┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت سوم
🖋 برخی امور آزارم میدهد. از اینکه مسلمانان اسمشان مسلمان است ولی از حقیقت اسلام بیخبرند، آزارم میدهد. بیماری هستم که تازه به بیماری خود پی بردهام و از آن سو به مردم شبیه بیمارانی نگاه میکنم که دارند از بیماری زجر میکشند ولی حتی نمیدانند که بیمارند. #خودآگاهی ندارند.
هر رفتار زشتی که از دیگران میبینم تقصیر خودم میدانم. من ضعیفم و کوتاهی کردهام که این شخص به جای اینکه بندهی خدا باشد، بندهی نفس و شیطان شده است. اگر من قوی باشم و زیباییهای دین را به خوبی در خودم آشکار کنم، بسیاری از افرادی که امروز مسیر غیر خدا را میروند، دیندار میشوند. آری! دلِ خود من هم بیمار است و گرنه بسیاری از افراد با دیدن من، به حقیقت متمایل میشدند.
آن قدر معارف اهل بیت(ع) برایم شیرین است و آن قدر احساس نیازم به آنها بالاست که تصمیم جدی گرفتهام که طلبه شوم. آن قدر شیرینی معارف برایم زیاد است، که دائم باید به خودم نهیب بزنم، که نکند به خاطر علاقه این مسیر را انتخاب کنم!!! نکند که در نیتم، چیزی جز #رضای_خدا باشد. وقتی انسان به چیزی علاقه نداشته باشد، راحتتر میتواند مخلصانه به سوی آن برود ولی وقتی علاقه داشتی، خیلی سخت است که تلاش کنی، نیتت صرفا خدا باشد و علاقه در انتخابت دخیل نباشد! نباید به خاطر پیروی از هوای نفس کاری کنم! باید خیلی مراقب باشم که صرفا به جهت اینکه میدانم بهترین کاری که من میتوانم بکنم و بالاترین خدمتی که من میتوانم داشته باشم، از این مسیر میگذرد، این مسیر را انتخاب کنم.
پدرم هم با طلبهشدن من موافق است و قرار شده که وقتی بیست ساله شدم مرا برای یادگیری علوم اهل بیت(ع) به بغداد ببرد. در زمان ما معمولا در سن بیست سالگی سفرهای حدیثی آغاز میشود. جوانان به این سن که میرسند، به همراه گروههایی به شهرهای بزرگ جهان اسلام سفر میکنند تا از اساتید بزرگ حدیث، استفاده کنند. من دوست داشتم دائما شاگردی خود امام رضا را بکنم ولی چاره چیست. فعلا که در آرزوی دیدن ایشان هستم و از همین هم بیبهرهام. فعلا تنها چیزی که میدانم این است که باید تلاش کنم تا زینتی برای امامم باشم، زیرا که از اساتیدم شنیدهام امام صادق فرموده است: «ای شیعیان! برای ما زینت و زیور باشید و زشتی برای ما نباشید».
شیعهبودن مسئولیت بالایی دارد، زیرا هر کاری کنم، چه بخواهم و چه نخواهم، به اسم امامم و مذهبم تمام میشود.
چند روز پیش، روایتی شنیدم که در آن امام کاظم فرموده بودند: اگر کسی اهل محاسبهی نفس نباشد و خودش را به حساب نکشد، از ما اهل بیت نیست.
باید جدی بگیرم و ریز و درشت کارهایم را در زندگی بررسی کنم تا بتوانم زینت و زیوری برای امامم باشم. خدایا کمکم کن.
