eitaa logo
دیمزن
1.7هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
363 ویدیو
14 فایل
دنیای یک مادر زائر نویسنده
مشاهده در ایتا
دانلود
با بنده های سمجت چه می کنی؟ دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
✋️ متاسفانه نمی دونم متن زیر از کی صادر شده! تو یه گروهی بدون نام و نشان، فرستاده شده بود. ولی خیلی حق بود. کلی خندیدم!😄 و البته برای خندیدن من هم قطعا ثواب نوشته شد!😉😎 👇👇👇 * میگم تا حالا فکر کردین اجر روزه دار فقط محدود به اون موقع که گرسنه و تشنه هست نمیشه اون لحظات نزدیک به اذان صبح از همه اجرش بیشتره وقتی هر کی به یه سمتی میدوه که بخورد و بیاشامد😁 خدا با ذوق به ملائکه میگه بیاین نگاه کنید چجوری دارن میدوند و میخورن بهم فقط برای اینکه تسلیم امر من باشند و یک ثانیه از امر من تخطی نکنند بنظرم تصاویر ما از اون بالا خیلی خنده داره و خدا هم میخنده اصلا ماه مبارک رمضان ماه گرفتن ثواب مفته یعنی آدم تف می‌کنه ثواب داره نخند جدی میگم شما یه نصف برنج مونده لایه دندونت میری تف میکنی خدا میگه ببینید حال کنید اندازه ی یه نصف برنجم از فرمان من سرپیچی نکرد برای این تف براش ثواب بنویسید اصلا ماه مبارک رمضان یه جوریه شما بخاطر اینکه ماه شعبان روزه نگرفتی هم بهت جایزه میدن جدی میگم خدا میگه نگاه کنین این بنده ای که کل شعبان خواست روزه بگیره نتونست از خواب پاشه سحری بخوره ببین از اول ماه مبارک رمضان چجوری سر وقت پا میشه اینو تا دیروز با لگد می‌زدی نمی‌تونست پاشه ولی توی این ماه چون من دستور دادم ساعت ۴صبح پا میشه دو پرس قرمه سبزی و هشت لیوان آب میخوره لذا بخاطر اون نتونستن و این تونستنش براش ثواب بنویسید😜 حتی طرف روزه نگرفته اشتباه کرده دم افطار روزه دارا افطار میکنن این حسرت میخوره خدا میگه آخی ببینین بنده ام حسرت خورد به اینم یه چیزی بدید بره . خلاصه در این ماه ما بخوایم و نخوایم مورد رحمت و مغفرت هستیم فقط کافیه لج نکنیم همین اصلا طرف دلش درد میگیره خدا میگه بنویس ملائکه میگن خداجان چی رو بنویسیم یارو دلش خب درد می‌کنه میگه وردار قلمتو بنویس این طفلک انقدر سحری خورد دلش درد گرفت ملائکه میگن بابا خب کمتر میخورد خدا میگه خب حالا نمیدونسته آپشن ذخیره ی آب فقط مال شتره ولی در هر صورت چون برای اطاعت از امر من خورده بنویس مورد داشتیم طرف داشته با خودش شکلک در می‌آورده خدا گفته بنویس فرشته ها گفتن انصافا دیگه این ثواب نداره خدا گفته این چون از شدت گرسنگی رد داده براش حسنه بنویسید جدی میگم رحمت خدا بی انتهاست توی ماه مبارک چون انسان با یک فریضه ی طولانی ۲۴ساعته مواجه میشه لایق رحمت دائم میشه به فرشته ها هم میگه اینقدرم سر روزه دار جماعت با من چونه نزنید روزه دار جماعت خط قرمز منن ،عزیز دل منن حواستونو جمع کنین اینا تکون خوردن شما فقط بنویسین بعدا خودم یه دلیلی پیدا میکنم که بهشون پاداش بدم.😊 .
