعی می‌شوند که «چون همزمان در همه جبهه‌ها نمی‌جنگید پس بهتر است که اصلاً نجنگید»! ای کاش خود آنان، که از نعمت تریبون‌های مختلف احزاب گوناگون سیاسی و رانت آیت‌اللهی برخوردارند، برای اثبات صدق خود، در جهت مبارزه با اختلاس و ناشایسته سالاری قدمی برمی‌داشتند! ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔻مغالطۀ ارجاع به تاریخ پیشاچرخش: «نصیریِ کیهان»، بهترین نصیری بود مهدی نصیری در یادداشتی ادعا کرده است که چون در دورۀ روزنامۀ کیهان و هفته‌نامۀ صبح، رهبر انقلاب از من دفاع می‌کرد، بنابراین آنان که می‌گویند من در گذشته دچار افراطی‌گری بودم، رهبر انقلاب را نیز - که حامی من بوده است - ملامت می‌کنند. در این سخن وی، مغالطه‌های فراوانی نهفته است. ۱. نصیری در زمان مدیریتش در روزنامۀ کیهان، دچار برخی جزئیات ناصواب و لغزش‌های موردی بود، اما جهت‌گیری و عمدۀ مضامین، درست و به‌حق بودند. روشن است که رهبر انقلاب نیز بر اساس جزئیات، اظهارنظر نمی‌کنند و حداکثر این است که تذکرهای موردی می‌دهند؛ چنان‌که خودِ نصیری هم تصریح می‌کند که رهبر انقلاب در همان مدت حاکمیت وی در کیهان، تذکر می‌داد. بنابراین، هرگز این‌گونه نبوده که تأیید رهبر انقلاب، مطلق و کامل بوده باشد و هیچ نقص و خللی در کار نصیری در میان نبوده باشد. ۲. از قضا، بهترین دورۀ فعالیت نصیری، همین دورۀ کیهان بود و پس از آن به‌تدریج، او رو به دگردیسی و افول نهاد. در میان تمام «نصیری‌های جابجاشده» در دهه‌های گذشته، بهترین نصیری، همان «نصیریِ کیهان» است. «نصیریِ کیهان»، بیش از همۀ نصیری‌ها به آرمان‌های انقلاب، نزدیک بوده و پس از این است که چرخش‌های او لایه به لایه واقع می‌شوند و او فاصله می‌گیرد. نصیری به «تاریخِ دور» ارجاع می‌دهد تا بطلان داوری ما را اثبات کند، درحالی‌که «گذشتۀ مورد انتقاد ما»، این تاریخ نیست. او تاریخ را بسیار به عقب کشیده است و از جایی آغاز کرده که در آن مشترک هستیم. بنابراین، ما مدعی نیستیم که «نصیریِ کیهان»، افراطی بوده است، بلکه سخن در «نصیریِ پساکیهان» است. ۳. نخستین تغییر ناصوابی که در نصیری رخ داد این بود که او در اثر بی‌تابی و کم‌تحملی نسبت به مواجهه‌های عینی، به خلوت «اخباری‌گری» پناهنده شد و به جان فلسفه و عرفان افتاد و با ریشه‌های معرفتی و اصیل در افتاد. او در این دوره از حیات خویش، کار نامعقولیت را به آنجا رساند که «فن‌آوری» را برنتابید و حتی «علوم طبیعی» را واجد دو گونۀ دینی و سکولار تعبیر کرد. در این دوره، او هر مسألۀ معرفتی را با پاسخی حل می‌کرد که در «انتهای پیوستار» قرار داشت و جز بر «نفی» و «طرد» و «سلب» دلالت نداشت. او در اثر تجربۀ شخصی خود، به «انسداد» و «امتناع» رسیده بوده و می‌خواست با تعبیر سنت‌اندیشانه و اخباری‌مسلکانه نسبت به اسلام، خود را تسکین بدهد. اگر دین‌فهمی امثال سروش، به درۀ نسبیت فلسفۀ تحلیلی غلتید، دین‌فهمی او به مرداب جزمیت‌های ظاهربینانۀ شبه‌دینی افتاد. نقطۀ آغاز چرخش او، انحطاط تفکر عقلی‌اش بود که البته جامۀ دینی به تن داشت و با اخباری‌گری توجیه می‌شد. به‌راحتی می‌توان حدس زد کسی که این اندازه دربارۀ امور خنثی و غیرارزشی، موضع نفیی می‌گیرد، همۀ واقعیت‌های‌ برآمده از غرب را سوغات شیطان و ره‌آورد تفرعن می‌شمارد. شاید زمانی که وی در کیهان بوده، ریشه‌های این تفکر در او شکل گرفته باشند، اما نمودی نداشته یا چنین شدتی نداشته است. از این نقطه به بعد است که باید «گذشتۀ نصیری» را ملامت کرد و پیش روی امروزش نهاد. ۴. در