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
۳۰ فروردین ۱۴۰۰
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت چهارم
🖋 پیش به سوی قدمگاه – امام رضا در نیشابور
بالاخره روزشماریهایم به پایان نزدیک شده بود. کاروان امام به سمت مرو حرکت کرده بود و قرار است امروز به نیشابور برسد. خدا را شکر که نیشابور در میان راه مرو قرار دارد! از وقتی خبر آمدن امام به خراسان را شنیدهام، از شوق نمیدانم چه کنم. لحظهها را میشمارم و امروز ان شاء الله روز آخر است. من و عدهی زیادی از اهالی شهر از پیش آماده شدهایم و به بیرون شهر رفتهایم تا از امام استقبال گرمتر و با شکوهتری داشته باشیم. نیشابور شهری عالمخیز و بزرگ است و مردم آن اگرچه شیعه نیستند ولی به اهل بیت پیامبر(ص) تمایل دارند و احتمالا به دلیل همین علاقهی اهل خراسان به اهل بیت است که مأمون تصمیم گرفته است، امام را به مرو بیاورد. مأمون احتمالا برای جلوگیری از شورشهای علویان بر علیه خود، امام رضا را به مرو آورده است. نمیدانم چه نقشهای در سر دارد و نگران امام هستم اما در عین حال، از اینکه میتوانم امام را ببینم خوشحالم.
امام رضا در اوج مقبولیت اجتماعی است. ایشان حتی زمانی که بیست و چند سال سن داشتند، در مسجد مدینه که از بزرگترین پایگاههای علمی جهان اسلام است، فتوا میدادند. این در حالی است که سن تحمل حدیث(*) و آغاز سفرهای حدیثی، ۲۰ سال است! یعنی امام در سن تازهکارها، در حدی از مقبولیت اجتماعی بودند که فتوا میدادند و مردم از ایشان قبول میکردند.
الآن امام رضا نزدیک به ۵۲ سال سن دارند و روز به روز به مقبولیت اجتماعی ایشان افزوده میشود. از پیش روشن است که با ورود ایشان به نیشابور چه خواهد شد. از پیش خبر دادهاند که کاروان امام، امروز به نیشابور خواهد رسید. مردم زیادی خود را آماده استقبال از امام کردهاند. محدثین و علمای بزرگ شهر، خود را آماده کردهاند که وقتی امام تشریف آوردند، به خدمت ایشان برسند و از ایشان حدیثی به عنوان تبرک بشنوند تا بعدا خود را شاگرد امام رضا نیز معرفی کنند و در پروندهی خود سماع حدیثی از نوادهی رسول خدا داشته باشند، آن هم نوادهای که اسم هر یک از اجدادش به تنهایی، از عظمت لرزه به دلها میاندازد.
علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب. به نظرم نسب امام رضا به تنهایی برای زندهکردن مردگان کافی باشد!
*: سن متعارفی که افراد برای شنیدن احادیث از اساتید بزرگ حدیث در دنیای اسلام، مسافرت میکردند و بعد از سالها ممکن بود به سطح فتوا برسند.
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
۳۱ فروردین ۱۴۰۰
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت پنجم
🖋 یکسره به افق خیره شدهام تا اگر از دور دست، نشانههای کاروان امام پیدا شد، به سمت آن حرکت کنم. شاید هیچ کس در جمعیت به اندازهی من مشتاق دیدن امام نباشد. من مدتها با یاد ایشان روزگار گذراندهام. هر چند تا کنون از نزدیک با ایشان ملاقات نداشتهام، اما ساعتها و روزها با ایشان مناجات و گفتوگو داشتهام و امروز قرار است که به آرزوی خود برسم.
خدایا شکرت! چقدر دوستت دارم! ممنونم ای خدا!
ناگهان نکتهای به سرم زد. من مدتی است که چشم به افق دوختهام تا جهت حرکتی برایم روشن شود، یعنی منتظرم تا کسی را در افق ببینم و سپس به سوی آن حرکت کنم. اگر بدون آگاهی شروع به حرکت کنم، ممکن است از مقصود خود، یعنی امام زمانم، دورتر شوم، چون امام در جهتی دیگر است و من به جهتی متفاوت با او در حرکت هستم. یاد حدیثی افتادم که در آن امام صادق علیه السلام میفرمود: «کسی که بدون بصیرت عمل کند، مانند کسی است که در بیراهه حرکت میکند. هر چه سریعتر حرکت کند، از راه دورتر میشود!»