بعضی وقتا هم نمی شه سحر بیدار شد. نه به خاطر سریال دیدن و دیر خوابیدن ها. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
مشکل اینه که از وضع بد خودم خبر ندارم! دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
یعنی خدا تو حتی اینم حساب کردی؟😬 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
سرم شلوغه! همه اش دارم بهش فکر می کنم... دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
⭐️⭐️⭐️یه خبر خوب!⭐️⭐️⭐️ در این آخرین روزهای سال ۱۴۰۲ یک اتفاق خوب برای یکی از کتاب های من افتاد.😊😍 🌠مردی با آرزوهای دوربرد🌠 دومین کتابی بود که نوشته بودم. یازده سال پیش. روایت هایی کوتاه کوتاه و جمع و جور که حاصل خواندن حجم زیادی از مصاحبه هایی بود که از اشخاص مرتبط با شهید حسن طهرانی مقدم گرفته شده بود و همچنین حاصل گعده های زیادی بود که در طول یکسال با خانواده شهید داشتم. مردی با آرزوهای دوربرد صرفا چند خاطره درباره یک شهید نبود. برداشت ها و دریافت های من بود از شهیدی که یک سال درباره اش تحقیق کرده بودم و هر روایت شاید تلفیق ده ها خاطره ای بود که در ذهن من ته نشین شده بود. مردی با آرزوهای دوربرد را دوست داشتم. و لطف خدا بود که خواننده ها هم دوستش داشتند. ولی کتاب دیگر در دسترس نبود. بالاخره بعد از سالها دوستان کوشا و مخلص نشر شهید کاظمی این کتاب را به فرزندی قبول کردند و برایش مادری کردند!😊 به تشخیص کارشناسان نشر نثر و روایت های کتاب برای سن نوجوان و جوان مناسب تر بود. برای همین طرح جلد و صفحه آرایی اش متناسب با سن نوجوان عوض شد و حالا در آخرین روزهای سال دوباره به چاپ رسیده. خوشحالم بابت این اتفاق و خدا را شکر می کنم. دوست دارم شما هم کتاب را بخوانید. فکر کنم یکساعت هم طول نکشد. ولی قطعا از همنشینی با مردی با آرزوهای دوربرد لذت خواهید برد. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
جملۀ منتخب سال ۱۴۰۲ رهبر انقلاب از نظر کاربران انتخاب شد.
📝روزنوشت های پیچائیل: یکِ یکِ سه دیشب جناب خورشید همان طور که تسبیح می گفت یک سررسید نو داد بهم که ببرم برای جناب ماه که از این به بعد در جریان تقویم خورشیدی باشد و مناسبت های مهم سال قمری را قاطی شروع سال شمسی نکند. من اما وسط راه پیچاندم و سررسید را برای خودم برداشتم. الکی که به من نمی گویند پیچائیل. اصل اصلش این است که من فرشته ی آزادم. قرار است همین طور توی عرش ول بچرخم و حواسم باشد که هرجا کار زیاد باشد یا پیچ خورده باشد یا به کمک خاصی احتیاج باشد خودم را برسانم. اما من معمولا یا دیر می رسم یا می پیچانم و نمی رسم یا اگر هم رسیدم کارم را ناتمام رها می کنم و به ولچرخی خودم ادامه می دهم. آی کیف می دهد! چند بار هم از اداره رسیدگی و نظارت بر امور ولچرخان اخطاریه گرفته ام و تهدید شده ام اما آدم نشده ام! نه ببخشید فرشته نشده ام! آن قدر بین آدم ها ماموریت ولچرخی گرفته ام که حرف زدن و نوشتنم شبیه آنها شده. این روزنوشت نویسی توی سررسید را هم از آنها یاد گرفته ام. کار باحالی است. دلم برای