دورۀ بعد، نصیری بسیار پیشتر آمد و دامنۀ بازاندیشی‌هایش به عالم «تفکر سیاسی» نیز راه یافت و اندک‌اندک، در برابر خط اصیل «اسلام انقلابی» ایستاد. باید از متن آن مبانی‌ متحجرانه و انگاره‌های خبربسنده، تجویزهایی برای عالم سیاست و تفکر سیاسی برمی‌آمد که «لیبرالیسم» و «عمل‌گرایی سیاسی» را نفی کنند، اما او از آن «مبادیِ متحجرانه» در وادی معرفت به «نتایج متجدّدانه» در وادی سیاست رسید. در اینجا بود که او دچار «تعارض درونی» شد و نتوانست یکپارچگی هویتش را حفظ کند. او در حوزۀ بنیان‌ها به سویی فرامی‌خواند و در حوزۀ دلالت‌ها به سویی دیگر. وی دوگانه و دوپاره شده بود؛ چنان‌که از هر دو سو، افراطی بود و نه بر مدار حق و عدل. نه آن غلظت اخباری‌گری و تحجر نسبت به فهم دین، اقتضای عقلانیّت و دیانت بود و نه این سازش‌جویی و ایدئولوژی‌زدایی نسبت به حکمرانی. اکنون، پاره‌ای از او ساکن عالم دین‌فهمیِ متحجرانه است و پاره‌ای دیگر، ساکن عالم سیاست‌ورزیِ متجدّدانه. او هم این است و هم آن. ازاین‌رو، کار او از «افراط» گذشته و به «تناقض‌های بنیادین» رسیده است. بنابراین، انتقاد جبهۀ انقلاب از وی، منطقی و موجه است و ارتباطی به حضورش در کیهان و صبح ندارد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
دیدگاه
〽️ مهارتورم در مقیاس شهر! 1⃣ مسکن وقفی و خیریه ای #حجه_الاسلام_قنبریان • به این چند گزاره توجه کن
〽️ مهار تورم در مقیاس شهری! 2⃣ حذف واسطه های تولید به مصرف • سطح عمومی قیمت ها در یک شهر قابل افزایش یا کاهش نسبی است. - مثلا چند پاساژ و مرکز خرید لوکس در یک شهر کوچک، میتواند روی سطح عمومی کالاهای عرضه شده اثر کند. نه فقط جنس آنجا گرانتر باشد، بلکه بر جنس مشابه در مغازه های معمولی هم اثر کند و سرجمع سطح عمومی آن اجناس (مثلا پوشاک و کفش و...) در آن شهر افزایش یابد. - در نقطه مقابل، ابتکاراتی که فاصله تولید و مصرف را صفر یا کم کند و هزینه های دلالی و عرضه و توزیع بر قیمت اجناس نیفزاید، موجب کاهش قیمت آن اجناس می شود. اگر آن ابتکارات اندازه ای باشد که نیاز عمومی شهر را بطور نسبی تامین کند، "تورم آن اجناس" را در آن شهر کاهش می دهد. • به حسب گزارش مرکز آمار: - از هزینه های کل سالانه خانوار شهری در سال۱۴۰۰، ۲۶٪مربوط به هزینه های خوراکی و دخانی بوده است. - تورم نقطه ای خوراکی ها در برخی ماه های۱۴۰۱ نرخ۸۰ و ۹۰درصد را هم رد کرد! ✔️ با ابتکارات زیر -که از همکاری مسئولین دلسوز یک شهر با جوانان انقلابی قابل تحصیل است- میتوانید تورم اقلام مصرفی را برای مردم شهرتان بکاهید: 1⃣ بازارهای محلی (جمعه بازار، شنبه بازار و...) محوطه ای مناسب برای فروشندگان اعلام و همه محصولات مصرفی خانواده بدون اجاره و مالیات و عوارض۱ آنجا به قیمت ارزان انجام شود. روز بعد این بساط گسترده در نقطه دیگر شهر دایر می شود. اینگونه غیر از افزایش اشتغال در آن شهر قیمت تمام شده سبد خانواده کاهش و تورم اقلام مصرفی در آن شهر چند درصد کاهش می یابد. 2⃣ سامان دهی دستفروشان شهرداری ها میتوانند با در اختیار قرار دادن مکانی برای دستفروشان بدون اجاره و با قید استفاده یک روزه(صبح تا شب)۲، هم دستفروشی را سامان مند و عوارض منفی شهری آنرا بکاهند و هم به افزایش اشتغال و کاهش قیمت اجناس کمک و از این رهگذر تورم اقلام مصرفی شهر خود را کاهش دهند. این سامان دهی و رعایت حق همگان و جلوگیری از انحصار با یک سامانه قابل انجام است. 3⃣ فروشگاه های بزرگ ارزان سرا تعاونیِ مصرف (معلمان، کارگران یا...) میتواند