گویا تمام زندگیام در مقابل چشمانم قرار میگیرد. من به کدام سمت در حال حرکت هستم؟ برنامهی من برای رسیدن به مقصد چیست؟ مقصد ۴۰ سالهی من کجاست؟ من باید چه کنم تا ۴۰ سال آینده بتوانم به امام زمانم بگویم: «ای امام زمان، من باری از بارهای مرتبط با شما را رصد کردم که سنگینترین باری بود که من میتوانستم با برداشتن آن، شما را یاری کنم. امروز بعد از ۴۰ سال تلاش مداوم در راستای برداشتن این بار، توانستم آن را بردارم. من ۴۰ سال زحمت کشیدم و تفکر کردم که چطور میتوان این بار را برداشت و برای برداشتن آن برنامهریزی کردم و قدم به قدم مراحل برنامه را پیش بردم و امروز به نتیجه رسیدم، هر چند که اگر به نتیجه نمیرسیدم، باز هم مشکلی نبود چون من در مسیر تکلیفم حرکت میکردم و تمام تلاشم را کردم.»
به راستی #چشم_انداز چهل سالهی من چیست؟
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت ششم
🖋 بسیاری از اشخاصی که میشناسم، عمری بدون مأموریت ویژهای زندگی میکنند و کارهای متنوعی انجام میدهند ولی در نهایت وقتی به زندگی آنها نگاه میکنی، میبینی که گویا هیچ کار خاصی نکردهاند! بیشتر شبیه بستهای از کارهای جذاب هستند که با آن کارهای ریز ریزِ!جذاب به دنبال خودنمایی و اثبات خود به دیگران بودهاند و نه برداشتن باری از بارهای اولویتدارِ امام زمان. حتی برخی از آنها به اسم علامه شهرت پیدا میکنند، زیرا در علوم مختلفی آگاهی دارند ولی غافل از اینکه مگر وظیفه و تکلیف ما، علامه به علوم مختلف شدن است؟!
اگر جایی اولویتی باشد، هر لحظه که من در فلان علمِ «غیر همسو با تکلیف» خرج میکنم، از تکلیفم فاصله گرفتهام.
آری! به نقطهای چشم دوختهام تا مقدمه حرکتم باشد و ناگهان از این مسأله به مسأله #چشم_انداز منتقل شدم.
چشمانداز زندگی من چیست؟
من باید چه باری از بارها را بردارم؟
چشمانداز بر اساس هوسِ من نیست. من نمیخواهم مسیر زندگیام را بر پایهی هوس بنا کنم. میخواهم معیارم آگاهی باشد.
هدف زندگی انتخابکردنی نیست. پیداکردنی است. باید ببینم که خدا از من چه خواسته است و تکلیفم چیست. اخیرا یاد گرفتهام که اسیر اتفاقهای زندگیام نباشم و از ظاهر آنها عبور کنم. وقتی به نقطهای چشم میدوزم، قبل و بعد آن را هم ببینم. به ظاهر و باطنش فکر کنم. این افکار روزی شخص منتظر امام است.
انتظار اگر انتظار باشد، سازندگی دارد و یکی از سازندگیها هدایتِ فکریِ خدا در درون من است.
در همین فکرها هستم که ناگهان صدای فریادی بلند شد. آمدند. شخصی که جلوتر رفته بود در حال حرکت به سوی ماست. فریاد میزند: «علی بن موسی آمد» «علی بن موسی آمد»...
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت هفتم
با سیل جمعیت مردم به سوی کاروان امام به حرکت افتادم. در حال خودم نیستم. بعد از چند لحظه چارپایی را دیدم که امام زمانم داخل هودجی بر روی آن بودند.
بزرگترین محدثین اهل سنت مثل اسحاق بن راویه و محمد بن رافع و محمد بن اسلم، لجام چارپای امام گرفتند و آن را متوقف کردند و از امام در خواست کردند که ای پسر رسول خدا! لطفی کنید و حدیثی از پدران بزرگوار خود برای ما بگویید.
امام رضا علیه السلام فرمودند: «پدرم موسی بن جعفر الکاظم فرمود که پدرم جعفر بن محمد الصادق فرمود که پدرم محمد بن علی الباقر فرمود که پدرم علی بن الحسین زینت عبادت کنندگان فرمود که پدرم الحسین بن علی شهید کربلا فرمود که پدرم امیر المؤمنین شهید کوفه فرمود که برادرم و پسر عمویم محمد رسول الله فرمود که جبرئیل فرمود که از ربّ العزة سبحانه و تعالی شنیدم که فرمود: «کلمه لا اله الا الله قلعه(و پناهگاه) من است. پس هر کس در قلعهی من داخل شود، از عذاب من در امان است.» سپس هنگامی که راحلهی حضرت به راه افتاد، حضرت ادامه داد: «این مسأله شروطی دارد و من از شروط آن هستم»
من بهتزده بودم. امام امتداد توحید را به ولایت رساندند. گویا تنها کسی موحد است و داخل قلعهی لا اله الا الله و پناهگاه توحید شده است که ولایت را قبول داشته باشد و آن را مسألهای الهی بداند. چقدر زیبا امام بیان کردند که اگر کسی در شؤون اجتماعی، خدا را از صحنه حذف کند و مسأله را به شورا و نظرات مردم بسپارد، از توحید خارج شده است. چه زیبا فرمودند که توحید خالص متعلق به وقتی است که نمایندهی خدا را در امور اجتماعی و حکومت نیز بپذیریم.
چه لحظاتی... چه شوری... چه بشارتی... چه مسئولیتی... چه انگیزهای... گویا اولین بار است که احساس زندگی میکنم. گویا تا به حال مردهای بیش نبودهام. از برکات امروز، تصمیم به برنامهریزی جدی برای چشمانداز زندگیام است. چشم به راه امام زمان بودن، انسان را به #تکلیف و #چشم_انداز و #مأموریت_ویژهی_زندگی میکشاند.
جنس انتظار کشیدن امام این گونه است که جهت حرکت را روشن میکند. منتظر رسیدن به یک شهر، کسی است که به سمت آن شهر در حال حرکت است ولی هنوز به آن نرسیده است ولی مشتاق رسیدن به آن است. منتظر امام نیز کسی است که در سویی که امام به آن سوی حرکت میکند، در حال حرکت است، البته به دلیل موانع، قادر به تحقق کلی مقصودش نیست ولی از تلاش نمیایستد تا ان شاء الله وقتی امامش ظاهر شد، در جهت حرکت امامش باشد و توفیق یاری او را پیدا کند.
اگر خدا روزیام کند، بتوانم کتابی در مورد امام منجی بنویسم.(*) امام دوازدهم که وعدهی آمدن او داده شده است. امامی که از شوق او، امیرالمؤمنین(ع) آه میکشد و شوق دیدارش را اظهار میکند.
*: فضل بن شاذان با اینکه قبل از امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه زندگی میکرده است، در زمان حیات خویش، سه کتاب القائم و اثبات الرجعة و کتاب الرجعة را که مرتبط با حضرت مهدی است، نوشته است. رک: احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشي، احمد بن علی نجاشی (قم: جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامي، ۱۳۶۵)، ۳۰۶.
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت هشتم
🖋 در نماز جمعه – مژدهی دردناک
چون بیشتر مردمان اینجا غیر شیعه هستند، ما در شرایط تقیه روزگار میگذرانیم. پیروان اهل بیت به نوعی گروههای ضد حکومت پنداشته میشوند پس نباید هر کسی بفهمد که ما چه مذهبی داریم. لذا سعی میکنیم در مراسم عمومی مذهبی شرکت کنیم.
امروز باید به نماز جمعه بروم. نمیدانی چقدر آرزو دارم که پشت سر امام رضا نماز بخوانم. خدا را چه دیدی. تقریبا سه ماه از اولین دیدار امام زمانم میگذرد. الآن دهم ماه مبارک رمضان است. با زبان روزه در صفهای نماز جماعت نشستهام.
امام جمعه شروع به خواندن خطبه کرد. امروز پیام حکومتی مهمی در نماز جمعههای سراسر مملکت اسلامی خوانده میشود. جارچیان از قبل، خبر دادهاند و مردم بیشتری بابت شنیدن پیام حکومتی مهم در نماز جمعه حاضر شدهاند. پیامهای حکومتی مهم در نماز جمعه اعلام میشود. وقتی حاکم کار مهمی داشته باشد، در پیامی آن را به مردم اعلام میکند.
ظاهرا مأمون برای خود ولی عهدی انتخاب کرده است که بناست امروز نامهی مأمون به او و پاسخ او به مأمون در نماز جمعه خوانده شود. امام جمعه شروع به خواندن پیام کرد. معمولا توجه چندانی به خطبه ندارم و بیشتر غرق در افکار خودم هستم. اما خطیب کلامی گفت که گوشهایم تیز شد!
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* هَذَا كِتَابٌ كَتَبَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ هَارُونَ الرَّشِيدِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ لِعَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَلِيِّ عَهْدِهِ ... فَكَانَتْ خِيَرَتُهُ بَعْدَ اسْتِخَارَتِهِ لِلَّهِ وَ إِجْهَادِهِ نَفْسَهُ فِي قَضَاءِ حَقِّهِ فِي عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فِي الْبَيْتَيْنِ جَمِيعاً عَلِيَّ بْنَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ لَمَّا رَأَى مِنْ فَضْلِهِ الْبَارِعِ وَ عِلْمِهِ النَّاصِعِ وَ وَرَعِهِ الظَّاهِرِ وَ زُهْدِهِ الْخَالِصِ وَ تَخَلِّيهِ مِنَ الدُّنْيَا ... »
بسم الله الرحمن الرحیم این نوشتاری است که عبد الله پسر هارون الرشید که امیر مؤمنان است، به علی بن موسی بن جعفر ولی عهد خود نوشته است... پس او یعنی علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب برگزیده مأمون است ...
نفسم حبس شده است. معلوم شد که مأمون با امام رضا چه کار داشت. گویا مأمون امام را ولی عهد خود کرده است. معلوم نیست چه نقشهای کشیده و چه تهدیدهایی کرده است.
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
بازگشت به سرزمین خورشید-داستانواره ای از زندگی فضل بن شاذان از یاران امام رضا تا امام عسکری.pdf
828.8K
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
💠 بازگشت به سرزمین خورشید
🔹️ داستانوارهای در مورد فضل بن شاذان از یاران امام رضا تا امام عسکری علیهم السلام
🖋 فضل بن شاذان از یاران امام رضا علیه السلام تا امام حسن عسکری علیه السلام، متوفای ۲۶۰ هجری، یکی از بزرگترین اصحاب جریان عقلگرای اصحاب ائمه علیهم السلام است که ابتدا در نیشابور زندگی میکرد و سپس برای تحصیل به بغداد و کوفه رفت و بعد از گذراندن مراحل تحصیل، به نیشابور بازگشت.
تا ۱۸۰ تألیف به ایشان نسبت داده شده است که امروزه برخی از این تألیفات به صورت مستقل موجود است و کتاب شریف کافی، پر از نقل قولهای گوناگون از فضل و آثار اوست.
خود این مطلب به تنهایی انگیزهی خوبی برای نوشتن داستان زندگی فضل بن شاذان است.
مدتها بود در صدد بودم که جریانات بین اصحاب ائمه(ع) و فضای فرهنگی - عبادی خاص حاکم در میان ایشان را به تصویر بکشم. فضل بن شاذان به عنوان شخصی که در میانه این جریان قرار دارد و شاگردی بزرگترین اصحاب ائمه(ع) را کرده است، گزینه بسیار خوبی برای به تصویر کشیدن این مسأله بود.
🔸️ شما میتوانید کل داستان را به صورت یکجا در پیدیاف بالا، یه به صورت روزانه در همین کانال مطالعه نمایید.
🖇 دریافت پیدیاف از سایت:
https://bayanbox.ir/info/5208746593015924734/
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت نهم
🖋 ذهنم پر از دهها سؤال و ابهام و نگرانی است. میدانم که عدهای جاهل که به بسیاری از مسائل توجه نمیکنند برای امام حرف و حدیثهایی در میآورند و خصوصا واقفیها به امام تهمت ورود به دنیا و دنیاطلبی را خواهند زد. چقدر از واقفیها بدم میآید. خصوصا از علی بن ابی حمزهی بطائنی که از وکلای امام کاظم(ع) بود و اموال زیادی از وجوهات شرعی که باید به امام میرساند در اختیارش بود و وقتی امام کاظم شهید شدند، برای اینکه وجوهات شرعی را به دست امام رضا نسپارد، امامت امام رضا را انکار کرد.
این کار او ضربهی بزرگی به جامعه شیعه زد و خیلی از افراد را به تزلزل انداخت؛ چون عدهای با خود میگفتند که چطور ممکن است یک وکیل بزرگ از وکلای امام کاظم با این همه اختیارات، خبر جانشینی امام رضا شنیده باشد ولی آن را انکار کند. دقیقا همان کاری که خلفا بعد از پیغمبر(ص) کردند و سبب انحرافی بزرگ شدند، برخی از خواص اصحاب امام کاظم کردند.
همیشه در طول تاریخ، انحرافِ خواص، خسارتهای بزرگی به بار آورده است. من در این افکار بودم که خواندن پاسخ امام رضا به مأمون شروع شد. دوباره گوشهایم تیز شد:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَعَّالِ لِمَا يَشَاءُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَ لَا رَادَّ لِقَضَائِهِ يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ وَ صَلَاتُهُ عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ أَقُولُ وَ أَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا بْنِ جَعْفَرٍ ... َ وَ إِنَّهُ جَعَلَ إِلَيَّ عَهْدَهُ وَ الْإِمْرَةَ الْكُبْرَى إِنْ بَقِيتُ بَعْدَه ... وَ الْجَامِعَةُ وَ الْجَفْرُ يَدُلَّانِ عَلَى ضِدِّ ذَلِكَ وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقْضِي بِالْحَقِ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ...»
بسم الله الرحمن الرحیم ... و من علی بن موسی الرضا بن جعفر ... و او(مأمون) عهدش را و امیر بودن را برای من قرار داد در صورتی که بعد از او باقی مانده باشم ... و جامعه و جفر بر خلاف آن دلالت میکنند...
پاسخ امام بیشتر ذهنم را به خود مشغول کرد. چرا امام بعد از اعلام اینکه ولیعهد شدهاند فرمودند: «اگر بعد از او(مأمون) باقی بمانم...» و سپس در انتهای پاسخشان فرمودند: «جامعه و جفر بر ضد آن دلالت دارد».
خیلی این جملات برایم عجیب است. جفر چیست؟ جامعه چیست؟ اینها بر چه دلالت دارند؟! آیا در اینها خبر داده شده که امام زودتر از مأمون از دنیا میروند؟! چرا امام به این نکتهها در پیامی عمومی که بناست در سراسر جهان اسلام خوانده شود، اشاره کردهاند.
پدرم که اضطراب را در چهرهی من خواند، اشاره کرد که بعدا برایم توضیحاتی دارد. خوشحال شدم. فهمیدم که پدرم برای سؤالاتم پاسخی دارند.
خیلی نفهمیدم زمان چطور گذشت تا اینکه نماز عصر تمام شد و من و پدرم در راه برگشت به خانه، همصحبت شدیم.
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت دهم
🖋 پدرم قبل از اینکه من سؤالی بپرسم، شروع کردند:
میدانم سؤالات زیادی داری. میدانم نگرانی. ولی قبل از این بدان که خدای بزرگ و حکیم، خودش از ولی خود حمایت خواهد کرد و بدان که هر چه برای ولی او پیش آید، بزرگترین مصلحتی است که برای او محقق خواهد شد، هر چند مثل سید و سالار شهیدان، ظلمی عظیم از طاغوت زمانه باشد. خوب گوش بده پسرم. دختر امیرالمؤمنین حضرت زینب، حتی زمانی که مصیبتی عظیم بر او وارد شده بود، به سؤال ابن زیاد که گفت: دیدی خدا با شما چه کرد؟ چه پاسخ داد؟ پاسخش این بود که: من جز زیبایی ندیدم.
او تربیت شدهی امام اهل توحید است. خوب میفهمد که کار خدا، هر چه باشد، از آن جهت که کار خداست، جز زیبایی و استحکام و عظمت نیست. بله. کار یزید، ظلم عظیم است و باید از آن بیزار بود و در مقابل آن ایستاد و با تمام توان مانعش شد و بعد از وقوع آن، با تمام توان محکومش کرد ولی کار خدا و صحنهای که رقم زد تا ظالم بتواند با اختیار خود در حالی که همهی حجتها بر او تمام شده است، چنین ظلمی کند، جز حکمت و اتقان و رحمت و عظمت نیست.
تو خوب میدانی که خدا به واسطهی شهادت سید الشهداء چطور کاری کرده است که امروز بعد از گذشت حدود ۱۴۰ سال از آن واقعهی دردناک، معارف حق را بشناسیم و اگر این حرکت امام نبود چه بسا هیچگاه این حقایق به گوش ما نمیرسید. من تصورم این است که حتی اگر ۱۰۰۰ سال دیگر هم بگذرد، حرارتی که این واقعهی دردناک ایجاد کرد، سبب حفظ حق و سبب استحکام حقمداران میشود. به همین خاطر، نگران نباش. اول خدا را تسبیح کن. او را پاک و منزه بدان از اینکه چیزی از وقایع این هستی، خارج از قدرت او باشد. او را تسبیح کن و پاک و منزه بدان از اینکه در چیزی که در دستِ قدرت و بر اساس حکمت اوست، کوتاهی کند و واقعه را به صورتی رقم بزند که خلاف حکمت و رحمت و عظمت و استحکام اوست.
پدرم از جایی شروع کرده بود که گمان نمیکردم. سخنان ایشان که بر گرفته از معارف اهل بیت، بسیار دلنشین بود. آرامم کرد. با خودم گفتم، خدایا من در زندگی خود چنین نیستم. خیلی از اوقات از خیلی از امور دلخور میشوم در حالی که طبق صحبتهای پدرم، اگر واقعا از اهل تسبیح باشم و خدا را پاک و منزه بدانم، نباید از واقعه دلخور شوم. باید از ظلم ظالم بسوزم و در مقابل آن بایستم ولی از هر آنچه که خدا در این صحنه رقم زده است در نهایتِ رضایت باشم. چقدر سخت است که انسان آنچه میفهمد درونی کند و با آن زندگی کند.
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🖋 موضوع #معیشت و #کسب_و_کار طلاب از موضوعاتی است که حتی برای غیر طلاب نیز جذاب است.
در این نوشتار سعی کردهایم به مهمترین پرسشهای مربوط به این حوزه، با محوریت روایات پاسخ دهیم.
👈 کسب اطلاعات و توضیحات بیشتر رک: اینجا
👈 قیمت کتاب ۳۵ هزار تومان است و در صورت تمایل به تهیهی آن، میتوانید به شماره زیر تماس بگیرید یا به آدرس زیر در ایتا پیام بدهید:
۰۹۹۳۱۱۵۴۶۶۱
@Dastranj_kar
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت یازدهم
🖋 پدرم ادامه داد: اما مگر یوسف پیامبر نبود که دعوت فرعون زمانش را قبول کرد و عهدهدار امور خزانه شد؟! قرآن به این مطلب شهادت داده است. اگر واقفیها بگویند که داخلشدن در حکومت نشانهی امامت نیست، با این آیهی قرآن محکوم میشوند.
حجت خدا، در کنار قرآن است و حجت خود را از قرآن اقامه خواهد کرد. از ماجرای حضرت یوسف میفهمیم که حتی اگر پیامبر خدا مصلحتی ببیند و تصمیم بگیرد که داخل حکومت شود حتی به پیشنهاد خودش، عیبی ندارد و یوسف داخل در حکومت مشرک شد و مأمون به حسب ظاهر مسلمان است. یقینا عیبی بر امام رضا که به زور مأمون چنین چیزی را قبول کرده است، نیست.