خورشید می سوزد که به من اعتماد کرد. گویا امسال رمضانِ تقویم قمری افتاده روی نوروز تقویم شمسی. دیشب توی عرش به فرشته های آزاد آماده باش داده بودند. من پیچاندم و نرفتم‌. ولی شنیدم که می گفتند: هر سال موقع شروع سال خورشیدی همان کشوری که مرقد امام رضا آنجاست، حسابی ترافیک دعایش بالا می رود. امسال ترافیک رمضان هم هست و کارمان درآمده. باید تعداد فرشته های حامل دعا و آرزوها را در آن نقطه چندبرابر کنیم. به نظرم الکی شلوغش می کنند. هرچقدر هم که باشد به ترافیک شبهای قدر که نمی رسد. ولی خیلی دلم می خواهد بشنوم اول سالشان را با چه دعاهایی شروع می کنند؟ خدا کند کم دعا کنند یا اصلا نکنند که کار ما کم شود. فقط که بردنشان نیست. آن قدر تعداد باجه های پذیرش دعا در رمضان زیاد می شود که به احتمال زیاد هر چه را ببریم مهر قبولی می خورد و باید اجابتش را هم برگردانیم. خوب شد پیچاندم و نرفتم. بدبخت می شد آن که دعایش را به من می سپردند. ممکن بود مهر قبولی بخورد و من رساندن اجابتش را بپیچانم و طفلک به رحمت خدا شک کند! نه ولی اینجور چیزها از زیر چشم دایره نظارت دور نمی ماند. پدرم را درمی آوردند. همین الان هم ممکن است غیبتم به چشمشان آمده باشد. این سحر دیگر اوج کاری شان است. بلند شوم بروم یک حاضری بزنم برگردم. فعلا. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
هدایت شده از فاطمه‌ی سلطانی:)
اللهم عجل لولیک الفرج... خدایا کمکمون کن انقدر قوی و کاربلد و مسؤولیت پذیر بشیم که حضرت صاحب با خیال راحت روی ما حساب کنه... ادامه‌ی دعاها رو در تصویر بالا ببینید👆 🪴انتشار فقط با ذکر منبع 🌱 @fatemeyesoltanii
هدایت شده از فاطمه‌ی سلطانی:)
خدایا اول ظرفیت مارو زیاد کن بعد اتفاق‌های بزرگ و جریان‌ساز رو بسپر دستمون... ادامه‌ی دعاها رو در تصویر بالا ببینید👆 🪴انتشار فقط با ذکر منبع 🌱 @fatemeyesoltanii
هدایت شده از فاطمه‌ی سلطانی:)
خدایا امسال در راه خودت بیشتر از من کار بکش... ادامه‌ی دعاها رو در تصویر بالا ببینید👆 🪴انتشار فقط با ذکر منبع 🌱 @fatemeyesoltanii
هدایت شده از فاطمه‌ی سلطانی:)
خدایا مارو قوت قلب خودت روی زمین قرار بده.. ادامه‌ی دعاها رو در تصویر بالا ببینید👆 🪴انتشار فقط با ذکر منبع 🌱 @fatemeyesoltanii
هدایت شده از فاطمه‌ی سلطانی:)
۱) خدایا لحظه‌ای امنیت، سلامتی و بصیرت رو از مسلمان‌های عالَم‌ات دور نخواه... ۲) خدایا به دغدغه‌ و توان نابودی دشمنان اسلام و حمایت از مظلومان عالَم رو بده.. ادامه‌ی دعاها رو در تصویر بالا ببینید👆 🪴انتشار فقط با ذکر منبع اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها 🌱 @fatemeyesoltanii
هدایت شده از فاطمه‌ی سلطانی:)
لحظه‌ی تحویل سال همه‌ی این دعاها رو با مهربونترین، سبزترین، عمیقترین، مفیدترین و رحمان‌ترین نگاه خدا براتون می‌خوام. پی‌نوشت‌: هردعایی کردین، من و تیم عکاس‌بانو و اعضای این کانال شریک ثوابش:))) 🌱 @fatemeyesoltanii
عیدتون مبارک همراهان بزرگوار🤩🤩 ان شالله سال خوبی داشته باشید🌷🌷 اگه تو سال گذشته احیانا حقی به گردنم مونده از شما و وقتی ضایع کرده ام ازتون حلال کنیدا😊