فروشگاه بزرگی تدارک و با خرید مستقیم از کارخانه و عرضه با قیمت نازل، سبد کالای خانواده را ارزان کند. الگوی فروشگاه جانبازان قم و اثر گذاری بر کاهش تورم در مقیاس شهر (به اضافه بازارهای محلی و گاری چی ها و...) میتواند الگوی قابل مطالعه ای باشد. 4⃣ ماشین های باغی کمترین کار ممکن اجازه به ماشین ها و گاری چی هایی است که محصولات باغی و... را به قیمت ارزان در اختیار مشتریان قرار می دهد. این در کنار موارد قبل موجب نزول سطح عمومی قیمت ها و تورم در شهر می شود ولو خودش به تنهایی چنین اثری نداشته باشد. ❓آیا این ابتکارات مغازه داران را خسارت جدی نمی زند و از سوی دیگر موج ورشکستگی موجب نمی شود؟! ❗️در یک برنامه حساب شده چنین اتفاق نمی افتد. - برخی مغازه داران مستاجر روش مقرون به صرفه تری برای فروش می یابند. - مالکان مغازه های خُرد حتی اجناس خود را از این بازارها میتوانند ارزان تر از عمده فروشها تامین کنند و برای مشتریان متوسط به بالا عرضه کنند. - بنک داران و عمده فروشان نیز می توانند از فرصت انواع قرارداد با دستفروشان برای فروش بیشتر استفاده کنند. ❗️ مالیات بر ارزش افزوده مواد خوراکی را به ۱٪کاهش داد. به تحقیق می توان گفت ابتکارات یاد شده در (شهر و روستا) نرخ بیشتری از تورم اقلام مصرفی را می کاهد! ادامه دارد... ...................................... ۱. ماده۱۶ قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار: "شهرداری ها موظفند به منظور بالا بردن امکان دسترسی تولیدکنندگان کوچک و متوسط ایرانی به بازار مصرف و ایجاد امنیت برای فروشندگان کم سرمایه با استفاده از زمین های متعلق به خود یا وزارت راه و شهرسازی، مکان های مناسب برای عرضه کالاهای تولید داخل آماده نمایند و بر مبنای قیمت تمام شده به صورت روزانه، هفتگی و ماهانه به متقاضیان عرضه کالاهای ایرانی اجاره دهند" توجه! بازارهای محلی یادشده چون صرفا حق انتفاع است (نه ملکیت منفعت مکان) لذا اجاره هم مشروع نخواهد بود. ۲. این ابتکار امیرالمومنین(ع) در کوفه بوده است که بازاری را بدون مالیات و اجاره در اختیار فروشندگان قرار داده و هرکس به مکانی سبقت می گرفت تا شب از آن "انتفاع" می برد. این مدل بهتر از ماده قانونی بالا میتواند آن تسهیل گری را موجب شود. برای رعایت حق تقدم ها از سامانه های الکترونیکی می تواند بهره برد که مکان بهتر همیشه برای یک فرد قرار نگیرد و تزاحمات نیز حل شود. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔺تفاوت مدرنیته در ایران و غرب ✴️ مدرنيته، شاخص‏‌ها و ابعاد مختلفی دارد. يكی از شاخص‏‌های مهم آن، مسأله‌ منورالفكری است. واژه‌ «اینلایتنمنت، enlightenment» را در صدر مشروطه به منورالفكري ترجمه می‌كردند و اين يكي از ويژگی‌هایی است كه در تحولات سيصد، چهارصد سال، سايه‏‌اش سنگينی می‌كرده؛ وقتي منورالفكری افول می‌كند، گویی كه مدرنيته دارد غروب می‌كند. 🔶 منورالفكری در سده‏‌های نخستين، بيش‏تر با «راسیونالیسم یا رَشنالیزم rationalism» و نوعی عقل‏گرايی همراه هست؛ بعدها بُعد نظری اين عقل‏گرايی، در نزد كانت فرو می‌ريزد و سعی می‌شود بُعد عملی‌اش حفظ گردد. در ادامه هم در نزد نوكانتی‌ها، بُعد عملی آن اعتبار خود را از دست می‌دهد و بيش‏تر در قرن 19، نوعی «آمپریسم یا ایمپریسیزم Empiricism» و حس‏گرايی است كه مسلط می‌شود؛ اما همان داعيه‏‌های منورالفكری را دارد. 