تو فکر میکنی مأمون که به برادر خود رحم نکرد و او را در حالی که در رأس قدرت بود، کشت، در مقابل پاسخ رد امام رضا چه خواهد کرد؟!
به پدرم گفتم: آیا شما از جفر و جامعه چیزی شنیدهاید؟ منظور امام از این جمله که جفر و جامعه بر خلاف آن دلالت دارند، چه بود؟
پدرم آهی کشید. اشک در چشمانش جمع شد و گفت: پسرم! جفر و جامعه نوشتارهایی است که رسول خدا به امیر المؤمنین علیهما السلام املاء کرده است و در آن بسیاری از اسرار و احکام نوشته شده است و از نشانههای امامت است. هر کسی پاسخ امام را در سراسر مملکت اسلام بشنود، متوجه میشود که اولا امام از غیب خبر دادهاند و فرمودهاند که زودتر از مأمون از دنیا میروند و علاوه بر این امام رضا منابعی از علوم سرّی دارد که در آنها این مسأله نوشته شده است.
امام به خوبی در پاسخ خود نشان دادند که امام واقعی ایشان هستند و نشانههای امامت در دستان ایشان است و مأمون خلیفهی رسول خدا نیست و این پیام را در سراسر ممالک اسلامی پخش کردند، هر چند که فقط افرادی که اهل دقت و تأمل باشند متوجه این نکته میشوند.
کاملا شُکّه شدم. نمیدانستم از این کارِ دقیقِ امام خوشحال باشم یا از خبر غیبی شهادت نه چندان دورِ ایشان ناراحت باشم.
به پدرم گفتم: چقدر تحمل این امتحانات الهی سخت است. چقدر در رأس دیدن طاغوت و دیدن مظلومیت امام سخت است.
پدرم پاسخ داد: نه پسرم. باید نگاهت را اصلاح کنی. معیار در رأس بودن، خدم و حشم و پول نیست. اگر این طور بود معمولا در طول تاریخ پیامبران در کف و طاغوتها در رأس بودند حتی حضرت موسی بیشتر ایام عمرش چنین بود.
بسیاری از پیامبران به شهادت قرآن، توسط طاغوتیان کشته شدند.
اگر معیار بزرگی و در رأس بودن چند تکه طلا بود که به بدن انسان بچسبانند با عدهای اراذل و اوباشِ «دنیازده» در اطراف انسان، پیامبران ذلیلترین انسانها و طاغوتیان عزیزترین انسانها بودند در حالی که هرگز چنین نیست.
بزرگی به درون انسان است. انسانی که از درون بزرگ شده است، بزرگ است. انسانی که در اوج حادثهها آرامش خود را حفظ کند، بزرگ است، نه مأمونی که به اندک مسألهای حداقل در درون به انفجار میرسد هر چند که مجبور باشد گاهی ظاهر را حفظ کند. کسی که آن قدر حقیر است که همین زر و زیور و همین اراذل و اوباش اطرافش، چشمانش را کور کند، یعنی هنوز از اینها بزرگتر نشده است و حقیرتر از آنهاست.
من که محو سخنان پدرم شده بودم، به پدرم عرض کردم: «پدر بزرگوارم! این حقایق را از کجا آموختهاید؟ این سخنان آن قدر محکم است که خودشان دلالت بر عظمتشان و صحتشان دارد.»
پدرم پاسخ داد: من اینها را از یونس بن عبد الرحمن آموختم و او از ائمهی بزرگوار آموخته است.
من باید محکم شوم. من باید خود را برای یاری امام زمانم محکم کنم. از اساتیدم شنیده بودم که امام صادق علیه السلام میفرمود: «مؤمن از تکههای آهن محکمتر است، زیرا که آتش وقتی داخل آتش شود، تغییر میکند اما اگر مؤمن کشته شود و سپس تکه تکه شود و دوباره کشته شود، قلبش و ایمانش نسبت به حق تغییر نمیکند.»
هنوز فاصله زیادی تا یاوری محکم برای امام زمانم دارم.
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
۹ اردیبهشت ۱۴۰۰