چه طوری برای همه دعا کنیم؟ دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
روزنوشت های پیچائیل دو یکِ سه وای که چقدر از مردم این کشوری که دیروز رفتیم اضافه کاری حمل دعا، خوشم آمد. یعنی اصولا مردمی که بتوانند دسته جمعی خواب بعد از سحری روز تعطیل را بپیچانند و برای امری اختیاری بیدار بمانند، مرگ ندارند! هرکار دسته جمعی دیگری را هم می توانند انجام بدهند. از آن مهمتر آن که کلی خوردنی توی سفره هایشان چیده بودند ولی با زبان روزه نشستند دورش و معصومانه نگاهشان کردند و لب نزدند! من بودم روزه را می پیچاندم و اقلا یک سنجد را یواشکی می سراندم گوشه لپم و آنقدر صدایش را درنمی آوردم که خودش نرم شود و مزه اش یواش و مداوم برود ته حلقم‌. حیف که ما فرشته ها حلق نداریم و مزه هم نمی فهمیم! آنقدر "یامقلب القلوب" بار زدیم سمت بالا و برگشتیم دوباره بردیم که از کت و کول افتادیم‌. من پیچاندم و اصلا طرف "حول حالنا الی احسن الحال" ها نرفتم. خیلی سنگین و بددست بودند. خودشان هم باید یک تکانی می خوردند که "احسن الحال" ها سبک شوند و به عرش برسند. از الحاقیه ها و ضمیمه های "یامقلب القلوب" فهمیدم که مشکل خیلی هایشان اقتصادی است و از خدا مهار تورم و ثبات شرایط می خواهند و اینکه دست و پایشان سر هر نوسان قیمتی نلرزد. بیشتر دعاهای برنامه های تلویزیونی شان هم حول همین موضوع بود که واحد تبلیغات ولچرخان _که ضعیف ترین و فشل ترین واحد است_ آن ها را بالا می بُرد. محو تماشای رفتار عجیب مردم بودم که از صبح کنار هم نشسته بودند ولی یکهو بلند می شدند و همدیگر را می بوسیدند و به هم پول می دادند که رهبرشان آمد توی تلویزیون و اسم سال جدیدشان را جهش تولید با مشارکت مردم گذاشت. توی همان چند ساعتی که بین شان بودم و با رفتارهایی که ازشان دیدم احساس کردم می توانند! هر کس بردارد با همان ها که رویشان را بوسیده یک چیزی تولید کند و ببیند که قطره قطره جمع می شود و تولید کل کشورشان یکهو دچار جهش می شود. جهش تولید فکر کنم به سبک شدن "حول حالنا الی احسن الحال" ها هم کمک می کند. به مرور خیلی هایشان خوابیدند و بقیه لباسهای نو و نسبتا نو پوشیدند و با پاشنه کش پشت کفش های خشک و تازه شان را کشیدند و رفتند بیرون و کار ما سبک شد. دستور بازگشت دادند. من اما پیچاندم و برنگشتم. تازه از این مردم خوشم آمده. ولی چقدر واحد تبلیغاتشان مثل واحد تبلیغات ولچرخان بد کار می کند. هر ملت دیگری این قدر اشتراکات فرهنگی دینی اجتماعی داشتند آوازه شان تا عرش می پیچید. ماندم ببینم بقیه اش چه می شود. کجاها می روند چه ها می کنند. فردا بیشتر درباره شان می نویسم‌. فعلا. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
روزنوشت های پیچائیل سه یکِ سه از دیروز دارم عید دیدنی می روم! عیددیدنی اسم دید و بازدیدهای سال جدیدشان است که انگار قبلا خیلی سفت و سخت انجام می شده. اصغر آقا مهمان شماره سه چهارصد و پنجاه و دومین خانه ای که سر زدم، می گفت چند سال است که خیلی ها سفر می روند و بعضی ها هم می پیچانند و عیددیدنی نمی روند. (پیچاندن مگر تخصص من نبود؟) امسال ماه رمضان سفرها را کمتر کرده و سبک عیددیدنی ها را تغییر داده! خیلی ها قبل از افطار جایی نمی روند. نه به خاطر اینکه خدای نکرده از فیض آجیل و شیرینی و میوه جا نمانند، ان شالله برای این است که حال ندارند با زبان روزه بنشینند دورهم غیبت کنند و یا از اوضاع اقتصادی بنالند. خیلی ها هم دیروز مهمانی افطار و عیددیدنی را یکی کردند. به قول نازیلا عروس خاله فخریِ چهل و دومین خانه ای که سر زدمش، مردم عبارت هایشان را قاطی می کنند‌ . مثلا خودش موقع ورود گفت: عیدتان قبول! طاعات و عبادات مبارک! بعد از بررسی چهارصد و شانزده مورد تقارن عیددیدنی و افطاری، فهمیدم مردم بعد از افطاری ای که هزار جور مخلفات تویش بوده، بیشتر از فقر و نداری و اوضاع بد اقتصادی حرف می زنند و آنها که از امکانات و شرایط کشورشان به جایی رسیده اند، بیشترین فحش را بهش می دهند! و آنها که اعتقاد دارند دیگر نمی توانند در این خراب شده بمانند، دید درستی درباره خرابشده های دیگر زمین ندارند و اغراق شده از خوبی های خارج و سیستم فشل داخل می نالند. رهبرشان دیروز عصر توی تلویزیونشان می گفت: سالهاست دشمن دارد با تبلیغات گوناگون با انواع و اقسام ترفندهای تبلیغی و رسانه‌ای و اینها تلاش میکند، ضعف‌های ما را بزرگنمایی می کند. خب ما در کشور ضعف‌هایی داریم، ده برابر بزرگ می کنند آن را. پیشرفت‌هایی داریم، آن‌ها را مسکوت می‌گذارند. گاهی انکار می کنند. دشمن دارد این کار را میکند اما در داخل کشور چرا این کار را بعضی از افراد می‌کنند؟ به نظر من نبایستی این غفلت را ما به خودمان اجازه بدهیم. من که نفهمیدم منظورش از دشمن کی بود. اما غفلتی که می گفت را خیلی جاها دیدم. به نظرم نباید به این راحتی توصیه رهبرشان را بپیچانند. پیچائیل اسم من است. به آنها می گویند ایرانی. دیروز صبح یک ماموریت جدید دادند بهمان. گفتند بروید از همه آنها که امروز برای حضرت خدیجه کاری می کنند پذیرایی کنید. پذیرایی کنید یعنی غم هایشان را بگیرید و آرامش و خنکی به قلبشان بدهید. من که پیچاندم و نرفتم. دوست دارم بیشتر ایرانی ها را بشناسم. فعلا. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
اواخر پارسال گفتم که این کتاب با سر و شکلی جدید چاپ شده.😊 حالا گویا انتشارات شهید کاظمی برای تهیه اش یه طرح ویژه و جذاب و محدود گذاشته. پیام های خودشون رو می ذارم ببینین چه خبره.😅😅
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
🔔 اما برنامه ویژه ای که قولش رو داده بودیم 📖 شما کتاب رو می‌تونید با و خانم نویسنده به یادگار داشته باشین 🎁 و البته اینکه یک دیگه هم همراه کتاب تقدیم شما میشه 👌 یک هدیه جذاب و بامزه یک 🚀 از جنس
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
🔔 اینم اون پازلی که گفتیم وقتی به دستتون میرسه و شما میسازینش این شکلی میشه قشنگ نیست؟! 🚀 یک موشک کوچولو دوربُرد که هر موقع چشممون بهش میفته یاد کارهای بزرگ یک بزرگ بیفتیم