🔸مسايل و مشكلاتی در درون دنيای غرب در قرن 18 و 19 رخ می‌دهد كه جريان‏‌های فكری برای حل آن بسيج می‌شود؛ مسأله «انتلکتوالیته یا اینتلکچوالیتی intellectuality» و روشن‏فكری با بار چپ، باز در دامن خود، همين منورالفكری را شكل می‌دهد. بعد هم كه جريان «ساينتيسم» و علم‏گرایی، با توجه به مباحثی كه در طول قرن 20 در حوزه‌ فلسفه‌ علم مطرح می‌شود، به بحران بزرگي گرفتار می‌گردد و بحث‏‌های پُست مدرن به وجود می‌آيد. در اين‏جا مثل اين‏كه روشن‏فكری به افول می‌رسد. 🔻حال اگر بخواهيم مدرنيته در ايران را بررسی كنيم، به نظر می‌رسد شيوه‌ مقايسه‏‌ای، شيوه‌ مناسبی باشد؛ يعنی ببينيم مدرنيته در غرب، چه ويژگی‌هايی داشت و در جامعه‌ ايران چه ويژگی‌هايی داشته است؟ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔴جایگاه زن در بیت امام صادق علیه السلام ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻بدون تردید علیه السلام بیشترین نقش را در شکل‌دهی به نظام فکری و فقهی و فرهنگی شیعیان و حتی به یک معنا اهل سنت داشته است. نه تنها بیشترین روایات مربوط به مسائل زنان از آن امام بزرگوار به دست ما رسیده است، بلکه بیشترین زنان عالم و محدث نیز پرورش‌یافتگان دستگاه تربیتی و تعلیمی آن امام عزیز هستند. 🔻از همسر بزرگوار آن امام گرفته تا خادمان خانه او، عروس‌های خانه او و نوه‌های دختری او همگی از جمله عالم‌ترین و فاضل‌ترین بانوان عالم اسلام‌اند. 🔶، همسر آن حضرت از عالمان بزرگ دوران خود و معتمدترین افراد نزد آن امام عزیز بود. در بسیاری از مواقع امام صادق علیه السلام مسائل شرعی مربوط به امور زنان و کودکان را به وی ارجاع می‌داد و به این ترتیب عملاً زنان و بانوان جامعه اسلامی را به سمت و سوی تحصل علم سوق می‌داد. جایگاه علمی و عملی این بانوی مکرمه تا آنجا بود که امام صادق در وصیت‌نامه خود وی را به عنوان یکی از پنج‌ وصی خود معرفی کردند. 🔶عروس امام صادق و همسر فرزندشان امام کاظم علیه السلام، یعنی بانو یا نجمه، نیز از دیگر بانوان عارفه و فاضله‌ای بود که در دستگاه فکری امام صادق پرورش یافت. 🔶عروس دیگر آن امام یعنی ، همسر اسحاق مؤتمن نیز، که هنوز نیز مرقد او در قاهره مورد احترام مردم مصر است، از دیگران زنان فاضله و عالمه‌ای بود که در دستگاه فکری امام صادق پرورش یافت. او حافظ قرآن و از محدثان و فقیهان مورد اعتماد بود. تا جایی که در احکام قضایی مورد مشورت برخی از قضات آن دوران قرار می‌گرفت. هم «مدرس حدیث» بود و هم «مصحح حدیث» تا جایی که برخی از محدثان برای تعیین صحت و سقم احادیث، آنها را بر سیده نفیسه عرضه می‌کردند. امام شافعی بنیان‌گذار مذهب شافعیه در مباحث فقهی از او نظر می‌خواست و حتی وصیت کرده بود که بعد از مرگ حتی‌الامکان سیده نفیسه نیز در نماز او شرکت کند و چون در آن زمان سیده نفیسه به دلیل ضعف جسمانی قادر بر حضور در نماز میت امام شافعی نبود، جنازه وی را به منزل سیده نفیسه آوردند. افزون بر اینها، در مسائل عرفانی و معنوی نیز مورد مراجعه عارفان و زاهدان بزرگی چون و بوده است. 🔶نوه آن حضرت یعنی سلام الله علیها نیز از دیگران بانوان فاضله و عالمه‌ و عارفه‌ای بود که حتی پیش از تولدش، آن امام همام در بیان عظمت جایگاهش چنین فرمود: «مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ». بانوی مکرمه‌ای که مورد تجلیل و تعظیم همه عالمان و فقیهان و فیلسوفان شیعه بوده و هست. کسی که به تعبیر مرحوم محمدتقی شوشتری در قاموس الرجال: «در میان فرزندان فراوانِ امام کاظم(ع)، پس از امام رضا(ع) کسی هم‌پای معصومه نیست. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha